خُسُر پسر بزرگ گلبدین حکمتیار از سوی افراد مسلح ناشناس در شهر پشاور پاکستان، به قتل رسید.

به نقل از طلوع، نادر افغان سخنگوی حزب اسلامی امروز سه‌شنبه 9 جوزای 96 می‎گوید که حاجی سلام خسر صلاح الدین حکمتیار، پسر بزرگ گلبدین حکمتیار هنگام نماز صبح در شهر پشاور، از سوی مردان ناشناس کشته شد.

تاکنون مسوولیت این قتل را کسی نپذیرفته است.

گفته می‎شود که حاجی سلام سکرتر پیشین حکمتیار نیز بوده است.

کد (26)

>>>   این سکرتر توسط عزراییل کشته شد!

>>>   قتل بد است خون هر انسان نزد پروردگار ارزش دارد وخداوند میفرماید من قتل نفس بغیر نفس او فساد فکانما قتل الناس جمیعا قتل یک انسان بدون موجب به منزل قتل تمام انسانها میباشد بدین وسیله ما نفس قتل حاجی سلام رامحکوم مینمایم اما از قراین بر می اید که این مرحومی مستقیم ویا غیر مستقیم چه قدر افغانها را به قتل رسانیده باشد هر که بکشد کشته میشود ولی شاید هواداران خسور صلاح الدین جان بگویند که ایشان کسانی را کشته اند که در صف خلقی ها وکمونیست ها قرار داشتند ویا اجنت های غربی ها بودند و.. پس چرا امیر حزبشان امروز با تنی و گلاب زوی دیدار میکند وانها را مانند برادر به اغوش میگیرند وطبق عادت سخت فشار میدهندودر حکومتی غربی ها اشتراک نموده اند وبا بدرقه ای طیاره های انها داخل کابل گردیدند وتعداد زیاد از اعضای این حزب در امریکا واروپا بسر می برند ودختران جوان شان بالباس غیر مرغوب به سفارت های خارجی دیده میشوند وبه احتمال زیاد یکی از ورثه ای مقتول ها به این اقدام مبادرت ورزیده وانتقام خودرا از موصوف گرفته است ویاکام موضوع فامیلی خواهد بود چون اینها بسیار چالاک اند شاید این حادثه را نیز سیاسی جلوه داده پول تکفین وتجهیز او را از دولت !!!بگیرند وبه خانواده ای او نیز معاش تعیین کنند
لالی از ننگرهار

>>>   شاید نفر ارتباطی میان ای اس ای وحکمتیار بوده که بخاطر افشا نشدن بسیار راز های پنهان اورا کشته اند معمولا استخباراتی هارا روی همین ملحوظ به قتل میرسانند ویا مسول پولهای هنگفت بانک های حزب بوده واز مبالغ بزرگ اطلاع داشته که اورا به قتل رسانیده وحساب هارا به نفع خود انتقال میدهند به هرصورت افراد حزب را که تا این حدمهم باشدتنها میتواند از سوی ای اس ای به قتل برسد خداوند بالایش رحم کند
حاجی فرید

>>>   حتمن عضویت آی اس آی را داشته ازطرف همسنگران خودش به قتل رسیده باشد راز استخباراتی.

>>>   این هم کار خود گلو است حالا ٲهسته ٲهسته همسنگران خود را تیر میکند و فکر میکند که به مقصد رسیده

>>>   همه راز راباخود به گور برد

>>>   خون ناحق استاد احمد جان احمد زبی بعداز دو دهه انتقام گرفت مردی مزدور جاسوس ونامسلمان وهابی را به جزای اعمالش رسانید انشا الله درعالم برزخ وقتی که با احمد جان روبرو شود برایش خواهد گفت ای خدا ناترس وناسپاس بر کودکان قدونیم قدم و وبر گنجینه از دانشم که در خدمت مردم بود رحم نکردی وبی رحمانه در سپیده دم سحر وقت رفتن به سوی مسجد بی هیچ گونه جرمی وخطای تیرت را بر قلبم رها کردی قلبی که دایم به یاد خدا می تپید برای همیشه خاموشش ساختی گناه من آن بود که پول های بیشتر را از سعودی وکشور های خلیج به شیخ سیاف جمع آوری میشد حرف من اعتبار بیشتری داشت گلبدین از من آزرده بود ومن را خار چشم خود می‌دانست وتو به حساب دوست قدیمی من می توانستی ماموریت که بتومحول شده بود مثل آب خوردن به انجام برسانی من پول را برای خودم اولادم فامیلم جمع نمی کردم و تو دیدی که بعد از مرگ من مشکلات کودکان صغیرم را و تو دیدی که تا امروز صاحب یک سر پناه نشده اند در خانه کرایه زندگی دارند ودر بدل جنایت بزرگت گلبدین دخترت را به پسر خود گرفت واز پبو به کمپ شمشتو نقل مکان کردی بسیار دیر آمدی دوست ناسپاس وخاینم جایت را باید بدانی جهنم سوزان است انشا الله با بلعم باعور وقابیل حشر خواهی شد بادارانت یکی پی دیگر در این جا خواهند رسید با دوسیه های سیاه از منافقت فریبکاری دزدی جنایت ویرانی سو استفاده از اسلام خیانت به آرمان. شهدا ایتام بیوه ها.......ونسلهای سوخته زیر پل ها کناره های دریای کابل غرق شده های دریای مدیترانه نسل های بهت زده وفراموش شده انشا الله بادار اولت وباداردومت هردوعنقریب در مغاک جهنم پرتاب خواهند شدعمارتها کارتل ها سرای ها ......به وارثین اصلی آن که ملت پارچه پارچه شده از دست این ناکسان کرگس صفت خواهد رسید
خون ناحق هیچ گاه از دامان قاتل بر نخواست
دیده باشی لکه هری دامن قصاب را
ژاندارک از کابل

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است