محققین می گویند یکی از معانی سیاست، اداره امور کشور و یا کشورداری است. از این جهت سیاست موفق به آن سیاستی گفته می شود که حاکمان و سیاستمداران کشور بتوانند خود را از بحران ها بیرون بکشند نه اینکه خود در داخل بحران ها دست و پا زنند و همه انرژی شان بیهوده مصرف گردد و به شکل دور و تلسلسل باطل، بعد از مدتی باز در جای اولی خود قرار گیرند.

چه امروز واضح و روشن گردیده که هر کشوری در جهان از خود دارای اولویت های سیاست خارجی و داخلی بوده که می بایست چنین پالیسی ها در اولویت کاری سیاستمدارا و مجریان امور قرار گیرد. بطور مثال اگر خواسته باشیم مثال زنیم اولويت های سياسی داخلی و خارجی افغانستان نسبت به شرایط و اوضاع حاکم بر این کشور را در نظر بگیریم خواهیم دید که در قدم اول ضرورت اساسی این کشور تامین امنیت و نجات از شر تروریزم است زیرا تا زمانیکه امنیت تامین نگردد هیچ بازسازی دیگری صورت گرفته نمی تواند.

دوم، مناسبات نیک با همسایگان اش خواهد بود زیرا تا زمانیکه ما مناسبات نیک با همسایگان خود نداشته باشم به آسانی همسایگان می توانند در امور کشور ما مداخله کنند. سوم ایجاد مصالحه ملی و ختم جنگ را می توان یاد کرد. چهارم مشکل موادمخدر و کشت کوکنار تجارت و ترانزیت آن هم مشکل دیگری است. پنجم مشکل فساد اداری را نباید فراموش کرد. تامین عدالت و انکشاف متوازن موضوع دیگری است که باید در اولویت کاری ما قرار گیرد.

بلند بردن سطح دانش در کشور و تعمیم علم و دانش همگانی برای عموم از جمله ضروریات کشور است چه اصل مشکل ما ریشه در جهالت و نادانی دارد لذا می توان حدس زد که افغانستان دارای بس مشکلات عدیده است که پیروزی بر آنها هم کار آسانی نخواهد بود و صبر و حوصله ایوبی و کار و پیکار همگانی و دایمی می خواهد تا بر این همه مشکلات فایق گردد.

سید محمد خیرخواه

>>>   افغانستان به کمک جهانی ضرورت دارد و کمک جهانی به افغانستان در صورت مبارزه علیه تروریزم به افغانستان داده میشود و مبارزه علیه تروریزم، ایجاب موجودیت تروریزم را میکند.
پس قسمی که مشاهده میکنیم، اینها همه با یکدیگر وابسطه اند.
حامد کرزی در جریان ریاست جمهوری اش در دوران جورج بوش، هیچ حرفی از بمبارد های قوای هوایی و تلفات مردم در جنگ و یا از آشتی با طالبان حرفی نمیزد.
زمانی که بارک اوباما به قدرت رسید، او میخواست الترناتف برای کرزی در افغانستان پیدا کند، از همین خاطر داکتر عبدالله و گل آغا شیرزوی و جلالی
را، غرض مذاکره و جانشینی کرزی به قصر سفید خواست.
اما کرزی با طالبان و قاچاق مواد مخدره در افغانستان و جنرال های ناتو و غیره آنقدر روابط برقرار کرده بود که مشاوران امنیتی و نظامی اوباما، بری او جانشینی کرزی را توصیه نکردند.
کرزی نیز که دید برای او در افغانستان الترناتف وجود ندارد، لباس وطن دوستی و مردم پرستی را در بر کرده و هر روز بر انتقادات خویش علیه بمبارد های قریه جات و دهات افغانستان انتقا میکرد، تا بالاخره بهار عربی شروع شد و جبهه جدید جنگ در سوریه و تشکیل دولت اسلامی شروع شد و در افغانستان شورای صلح و آوازه صلح با طالبان و کنفرانس های صلح شروع شد.
دوره کرزی پایان یافت و دوره اشرف غنی شروع شد.
بعضی ها آوازه انداختند که داعش در افغانستان نیز پیدا شده است. صدیق صدیقی سخنگوی وزارت داخله گفت که اینها همه پروپاگند و آوازه هستند و در افغانستان هیچ داعش وجود ندارد.
زمانی که اشرف غنی در کنفرانس سالانه امنیتی مونیخ اشتراک کرد و دید که افغانستان کاملأ به فراموشی سپرده شده است و همه توجه به داعش و عراق و سوریه است، بعد از بازگشت به افغانستان ادعا کرد که داعش نیز داعش وجود دارد.
و بدین ترتیب دوباره جبهات جنگ در افغانستان شدت پیدا کرد.
بنأ فقر افغانستان نیاز به کمک جهانی دارد و کمک جهانی نیاز به مبارزه مردم افغانستان برضد تروریزم و مبارزه برضد تروریزم، ایجاب موجودیت تروریزم در افغانستان را میکند.

>>>   مشکلات سرحدی و همسایه یا همسایه های بد نیت افغانستان به سیاست
کلان دو رویه ای قدرت های جهانی در راس ایالات متحده امریک تعلق دارد
اما من مشکلات داخلی کشور را در بی سوادی مردم افغانستان میبینم و مشتاق آنم تا تعمیم دانش و علوم امروزی تا قریه های دور دست برده
شود . در پروگرام درسی دانشکدهای دینی ومدارس دینی تدریس علوم جدید و مثبته
شامل ساخته شود و لو اضافه از پنجاه فیصد بودجه داخلی را به احتوا ببرد
اگر این کار در گزشته ها میشد ما امروز افغانستان متحول از امروز
میداشتیم .
م.ش. فروغ

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است