بحث ديشب اسماعيل يون و بحث امشب داكتر لطيف پدرام را در آريانا نيوز به دقت دنبال كردم.

تفاوت در منطق اين دو را به خوبی درک كردم. داكتر پدرام يک سره به رويت اسناد، مدارک و منطق توضيح می داد و قناعت گرداننده و بيننده را جلب می كرد اما اسماعيل يون به جای ارایه منطق و سند، فرافگنی می كرد و كوچه و بازاری و دور از خرد بحث می كرد.

درک كردم كه واقعا داكتر پدرام چرا با يون در يک ميز شركت نكرد. اين واقعا مهم و ضروری است كه آدم ها بايد با هم سطح و همتای خويش وارد مناظره و گفتگو شوند. اگر دو شخص متفاوت از لحاظ جايگاه اجتماعی و دانش در دو كرسی مشابه و مناظره قرار گيرند، اصالت و درايت هر دو خلط می شود.

اما اگر دو شخصی كه با هم از هر لحاظ تفاوت فاحش دارند، آنها را جدا جدا مورد كاوش و مطالعه قرار دهيد، مثل مس و طلا تشخيص می شوند، درست مانند يون و پدرام.

هارون معترف

>>>   حقیقت همیش به منطق نزدیکتر است یعنی اگر بخواهید یک دروغ و غلط را به شکل حقیقت بالای مردم تحمیل کنید معلومدار نمیتوانی منطقی دلیل بگویی. این تبو باید شکسته شود و هر کس حق ابراز نظر را داشته باشد.

>>>   اسماعیل یون تنها فکر فاشیستانه دارد لاکن اقای پدرام افتخار ملت است. او هرگز مانند یون شده نمیتواند. او دانشمندی است که PhD خود را از یک یونیورستی معتبر دنیا گرفته است. پدرام خو کدام استاد لسانسه بی معی نیست که گپ های فاشیستانه بزند. او حق را میگوید او واقعیت عینی جامعه را میگوید.
من شخصاً نه تنها تفاوت فکر بل تفاوت علمی و دمکراتیک زیادی را بین این دو میبینم.
با احترام
شاهین شمالی

>>>   پدرام ویون وطن راطرف بربادی سوق داده متوجه باشید

>>>   اگر ما حرف زدیم شگاف اجتماعی شکل می گیرد. آنها که این جامعه را غار غار کردند چه؟
یک شمار آدمان باور عمیق دارند که افغانستان مشکلات سیاسی، قومی، طبقاتی دارد. اما، از حرف زدن در این مورد چرا می هراسند؟ این حال به آن می ماند که شما از شدت درد رو به مرگ باشید اما اگر دوکتور گفت: مشکل شش داری، گرده هایت التهابی شده اند، میوه را نا شسته خورده ای اسهال خونی شده ای، زخم معده داری بعد شما عصبانی می شوید که هی چرا می گویی من اسهال خونی شدم یا من زخم معده دارم!

>>>   از آنجائیکه پدرام خط دیورند را بعنوان مرز میان افغانستان و پاکستان 67 ساله برسمیت میشناسد و کار پاکستان و آی اس آی را آسان میسازد!!! بنابرین!! او دانشمندتر از یون است!!! همینطور نیست آقای معترف!!!!!!!!!!

>>>   جناب معترف، آقای پدرام از سر زمین خراسان بزرگ و پیشنه ۲هزار وخوردی تمدن فرهنگ و دانش همچو مولانا، فردوسی، حافظ، سینا، عبدزکرایی و... رو دارد با دلیل و منطق موضوع رو بررسی و طرف رو با منطقش سر جا ؟ و آقای یون که از سواد قبیله ای بر خوردار است که پایه های از کوه سیلمان و طرف از دانش فعلی اثری در ان نیست اینه تفاوت و ممکن طرف با گرفتن پول که به یه قوم بخصوص جبهه گیری نماید .

>>>   Soraya Baha
سماعیل یون و لطیف پدرام؛ دو چهره از دو قوم!
==========================
بسیاری از فارسی زبانان افغانستان اسماعیل یون را به عنوان چهره فاشیست پشتون می شناسند. همین گونه بسیاری از پشتون ها نیز لطیف پدرام را به عنوان قوم گرا می پندارند.
اما تفاوت دیدگاه های این دو چهره در چه نکاتی نهفته است؟

1- آقای یون به طرفداری از قوم پشتون تمام خوبی ها را منحصر به این قوم می داند و دیگر اقوام را به درجه دوم و سوم و ... تقسیم بندی می کند؛ اما لطیف پدرام همه اقوام را دارای حقوق و تکالیف مساوی می داند و به این باور است که هر گونه برتری جویی به نفع کشور نیست.

2-اسماعیل یون خواستار تعمیم واژه "افغان" بر تمام اقوام ساکن در افغانستان است؛ اما لطیف پدرام خواهان این است که همه اقوام ساکن در کشور باید با عنوان"اتنیکی" یا قومی خود شناخته شوند.

3- اسماعیل یون فرافگنی می کند و به شایعات متوصل می شود؛ اما لطیف پدرام به اساس واقعیت ها حرف می زند. به گونه مثال، وقتی آقای یون می گوید همه نابسامانی ها از دست اعضای شورای نظار است، معلوم می شود که آب در هاون می گوبد. برعکس آقای پدرام وقتی امان الله خان را نقد می کند، این گونه می گوید: قهرمان آن کسی نیست که در روسپی های ایتالیا جان دهد؛ بل قهرمان کسی است که در راه دفاع از سر زمین اش جان دهد آن هم در داخل کشور خودش. وی از احمد شاه مسعود، چکوارا و ... به عنوان قهرمان یاد می کند.

4- اسماعیل یون قوم خود را مستحق چوکی های رده نخست حکومت می داند و کتاب های مثل "دویم سقاوی" می نویسد. اما لطیف پدرام شایسته سالاری را معیار گزینش می داند و بر قوم دیگر نمی تازد.

5- اسماعیل یون از کودکان و افراد کم اطلاعات استفاده می کند و برای رسیدن به هدف آنان را به جاده ها می کشاند؛ اما لطیف پدرام با مردمان اهل دانش سر و کار دارد و حاضر نیست از کودکان و افراد کم اطلاعات سوء استفاده کند.

6- اسماعیل یون می گوید اگر این کار نشود باید چنان شود. به گونه مثال آقای یون می گوید کسانی که نمی خواهند در تذکره های شان واژه افغان ذکر شود، افغانستان را ترک کنند. اما لطیف پدرام می گوید کسی چنین صلاحیتی ندارد که مردم را اخطار به خروج از افغانستان ده

>>>   بانو آرین یون نماینده پارلمان لطیف پدرام را با واسکت انتحاری تهدید به مرگ کرد!

>>>   مجادله و مناظره کسی مثل پدرام با یون و یا خانم یون و یا کمال ناصر اصولی بیهوده و ناممکن است. این‌ها تا آن حد اهل فکر نیستند و به آن مرحله از اندیشیدن نرسیده‌اند. حد و سطح آنها تا هنوز در همان حد کشتی گرفتن، بوکس و یا سگ جنگی و بودنه جنگی است. من مطمئن هستم که اگر پدرام با یون کشتی (پشتی) بگیرد و یون را به زمین بزند، یون برای همیشه خاموش خواهد شد. اما اگر پدرام هزار بار در هزار مناظره هم استدلال یون را باطل کند، یون خاموش نخواهد شد و چرندیات خود را تکرار خواهد کرد.
من این را از تجربه خود در مقابله با ذهنیت قبیلوی می‌گویم. ذهن قبیلوی خیلی بدوی و حیوانی است. آن قدر که شکست فیزیکی در زور و بازو را احساس می‌کند و می‌فهمد، توانایی درک شکست فکری و شرم فکری را ندارد. همین که خانم یون ادعا می‌کند که آقای پدرام همجنس‌گرا است، از همان ذهنیت قبیلوی فیزیک‌فهم و فیزیک‌پسند می‌آید و نشان می‌دهد که هنوز وارد دنیای پیچیده فکر و استدلال نشده و در دنیای بسیط خروج و دخول فیزیکی گیر مانده است.

>>>   ای بوتل شاه! یون ګفت: کوریاها جرمنیه ویتنامه ویمنها.تاجکان ازاد روسیه شورو و هاهاها همه اسیر وتجزیه بودند ولی توبه نکشیدند! اما تاجکها به روس تسلیم وازدازادی صبر شده بودند مګر ما پشتونا مانند تاجکان تاجکستانوف هیچ ګا از سرزمین خود نمیګزریم!
اما پدرام عالم ګفت : که خط دیورند رسمی است! تاجکستان را خو باختیم حالا وطن افغانانرا هم می فروشد وزنهای افغان را رقاصه تزار!
این بود مقایسه اغو
خدا بشرمانیدتان
بیغیرتان تزاری
...

>>>   هیچ تحصیل یافته آماده نیس با یک فرد که ازمنطق وسواد دور باشد مناظره کند، این یک حقیقت آشکار است. که بین داکتر پدرام و یون تفاوت زمین و آسمان وجود دارد.
ن ن

>>>   این وطن تنهااز یون وپدرام نیست هردوی شان شعوری بدستوربیگانگان تعصبات قومی رادامن میزنند بیدارباشید درغیرآن ارام درجای خود بنشینند اینجا 35 میلیون انسان زنده گی میکنند تمام شان خو کاه نمیخورند

>>>   یکی دو گپ پیرامون پدرام!
بدون شک آقای پدرام از سخنوران روزگار خود است، مطالعه دارد و طوطیوار کلام را در کنار ام قرار میدهد، این سخنور توانا در چذب عناصر جوان و احساساتی دست بالایی دارد، علی الخصوص زمانیکه سخنانش در تخریب ملیت پشتون باشند، آنوقت بیشترین شنونده را دارند!
از موضعگیری آقای پدرام در خصوص حل و فصل مسئلۀ دیورند، من هم دفاع میکنم اما به باور من این موضعگیری آقای پدرام هم صادقانه نیست، ایشان بارها اینچنین مسایل را مطرح کردند اما با بدست آوردن اندکترین امتیاز 360 درجه از موضع شان عقب نشسته اند.
به نظر میرسد که حالا هم ایشان ذوق زدۀ امتیاز شده اند و باز هم ورق دیورند را بالا نموده اند، ایشان بخوبی میدانند که دیورند هرچند هم مرز میان افغانستان و پاکستان باشد، تا به اکنون از طرف اقوام هر دو طرف خط قابل قبول نیست و در مناطق مرزی (پشتونستان هم ای خط را منحیث مرز رسمی پاکستان برسمیت نشناخته اند، آقای پدرام اینرا نیز میدانند که خط فرضی دیورند، مشکل صرف افغانستان هم نیست بلکه مشکل مردم هردو طرف مرز است.
اشتباه آقای پدرام فقط این است که پا را از مسئلۀ مشکل دیورند فراتر گذاشته و آنرا خاتمه یافته تلقی میکند، بجای اینکه راه حلی را برای آن پیشنهاد نماید، بصورت قطع آنرا غیر قابل تبصره میدانند.
موضوع مهمتر: آقای پدرام به نماینده گی از مردم بدخشان به پارلمان افغانستان راه یافته اند، در همه دغدغه هایشان جوانان بدخشان را در پشت سر خود میبینند و این جوانان (احساساتی) هم بدون در نظر داشت اهمیت قضیه، در تحت تأثیر آیدیولوژی های کهنه اندیشانه، شکار حرفهای بظاهر حق خواهانۀ آقای پدرام شده اند و برای یکبار از ایشان نمیپرسند که برای بدخشان چه کرده ای؟
شاید جوابش این باشد که هیچ! و اگر جوابش این باشد که(برای بدخشانی ها دعوای دیورند را باز نموده است) اینرا بدخشانی ها از وی نخواسته اند، دیورند به بدخشانی ها اصلاٌ ربط ندارد، این آقا گاهی در نل میزند و گاهی در میخ! گاهی از سالنگ آنطرف را میخواهند و گاهی میروند به دیورند، هیچ فهمیده نشد که چرا اینگونه مبهم است؟
بلی! این چهره مبهم خود را در جیگاه یک مبارز ملی جاه داده اما فکر میکند که مردم همه احمق اند و خبر ندارند که دو بینی و برتر بینی اش در ولایت بدخشان چه خیانت هایی را بجا گذاشته اند، مطمئن باش آقای پدرام، اگر در دعوای دیورند برنده هم شوی، بدخشانی ها خیانتت را فراموش نمیکنند، خیانتت یکروز در مقابلت استاد خواهد شد.
میهن زرغون

>>>   برادران عزیزم همه میدانیم و می فهمیم که اسماعیل یون یک فاشیست قومگرای پشتونیزم قبیله گرا است زبانش عادت به توهین وتحقیر کرده ازین شخص جز بد اخلاقی و بدگویی و دو و دشنام ایا امید دیگری بوده میتواند شما نباید از چنین کسی توقع اخلاق وادب وحرف های منطقی را توقع کرد کسیکه عفت وادب کلام را مراعات نکند وهمیش بفکر قوم وقبیله خود باشد نه در فکراتحاد واتفاق و قبولی حقیقت مقایسه کردن چنین شخصی با یک نفر بادانش و اندیشه ودارای اخلاق وادب انسانی و اندیشمند بفکر پیشرف و ترقی و ابادی کشور در همه از ساحات ان نه تنها بیک منطقه و مردم خاص بلکه برای همه ساحات مربوط به جفرافیای کشور بدون انکه در ان ساحه کی زندگی میکند و مربوط چه قوم است توقع ام از دوستان اینست که جست را با طلا وزن کردن کاری درست نیست .

>>>   این مردم کدامش باخرد است که یون بی خرد است درطول 200 سال که این ها مدعی زمامداری هستند همه کارهایشان به بی منطقی ودور ازخرد است تفاوت بین داکترپدرام ویون مثل فاصله بین زمین وآسمان است یون یک جاهل است پدرام یک دانشمند یون یک غلام حلقه بگوش وجاسوس شناخته شده است پدرام یک مرد آزاده هرگزاین دونفرقابل مقایسه نیست.
حق شناس

>>>   پدرام ،يون هر دو كمى تحصيل كند باز علم خود حاصيل كند

>>>   ظرفيت و توانايى هاى شخصيتى و سطح دانش يون به مراتب پاين تَر إز پدرام است. پس نميشود اين دو نَفَر را با هم مقايسه كرد

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است