تاریخ انتشار: ۱۱:۳۲ ۱۳۹۶/۲/۱۰ | کد خبر: 132438 | منبع: | پرینت |
صرف نظر از اینکه امروز پرونده انجینر احمد ایشچی جنرال عبدالرشید دوستم را زمین گیر کرده است، باید گفت هشت ثور بدون نام و نقش کلیدی دوستم خیلی بی معناست. نقش حیالتی را که او در سرنگونی حکومت داکتر نجیب الله و شکست حکمتیار و حامیان خلقی و پاکستانی او در آستانه هشت ثور بازی کرد، نمی توان انکار کرد. او یکی از بنیانگذاران دولت مجاهدین به شمار می رود. از این رو او را بی جهت" دوستم شاه ساز" نگفته اند.
اما شهرت دوستم در قدرت رساندن مجاهدین محدود نماند، او به زودی بحیث رهبر محبوب مردم اوزبیک های افغانستان تبدیل شد و شهرت وی فراتر از افغانستان قبل از همه به ازبکستان و ترکیه رسید.
پاکستانی ها جنرال دوستم را خیلی نا وقت بعد از شکست حکمتیار و پیروزی هشت ثور کشف کردند. آی اس آی که بر خلاف محاسبه شان جنگ را در هشتم ثور باخته بودند و سه دهه سرمایگذاری شان بر سر حکمتیار را برباد داده بودند، در جستجوی جلب حمایت جنرال دوستم شدند. در نتیجه آنها از طریق ازبکستان و ترکیه دوستم را در محور منافع شان آوردند.
اینبار تلاش کردند مهره شکست خورده شان حکمتیار را از طریق جنرال دوستم به قدرت برسانند و" نقشه راه لوی پاکستان " را که در چهار آسیاب کابل به بن بست رسیده بود، نجات بدهند. در نتیجه دست به کودتای معروف به " شورای هماهنگی" در 1994 زدند اما دوستم شکست استراتیژیک خورد و نتوانست، حکمتیار را به ارگ کابل برساند.
اما آی اس آی کارت کاملا جدیدی را بجای حکمتیار بنام طالبان وارد بازی کرد. این بار تلاش کردند که میان طالبان و دوستم معامله کنند. اما این بار معامله کار ساز افتاد و محصول آن نخست سقوط هرات در 1995 سپس سقوط کابل در 1996 بود.
اما شگفت آور این است که سقوط حکومت مسعود و ربانی در کابل، زوال دوستم و امپراطوری " ترکستان کوچک"، او در شمال را هم در پی داشت. بزودی شبح" لوی پاکستان" و مرز" نیو دیورند" به دریای آمو رسید و امپراطوری" ترکستان کوچک" او را در دریای آمو غرق کردند و دوستم مجبور به فرار به ترکیه دوبار شد.
با تاسف دوستم بحیث فرزند محبوب شمال در کشمکش میان بازیگران مجرب قدرت محبوبیت و توانایی خود را از دست داد. چنانجه او در دست پشتونیزم، پروژه " لوی پاکستان" و پان ترکیزم افتاد و غرق شد و دوستم "شاه ساز" به "دوستم بگیل" تبدیل شد.
اما دوستم زوال نیافت و روح کارنامه های او در هشت ثور و پس از آن تا هنوز زنده است. تجلیل از هشت ثور در واقع یادی از افتخارات، زحمات و کارنامه های دوستم نیز است. هر چند دوستم بر علیه هشت ثور، روزیکه خودش در پیروزی آن نقش شایسته داشت، دست به ویرانی زد، ولی به هر حال اگر هشت ثور نمی بود، هرگز نه دوستم "شاه ساز " می شد و نه کسی دوستم را تحویل می گرفت.
پس ریشه ای قدرت، شهرت و هویت دوستم از هشت ثور تا بحال آب می خورد.
هارون امیرزاده
>>> باید میدان هوائی کابل بنام جنرال صاحب دوستم نامگذاری شود
>>> دوستم در دوران حکومت مجاهدین قدرت نظامی بزرگی داشت ولی مغز نداشت تا بالاخره به اشاره استخبارات پاکستان و پار درمیانی ....چون صبغت الله مجددی ، همدست .... چون راکت یار شد ، گرچه او نیز در آدم کشی ، چوروچپاول دست کمی از راکت یار نداشت .
>>> نه بزور خود بلكه به نوكرى!! هر قدر كه تو وارى نا جيز فهم هاى جيز فهم اين أشخاص كه همه جز مزدورى و خيانت كدام دستاورد ندارند را بلند و ألقاب بجسبانيد مردم تحليل دارد و مى فهمند كه كى كى هست!! مثلى كه مسعود را به اصطلاح قهرمان مولى ساختند و جسباندند!! مكر واقعا" مسعود را كدام فرد افغان بحيث قهرمان مى شناسد؟؟ مكر مشكلة خودت ديكر جا هست!!! تو متعصب هستى و مى سوزى كه جرا اين وطن افغانستان است!!!
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است