>>>   من کچالو فروشم / کچالو میفروشم / کچالو های زیبا / که زیب دسترخوان یارم باشد / من خبر نگارم / خبرنگار لایق / که واقعیت گفتن کار ما باشد / من سخگو هستم / سخن های دروغ زیبا / هر روز به مردم کار ما باشد / من مرتضوی چاقک / که... چاپلوسی کار ما باشد / حالا سخنگوی هستم / سخنگوی ریس جمهور / سرافگندگی افتخار ما باشد/

>>>   ای مرتضوی آخر دسته گل به آب دادی

>>>   شاه حسین جان گناه تو نیست. چون برده صفتی و کاسه گرم تر از آش در خون شما عجین است و ده ها سال نیاز است تا تصفیه شود.
نه تنها خودت بلکه همتباران تو مثل مزاری، خلیلی، دانش، محمدی، ظهیر والی و بعضی تاجیک ها مثل امرالله صالح و قانونی و عطا و دورگه ها مصل عبدالله و همچنان ازبیک های دوستمی و غیره به این مرض دوچار اند.
مزاری بعوض اینکه با هم سرنوشت خود متحد شود به نزد طالبان رفت تا به حالت فجیع کُشته شد.
محمدی فکر میکرد که صاحب صلاحیت شده و سراب بود. دوستم از خیال پلو سیر شده بود. قانونی و امرالله هرقدر نوکر مآبانه پیشرفتند به همان اندازه سواری شدند.
حالا شاه حسین مرتضوی فکر میکند که با این چاپلوسی ها قباله ارگ نشینی میگیرد.

>>>   فرقی نمیکند خبرنگارو سخنگو دوپله ترازو هستند اگر یکی کجالو شوند دیگری سنگ کیلویی ترازو میشوند
شفق

>>>   وحشت میکنم هنگامیکه برای جنایت ستمگاران تو عرق بریزی ومزد در یافت کنی!!!

>>>   پسر نوح با بدان بنشستت
خاندان نبوت اش گم گشتت
اقای مرتضوی از روزی که بداخل ارگ راه پیدا کرد دروغگفتن و فریب دادن و توهین کردن و.... را یاد گرفته قبل ازان چنین خطای از وی سر نزده بود .

>>>   شاه حسین برای رفتن به ارگ ابتدا باید نامت را تغییر می دادی چون حسین با بردگی سازگاری ندارد.
توبره پشت عاقبت توبره پشت شود
گرچه در ارگ بزرگ شود.

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است