ریختن خون را برای مردم عادی کردند
خارجی ها در ایجاد کودتای هفت ثور نقش اساسی داشته اند و برای به جان هم انداختن گروه ها طرح ریزی شده اند، تا افغانستانی ناآرام پس از آن به وجود آورند 
تاریخ انتشار:   ۱۱:۴۸    ۱۳۹۶/۲/۱۴ کد خبر: 132662 منبع: پرینت

حزب دموکراتیک خلق افغانستان، با راه اندازی کودتایی قدرت سیاسی، در افغانستان را به دست آورد و به جمهوریت داوود خان پایان داد. هرچند حزب، این کودتا را به نام انقلاب برگشت ناپذیر و شکوهمند ثور یاد می کرد اما مخالفان می گفتند که این کودتا سرآغاز بدبختی های بزرگی برای مردم افغانستان بود. با حرکت های تندروانه و ایدولوژیکی که داشت، مخالفت های جدی را در سراسر افغانستان ایجاد کرد. تا اینکه در سال 1371 در روز هشتم ثور مجاهدین به کابل رسیدند و حکومت داکتر نجیب را پایان دادند. این دو روز در حیات سیاسی و اجتماعی افغانستان چه تاثیرگذاری هایی داشته است؟ برخی ها معتقد هستند که این دو روز سرآغاز جنگ های خونین و ویرانگری در افغانستان بوده که خسارات بسیار زیادی را در حیات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی افغانستان به بار آورد.

به گزارش شبکه اطلاع رساني افغانستان(afghanpaper)، حمید عزیزی، سخنگوی حزب اسلامی، در گفتگو با «طلوع» گفت: در سایر کشورها روحیه جهادی با این قدرتی که در جهان وجود داشت، وجود نداشت، مردم افغانستان با سابقه مقابله ای که با بریتانیای کبیر داشتند این روحیه در مردم افغانستان زنده بود چرا که باید در مقابل ابرقدرت های بزرگ می ایستادند. به محض اینکه حس کردند که اعتقادات شان، باورهایشان، نوامیس شان و حتی اصلاحات ارزی که تره کی انجام داد که حتی پول و مال شان مورد مشکل و چور و چپاول قرار می گرفت مقاومت بسیار جدی علیه حزب کمونیست، شکل گرفت و حمایت های بیرونی هم در آن نقش داشت.

وی، در خصوص دلیل اختلافات میان حزب دموکراتیک خلق اظهار داشت: در آن زمان با توجه به غرور و اعتماد به نفسی که اتحاد جماهیر شوروی داشت، فکر می کرد که افغانستان یک هدف سهل الوصول برای آنها هست، بنابراین در شرایطی که حتی حزب دموکراتیک خلق در افغانستان یک تحول را به وجود آورد، حکومت را به دست گرفتند و بعد از آن حفیظ الله امین روی کار آمد و با اقدامات حفیظ الله امین احساس کردند که منافع اتحاد جماهیر شوروی در افغانستان به خطر می افتد بلافاصله وارد افغانستان شدند، با همان غرور و اعتماد به نفس بالایی که داشتند. درست است که روس ها پیش از وقت به افغانستان آمدند اما مشکل عمده در داخل حزب دموکراتیک خلق افغانستان بحث شخص محوری و ضعف اشخاصی بود که در راس کار وجود داشت. تره کی خود را به عنوان نابغه شهر و به عنوان یک شخصیت خیلی دانا می داند و قدرت را برای خود صرفا انحصاری احساس می کند و حس می کردباید قدرت به دست او باشد. حفیظ الله امین در کنار او گرچه خود را شاگرد تره کی می داند اما خود را مغز متفکر این کار می داند و در مقابل ببرک کارمل خود را فرزند اصیل و وفادار نظام سوسیالیزم و مارکسیسم می داند و اعتقاد دارد که قدرت باید به دست خودش باشد. این زمینه باعث می شود که در فاصله بسیار کمی اختلافات بین آنها اوج بگیرد و تبعیض های مختلف شروع شود.

عزیزی، در خصوص اینکه چرا حکومت مجاهدین نتوانست پایدار باشد و برای مردم کاری انجام دهد و مرهم زخم های آنان باشد بیان داشت: وقتی حکومت داکتر نجیب آخرین نفس های خود را می کشید، طرح بنیان سوان پیش می شود. در این طرح تمام جناح ها با آن توافق می کنند. داکتر نجیب، حزب اسلامی و جمعیت اسلامی و دیگر گروه ها با آن توافق می کنند، اما سه نفر در این میان هستند که می آیند کل پروسه را به هم می زنند و کودتایی را علیه داکتر نجیب راه اندازی می کنند، که از جمله جنرال نبی عظیمی و جنرال مومن و جنرال بابه جان هستند. این سه نفر کودتایی را راه اندازی می کنند که داکتر نجیب مجبور می شود به سمت سازمان ملل فرار کند و افغانستان به نوعی در یک حالت نابسامانی باقی می ماند. این افراد بعدا با هم همکار می شونداما زمینه اختلاف بین آنها فراهم می شود. مجاهدین تجربه حکومتداری را نداشتند. مجاهدین اکثرا مردم با اعتقاد و مومن و متدینی بودند که احساس می کردند اعتقادات شان، خانه و زندگی شان در خطر است. مجاهدین از طرفی تجربه حکومتداری را نداشتند از طرفی دیگر دست درازی ها و دخالت ها هم در داخل خود مجاهدین در سطح پایین و هم در سطح بالا مشکلات اساسی را ایجاد می کرد. مثلا دولت پاکستان سعی می کرد بیاید و در بین مجاهدین بدون درنظر داشت رهبران شورا، قوماندان ها را در پاکستان جمع کند. در خوست قوماندان های احزاب را جمع می کند و همین موضوع در سال 67 باعث می شود که حکمتیار با پاکستان قهر کرده و از آن سال به بعد وارد پاکستان نمی شود. پاکستانی ها مستقیما با این قوماندان ها ارتباط برقرار می کنند و زمینه تشنج را در افغانستان فراهم می کنند.

سخنگوی حزب اسلامی، خارجی ها را در تخریب حکومت مجاهدین دخیل می داند و می گوید: در آن زمان، زمینه سازی برای اینکه مجاهدین به جان هم انداخته شوند، وجود داشت، مثلا اخباری که بی بی سی پخش می کرد. به نوعی بی بی سی تا هنوز هم جنگ را در افغانستان مدیریت و کنترل می کند. جنگ قدرت در داخل حزب دموکراتیک خلق همانطور که حفیظ الله امین در مقابل ببرک کارمل می ایستد همانطور که که در مقابل تره کی می ایستد همین وضعیت در بین جنرال ها حتی سطح دوم آنها هم وجود داشت و «طنی» با کودتای خود می خواست قدرت را از او بگیرد و به نوعی شکل و شمایل قدرت و حکومت را به سمت و سوی دیگری ببرد.

وی، معتقد است، خارجی ها در ایجاد این کودتا نقش اساسی داشته اند و برای به جان هم انداختن گروه ها طرح ریزی شده اند، تا افغانستانی ناآرام پس از آن به وجود آورند و افزود: به لحاظ فرهنگی، تا پیش از کودتای هفت ثور در افغانستان خون یک انسان ارزش و جایگاه متفاوتی دارد. در جرگه های قومی می بینیم که وقتی خون یک انسان ریخته می شد، در واقع در آن جرگه ها مسایل بسیار زیادی اتفاق می افتاد. اما بعد از آن زمینه فراهم می شود یعنی قبح مطلب را برای مردم می شکنند، برای قیام های مردمی که شکل می گیرد اینها می آیند، سلاح به دوش خود می گذارند و کار و بار و زندگی خود را ترک می کنند، قبح مطلب برای شان شکسته می شود. زمانیکه حزب دموکراتیک خلق افغانستان می آید، در داخل زندان ها با این قساوت قتل عام می کند، دیگر حرمت ریختن خون افغان و حرمت ریختن خون مسلمان را برای مردم می شکند و این زمینه را به منظور اینکه افغان مسلمانی که تا دیروز خون برادر خود را نمی توانست بریزد امروز تحت این عنوان که کمونیست بی خدا و کافر است، خون او را می ریزاند و طرف مقابل تحت عنوان افراطی، تندگرا و تندرو خون این طرف را می ریزاند و این زمینه باعث می شود که وقتی جلو چشم را خون گرفت و وقتی که به نوعی ریختن خون برای افراد عادی شد زمینه را فراهم کرد که گروه ها راحت تر باهم بجنگند و به نوعی دخالت های خارجی، دسایس و مسایل مختلف دیگری از جمله مسایل سیاسی دیگر هرکدام در آن دخیل باشند.

کد (30)


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
حزب اسلامی
8 ثور
نظرات بینندگان:


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است