افغانستان روی امواج بازی های جهانی قرار دارد
اگر وضعیت همینگونه ادامه پیدا کند ممکن است در آینده نزدیک سطح رقابت های قدرت ها را شدیدتر و خشن تر در افغانستان ببینیم و در این شکی نیست که کار به جاهایی برسد که کشور به وضعیتی بد مواجه شود 
تاریخ انتشار:   ۱۳:۵۶    ۱۳۹۶/۱/۱۸ کد خبر: 131387 منبع: پرینت

رییس جمهور روسیه به تازگی گفته است که افغانستان در صورت حمایت نشدن نابود خواهد شد. تحقق این سناریو برای ثبات تمامی منطقه خطرناک بوده و امید ما حاکمیت صلح در افغانستان است. از سوی دیگر روسیه با حذف نام گلبدین حکمتیار رهبر حزب اسلامی از فهرست سیاه سازمان ملل متحد مخالفت کرده است. روسیه با این حرف ها و حرکت هایش چه چیزی را می خواهد در افغانستان دنبال کند؟

به گزارش شبکه اطلاع رساني افغانستان(afghanpaper)، نظری پریانی روزنامه نگار در برنامه «بازنگاه» گفت: افغانستان در واقع روی امواج بازی ها قرار دارد. افغانستان، کشور و مساله ای در منطقه است که هم پا با بازی هایی که در جهان شکل می گیرد، پس و پیش می شود. هر اتفاقی که قرار است در این کشور بیفتد چه جنگ و چه صلح، نیازمند جهت مندی بازی هایی است که در منطقه وجود دارد است و ما نمی توانیم افغانستان را از قاعده بازیهای استخباراتی و کشمکش های قدرت ها مستثنی بدانیم و افغانستان در قعر این بازی ها قرار دارد.

وی افزود: در حال حاضر روس ها تصورشان بر این است که احتمال دارد وضعیت در افغانستان و منطقه آسیای مرکزی به گونه دیگری عرض اندام کند. در اینجا راهبردهایی که در این منطقه عملی می شود هنوز هم راهبردهای دوران جنگ سرد است. هنوز هم نگاه آمریکا به افغانستان و آسیای مرکزی نگاه پنجاه سال پیش و چهل سال پیش است و هنوز هم نگاه پاکستان به آسیای مرکزی نگاه استیلا گرایانه بر بنیاد همان عمق استراتژیک دو جانبه در قضیه هند و آسیای مرکزی است.

پریانی، در خصوص نقش افغانستان در این بازی ها بیان داشت: در این میان افغانستان به عنوان زمینی است که این بازی ها در آن جریان دارد و در واقع میدان بازی بازیگران است. در اینجا آن چیزی که فعلا وجود ندارد نفس سیاستگری مستقلانه برای افغانستان است. متاسفانه این کشور به عنوان یک سرای باز و بی صاحب است که هرکسی می تواند در اینجا بیاید و هر کاری می خواهد انجام دهد. اگر وضعیت همینگونه ادامه پیدا کند و بازی ها همینگونه باشد ممکن است در آینده های نزدیک سطح رقابت های قدرت ها را شدیدتر و خشن تر در افغانستان ببینیم و در این شکی نیست که کار به جاهایی برسد که کشور به وضعیتی بد مواجه شود.

به باور وی، اگر جهاد در افغانستان بوجود نمی آمد و مردم در برابر وضعیت موجود آن زمان اقدام نمی کردند و این تاثیر خود را روی تحولات و تعاملات دنیا نمی گذاشت. نیمی از مردم منطقه در آن زمان قتل عام می شدند. همان طور که سال ها پیش احمدشاه مسعود قهرمان ملی در جایی گفته بود که اگر ما جهاد نمی کردیم نصف مردم منطقه می مردند. عین این تصور را ما می توانیم در آینده منطقه با این وضعیت داشته باشیم. چون اگر وضعیت افغانستان را جدا از منطقه و خاورمیانه بررسی کنیم اشتباه کرده ایم.

پریانی، در خصوص بازی های جدیدی که در منطقه به وجود آمده بیان داشت: بحث مخالفت روسیه از بیرون کشیدن نام حکمتیار از لیست سیاه و موافقت با بیرون کشیدن نام ملاهیبت الله از لیست سیاه، به رقابت های استخباراتی برمی گردد. هردو طرف فعلاً چه جریان حکمتیار به عنوان یک جریان مستقل و نیروی داخلی در این بازی ها مطرح نیست. بلکه به عنوان یک ابزار سیاسی استخباراتی در دست یک گروه دیگر است. روس ها تصور می کنند که با آمدن حکمتیار در میدان سیاست افغانستان زیر نام حکمتیار و فعالیت نحله های حزب اسلامی در اینجا به شدت در افغانستان داعش سازی می شود. روس ها فکر می کنند که با آمدن حکمتیار حلقاتی در حکومت پاکستان و آمریکا می خواهند که داعش را در این منطقه مسلط بگردانند و از طرف دیگر وقتی که روس ها می آیند پای طالبان را در برابر داعش محکم کنند وپاکستان را با خود داشته باشند می خواهند حداقل آنقدر پاکستان را با خود داشته باشند که اینها در این مثلثی که مطرح کردم نتوانند با آوردن حکمتیار و داعش سازی در برابر روس ها مخصوصا در آسیای مرکزی را داشته باشند.

کد (30)


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
بازی جهانی
افغانستان
نظرات بینندگان:

>>>   وقتی می گوییم از افغانستان نام می بریم، باید بدانیم که اینجا سرزمین یک قوم نیست که حالا همه هستی اش فدای جمع کردن یک قوم در دو سوی سرحد شود.
2- سرزمین اصلی پشتونها بیشتر آنسوی دیورند است، نه اینسوی دیورند. پس اگر دعوی را پشتونهای آنسوی سرحد شروع کنند، روشن است که پشتونهای ما به آنها ملحق می شوند، نه برعکس.
3- اگر پشتونها تصور کرده باشند که افغانستان ملک اینهاست و باید مطابق خواست آنها بچرخد، این خواب و خیال است و محال است و جنون!

>>>   لطيف پدرام كسى است كه با انديشه و خلاقيت اش، با اهداف والاي عدالت طلبانه اش، با علم و منطق اش جايى خود را در جامعه باز كرده است. پدرام زمينه سياست مدار شدن و مطرح شدن را ميراث نبرده است. پدرام با دست خالى و جيب خالى سياست مدار شده است. نه باج داده،نه معامله كرده و نه نام بزرگان را براى فريب و مشهور شدن يدك كشيده است. اگر به تاريخ توجه شود رهبران واقعى هميشه راه را خود مى پيمايند نه اينكه فراشوت شوند!

>>>   برای براندازی این نظام تک قومی، متمرکز ، فاسد و ضد بشری و برای دست یابی به عدالت و آزادی، باید طرح نو و خردمندانه ای را پیشکش کنیم.
همه قومی ساختن قدرت سیاسی ، فدرالی ساختن کشور، دفاع از هویت ها و فرهنگهای که فاشیزم برای نابودی شان تلاش می کند، دفاع از آزادی بیان و حقوق اساسی شهروندی و ده ها خواست بزرگ دیگر می توانند شامل برنامه مبارزاتی این جریان سیاسی بزرگ باشند. این جریان به روشهای پوسیده و بسیارضد مدنی که معامله گری و بده بستانهای شرم آور جوهر آن را می سازد ، پایان میبخشد و راه و روش درست و پذیرفته شده ای جهانی را بر پایه عدالت و مردمسالاری واقعی بنیاد می نهد. اگر ما جدی کار کنیم ، اگر خودخواهی ها و منفی بافی ها و بی اعتمادی های خورد سازنده را به یکسو بگذاریم ، این جریان سیاسی بزرگ حتمن ساخته می شود. ورنه ، باز هم ما میمانیم و نق زدن های دایمی ما، کشور میماند و یکه تازی فاشیست ها ، معامله گران ، مافیایی ها و دشمنان مردم که بدون تردید کشور را به سوی تباهی کامل و نابودی حتمی سوق میدهند.

>>>   عبدالمنان شیوای شرق
رهبران زعامت فروش
تقدير اين نيست كه ما هميشه بازنده سياست و زعامت سياسي باشيم، فروپاشي اقتدار ما ريشه، در معامله ننگين، روزمرگي و كنش هاي نابخرد تيكه داران مان دَارد. اينها سوداي سربالا را به يك بسته كوچك پيشنهادي هميشه عِوَض كرده اند. فرمانده مسعود و مبارزه ٥١ سال استاد رباني براي كارمند شدن و زيردستي نبود ، آنها سنت تك روانه سياسي را نمي خواستند و خواستار اين بودند كه استبداد داخلي نابود گردد و مردم محق باشند به سرنوشت سياسي شان، اما با تأسف دكانداران و چهره هاي معلوم الحال، اين دستآورد سترگ را به هيچ معاوضه كرده اند و خود كارمندان سر به كف استبداد شده اند، سرود مي خوانند نه سرود ازادي؛ بل سرود تسليمي و بردگي. برداشت من از مبارزه مسعود ره و استاد رباني اين است كه براي تعيين سرنوشت و زعامت،مدت زماني يك ساعت و يك روز كافي است. أما با دريغ كه رهبران نا بخرد طولاني ترين فرصت ها را هدر دادند و مردم را محتوم به شكست أبدي كردند. چنانچه در انتخابات سال ٢٠١٩ دوباره ما با رهبران ترسو و معامله گر رو به رو هستيم! وأي دريغ

>>>   حکومت های قبایلی نفرین تاریخ از آن تان باد که در بیشتر از دوسده دست کم یک کاخ شاهی یا ریاست جمهوری به سطح کشور بنگله یش هم ندارید و مقایسه کنید ارگ محقر تانرا با کاخ کشور فقیر بنگله دیش .

>>>   اقوام غیر پشتون باشندگان واقعی این سرزمین اند .
اينكه پشتونها يكى از اقوام و اقليت هاى شريف اين سرزمين اند، شكى وجود ندارد. ترديدى هم نيست كه با ساير باشنده گان اصيل اين سرزمين اشتراكات عميق، تاريخى، دينى و فرهنگى دارند. اما اينكه حدود سه قرن اخير ممثل زعامت سياسى كشورى كه امروز افغانستان ناميده ميشود، بوده اند. نه تنها براى آنها روحيه برترى جويى و تفوق طلبى ايجاد نموده بلكه در ميان ساير اقوام نيز نسبت به آنها حساسيت و سوء ظن توليد نموده است.
نخبه گان سياسى و قشر روشنفكر پشتون تا هنوز با يك برداشت سنتى و كلاسيك، انحصار حاكميت سياسى كشور را حق خويش ميدانند. در حاليكه ساير اقليت ها نه تنها از مديريت نادرست و حاكميت ناميمون دو صد و اند ساله ى آنها ناراض و ناخشنود اند. بلكه با تحولات شگرفى كه در مناسبات بين المللى و دستآورد مدرن و مدنى جوامع امروزى حاصل گرديده، حاضر نيستند به حاكميت سنتى ، انحصارى و قبيلوى يك قوم تمكين نمايند.
مبرهن و آشكار است كه ماحصل زعامت و رهبرى دو صد و اند ساله ى پشتون ها، كشورى عقبمانده، توسعه نيافته و غرق در انواع مشكلات و بدبختى هايست كه نه تنها از كاروان علم و تمدن بشرى عقب مانده بلكه حتى با كشور هاى همجوارش فرسنگ ها فاصله دارد. و از عدم وفاق ملى و مداخله ى خارجى رنج مى برد. اين حقيقت بيانگر آنست كه نخبه گان سياسى پشتون درايت و قابليت رهبرى و هدايت كشور را نداشته اند و نبايد حال و آينده بدين منوال ادامه يابد. افزون بر آن جو رقابتى و بى اعتمادى حاصله از جنگ هاى چند دهه ى اخير نياز گفتمان بين الافغانى و قالبندى مجدد اقوام را در ساختار و فرآيند قدرت اجتناب ناپذير ساخته است.
اين مهم ميتواند از راه گفتمان، در چند لايه ى فرهنگى، اجتماعى و سياسى با بازنگرى گذشته، عنايت و واقع بينى امروز و برنامه ريزى براى فرداى بهتر در ميان علماء، فضلا و اهل خبره ى طيف هاى مختلف جامعه ى افغانى مورد بررسى و ارزيابى قرار گيرد. و اين يك حقيقت روشن و واقعيت آشكاريست كه نياز جدى و مبرم امروز مردم و كشور ماست.
با تأسف كه هراز گاهى شارلتان هاى سياسى و اراذل و اوباشى به نماينده گى از قوم پشتون به صحنه آمده، با زور گويى، تهديد و توهين به ديگر اقوام، فضاى تفاهم و گفتمان را مختل مى نمايند. اجازه نميدهند معضلات مهم كشورى از راه ها و طروق معقول به بحث گرفته شده، راه حلى براى آن جستجو شود. آنچه مايه نگرانى است، سكوت و برخورد انفعالى اكثريت قاطع پشتونهاست كه موضع موافق و مخالف شان در هاله ى ابهام قرار دارد.
اگر هرزه گانى چون طاقت، يون، اصولى، لالى و ساير همقماشان بى فرهنگ و بى ادب شان، نماينده گان قوم بزرگ و شريف پشتون اند. و اينها از آراى اكثريت قوم پشتون نماينده گى مى كنند. اجازه دهند تا ساير اقوام نيز از همين زاويه با آنها برخورد نمايند. عين توهين را روا دارند و از موجوديت ، حقوق و آراى خود در كليه مسايل دفاع نمايند.
مى خواهم واقعيت تلخ يا شيرينى را براى هموطنان پشتون تفهيم نمايم كه غير پشتونها، باشنده گان اصلى اين سرزمين اند. در دفاع از آن در مقاطع مختلف قربانى داده اند. آرزوى سعادت و توسعه ى كشور شانرا دارند. خواهان همزيستى مسالمت آميز، آبرومند و مساوى با پشتونها در اين خاك اند و احدى نميتواند نقش اربابى و قلدرى را در اين كشور بازى نمايد.
جهان، زمانه و روزگار متحول شده است. اقوامى كه ايجابات و مقتضيات عصر خويش را نمى پذيرند، جايى جز ذباله دان تاريخ نخواهند داشت.
محمد عارف سروری .


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است