ما استقلال نداریم و اشغال شده هستیم، اما آنهایی که در رکاب همین اشغال گران کشته می شوند شهید هستند؛
آنهایی که با اشغالگران دیروزی می جنگیدند مجاهد هستند، اما آنهایی که با اشغلگران امروزی می جنگند مجاهد نیستند؛
حکومت ما مشروع نیست، اما معاش و امتیازات همین حکومت برای ما مشروع است؛
حمایت دیروز پاکستان از گروه های مسلح مخالف نظام اشکالی نداشت، اما امروز اشکال دارد؛
اندیشه های امان الله خان را ستایش می کنیم، اما مخالف آزادی های مدنی، دموکراسی و حقوق زن هستیم؛
اصلاحات امانی را تایید می کنیم، اما شورش حبیب الله کلکانی و ملای لنگ را قابل ستایش می دانیم؛
اقدام مجاهدین علیه حکومت داود خان را مشروع می دانیم، اما اقدام حزب دموکراتیک خلق علیه داود خان را نکوهش می کنیم؛
کودتای 7 ثور را نکوهش می کنیم، اما از رهبرانش قهرمان می سازیم؛
یک میلیون شهروند هرات را احترام داریم، اما امضای شان را روی بیرق قبول نداریم؛
طرفدار وحدت ملی هستیم، اما نمادها, سازه ها و استار های وحدت بخش ملی را نمی پذیریم؛
طرفدار حاکمیت قانون هستیم، اما توقع داریم تا قانون شکنی و قانون گریزی خیلی ها نادیده گرفته شود؛
اگر قوم ما قلدوری کرد خفه خون می گیریم، اما اگر قلدوری از جانب قوم دیگری بود صدای ما گوش فلک را کر می کند؛
با مخالفان نظام همنوایی داریم، اما نظام را هم تایید می کنیم اگر تحت رهبری قوم مان باشد؛
مخالف فساد اداری هستیم؛ اما هم رشوت می گیریم و هم رشوت می دهیم؛
ده ها قرائت و جریان دینی را در اطراف خود می بینم و انکار می کنیم، اما خود را تمامیت خوا و مطلق گرا نمی دانیم؛
با استناد به عملکرد یک عده کلیت تمدن های دیگر را زیر سوال می بریم، اما توقع نداریم که ما را بر اساس واقعیت های جامعه ما قضاوت کنند؛
با کنسرت آواز خوان ها مخالفت می کنیم، اما همه آهنگ های شان را دیده ایم و می بینم و حتی در فیسبوک همرسانی می کنیم؛
در منجلاب بد بختی، جهالت، ظلم و وحشت گیرمانده ایم، اما به فکر هدایت بقیه جهان هستیم؛
....
خلاصه مردمی هستیم که نه تکلیف ما با خودمان روشن است، نه با هموطن ما و نه هم با جهان.

میرویس ایوبی
استاد دانشگاه هرات

>>>   بسیار زیبا توصیف کردید افرین گرامی .
حبیب الله یوسف زی

>>>   بالکل واقعیت - دست شما درد نکند

>>>   برای اصلاح جامعه مان کافییست که گفته های استاد گرامی را درعمل پیاده کنیم. ورنه امیدی برای بهبودی درین زودی ها دیده نمی شود.

>>>   نویسنده تحلیل بسیار عالی کردید.
علت اینهمه درپچالی نیمچه ملایی و شعور ضعیف، اجتماعیست

>>>   زنده باشی استاد محترم ایوبی صاحب!
من نمیدانم که کدام مکتب فکری رهنمای عمل تان است اما آنچه در فوق تحریر نموده اید حقایقی اند که عملاٌ در قسمت این ملت صدق میکنند، ایکاش اندیشمندان افغانسان همه چنین باندیشند و همه اندیشه شان را چنین بیآلایشانه تبارز دهند تا باشد عناصر قسماٌ باسواد این نوشته هارا خوانده و به حقیقت خو پی ببرند.
میهن زرغون

>>>   دعوای اسلام میکنیم اما پول نان ما از تولید زهر برای تباه ساختن دیگرانسان هاست ،دعوای غیرت داریم اما داغش می آید هرکس را خواست میکشد یا نکاح میکند یا جریمه ، دعوای مسلمانی داریم اما زمانی به آن عمل میکنیم که به نفع شخصی ماباشد

>>>   اشرف غني احمدزي، رييس حكومت توافقي و شخصي كه در حكومتش بيش از ٦٠ درصد خاك كشور زير كنترول دشمن است و بي عدالتي بي داد مي كند و آتش جنگ و قتل عام ها در زير سيطره اش به طور بي سابقه گسترش يافته، اين آدمِ پوپوليست اما در اوج اين همه بدبختي از دانشگاه كابل سند افتخاري «دكتورا» گرفت.
روزگار غريبي ست نازنين...

>>>   Abdul Hai Khurasani
آقاى اشرف غنى !
وحدت ملى جاده يكطرفه نيست ، شعور سياسى شهروندان كشور را به بازى نگيريد!
زمان تثبيت تفكر فاشيستى به پايان رسيده است ، شايد همان رفيق خركار دوران كودكى شما اين نكته را بيشتر از حضرتعالى درك نموده باشد!
اگر شما واقعاً ملى مى انديشيد، همين حالا به استاندار بى كفايت خود دستور بدهيد تا لوحه دانشگاه پايتخت تمدنى خراسان بزرگ (هرات) را دوباره نصب نمايند.
اگر شما صداقت داريد دستور بدهيد ترمينالوجى رسمى و دولتى كشور به دو زبان فارسى و پشتو تدوين گردد تا مطابق قانون اساسى عمل شود.
اگر واقعاً ملى مى انديشيد اول سرود ملى و بانكنوت ها را به هر دو زبان اصلاح نماييد.

دو
وظيفه دانشگاه نه (افغان) سازى است و نه (مسلمان) سازى كه افغانيزم يك انديشه فاشيستى است و در شأن دانشگاه نيست و (اسلام ) يك انديشه، تفكر، جهان بينى، معرفت و خداشناسى است و هر فرد خودش بايد راه و دين اش را انتخاب نمايد، و دانشگاه دادگاه تفتيش عقائد نيست .
سه
خطوط قرمز شما همان خطوط قرمز تفكر فاشيستى افغانيزم است كه از شدت درماندگى و بيچارگى به اسلاميت وصل كرده ايد، هيچكدام خط قرمز نيست .
قانون اساسى، حاكميت ملى ، ترمينالوجى رسمى ... همه و همه قابل بحث است و تا زمانيكه تفكر فاشيستى جايش را به تفكر شهروندى و مدنى نداده است اين بحث ها ادامه دارد.
چهار
چه شما قبول كنيد يا نه ؟ زبان فارسى امروز عملاً زبان علم و زبان ملى تمام شهروندان كشور است، نصاب درسى دانشگاه كابل به زبان دوم ( پشتو) در صورتى ضرورت است كه دانشجويان به زبان فارسى تسلط نداشته باشند، اما نصاب درسى در تمام كشور به دوزبان در واقع بازگشت به تفكر فاشيستى محمد گل خان مومند است و آب در هاون كوبيدن .

نكات مهم سخنرانى امروز رئيس حكومت وحدت ملى در دانشگاه كابل
(...برنامه اى اصلى ما اين است كه چطور بايد يك افغان و مسلمان بسازيم
اين هدف اساسى است متحد انسان ، افغان و مسلمان..).
( ...فضاى فرهنگى بايد آينده ساز باشه
شما به حيث نسل جوان حق داريد كه تمام فرضيه ها را زير سوال ببرين جز
وحدت ملى
حاكميت ملى
يكپارچگى اين كشور ..)
(...نه چپى هستيم
نه راستى هستيم
سچه مسلمان و افغان هستيم )
(نصاب درسى بايد به هر دو زبان باشد).

>>>   كامن درست است. و به اضافه أن. جنايتكار قوم خودرا قهرمان ملى ميناميم ولى از أن قوم را ترورسيت و جانى.
سيدتقى بشر دوست.

>>>   آفرین بر شما استاد عزیز واقعآ شتر مرغ واری مطلب مینویسید و شتر مرغ واری طرز تفکر دارید ما به شما شترمرغ های دانشگاهی افتخار میکنیم.
ای خدا به داد این ملت خودت برس از استاد دانشگاه که مانند شتر مرغ افکار داشته باشد از مردم بیسوادش چه توقع .
زنده باد شتر مرغ دانگاهی
هراتی

>>>   منطق شتر مرغ جه نوع است. ?

>>>   جناب ايوبي صاحب سلام !
تمام جوانب قضاياي كشور ما را خيلي واقعبينانه و همه جانبه تشريح كرده ايد. گفتار تان يكسره و كاملاً حقيقت دارد. اجازه بدهيد در ارتباط با عنوان انتخابي تان ، من هم يك سطر بنويسم :
وقتي به ما بگويند بپر، ميگوييم ما شتر هستيم ولي زمانيكه بما بگويند بار ببر ، ميگوييم كه ما مرغ هستيم ! اينست سياست شتر مرغي !

>>>   واقعاً استاد محترم واقعيت را بيان نموده ايد . راجع به منطق شتر مرغ شوخى نمودم ...خداوند شما را با اين تحليل علمى تان خير وبركت در زندكى نصيب نمايد .

>>>   استاد محترم نوشته تان قابل قدر است. یک متل است که میګویند ده در کجا درختان در کجا. بعضی کودنها نوشته را نخوانده باز میګویند اشرف غنی اینست و اشرف غنی ان است.
ولی نوشته شما به یک شخص خلاصه نمیشود.

>>>   آقای ایوبی سخنان تان بسیار واقع بینانه وعینی بود، امیوارم که قلب وقلم قدم تان درمقام عمل نلغزد، چونکه جامعه افغانستان اعم ازخاص وعام دچار یکنوع تعارض درونی هستند، همانگونه که مواردی ازآنرا اشاره کردید، شما واقعیت موجود جامعه را باحقیقت مطلوب وآرمانی آن مقایسه کردید وفاصله آندو اززمین تاآسمان است، درهرصورت واقعیت جامعه ما راخوب تبین نمودید امیدوارم که جنابعالی دچار تعارضی که عرض کردم نشوید.
جاغوری

>>>   بخوانید. آن گاه درخواهید یافت که فاشیزم برای پذیرفتنی ساختن بتهای قبیلوی خود به چه افسانه های دروغ پناه می برند و حغل می کنند. درست همان گونه که پته خزانه ساختنkabuli

>>>   Yaftali
وقتی درحکومت غنی ده ها جوان به رگ بار بسته می شود صدای بی وجدانت خاموش است اما یک .....که عزتش را به معامله می گیرد حقوق بشر را فریاد می کنی خون این بهتر از خون یک ...نیست

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است