تاریخ انتشار: ۱۳:۱۲ ۱۳۹۶/۱/۱۵ | کد خبر: 131260 | منبع: | پرینت |
تظاهرات گسترده ضد تبعیض و عدالت خواهانه جنبش روشنایی در استرالیا که همزمان با سفر اشرف غنی به آن کشور برگزار گردید، از اهمیت ویژه ای برخوردار بود زیرا تمام رسانه های استرالیا و رسانه های معتبر جهان این تظاهرات ضد تبعیض را انعکاس دادند.
به همین دلیل، جیره خواران ارگ و توجیه گران سیاست های تبعیض آمیز حکومت، چنان عصبانی هستند که در صفحات شان با بدترین الفاظ و تعبیرها بر جنبش روشنایی و مهاجرین ما تاخته اند:
1. معاون سخنگوی اشرف غنی جنبش روشنایی را به گروهک تروریستی مجاهدین خلق ایران تشبیه نموده است. آیا تشببه جنبش روشنایی و مردم هزاره که همیشه از حکومت و نظام حمایت کرده و برای این حمایت شان، هزینه های بسیار سنگینی را نیز پرداخته اند، دور از انصاف نیست؟
زیرا مردم هزاره علیرغم حمایت گسترده و قاطع شان از نظام و حکومت، با بدترین و شدیدترین تبعیض و بی عدالتی سیستماتیک از سوی حکومت مواجه گردیدند و این تبعیض سال به سال و حتی روز به روز بیشتر گردید. به گونه ای که مردم ما علاوه بر حذف از ساختار سیاسی، در معرض پاکسازی و نسل کشی قومی و حذف فیزیکی نیز قرار گرفتند!
با این وجود، مردم ما به خاطر عدالت خواهی و رفع تبعیض و بی عدالتی، نه دست به ترور و ایجاد وحشت زدند، نه سلاح به دست گرفته علیه حکومت نبرد مسلحانه انجام دادند، نه انتحار و انفجار در شهرها به وجود آوردند، نه به تخریب سرک ها، پلچک ها و زیرساخت های کشور روی آوردند و نه تصمیم براندازی حکومت و نظام را در دستور کار قرار دادند بلکه بهترین شیوه را برای رسیدن به مطالبات برحق، مشروع و عدالت خواهانه شان انتخاب و مدنی ترین تظاهرات ها را که در تاریخ افغانستان بی سابقه بود، برگزار نمودند.
اما حکومت تبعیض گرا، به جای توجه به مطالبات عدالتخواهانه مردم ما، مدنی ترین تظاهرات را که برای مردم و حکومت افغانستان، آبرو کمایی کرده بود، ناجوانمردانه به خاک و خون کشید و تنها ابزار دادخواهی در داخل کشور را از مردم ما گرفت.
به همین دلیل، مردم هزاره و جنبش روشنایی ناچار گردید تا فریاد عدالت خواهی شان را از کشورهای غربی بلند و باداران خارجی و غربی حکومت افغانستان را به تبعیض سیستماتیک علیه هزاره ها جلب نمایند تا آنها بر حکومت تبعیض گرای افغانستان فشار بیاورد تا تبعیض و بی عدالتی سیستماتیک علیه هزاره ها را پایان دهند.
جنبش روشنایی، به عنوان یک جنبش عدالتخواه و اصلاح گر، در واقع به حکومت افغانستان کمک می کند تا کژی های خود را راست کند، لذا هیچوقت روش، شیوه و منش گروهک مجاهدین خلق ایران یا روش و منش طالبان، داعش، گروه حقانی و حزب اسلامی افغانستان را در پیش نگرفته و نخواهد گرفت، لذا تشبیه جنبش مدنی، عدالتخواهی و ضد تبعیض روشنایی، به گروهک تروریستی مجاهدین خلق یا داعش و...، آنهم از سوی افراد به ظاهر خودی به هیچ وجه قابل بخشش نبوده و نخواهد بود و مردم ما هرگز اینها را نخواهند بخشید.
2. یکی از اعضای گروه سرود به اصطلاح یکی از اساتید، در صفحه خود نوشته است که 80 درصد تظاهرات کنندگان استرالیا حتی افغانستان را ندیده اند، پس چرا در تظاهرات شرکت و عدالت خواهی می کنند؟ در پاسخ باید گفت که بالفرض اگر آنها افغانستان را ندیده باشند، نه تنها آنها را برای عدالت خواهی و شرکت در تظاهرات، ملامت کرد، بلکه باید بر دست های آنان بوسه زد، زیرا آنها خود را از کشور انتحارستان و پر از ظلم و تبعیض افغانستان نجات داده و به اصطلاح گلیم شان را از آب کشیده اند.
اما به خاطر وجدان بیداری که دارند، برای من و شما که مورد تبعیض قرار داریم، دادخواهی و تظاهرات ضد تبعیض راه اندازی می کنند. آیا دور از انصاف نیست که ما به جای اینکه از آنهایی که خودشان مشکلی ندارند و فقط به خاطر ما خود را به زحمت انداخته و دادخواهی می کنند، قدردانی کنیم، آنها را مورد ملامت و سرزنش قرار دهیم؟
در دامه باید گفت: اتمر و حلقه عنکبوتی ارگ که با به خاک و خون کشیدن تظاهرات مدنی ما، فریاد عدالت خواهی مردم ما را در داخل کشور خاموش ساختند، اکنون توسط جیره خواران شان می خواهند فریاد دادخواهی ما در خارج کشور را نیز خاموش سازند تا مانند یک قرن گذشته، حقوق شهروندی ما را در سکوت کامل، زیر پا نمایند، اما غافل از اینکه دیگر زمان تغییر کرده است و فریاد ما هرگز خاموش نخواهد شد!
محمد نسيم جعفری
>>> اگر حنبش روشنائی حق میخواهد اول برود سراغ رهبران ملت فروشش که صد ها جریب زمین را به نام قوم چپاول کردند
>>> اظهار عجز نزد ستم پیشه ابلهیست
اشک کباب باعث طغیان اتشست
برادران وعزیزان جنبش{حال روشنای ویا تاریکی}با این مظلوم نمای ها وافسردگی کسی به شما حق نمیدهد وجزای سازش وهمکاری با حکومت های مزدور ودنباله رو همین قتل است وکشتار وحذف وتبعید با طالب که همه روزه ترور ووحشت بار می اورند وبا حکمتیار که از دیگران کم نکشته ودر اینده هم نیت نیک وصلاح ندارند صلح میکنند وامتیاز میدهند وبه من وتو که پایه های لرزان رژیم را تقویت نموده به عمر ادامه ای فساد وتبعیض افزودیم اسم هرنوع گروه گک هارا میگذارند تا در چشم ملت وجهان خوارمان سازندوبعد چندی علیه ما اعلان جهاد علنی کنندگرچه حادثه ای انفجار ان اجتماع بزرگ ومسجد شیعیان غیر مستقیم اعلان جنگ علیه من وتواست وشاید این جنایات زیر پرده را علنی سازند ودر پی قلع وقمع کلی ما برایند وتا اقایان محقق وخلیلی ودانش اند باگرفتن امتیاز های ناچیز واندک ما همه را دست وپا بسته به دیگران تحویل خواهند داد ونمیگذارند که اواز مظلومیت وعدالت خواهی بلند گردد ولی امیدواریم که بعد از این مردم مظلوم ما خود ازین اسارت وقید وزنجیر ازاد گردیده در صدد گرفتن حقوق حقه ای خود برایندونگذارند که دیگر باسم این توده ای عظیم معامله صورت بگیرد
شیخ علی بلخابی سرپلی
>>> این جنبش بی منطق مردم ما را بدنام ساخته است. از همه وطنداران عاجزانه تقاضا دارم مطالعه کنند اگر یک نفر آدم درست و حسابی و مورد اعتماد در این جنبش غوغاسالار دیدند او را به مردم معرفی کنند. گردانندگان جنبش تاریکی کسانی اند که در اداره خانواده شان عاجز مانده اند. مردم بیدار شوید و هشیار باشید.
مهاجر
>>> جاوید کوهستانی: افغانستان متعلق به اقوام غیر پشتون است!
با سلام و عرض ادب صرف بجواب افراد خاص : به گواهى تاريخ و اسناد و روايات دست داشته و ارشيف هاى معتبر جهان ، سر زمين موجود بنام افغانستان ، متعلق به اقوام غير پشتون است ، اخرين سلسله هاى حكومت و دولت تا قبل از حمله مغول ها به انها تعلق دارد ، خواهش مى كنم كه بحث خروج را مطرح نكنيد ، بيايد مثل برادر زندگى كنيم ، اگر چنين شود اسناد ارايه شود شما زيان خواهيد كرد ، دوستان عزيزم اول بخوانيد بعد به زبان اوريد ، چون برخواست گاه متعلق به نياكان شريف شما به مراكز هراس افگنى تبديل شده از كاكر ستان ، تا وزيرستان ، از كرم تا دره ادم خيل ، از خيبر تا ملاكند ، خواهش مى كنم از بحث هاى تبارى ، جغرافياى بگذريد و بجاى ان به انسانيت و اينده بهتر نگاه كنيد . سر زمين نياكان من زاد گاه و گهواره تمدنهاى بزرگ است از خوارزم تا بخارا ، از سمرقند تا بلخ ، از هرات باستان تا غزنين ، از كاپيساه كوشانى تا ننگرها را انسو زادگاه فردوسى ، نيشاپورى ، از زبان كهن تخارى تا خروشتى ، از قلعه رستم سمنگان تا اتش كده نوبهار و بغگولان ، از كهندژ تا راغستان هاى كهن بدخشان از منار جام ، قطب منار دهلى تا منار مسجد بخارا از كدام بنويسم از حصار تا خجند از يعقوب ليث تا كابل شاهان ، كدامش از توست ، عزيزم بيا قدر همديگر بدانيم كه من هويت واقعى اين ديار و افتخار جاويدان توام . بادرود و احترام به همه ساكنان اين ديار نازنين .
>>> از صفحه محمد عارف منصوری
خطاب به روشنفكران پشتون !
اينكه پشتونها يكى از اقوام و اقليت هاى شريف اين سرزمين اند، شكى وجود ندارد. ترديدى هم نيست كه با ساير باشنده گان اصيل اين سرزمين اشتراكات عميق، تاريخى، دينى و فرهنگى دارند. اما اينكه حدود سه قرن اخير ممثل زعامت سياسى كشورى كه امروز افغانستان ناميده ميشود، بوده اند. نه تنها براى آنها روحيه برترى جويى و تفوق طلبى ايجاد نموده بلكه در ميان ساير اقوام نيز نسبت به آنها حساسيت و سوء ظن توليد نموده است.
نخبه گان سياسى و قشر روشنفكر پشتون تا هنوز با يك برداشت سنتى و كلاسيك، انحصار حاكميت سياسى كشور را حق خويش ميدانند. در حاليكه ساير اقليت ها نه تنها از مديريت نادرست و حاكميت ناميمون دو صد و اند ساله ى آنها ناراض و ناخشنود اند. بلكه با تحولات شگرفى كه در مناسبات بين المللى و دستآورد مدرن و مدنى جوامع امروزى حاصل گرديده، حاضر نيستند به حاكميت سنتى ، انحصارى و قبيلوى يك قوم تمكين نمايند.
مبرهن و آشكار است كه ماحصل زعامت و رهبرى دو صد و اند ساله ى پشتون ها، كشورى عقبمانده، توسعه نيافته و غرق در انواع مشكلات و بدبختى هايست كه نه تنها از كاروان علم و تمدن بشرى عقب مانده بلكه حتى با كشور هاى همجوارش فرسنگ ها فاصله دارد. و از عدم وفاق ملى و مداخله ى خارجى رنج مى برد. اين حقيقت بيانگر آنست كه نخبه گان سياسى پشتون درايت و قابليت رهبرى و هدايت كشور را نداشته اند و نبايد حال و آينده بدين منوال ادامه يابد. افزون بر آن جو رقابتى و بى اعتمادى حاصله از جنگ هاى چند دهه ى اخير نياز گفتمان بين الافغانى و قالبندى مجدد اقوام را در ساختار و فرآيند قدرت اجتناب ناپذير ساخته است.
اين مهم ميتواند از راه گفتمان، در چند لايه ى فرهنگى، اجتماعى و سياسى با بازنگرى گذشته، واقع بينى امروز و برنامه ريزى براى فرداى بهتر در ميان علماء، فضلا و اهل خبره ى طيف هاى مختلف جامعه ى افغانى مورد بررسى و ارزيابى قرار گيرد. و اين يك حقيقت روشن و واقعيت آشكاريست كه نياز جدى و مبرم امروز مردم و كشور ماست.
با تأسف كه هراز گاهى شارلتان هاى سياسى و اراذل و اوباشى به نماينده گى از قوم پشتون به صحنه آمده، با زور گويى، تهديد و توهين به ديگر اقوام، فضاى تفاهم و گفتمان را مختل مى نمايند. اجازه نميدهند معضلات مهم كشورى از راه ها و طروق معقول به بحث گرفته شده، راه حلى براى آن جستجو شود. آنچه مايه نگرانى است، سكوت و برخورد انفعالى اكثريت قاطع روشنفكران پشتون است كه موضع موافق و مخالف شان در هاله ى ابهام قرار دارد.
اگر هرزه گانى چون طاقت، يون، اصولى، لالى و ساير همقماشان بى فرهنگ و بى ادب شان، نماينده گان قوم بزرگ و شريف پشتون اند. و اينها از آراى اكثريت قوم پشتون نماينده گى مى كنند. اين بدان معناست كه ساير اقوام نيز ميتوانند از همين زاويه با آنها برخورد نمايند. عين توهين را روا دارند و از موجوديت ، حقوق و آراى خود در كليه مسايل دفاع نمايند.
مى خواهم واقعيت تلخ يا شيرينى را براى هموطنان پشتون تفهيم نمايم كه غير پشتونها، باشنده گان اصلى اين سرزمين اند. در دفاع از آن در مقاطع مختلف قربانى داده اند. آرزوى سعادت و توسعه ى كشور شانرا دارند. خواهان همزيستى مسالمت آميز، آبرومند و مساوى با پشتونها در اين خاك اند و احدى نميتواند نقش اربابى و قلدرى را در اين كشور بازى نمايد.
جهان، زمانه و روزگار متحول شده است. اقوامى كه ظرفيت و ظرافت همنوايى با عصر خويش را ندارند. ايجابات و مقتضيات عصر خويش را نمى پذيرند، زمانه آنها بر نمى تابد و جايى جز ذباله دان تاريخ نخواهند داشت.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است