از کاشت ماین تا برداشت مرگ!
ماین های برجای مانده و در حال کاشت، مناطق گسترده ای از افغانستان را در برگرفته و کودکان، زنان و مردانی را قربانی می کند که نه تنها در صف مقدم نمی جنگند بلکه در تقلای زنده ماندن هستند 
تاریخ انتشار:   ۱۱:۴۷    ۱۳۹۶/۱/۱۶ کد خبر: 131305 منبع: پرینت

به گزارش شبکه اطلاع رسانی افغانستان (afghanpaper)، ماین های بر جای مانده، یکی از پیامدهای ناگوار جنگ است که در انتظار جان های برای گرفتن، همچنان مخفی هستند و افغانستان، این سرزمین جنگ و ناآرامی با ماین های برجای مانده و مناطقی در حال ماین گذاری!

140 تن هر ساله بر اثر انفجار ماین در کشور کشته که 65 درصد قربایان را زنان و کودکان تشکیل می دهند و حال با گذشت 28 سال از آغاز برنامه ماین پاکی چرا قربانیان انفجار ماین ها چنین رقم بالایی دارد و خطر ماین های انفجار و خنثی نشده همچنان بخش های گسترده را در بر می گیرد؟

هرچند سه چهارم مناطق ماین گذاری شده در دوران تجاوز شوروی سابق پاکسازی شده اما چالش بزرگ مخالفان مسلحی است که مناطق تحت حاکمیت خود را ماین گذاری می کنند و از دسترس ماموران خنثی کننده خارج می باشد.

در دو سال گذشته به دلیل گسترش ناامنی ها و تغییر جغرافیای جنگ در 11 ولایت به مساحت حدود چهار کیلومتر مربع توسط طالبان و دیگر مخالفان مسلح به تازگی ماین گذاری شده است.

این در حالی است که موسسه ماین پاکی افغانستان با کاهش بودجه خارجی مواجه شده و هر روز بر قربانیان ماین ها افزوده می شود، همواره تلفات پیامدهای جنگ بیش از قربانیان اصلی در مناطق ناامن می باشد که کمتر مورد توجه حکومت قرار می گیرد.

در سال 2015 میلادی بیش از یک هزار و 310 نفر در نتیجه انفجار ماین در افغانستان کشته و زخمی شدند که کشور را در رتبه اول جهان تلفات انفجار ماین قرار داد و بیشترین قربانیان را کودکانی تشکیل می دهد که کنجکاوانه در زمین های بازی می کنند که ماین ها مخفی و آماده انفجار است.

ضعف حکومت در کنترل جنگ و نفوذ گسترده طالبان بر بخش های بزرگی از افغانستان نه تنها بر کندی روند سازمان های ماین پاکی می افزاید بلکه افرادی که بر اثر انفجار ماین، معلول شده اند از دست یابی به امکانات درمانی محروم و به سختی روزگار می گذرانند.

افغانستان از نظر داشتن مهمات منفجر نشده یکی از کشنده ترین کشورهای جهان است که بیشمار سلاح را در دل خاک خود محفوظ داشته تا جان کودکان، زنان و مردانی را بگیرد که نه تنها در صف مقدم نمی جنگد بلکه در تقلای زنده ماندن در این سرای درد و خشونت هستند.

این آمارهای تکان دهنده که از آسمان و زمین افغانستان می بارد، روزی سرزمین مرگ برای مادران و کودکان می شود و دیگر روز پیشتاز خشونت و وحشت در جهان و زمینی ناامن برای بازی کودکان و کشتِ مردان و زنان!

طالبان همان گروهی که غنی با تقلای بسیار همواره تلاش دارد گروهی اندک از آنان را دشمن این کشور و مردم معرفی کند، برای به خاک و خون کشیدن مردم بی گناه، پایتخت و ولایت ها را هدف انتحاری و حمله قرار می دهد و زمین ها را مملو از ماین می کند.

حال این برادران ناراضی کرزی که افغانستان را برای حکومت تاریک خود می خواهند و مردم را به چشم قربانی می بینند، خواهان صلح هستند؟

دولتمردانی که تمام توان خود را برای صلح با طالبان خرج می کنند، نگاهی نیز به زندگی مردمی کنند که در انفجار ماین، کودک خود را از دست داده اند و نان آور در معلولیت، توانی برای سیر کردن خانواده خود ندارد و سربازانی که در خشم تروریستان هر روز قربانی می شوند.

میراث مرگبار افغانستان هر ماه جان 140 تن از مردم را می گیرد با قربانیان همواره از میان زنان و کودکان، حال همچنان غنی به دنبال معامله برای دست یابی به قدرت بیشتر باشد و میلیاردها دالر این کشور صرف پرشدن جیب های فاسدان حکومتی.

کد (18)


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
ماین
مین
نظرات بینندگان:

>>>   Haroon Mutaref
مدعيانِ اراضي آن طرف مرز ديورند و آنانِ كه ظاهرن جلوه مي دهند مرز ديورند را به رسميت نمي شناسند، از وحيد عمر گرفته تا لالي تا اسماعيل يون، اصولي و ... هيچ كدام اينها نتوانسته اند در «گفتمان ديورند»، منطقي و مستدل وارد بحث شوند يا دست كم مقاله اي نوشته باشند تا قناعت مارا هم فراهم كنند. من سعي كردم تمام افراد كه درين مورد موضع گيري دارند يا مي نويسند- را دنبال كنم تا بتوانم تكه نوشته اي دريابم كه ريشه در مستندات داشته باشد و منطقن مورد اقناعِ همه قرار گيرد، متاسفانه هنوز نيافته ام. آنچه از وحيد عمر و ديگران در مورد ديورند خوانده ام، بيشتر جنبه هاي اخلاقي و عاطفي و احساسي داشت تا علمي و عقلاني. اينها ادعا دارند كه ما دعواي مردمِ ساكن آنطرف مرز را نداريم، بلكه خواستار إلحاق شدنِ اراضي آن طرف مرز را تا «اتك» داريم كه قبل از امضاي ديورند مربوط «ما!» بود. ولي بدون آن كه برهانِ علمي و شواهد تاريخي بيارند، تاكيد كردنِ اخلاقي بر اينكه عبدالرحمان زير فشار انگليس قرار داشت و شاهانِ پس از عبدالرحمان، حبيب الله خان، امان الله، ظاهرشاه، نادر، حتا كرزي و غني نيز اشتباه كردند و اين از صلاحيت مردم بود/است، اما وقتي ما رجوع به مردم و ريفراندوم در دو سوي مرز را هم پيشنهاد مي كنيم، هم نمي پذيرند. فقط مي گويند «نه منو» و بس. به نظر من دامن زدن و ادعا بر آن طرف مرز توسط تعدادي بدون مدرك و منطق، جنبه سياسي و عاطفي دارد. مثلن وحيد عمر با اين نوع نگرش به ديورند ممكن مي خواهد منافع شخصي و تداوم كارش در رده هاي بلند حكومتي را حفظ كند، يا اسماعيل يون، لإلي يا امرالله صالح، با اين موج و تبليغات مي خواهند سربازگيري كنند و در مسله داخلي كشور جلب حمايت داشته باشند. جالب است وقتي در ميان اين همه مرزهاي كه در زمان انگليس در شمال، شرق و غرب كشور شكل گرفته، براي اينها تنها مرز ديورند مطرح است و بس. اگر قرار باشد نسبت به مرزها تجديد نظر صورت گيرد، مرز با تاجيكستان، اوزبيكستان، ايران چين و ... نيز تجديد نظر صورت گيرد. نتيجتن دامن زدن به نشناختنِ مرز ديورند بيشتر جنبه سياسي و مصرف داخلي دارد و اين سياست ورزي عوام زده گي را داوود خان بنا كرد كه هنوزم توسط تعداد ادامه دارد.

>>>   وزارت خارجه افغانستان هم، ديورند طلب شد.
به كجا مي رسيم با دستگاه ديپلماسي ايكه تاريخ نخوانده اند و قصدي كارشان تحريف تاريخ و إسناد بين المللي است؟؟


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است