تاکنون افغانستان طعم استقلال را نچشيده است
 
تاریخ انتشار:   ۱۰:۱۸    ۱۳۹۶/۵/۲۸ کد خبر: 137351 منبع: پرینت

استقلال ما در اوراق تقويم گيرمانده است. در عمل استقلالی برای ما وجود ندارد. در حالی از استقلال تجليل مي كنيم كه در واقع نامستقل ترينيم.

راز اينكه تا هنوز افغانستان طعم استقلال را نچشيده است، خود روحيه استقلال خواهي ما است. ما از سطوح دولتمردان گرفته تا فرد فرد اتباع كشور به شدت فردگرا و استقلال خواه هستيم. ما هنوز به مرحله اي كه حس جمعي و اجتماعي داشته باشيم نرسيده ايم.

از فرد كه بگذريم، قوميت هاي گوناگون هر كدام مي خواهد به طور مستقل صاحب وطن و قدرت باشد. ما هنوز به درک همپذيري اقوام نرسيده ايم و حق شهروندي برابر، در حد شعار و نعره هاي انتخاباتي محدود مانده است. حس استقلال قومي، موجب انحصار است و انحصارطلبي مايه بي اعتمادي اقوام به يكديگر.

استقلال خواهي فردي و قومي، جامعه ما را هزاران پارچه ساخته است. پارچه هايي كه هر كدام به راحتي و ارزاني خود را به معامله مي گيريم و كشور را از هزاران نقطه وابسته مي سازيم.

استقلال واقعي كشور ما در دام استقلال خواهي داخلي و انحصارطلبي هاي ما است. تا اين روحيه اصلاح نگرديده و اقوام و افراد نسبت به همديگر حس همبستگي، همدلي و وابستگي نداشته باشند، استقلال فقط يک رويا خواهد بود. هيچگاه از صفحات تقويم بيرون نيامده و به يک واقعيت ملموس تبديل نخواهد شد.

حسنی


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
استقلال افغانستان
انحصارگرایی
نظرات بینندگان:

>>>   من که حالا میبینم همه چیزما تقلبی است تاریخ ،قانون اساسی ، استقلا ل وانتخاباب پس به چه باور کرد ؟؟؟

>>>   امان الله «غازى دورغين » فردى كه ناسيوناليزم كور اوغانى در زمانش تيوريزه شد و پروژه ى فاشيستى ناقلين در شمال را روى دست گرفته و عملى كرد، در زمان او اصطلاح زبان « اوغانى» در تقابل سنجيده شده با زبان پارسى به وسيله ى طرزى مطرح شد و سر آغاز دشمنى با زبان پارسى از همان روزگار شكل گرفت. همه ى طرح هاى مدنى او تقليد از اتا ترك بود بدون آن كه براى آن بستر هاى اجتماعى را مد نظر گرفته باشد . او در إخر عمرش هم در روسپى خانه هاى ايتاليا جان داد.
انگليس ها و روس ها در آن زمان توافق كردند تا سر حد امپراتورى شان را مشخص كنند و پذيرش اعلان استقلال از سوى انگليس ها هم در همين راستا بود و رنه شاه بچه ى چون امان الله نه با انگليس جنگيده است و نه هم درخور لقب دروغين غازى است ، او شاه زاده ى عياشى بيش نبود.
پشتون ها مردمان با استعداد در دادن القاب دروغين چون بابا ، انا و غازى اند و تاريخ را پر از اين القاب بى مايه كرده اند. جالب آن است كه پشتون هاى افراطى ، امروز از امان الله تنها ميراث افراطييت پشتونى اش را افتخار مى دانند نه آن ريفروم هاى او را، افراطى هاى قبيله گرا با اخلاق دوگانه به ريفورم هاى امان الله مى بينند. اى كاش اينها از امان الله تقليد مى كردند و زن شان را آدم مى دانستند ، اينش بد ، اما وقتى سر زمين هاى ديگران را به پشتون ها داد اينش خوب. اين برخورد نشان مى دهد كه قهرمان سازى امان الله نه براى ارزش هاى مدنى زمان او بود بل براى ريفورم هاى برترى طلبانه او در مقابل ساير اقوام به خصوص تاجيكان بود.


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است