تاریخ انتشار: ۲۳:۴۹ ۱۳۹۶/۱/۱۶ | کد خبر: 131334 | منبع: | پرینت |
... با جرأت می توان گفت که، بحران پرتنش و خصمانه روابط و تعاملات سیاسی، و تقابل منافع میان دو کشور پاکستان و افغانستان، ناشي از زخم ناسور منازعه تاريخي خط سرحدي ديورند مي باشد كه «مادر» همه ی بحران ها، تضاد ها، بی ثباتی هاي سياسي، جنگ و نا امني، اختلافات قومي و منازعه ملي در افغانستان پنداشته می شود.
بحراني که چون غده سرطاني تاکنون ده ها هزار قربانی از میان مردم، فرماندهان و سربازان قواي مسلح، و پنج قربانی از ميان رهبران سياسي؛ سردارمحمدداوود، داکترنجیب الله، استاد عبدالعلی مزاری، احمدشاه مسعود و پروفیسور برهان الدین ربانی، گرفته و با غل و ذنجير دست و پاي توسعه و ترقي كشور را بسته است.
به هرحال گرچه رویکرد سياسي اجرایی حکومت مستقل امانیه در قبال منازعه خط مرزی دیورند بصورت واضح و قانونی بر خط سرحدي ديورند صحه مي گذارد و همينطور در سال 1947 كه حكومت دومينوني پاكستان تاسيس مي شد حكومت وقت كابل نجيب الله تور وينا فرستاده اش را بدون هيچ طرح مشخصي مبني بر واپس گيري سرزمين هاي جدا شده از جغرافياي سياسي افغانستان، به دربار علي جناح به كراچي مي فرستد و اصلاً در مذاكراتش بحث ادعاي ارضي را مطرح نمي كند كه اين رويكرد اعلحضرت ظاهرشاه به معناي برسميت شاختن خط مرزي ديورند بود.
همچنان طي اين سال هاي پس از تاسيس كشور پاكستان، نيز زمامداران افغانستان براي حل و فصل این معضل طرح مشخصي ارايه نكرده اند، جز يك توهم سياسي - تاريخي، عاطفي و اهرم فشار سياسي بالاي اسلام آباد.
اهرم فشاري كه در فقدان يك طرح راهبردي إعمال آن نتايج بهينه و مطلوب براي كابل در قبال نداشته است اما برعكس اسلام آباد؛ از دفن زباله هاي اتمي در دل كوه هاي هلمند و قندهار گرفته تا طرح اين مساله در محافل بين المللي و تعاملات دوجانيه ديپلماتيك خود با جهان اسلام و دول غربي سود برده است، حكومت هاي كابل را به مداخله در امورداخلي پاكستان، متهم و سياست منازعه سرحدي ديورند را يك سياست ديكته شده از مسكو و دهلي جديد، قلمداد نموده است، كه در برهه هاي از تاريخ، افغانستان را به انزواي سياسي مواجه ساخته است !!!!
حالا در فقدان يك چنين طرح راهبردي واقعگرايانه و خرد ورزانه، منازعه «ديورند» ابعاد مختلف و گسترده به خود گرفته است، تا جايي كه امروزه اسلام آباد بر مقدرات كابل، مستولي گشته و پايه هاي حاكميت ملي را در افغانستان لرزان ساخته است.
شايد بيشتر از هر زمان ديگري امروزه، از اهم وظایف دولت ها و دستگاه دیپلماسی حکومت ها و زمامداران افغانستان، پنداشته مي شود که چه خوبست زیر نظرسازمان ملل از حضور قدرتمند امروزين دوستان مشترک دوکشور بویژه دولت بریتانیا که پیوند تاریخی با منازعه مورد بحث دارد و بازمانده از سياست هاي استعماري آن كشور مي باشد، در جهت دریافت راه حل های مناسب، استفاده مطلوب صورت گیرد - به شرطي كه اراده سياسي وجود داشته باشد-
نگارنده اين ستور، با درک اهمیت موضوع، پنج گزینه را در زمینه پیشنهاد می دارد. البته هرکدام این گزینه ها طرح های راهبردی و ساز و کار های خود را می طلبد؛
1. آغاز یک جنگ اعلام شده و بسیج ملی برای آزادی سرزمین های به اصطلاح غضب شده در آنسوی خط مرزی دیورند، برای خلاصی از جنگ اعلام ناشده که سالهاست بر علیه مردم افغانستان، ادامه دارد.
اين امر اراده ملي مي طلبد كه از درون يك جامعه منسجم و آگاه كه از تنگنا هاي تاريك هويت هاي قومي و قبيله يي عبور نموده و به وادي پر صلابت ملي ماوا گزيده باشد، بر مي خيزد.
2. آغاز مذاکرات برنامه ریزی شده با دیپلماسی فعال و مثبت برای تشخیص منافع مشروع و تفاهم پایدار منافع دو جانبه تا عادی سازی، و تنش زدایی، و حل منازعات ارضی در تعین حدود و ثغور دو کشور و انعقاد پیمان صلح دایمی.
3. توافق برسر راه اندازی یک همه پرسی زیر نطر سازمان ملل در میان مردمان ساکن در آنسوی نوار مرز دیورند برای تعیین سرنوشت سیاسی جغرافیایی آنان که حق مسلم و طبیعی شان است تا ازین طریق به ادعای تاریخی دولتمردان افغانستان، پاسخ مناسب حال خود را بدهند گرچه مردمان آنسوي ديورند هيچگاهي بصورت سازمان يافته، منسجم و طبيعي از إلحاق به افغانستان حرف نزده اند.
4.. توافق بر سر ایجاد یک منطقه آزاد اقتصادیFree Zone دارای یک رژیم حقوقی مشترک با تفویض نوعی خودم مختاری سیاسی- فرهنگی در منطقه پشتونستان یا همان قبایل آزاد.
5. ادامه وضع موجود با قبول مسوولیت ها و ریسک های ناشی از تجزيه و چند پارچه شدن کشور که هر دو طرف را به شدت تهدید می کند.
در غير اينصورت؛ آناني كه سال ها است با سر دادن شعار هاي ميان تهي پشتونستان آزاد و قبايل خودمختار و ... فرصت ها، سرمايه ها و منابع مادي و معنوي مناطق پشتون نشين سرحدي را برباد كرده اند و خود به نان و نوا، رسيده اند و منافع كلان كشور را به گروگان گرفته به مخاطره انداخته اند بدانند كه عواقب وخيم و كشور بر انداز تداوم اين وضعيت را بدوش خواهند داشت!
توریالی غیاثی
*برگرفته از کتاب، «نقش بحران آفرین تقابل منافع در روابط و تعاملات بین الملل»
>>> چرا دولت افغانستان در مورد خط دیورند سکوت اختيار کرده است؟
اشرف غنی به عنوان حاکم غالب دیورند سکوت اختيار کرده است مانند نذر سکوت راهبان در صومعه کاتولیک سوگند سکوت یاد کرده است. (روزه سکوت)
دولت های کشور با نام حومه "افغان ستان که انگلیس بریتانیا به عنوان یک دولت حائل ایجاد کرد , طرح اش و پدرنام اش مونت استوار الفيستيون است.
بریتانیا این کشور مصنوعی را با تقسیم ایران در سال 1857، ساخت و به سرزمین مادری حمله نظامی کردند و برخی از مناطق ایران را اشغال کردند. خروج نیروهای خود را از مناطق ایران وابسته به آن کرد تاایران دولت افغانستان را به رسميت شناسد. به عبارت دیگر، دولت ایران را مجبور به توافق با تقسیم کشور خود کرد. این جدایی و یا علامت گذاری مرزى با توجه به قوانین بین المللی غیرقانونی است.
این عمل غیر قانونی بریتانیا توسط دولت افغانستان قانونی نامیده می شد، اما نه خط دیورند. در علامت گذاری مرزى خودسرانه بریتانیا در سال1857 خراسان شرق از خراسان غربى تقسیم شد البته مردمان ايرانى با زبان فارسی, زبانهاى سیستان بلوچستان از همديگر جدا شدند ؟
آیا دولت افغانستان تا به حال چه برای مردم افغانستان به ارمغان آورد؟
* جنگ، فقر، بدبختی، بیکاری، اختلاف، درگیری، تعمیق تفاوت های اجتماعی و اقتصادى
* جنگ قدرت سیاسی، تقلب در انتخابات و دستکاری، جعل
* تحقیر، تبعیض، ظلم و ستم شهروندان غیر پشتون
* به نفع گروه های قومی در موقعیت های کلیدی نشستن بیش از حد بسیاری از پشتون
* توسعه زبان پشتو در تضعیف زبان های دیگر و به خصوص در تضعیف زبان فارسی است. زبان فارسی (از سال 1964 تغییر نام به زبان دری) که عملازبان فارسی زبان میانجی همه ساکنان با زبان های مختلف.
* رژیم وعده های زیاد داد عمل بسیار کم
* رژیم به طور مداوم با اغراق و زبان افراطی بحران ها و منازعات بیشتر ایجادکرد .
* رئیس ستاد ارتش وابسته آمریکا و غرب
در پيوند با خط دیورند حرفهاى زد که دولت افغانستان دیورند را به رسمیت نمى شناسد .
مریکا و غرب سکوت نمود زيرا اين شخص نه جمهور ونه وزير است متل است که سگى که زياد غوغو مىکند چک نمى زند
چه چیزی شما به عنوان یک دولت است؟ این دولت وابسته به یک قطره سيروم جامعه بین المللی است. بیش از 10 میلیون پناهنده افغان برای 40 سال در پاکستان و ايران زندگی می کردند و امروز حداقل 3 میلیون در کشورهاى همسايه وجود دارد.
غنى و امثال قلدرى زياد شد
>>> توهم اکثریت و پیچیدهکردن صورت مسأله
نويسنده: كاوه جبران
نسل جدیدی از ناسیونالیستهای دولتی و غیردولتی پشتون هنوز تاریخ را بر مبنای شاخصهای سیاسی عصر نادرخان تبیین میکنند. تازهترین اظهار نظر کمالناصر اصولی را نیز در روشنی شاخصهای سیاسی همین عصر میتوان فهم کرد. اما چنین اظهار نظری چیزی کمتر از گفتوگوست. بیشتر لجاجتی از سر انکار و امتناع است، تا روی نادانی و ناآگاهی.
اینکه پافشاری بر مسألهیی که اکنون صحت و سقم آن بدون جامعۀ آماری خندهدار است، چهگونه میتواند به رویکردی سیاسی مبدل شود؛ پرسشی است که پاسخ آن را باید در بندوبست کلانروایت تاریخی جستوجو کرد که اکنون نه به شیوۀ استبدادی بل، از راه بروکراسی متقلب و دیدهدرایی سیاسی اجرا میشود.
صورت مسأله بسیار تکراری و ساده است: نسلی از کمالناصر اصولیها مدعی اند که پشتونها اکثریت اند و سایر اقوام اقلیت؛ جامعۀ آماری ایشان هم ساختار قومی مجلس است که نمایندهگان پشتون بیشتر از سایر اقوام در آنجا حضور دارند. این استدلال سخیفی است. چون عمداً حقایقی چون خلای سرشماری نفوس، مهندسی ساختار قومی مجلس بر مبنای کلانروایت اکثریت و اقلیت، معیار انتخاب بر مبنای ولسوالی و محل نه نفوس و تراکم جمعیت، و تقلب سیستماتیک حافظان کلانروایت افغانی را نادیده میگیرد.
حالآنکه در بُعد دیگر، بحرانآفرینی مداوم در روندهای دیگری که کمک به شفافسازی صورت مسأله میکند را از یاد نمیبرد: از سرشماری نفوس ابا میورزد، روند توزیع شناسنامههای الکترونیکی را مغشوش میکند، در نتایج انتخابات سراسری دستبرد میزند و... در جنب آن، ساختار درجهبندیشدۀ قومی را بر اساس همان کلانروایت، در ساختارهای دولت حفظ میکند تا ظاهر مسأله از باطن داعیه جدای گذاشته نشود.
بنابراین به نظر میرسد که انکار و امتناع، آنقدرها هم از سر نادانی نیست. آنجا که سادهترین راهحلها همچون سرشماری نفوس، تعیین آمار اقوام ساکن در کشور و توزیعشناسنامههای الکترونیکی بر مبنای خواست هویتی شهروندان فراراه معضل قرار دارد، ولی همچون سیاستگذاریهای پیچیده و بازیهای مشکوکی روی دست گرفته میشود، موضوع را تأیید میکند.
حتم اینکه، راهحلهای ساده هم دیری نخواهد بود که به عنوان برنامههای جنبی، بخشی از این ماجرای پیچیده قرار گیرد. به نظر میرسد که مجریان کلانروایت افغانی در حال حاضر توانایی دستکاری در روند سرشماری سراسری را ندارند، و الا سادهترین پروسهیی که میتوانست ظرف پانزده سال گذشته تطبیق شود، همین سرشماری نفوس بود.
ادعای مرزی دیورند را نیز میتوان بر مبنای چنین رویکردی مطالعه کرد. ادعا بر بخشی از خاک همسایه، دست کم برای نسلی از ناسیونالیستهای متأخر و مجریان کلانروایت افغانی، قومیتر از مدعیات اقتصادی و سیاسی افغانستان است. این ادعا بیشتر سعی در تثبیت کثرت قومی و سنگ تمام گذاشتن بر داعیۀ اکثریت پشتون است. اگر تحقق چنین امری امکان داشته باشد.
در نهایت اما، در متن تمام این پیچیدهگیها، داعیۀ اکثریت، همچون توهم کلان و بیمارگونه باقی میماند که مدعیان آن را متوهمتر و بیمارگونهتر از پیش مینمایاند که گرفتاری مرض مهلکی اند اما هیچ تلاشی برای درمان آن نمیکنند.
>>> مجسمه دیورند بابا توسط لطیف پدرام شکسته شد ، و مجسمه شکسته خریدار ندارد .
>>> تفاوت ها بين پاکستان و افغانستان
1- نام پاکستان جنجالى نيست
جمهوری اسلامی پاکستان از ترکیب حروف ایالتهای زیر به دست آمدهاست:
۱- پ از حرف اول ایالت پنجاب
۲- ا از حرف اول ایالت سرحد شمال غرب (که حالا بنام خیبر پختونخوا مبدل گردیده است)
۳- ک از حرف اول ایالت کشمیر
۴- س از حرف اول ایالت سند
۵- تان از حروف انتهایی ایالت بلوچستان
نام افغانستان جنجالى اس بايک قوم پيوند دارد
2- جمهوری اسلامی پاکستان جمهوری فدرالى است
فدرالى نمودن افغانستان جنجالى
3- پاکستان سيتم پالمانيسم ايالاتى و به پيمانه کشورى دارد
افغانستان رياستى و وقيتکه رييس جمهور که خود وظيفه نخست وزير را انجام مى دهد به پارلمان داخل مى شود مانند يک شاه ويا رييس جمهور يک بيگانه رسم وگذشت مى شود
4- پاکستان کشور مستقل و از ديدگاه اقتصادى توامند در رده بالا قراردارد
افغانستان نتوانست خود را مستقل سازد.
همين شخص بيگانه دست خود را به جيب مى کنند رهبران کوندوسيونريت شده اند که برش پول داده مى شود.
5- تولید ناخالص داخلی
(تخمین ۱۳۸۶ (۲۰۰۷))
مجموع =۴۱۰، ۲۹۵ میلیارد دلار
سرانه ۲۵۹۴ دلار
افغانستان
ولید ناخالص داخلی: (اسمی) ۲۰۱۶ تخمین
مجموع ۱۹.۶۵۴ میلیارد دلار آمریکا
سرانه تولید ناخالص ۶۰۰ دلار آمریکا
و اين هم باپرداخت پول 55 کشور لشکر کشيده جهان در کشور
6 پاکستان کشور توليدى - مصرفى
افغانستان کشور مصرفى - کمکى توليدى
7 پاکستان هسته اى
افغانستان خسته اى
زى خيل و زوى از خواب غفلت خيال پلو بيدارباش
وقتيکه ميدان پشتونستان در پيش آريانا واز شد
جنگ آن با پاکستان حاد شد
ارتش ظاهرخان با داودخان و روس آباد شد
با راهبردى پاکستان ارتش حازشد
نديدى چه گونه ارتش افغانستان تباه شد
>>> خبر تازه
پشتون های آنسوی دیورند (اقوام افریدی، یوسفزی و ختک) در حمایت از پاکستان بیرق افغانستان را در بازار لندی کوتل به آتش کشیدند.
>>> کسانیکه در مورد دیورند ادعایی مرزی دارند!
اول، عبدالرحمن خان را بنام خائن ملی باید بشناسند و در تاریخ افغانستان بنام خائن ملی درج شود، چرا که این وطن فروش در پا سند دیورند امضا کرده است،
دوم، بشمول عبدالرحمن خان تمام پادشاهان و رئیسان جمهور که زعامت افغانستان را داشتن مرز دیورند را قبول کردند مانند امان الله خان، نادر خان، ظاهر خان، نجیب گاو، حبیب الله خان، تیمور خان باید بنام معامله گر و خائن ملی شناخته شوند چون با امکانات نظامی وقت شان ادعایی مرزی با پاکستان نکردند.
سوم، امان الله خان از جمله خائنین درجه اول شناخته و باید درج تاریخ شود که در روز اعلان استقلال افغانستان خط مرزی دیورند را برسمیت شناخت و ادعایی مرزی با انگلیس نکرد.
چهارم، القابی که برای شاهان شهزاده ها رئیسان دولت تا امروز داده شده است دوباره لغو گردد در عوض پیشوند و پسوند خائن و معامله گر برایشان داده شود.
هر آن کسیکه مرز دیورند را قبول ندارد اول باید در قبر عبدالرحمن، امان الله، نادر شاه بشاشد بعد ادعایی نیم خاک پاکستان را کند
>>> Zahir Ariaie
شما در حال طرح و إبراز راى خود براى حل غده سرطانى بنام مرز ديورند هستيد. با شجاعت حرف خود را با منطق كه پشت ان خوابيده إبراز بداريد . اين غده سرطانى يكى از مهم ترين عوامل جنگ، بدبختى ، عقب ماندگى ، و درماندگى كشور و ملت است. انهايكه مى گويند شرايط براى طرح ان اماده نيست معامله گران فروخته شده يى بيش نيستند. يك عده يى ديگر نيز از چنين موج هاى مردمى با إبراز وفا دارى به ستون ظلم فاشيزم ميخواهند براى خود ماديات دست وپا كنند كه مطمناً اين روز ها همه را شناختيد. اينها بياييند بگويند كدام زمان براى طرح چنين مسله يى دلخواه است؟ مطمناً هيچ وقت!
از اين اينها بپرسيد اكر ديورند به عقيده شما حساسيت برانگيز است، در مورد شناسنامه ها چى كرديد؟
در مورد جابجايى هاى قومى در دولت چى كرديد؟
در مورد برادر خواندن قاتلين ملت چى كرديد؟
در مورد فساد موجود چى كرديد؟
در مورد صد ها ظلم جارى ديگر چى كرديد؟
شما حتى مرد نيستيد واژه دانشگاه را كه زبان مادرى تان است استفاده كنيد!
شما يك مشت فريب كار دروغ گو و منافق فرصت طلب بيش نيستيد.
اين يك مسله بسيار واضح و مردمى است شما سفسطه بأف هاى لفاظ برويد از مردم بپرسيد. تا پاسخ بگيريد اما متاسفانه انقدر ترسو هستيد كه از يك ديدگاه فيس بوك هم فرار مى كنيد. اينجا يك ملت هر روز خون مى دهد اما شما نامردانه در فكر حفظ پروفايل سياسى و پركردن جيب هاى خود هستيد.
>>> قابل توجه آقايان لإلي حميدزي، كمال ناصر اصولي و بقيه ناقلين و مهاجرين محترم !
نویسنده محترم علی ترکمنی..
بيدون شك، مناطق كه فعلاً خط ديورند يا وزيرستان خوانده ميشود كه در سابق بنام كوه سليمان ياد ميشد موطن اصلي و سرزمين آبائي و اجدادي شماست و شما برادران مهاجر حق داريد آن مناطق را خاك و وطن خود بدانيد.
اما از آمدن و مهاجرت شما به افغانستان فعلي بيش از ٢٥٠ سال نميگذرد و هيچگونه شواهد و آثار و اسناد تاريخي كه حضورتان قبل از ٢٥٠ سال در اين سرزمين را ثابت كند وجود ندارد و خودتان هم ميدانيد كه در اين خاك قدامت تاريخي نداريد و هنوز هم نام دوم تان ناقلين يعني مهاجرين است.
پس بجاي اينكه أكت و اداهاي دايه دلسوزتر از مادر را درآوريد و اقوام و ساكنين بومي اين خاك و سرزمين را تهديد به اخراج كنيد بياييد از انتحار و انفجار و تخريب و بخاك يكسان كردن اين وطن دست برداريد و صادقانه براي آبادي خاك و سرزمين كه در آن مهاجر شده ايد و زندگي ميكنيد كار كنيد.
ميدانيم كه وطن آبائي تان را فروخته ايد و هيچگونه دلبسته گي به خاك و سرزمين ما هم نداريد و بارها اين خاك را هم فروخته ايد ولي مردم و اقوام بومي اين سرزمين، خاك وطن شان را آزاد كرده اند و از شما هم نخواسته اند كه به وطن اصلي تان برگرديد.
البته آنعده از برادران ناقلين ما كه هواي موطن آبائي شان يعني كوه سليمان ديره و ملتان را دارند ميتوانند به وطن اصلي شان برگردند كسي مانع شان نشده است بروند خدا نگهدار شان.
افغانستان فعلي متعلق به اقوام غير پشتون و ملك و سرزمين آبائي و اجدادي آنهاست و مردم اين سرزمين هم بخاطر چند خانه ناقل و مهاجر نميخواهند بالاي ملك و خاك ديگران دعواي مالكيت كنند.
ناگفته نماند كه برادران ناقل ما اگر صد سال ديگر هم تلاش كنند خودشان را از زير يوغ پاكستان خلاص نميتوانند و پاكستان خط ديورند كه هيچ بلكه تمام قوم پشتون را رعيت و امت پاكستان و مناطق پشتون نشين را جزئي خاك پاكستان ميداند.
و اين مسئله را برادران ناقل و مهاجرين ما خوب ميدانند كه بيدون كمك و حمايت پاكستان در افغانستان هيچ كار نميتوانند و پاكستان هم صد در صد مطمئن است كه پشتونها هيچ اقدام عليه پاكستان نميتواند چون شاه رگ حيات سياسي نظامي و اقتصادي پشتونهاي ناقل در دست پاكستان است.
بناءً اين پوف و پتاق ناقلين و مهاجرين چون اصولي و يون و لالي ووو عليه مردمان بومي اين سرزمين از زور پاكستان است و در اظهارات شان هم از زمان طالبان بعنوان مثال ياد ميكنند و شما ميدانيد كه طالبان يكي از شاخه هاي آي اس آي پاكستان است و در آن زمان طالبان تحت فرمان ارتش پاكستان عليه مردم بومي افغانستان ميجنگيدند.
برادران ناقل و مهاجر اگر واقعاً خواهان آزادي و تصاحب سرزمين آبائي شان هستند چرا عليه پاكستان نميجنگند ؟
چرا در پاكستان خودترقاني نميكنند و سرك و مكتب و شفاخانه و پل و پلچك را منفجر نميكنند كه تحت فرمان پاكستان اين اعمال غير انساني را در كشور ما و عليه مردم اين سرزمين انجام ميدهند؟
از يكطرف تحت امر پاكستان عليه كشور متبوع خود ميجنگند و از طرف ديگر ادعاي گرفتن خاك پاكستان را دارند.
>>> یک تنگه جایته نگاه نمیتوانی آمدی که مه دیورند را میگیرم. برو لوده غول
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است