تاریخ انتشار: ۱۰:۵۱ ۱۳۹۶/۴/۴ | کد خبر: 135000 | منبع: | پرینت |
یک حلقه خاص در ریاست جمهوری بگونه یک جانبه عمل میکند و در تلاش برای به حاشیه کشاندن ریاست اجرایی است.
محمد محقق، معاون ریاست اجرایی حکومت وحدت ملی در گفتگو با یک، با بیان این مطلب هشدار می دهد که حوصله او از این وضعیت بسر رسیده است.
محقق گفته است که هم اکنون وزیران ریاست اجرایی هیچ صلاحیت ندارند و ریاست جمهوری افراد خود را در راس نهادهای پردرآمد تعیین کرده است.
معاون دوم ریاست اجرایی افزوده است که ریاست جمهوری مواد توافقنامه تشکیل حکومت وحدت ملی را عملی نمیکند و به جز یک حلقه خاص که از همه امکانات و صلاحیتها برخوردار هستند، به دیگر شریکان قدرت در حکومت همچون گروگان و اسیر دیده میشود.
کد (26)
>>> دردمحقق اینست که وزرای سهمیه او در راس نهاد های پردرامد قرار ندارد. چون اشرف غنی وزرای خودرا در راس این نهاد ها مقرر کرده است.وای به حال این مردم!بااین دولتمردان بی حیا......
>>> برای تو شرم است که وزرات را به خیرات خواستی و صلاخیت هم می خواهی
وزیر چی تو خودت در دولت خیچ کدام ثبوت و چوکی نداری والله بشما شرم است که از چوکی گپ می زنی
>>> خود کرده را تدبیر نیست.
>>> باید ګفت که مححق میخواهد به این تبلیغات مغرضانه خویش فکر مردم را به طرف دیګر سوق دهد ولی خاطر نشان باید ساخت که به افوهات چند خردوان و پنچرمین که فعلا دست ایشان از چور و دزدی کابل کوتاه است بازی بخورد. مردم مانند محقق خردوانی نکرده است که سیاه وسفید را فرق کرده نتواند
از ګفتار این لعین معلوم میشود که هیچ فکری بخاطر ابادی. و ارامی مردم ندارد و به فکر ثروت و زر است وشکایت دارد که وزارتهای پر در امد در دست ارګ دیګر اشخاص است باید ګفت که وزارتها نی مال شخصی محقق خردوان است ونی از کسی دیګری بلکه مربوط به ملت افغانستان است. این جناوران باید این حماقت ها را از سر دور نماید و دیګر باعث ګروګانګیری مردم مظلوم نشوند.
>>> جناب شما فقط به همان امکانات دلبسته اید،در حالی که از رنج مردم و خواسته های آنها غافل ماندید، و بدترین توهین ها و جفا ها از طرف شما به مردم روا داشته شد،
جنهتم جایگاه شما باد
آخر زندگی شما مانند صدام باد و با او محشور شوید||||
هر مصیبتی بر سر مردم آمد دم برنیاوردید، وقت امکانات تان کم شد گیله و شکایت شما شروع شد. ننگ و نفرین بر همچون رهبر|||
>>> محقق جان. تو حالا فهميدى تو بسيار جنايات وفجائي را مرتكب شده ايى انتظار داشته باش روز حساب تو بسيا ر چيزها را بايد جواب بدهى
>>> تو دیگه یک مهره سوخته هستی
>>> شما به عنوان یک رهبر ملی باید موضع گیری داشته باشید.با احترام
>>> كليم الله همسخن
خواست مردم و خواست به اصطلاح رهبران، کدام یک مهم اند؟
مردم شمارا در صحنه می خواهند نه در پس خانه؛
این قلم کوچکترین عضو رستاخیز تغییر است. می خواهم اینجا سخن مردم را بازگو کنم تا شما هم بدانید که ماموران حکومت، شرکای قدرت، خبرگان معامله و نیرنگ سخن از دل مردم نمی گویند؛ چون خودم عملن طی یک ماه بیشتر در میان مردم هستم.
من تاحالا، با چندین تن از بزرگان سیاسی دیدار داشتم. منهای یکی دیگران همه طرفدار بقای نظام اند- فقط به زعم خودشان اصلاحات در نظام می خواهند. معنای اصلاحات در نظام بسیار ساده است: 《افراد دلخواه ماه باید مامور حکومت باشند》اما، مردم طرفدار تغییر اند- حالا فرقی نمی کند فهم مردم از تغییر چگونه است؟ مهم این است که خواست مردم فراتر و مهم تر از خواست رهبران سیاسی است.
به اصطلاح رهبران سیاسی، هیچ کدام شهامت ندارند که بگویند ع و غ بروند. اما، مردم می گویند: 《ع و غ حیا کنید حکومت را رها کنید》رهبران سیاسی می گویند ع و غ بدیل ندارند.
رهبران سیاسی در میان صدها محافظ امنیتی سخن می گویند ولی مردم تن به خطر می سپرند و زیر باران گلوله شعار حق و عدالت خواهی سر می دهند.
به اصطلاح رهبران هزار بار لاف زده اند یکبار عمل نکرده اند. اما، من امروز مردی را دیدم که می گفت: 《یک پسرم شهید شده است، به شهادتش افتخار می کنم، من با دیگر پسرانم، برادران و برادر زادگان و خواهر زادگانم صد نفر هستیم همه مان در کنار شما تا پیروی حق ایستاد می شویم》ولی به اصطلاح رهبران هیچ گاهی خود جرئت آمدن به خیمه را نداشتند که نداشتند در سخت ترین روزهای تحصن و شب حمله با ارجمندی های شان آرام در خواب ناز بودند و خمی به ابرو نیاوردند.
به هر انجام، هرکسی که لاف می زند باید در عمل نشان دهد- ما شعار شکستن دست و پای حکومت تقلبی، قیام های بزرگ، دار آویزی افراد و ...... را زیاد شنیده ایم و باز دیده ایم که مردم را به سخن صائب خرچ مصالح خویش کردند- میان خواست و عمل مردم و شعار رهبران فاصله ای است از زمین تا آسمان!
>>> حاجی جان باعبدالله جان مگر درخاب خرگوشی بودیدکه تازه خبرشدید. پولک تانه بگیرید و پرده تانه بکنید وگر نه غنی شما بی خاصیتهاراتکه تکه وپارچه پارچه خواهد کرد. اصلا بی خیال شتردیدی ندیدی.
حقگو
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است