تاریخ انتشار: ۱۱:۳۴ ۱۳۹۶/۱/۱۹ | کد خبر: 131433 | منبع: | پرینت |
پوشیده نیست که دیورند یک معضل کلان برای افغانستان است. در واقع این معضل به بن بست کشانیده شده است. وقتی هیچ تحرکی برای حل بحران اتفاق نمی افتد، بن بست رونما می شود.
دیورند مشکل حقوقی، سیاسی، اجتماعی و اخلاقی است. واقعیت این است که هرگونه برخورد احساساتی و عاطفی این بن بست را به تابو تبدیل کرده است. این تابو حتی بحث روی دیورند را حرام کرده است. این تابو زمانی می شکند که در موردش مطالعه شود اما مطالعه با معنا، نه بحث های احساساتی سیاسی که بغض و کینه بر این بهانه بر لب و روی ما آبله کشد.
به نظر من باید پنج کار صورت گیرد:
1. مطالعات دقیق حقوقی و تاریخی
این مطالعات می تواند راهگشای خوبی برای پیشینه، دوران حقوقی و عملکردهای دولت های دو طرف دیورند باشد. ما با مشکل دیورند مواجه هستیم اما تا هنوز هیچ گروه پژوهشی به صورت زنجیره ای حلقه های پیوسته این تناب خونین را بر حلقوم مردم ما کالبد شکافی نکرده است.
2. انطباق مطالعات با نورماتیف ها، تجارب و قوانین بین الملل
ما یگانه دولتی نیستیم که مشکلات مرزی با همسایه ها داریم. در جهان نمونه های فراوانی هستند که با استفاده از هنجارهای قبول شده بین الملل به این چنین دشواری ها پرداخته اند. ما باید تجارب جهان را مطالعه کنیم و از درس های مهم آن بیاموزیم.
3. دریافت الگوهای مناسب
مطالعات ملی، تاریخی، فرهنگی و حقوقی می تواند الگوهای بارزی را از جهان برگزیند که شباهت های به وضعیت افغانستان داشته باشد. این الگوها می توانند درخواست دهلیزها، معابر و منابع به آب و سایر راه گشاهای منطقه باشند.
4. مشروعیت ملی
اجماع ملی می تواند با استفاده از راهکاری معاصر به دست آید. رفراندوم یا همه پرسی بهترین مکانیزمی برای به دست آوردن اجماع ملی پیرامون توصیه و انتخاب الگوی مناسب می باشد.
5. دیپلماسی، لابی گری و دادخواهی
زمانی که ما مطالعات علمی، توصیه های قبول شده بین المللی، حمایت حقوق ملی و بین الملل را با خود داریم، باید مذاکرات را با حمایت دولت های حامی و وساطت دولت های بی طرف آغاز کرده و به صورت خستگی ناپذیر ادامه دهیم. من هیچ دلیلی نمی بینم تا به روی همدیگر زهر بپاشیم. ما باید واقع بینانه عمل کنیم و بپذیریم که دیورند یک تابو است و این تابو را باید با مطالعات معاصر، گفت و شنود تخصصی و فرهنگ سیاسی حل کرد.
ملک ستیز
>>> این را همګی و حتی جهانیان می دانند که از بین بردن خط دیورند والحاق نصف از خاک پاکستان به افغانستان از نظر سیاسی و نظامی برای افغانستان غیر ممکن است. تنها چیزی که از کوبیدن بر طبل دیورند نصیب کشور ما می شود بدبختی و نا امنی و تخریب تأسیسات زیر بنایی فرهنگی و اجتماعی کشورما است.این ادعای از بین بردن خط دیورند هیچ دلیل منطقی و قابل قبولی ندارد جز اینکه در دو طرف خط دیورند پشتونها زندگی می کنند اگر این منطق درست باشد پاکستان هم می تواند ادعا کند که سرزمین پشتونهای افغانستان ملحق به پاکستان شود و نیز تاجیکستان ادعای الحاق بدخشنان و تخار به کشور خود شان سر بدهند و... بنابراین مردم کشور ما هوشیاری خود را حفظ کرده و فریب یک عده بازیگران سیاسی را نخورند و به مصالح کشور فکر کنند و از شر خط دیورند خود را نجات دهند.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است