تاریخ انتشار: ۱۰:۵۸ ۱۳۹۶/۱/۱۴ | کد خبر: 131197 | منبع: | پرینت |
وقتی دو سال قبل در این زمینه تحقیق می کردم، دریافتم که شاید هیچ مساله در این حد و اندازه، برای موافقین و مخالفین خود در تاریخ صد سال پسین کشور اتهام زا و دردسرساز نبوده باشد.
همه مسایل را نمی شود اینجا نوشت اما می توان گفت که دو خط بزرگ "دیورند خواهی آشتی ناپذیر" و برعکس آن بیشتر از همه، با این که تیغ های اتهام به جان خریده اند، از موضع خویش عقب نشینی نمی کنند.
حساسیت طوری است که اگر یکی بگوید دیورند مرز رسمی افغانستان با پاکستان است، می گویند این ها پاکستانی زده و بی غیرت اند و در فکر از کیسه خلیفه بخشیدن بخش بزرگی از یک قوم و جغرافیای افغانستان به کشور دیگر و...
اگر دیگری بگوید که دیورند مرز رسمی نه، بلکه خط اجباری است که به واسطه استعمار انگلیس، بر حاکم وقت افغانستان قبولانده شده بود تا این معضل برای همیش زمینه باشد برای مداخله و تجاوز آن کشور استعماری بر منطقه، باز می گویند که اینها از واقعیت تاریخ چیزی نمی دانند و برای تفوق طلبی بیجا، دست به دعوای بیهوده می زنند و...
در حالیکه "هزار رشته باریک تر ز مو اینجاست" اکثر مردم ما خوانده و نخوانده، فهمیده و نفهمیده بر سر این مساله یکدیگر خود را به گونه های خصمانه مخاطب قرار می دهند و به فکر گره گشودن از اصل مشکل نیستند. بسیاری از دولتمردان گذشته و حال افغانستان نیز، پرداختن به این مساله را به مثابه دست زدن به خانه زنبور تلقی کرده اند.
این معضل، بخش عمده و بزرگ مشکل ما و پاکستان را می سازد و نیاز می رود تا قاطعانه به آن پرداخته شود (پذیرفتن، نه پذیرفتن و یا راه حل دیگر). به نظرمن هر زمامداری که بتواند برای این ماجرا نقطه پایان پیدا کرده و از گزند آن به سلامت عبور کند، مقتدرتر از عبدالرحمن خان در افغانستان حاکمیت خواهد کرد.
امروزه فکر می کنم بیشتر، این موضوع رنگ و بوی قومی به خود گرفته و دارد آهسته آهسته از یک داعیه ملی کوچکتر می شود، اگر این کوچکتر شدن، نقیصه تلقی شود، گناه آن در قدم اول به دوش آن هایی ست که برای بهره برداری های حزبی، گروهی و قومی خویش تا حد شخصی کردن آن اغراق کرده اند وگرنه در گذشته خیلی از رهبران غیر پشتون هم قانع به پذیرش مرز دیورند به صورت رسمی آن نبودند که موافقان پر و پا قرص امروز رسمیت یافتن این مرز، پیروان بی شک و شبه آن رهبران نخستین، خویش را به حساب می آورند.
پس بحث دیورند خیلی پیچاپیچ است و آن را سرسری و ساده نگیریم، هرچند دیدگاه و طرز برداشت هر کسی می تواند محترم باشد! بنده در همان تحقیقی که انجام دادم نتیجه را برحل مساله نهادم تا پذیرفتن یا نه پذیرفتن دیورند به حیث مرز رسمی افغانستان با پاکستان.
من همیشه داغ شدن این بحث را در مجامع سیاسی و روشنفکری مان به خیر مردم و کشور می دانم تا حاکمان ما توجه شان مبذول شود به حل اصلی ترین مشکل افغانستان که اگر همین طور باقی بماند، خون ها و قربانی های فراوان دیگری از مردم ما را به پای خود خواهد ریخت!
برنا صالحی
>>> فروخته گان رنگ قومی برایش میدهد درغیر آن دیورن حق ماست
>>> مسله مرز دیورند به تمام مردم افغانستان مربوط است و کسی به تنهایی نمی تواند در این مورد ابراز نظر کند و عقیده خود را نزدیک به سی پنچ میلیون نفر تحمیل کند . دیورند متعلق به افغانستان است و ما به هیچ کس اجازه نخواهیم داد که این منطقه را برای همیشه تصرف کند . چرا که تمام جهانیان به خوبی میدانند که افغانها برای پاسداری از مرز های سرزمین خود حاضر اند از جان های خود بگذرند . زمان مشخص خواهد کرد که ما چطور سرزمین تصرف شده خود را از چوچه های انگلیس پس خواهیم گرفت .
حبیب الله یوسف زی
>>> در طول تاریخ دراین مورد خیانت صورت نگرفته حتا داکتر صاحب نجیب وسایر وطن دوستان از جان و خون خود گذشتندو اگر این کار صورت بگیرد خون شهدا راکه دراین راریخته است نادیده گرفته و خیانت بزرگی را انجام خواهدداد واین یک لکه سیاه درتاریخ افغانستان بجا خواهد ماند
سرباز وطن
>>> همه جهان دیورندرا به رسمیتی شناسند موضوع دیورند حلشده است خود مردم آنطرف سرحدهمین را منی خواهند که جز پاکستان باشند
>>> توضیع شناسنامه هم برخی از همین مساله هست.م.ا.کابل
>>> يك تار موى پدرام صد تا امرالله مزدور را و فريب كار را مى ارزد. منطق يون با منطق امرالله يكى است. اين ارش چرخه گير منتظر است تا قوى شويم، حمله كنيم و اشغال كنيم ! به اين ميگويند منطق!
تو نخست ديوار هاى كانكريت را از بر ديوار خانه ات دور كن ، فتح أنطرف پيشكش!
هاى مردم تاجيك و اقوام ديگر! شما كه هر روز جنازه هاى عزيزان تان را دفن مى كنيد خوب دشمنان تان را بشناسيد.
هاى مردم !
فيس بوك و لايك و كامنت شما به منزله موافقت و مخالف و نشان اراده شما در عصر ارتباطات است. اين ارش چرخه گير و وند گير را نشان دهيد كه جايگاه اش چيست!
>>> واژه مرکب نو "افپاک" که از دو تکواژ "اف" و "پاک" ساخته شده يک واژه ساختگى است که آنرا دولت اوباما بر وزن اوساما در سال ٢٠٠٩ ميلادى بکاربرد.
چنين تکواژ ها (مورفيم) را که از واحد کوچک تقسيم ناپزير يک کلمه تشکيل شده بنام واژه هاى نيوانگليزيم و يا واژه چمدانى (انگليسى: بکسى ) ناميده مى شود.
واژه ساختگى نوين زبانى "اف" اشاره به نام ساختگى افغانستان و "پاک" نام ساختگى پاکستان است.
"افپاک" يک مفهوم راهبردى دوکترين اوباما و نماينده ويژه اش هولبروک . هولبروک تا هنگام مرگش در ۱۳ دسامبر ۲۰۱۰ میلادی، نماینده ویژه باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا در امور پاکستان و افغانستان بود.
"منطقه بحران مشترک افغانستان و پاکستان" ، چرا که در هر دو کشور یک درگیری مسلحانه بین دولت های متبوع و جنگجویان طالبان و القاعده با شدت جريان داشت. علاوه بر این، خط دیورند، که در سال 1893 بین هند بریتانیا و امارات عبدالرحمان خان امضاء شده بود پذیرفته شده بود از سوى شاهزاده و سردار "سرخ" داود خان "ميدان پشتونستانى" دو باره جنجالى شده بود
هولبروک , دیپلمات ارشد با سابقه که به «بولدوزر» معروف بود، گروههای متخاصم زیادی را پای میز مذاکره آورده بود.
استراتژی افغانستان- پاکستان در ماه مارچ سال 2009 تحت استراتژی پرزیدنت اوباما به برقراری ثبات در افغانستان با گنجاندن همه کشورهای همسایه و قدرت های منطقه توسعه یافت.
پاکستان باهوشيارى از اين روند راهبردى سياست اوباما استفاده نمود و در سال ٢٠١٠ منطقه مرزى وزيرستان ويا
ستان شمالى خود را "خيبر پختونخواه" ناميد.
رابطه پیچیده دو کشور وبا پای میز مذاکره کشاندن افغانستان- پاکستان توسط هولبروک و اشتراک در جلسات رسميت دادن به تماميت ارضى پاکستان تمام شد.
دولتمردان تقليدى و شيک ستان افغان که جديدترن نيکتايى مى پوشند ولى بى خبر از شهر و شر اين راهبردى را گوسپندانه پرکرد و چند با خوش شدند.
1- نام ایالت مرزی شمال غربی یکی از ایالتهای کشور پاکستان است به خیبر پختونخواتغير خورد مرکز این ایالت شهر پیشاور است.احمد خان در قبر خوش شد.
2- خط ديورند با مذاکرات مستقيم دو کشور شکل به رسميت شناختن تماميت ارضى شد.
در معاهده ديورند نه در متن انگليسى و نه در متن فارسى تعين زمانى ١٠٠ ساله درج است.
خط ديورند به عنوان مرز بين دو کشور ساخته و بافته انگليس است.
دولت در کشور قدرمند نيست پول اش را خارج مى پردازد چه کسى و يا چه کسى ويا کشور پول برداشتن مرز را تمويل مى کند.
>>> پاکستان تقريبا 182 ميليون شهروند دارد که 15% آن پشتون مى باشد.
يعنى که پشتون ها تقريبا 27 ميليون اقليت را در پاکستان مى سازد. پاکستان و افغانستان بنگله ديش و ديگر کشورها از سه حلقه و يا حوزه فرهنگى در سالهاى بين 1857و 1860 و 1893 به فرمانهاى انگليس و در رقابت با تزارها و ساختن کشورهاى کشورهای حائل از هند و ايران و توران باستان تجزيه شدند که اين هويتهاى ملى و قوم قبيلوى يا مانند اقوام گمشده اسراييل هويت ملى نداشته بلکه هويت قوم دينى که همين هويتهاى دينى باعث تجزيه هند شد و هويت مذهبى و زبانى افغانى که باعث جدايى خراسان خاورى از مادر ميهن
هويتهاى باستانى همين اقوام درونى و پناگزين مانند پشتون که لقب افـغان را قبول نموده مانند بيگانگان با هويت فرهنگى مردمان ميزبان در اين ويا آن رسم و رواج, غذا و پوشاک را گرفتند. پشتونان مانند يهوديان ناقلتيرين مردمان کره زمين اند پشتونان مانند يهوديان مردم تهاجمی نیز مى باشد واز سیاست گسترش مکانى و زمينى زراعتى سازی بهترين دفاع حمله است پيروى مى کنند.ودر بسيارى موارد فرهنگى تفاوت وحتى فقدان وتخريب فرهنگى نموده است. مثلن مردم پشتون نوروز نمى شناختند ولى آنهايکه پارسي مى دانستند چرا
مردم جنوب مرز دیورند نام استان خود را بختونخواه ماند. آيا سندى در دست است که آنها خود را افغان نامند?
پشتونها حق يک استان خود مختار را دارد! افغانستان حتى در زمان عبدالرحمان خان تا اوايل ظاهرشاه 8 ستان داشت.
تعين حق سرنوشت از وحقوق مليت هاست
اين بکلى تفکر پست فاشيتى است که حاکمان افغان براى ملت پشتون در پاکستان که همزبان وى است حق تغير تعين ملتى کند و براى مليتهاى غير پشتون در شمال ديورند تحميل کلمه "افغان" کند. اگر آنطرف از نگاه قومى افغان وتفکر شهروندى اش احترام نمىگذارى پس چگونه وبر پايه کدام عقليانت هويت ملتى مليتهاى غير پشتونى را انکار مى کنى.حاکمان افغان تو قلدرهستى نيرنگ وفريبکار هستى بى اعتماد هستى!
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است