علی رغم تفاوت زمانی 98 ساله هنوز بخش غالب جامعه افغانستان در عرصه نوگرایی و مدرن سازی در همان جایی ایستاده است که 98 سال قبل ایستاده بود | ||||
تاریخ انتشار: ۱۲:۰۸ ۱۳۹۶/۵/۲۸ | کد خبر: 137365 | منبع: | پرینت |
نود و هشت سال قبل امان الله خان استقلال سیاسی افغانستان را از انگلیس ها به دست آورد و سپس به عنوان پادشاه دولت و کشور تازه استقلال یافته تلاش کرد تا افغانستان را در عرصه های مختلف حیات از یک جامعه سنتی به سوی جامعه مدرنِ مشابه جوامع غربی متحول سازد. تلاش او در این عرصه نافرجام ماند و شگفت آور این است که علی رغم تفاوت زمانی 98 ساله هنوز بخش غالب جامعه افغانستان در عرصه نوگرایی و مدرن سازی در همان جایی ایستاده است که 98 سال قبل ایستاده بود.
شاه امان الله خان به ترقی و پیشرفت افغانستان علاقه مفرط داشت و به خصوص او می خواست این پیشرفت همراه با استقلال باشد. شاید او با اهمیتی که به استقلال سیاسی افغانستان قایل بود، این استقلال را با بهای بسیار سنگینی به دست آورد:
1. با امضای دو معاهده جداگانه با انگلیس ها در 8 آگوست 1919 و 21 نوامبر 1921 به توافقنامه دیورند که توسط جدش امیرعبدالرحمان خان امضا شده بود و توسط پدرش امیر حبیب الله خان تایید مجدد یافته بود و به تمام توافقاتی که توسط انگلیس ها بر شاهان و امیران افغانستان یعنی شاه شجاع، امیر دوست محمد خان، امیر شیرعلی خان و امیر محمدیعقوب خان قبولانده شده بود، صحه گذاشت و آن را مورد تایید و پذیرش خود قرار داد و او در برابر استقلال سیاسی افغانستان تسلط و تصرف انگلیس ها را تا مرز دیورند به رسمیت شناخت و از آن سوی دیورند چشم بست.
2. بهای دیگر استقلال سیاسی افغانستان از دست دادن 18 لک روپیه بود که انگلیسی ها سالانه برای دولت افغانستان می پرداختند. این پول در واقع بودجه هنگفتی بود که دولت با استفاده از آن ثبات سیاسی را تامین می کرد و می توانست در جهت انکشاف و توسعه اقتصادی و اجتماعی از آن بهره ببرد اما استقلال افغانستان علی رغم این بهای سنگینی که شاه امان الله خان برای آن پرداخت، استحکام نیافت. نه تنها که این بهای سنگین به استقلال افغانستان ثبات و پایداری نبخشید بلکه سلطنت و پادشاهی امان الله خان را نیز مقتدر و مداوم نساخت. امان الله خان از پادشاهی بر افتاد و در غربت و بی وطنی، زندگی سخت و غریبانه ای را گذشتاند و در این غربت وفات یافت.
افغانستانِ استقلال یافته دوران امان الله خان در طول 98 سال پس از او دو بار مورد حمله نظامی ده ها کشور خارجی قرار گرفت. 9 سال تمام هزاران نیروی روسی و ده ها کشور دیگر متحد کمونیستی اش در زمین افغانستان لنگر انداختند و جنگیدند و در 16 سال اخیر امریکا با ده ها کشور متحد اش در افغانستان لشکر و سنگر دارند و هنوز مشغول جنگ هستند.
افغانستان امروز 98 سال پس از امان الله خان، درمانده تر و بی ثبات تر از 98 سال قبل است و رسیدن به استقلال و اقتدار سخت تر و پیچیده تر از 98 سال پیش است.
اندیشمند
>>> کابل کابلستان را کابلی های اصیل صاحب اند نه ناقلین اوغان !
>>> مزدورِ مزدور کیست؟
در یازده ولایت کشور بجای روپیه افغانستانی کلدار پاکستانی رواج دارد.
>>> Pedram
یک حرمت هم به امان الله نداشته باشید، نه غازی بود نه شجاع. یک بزدل و فراری بود.
>>> Saboor Raheel
شکست انگلیسها در چهاریکار:
تاریخ مردم ما در آتش تعصب قومی سوخته و از نظر پنهان مانده است. تاریخ را چنان در نیفۀ یک قوم زده اند که به گفتۀ یکی از جوانان تاجیک "تاریخ را چنان اوغانی ساخته اند که خود را بیگانه احساس می کنم".
این در حالسیت که مردم کابلستان اکثریت تاجیک بودند و هستند وهزینۀ اصلی جنگ را همینها پرداختند و تیرپشت تمامی جنگها برای آزادی همینها بودند. کابلیان (ولایت کابل، شمالی، لوگر و میدان) بیشترین و بزرگترین قربانیها و خسارات جنگ را پذیرا شدند. چنانچه پس از اولین جنگ و زمانی که لشکر تسلیمی انگلیس در زمستان 1842 کابل را ترک کردند و در راه گرفتار سرما و غارت قبایل گردیدند و تنها داکتر برایدن زنده ماند، قوای انگلیس به سرکردگی جنرال پالک در تابستان سال آینده اش برای انتقام گیری به کابل آمد و کابلی را که رشک منطقه در زیبایی و ساختمانها و ثروت بود به خاک برابر کردند. صدها نفر از کابلیان را به دار آویختند و در پایان مزدور دیگری- امیر دوست محمدخان، جد چهارم امان الله خان را بر تخت کابل نشاندند و برگشتند.
پس از آن جنگ دوم کابلیان و انگلیس روی داد که در آن بازهم بار اصلی جنگ بر گرده مردم شمالی بود. عبدالرحمن خان پس از رهایی از بخارا وارد شمال کشور شده و به پروان رسیده بود و در آغاسرای (آقسرای) کوهدامن بود که با هیات انگلیسی مذاکره کرد و به توافق رسید....
با درد دو دریغ که امروز در تجلیل از سالروز استقلال حق رشادتها و فداکاریهای مردم ما فراموش شده است و به جای همه از امان الله خان یادآوری می شود. همه افتخارات استقلال به پای شاهی که پدرانش اسباب اسارت این کشور را فراهم کرده بودند، ریخته می شود. این در حالیست که امان الله نه خود در جنگ شرکت کرده بود و نه انگلیس در آن زمان در خاک ما وجود داشت. انگلیس را از این خاک مردم ما در دو جنگ تاریخی و حماسی شان چنان دوانده بودند که هرگز جرئت برگشت نمی کرد...
بیایید ترجمۀ صفحه یی از کتاب "برگشت یک پادشاه" نوشته ویلیم دالریمپل را از شکست شرم آور انگلیس در چاریکار- شمالی بخوانیم. شکستی که در یک جنگ رویاروی 750 سرباز و افسر انگلیسی کشته شده و مجبور به فرار از میدان جنگ می شوند. ترجمه از رامین رحیل:
{{به تاریخ پانزدهم نوامبر(1841)، زمانی ضربهء محکم دیگری بر روحیهء بریتانیایی ها وارد گردید که دو شخصیت برازنده از حلقهء محاصره کنندگان گذشتند تا خبر بد را به دیگران برسانند. ظاهراً الدرد پوتنجر و جان هیوتن تنها کسانی از قطعۀ 750 نفری نیروهای انگلیسی در چاریکار بودند که جان به سلامت برده بودند. پاتنجر بعد از 10 روز محاصره، تشنگی یی که آدمی را به مرز جنون می کشاند، تشویش ترک میدان جنگ و فرارسربازان، وبالاخره سرازیرشدن روز افزون تاجیکان و صافی ها برای محاصرۀ قاغوشهای برتانوی، یگانه امید برای بقا و زنده ماندن خود را در فرار شتابزده خود به سوی کابل می دید.
وی بعدا مینویسد " قول اردو در اثر ازبین رفتن سلسلۀ مراتب و مرکز قومانده، نامنظم شده بود. بیتجربگی و ناکارایی افسران محلی و نداشتن اختیار فرماندهی و کنترول بالای سربازان مادون شان از یکطرف و خستگی سربازان برای انجام وظایف از جمله گزمه های بدون وقفه و ضرورت مداوم به آب و اکمالات از طرف دیگر"،
"بناء یگانه راه نجات بخشی ازین قطعه همانا عقب نشینی بطرف کابل بود و باوجودیکه این عمل بسیار زیاد پرخطر بود، خود را به این دلخوش نمودم تا شاید سربازانیکه نیرومند، فعال و هم آنهایی که همسران و فرزندانشان زنجیر پایشان نیستند بتوانند به از معرکه سالم بدر آیند."
ولی، همانند عقب نشینی شبانگاهی مکنزی از قلعۀ کمیساری، همینکه سربازان پاتنجر قاغوشها را ترک میگفتند، بینظمی و هرج و مرج از دقایق آغازین دامنگیر آنان شد. او بعدا در گزارش رسمی خود اقرار میکند که: " همینکه از دروازهء قراول بیرون شدیم، برقراری و حفظ نظم دران هنگام را ناممکن یافتم و ناچار سربازان را ترک گفتم."
سربازن فراری که دیوانه وار به دنبال آب میگشتند، همه به ضرب گلوله از پا درامدند. تمام 300 تن ازآنانیکه زخمی شده بودند وکسانیکه پشت سر گذاشته شده بودند و همچنان سپاهیانیکه گرفتار شده بودند همراه با همسرانشان میان سرداران تاجک تقسیم و خیلی سریع به بردگی بفروش رسانده شدند. درهمین حال پاتنجر و هیوتن که هردو سوار بر اسپ بودند از طرف شب و دور از جادهء عمومی، و پنهان از طرف روز، از گوشهء غربی کوهدامن با یکتعداد از سربازان زخمی شان که به آهستگی آنها را تعقیب میکردند خود را بکابل رساندند. ازجملهء کسانیکه گرفتار و به بردگی گرفته شدند حوالدار موتی رام بود که گزارش ویژه یی ازگرفتاری اش را به تهیه کرده و به جا گذاشته است. موتی رام نسبت به بسیاری راه بیشتری را پیخموده بود و زمانی که منزل مقصود را می توانست ببیند، گرفتار شد...}}
عکس پاتنجر و یکی از مبارزین کوهستانی- شمالی.
یادداشت: دو صفحۀ کتابی که متن آن ترجمه شد، ارسالی دوست پژوهشگرم، جناب آقای ایوب عظیمی بود.
>>> بهروز جلال آبادی
همین حالا ما شاهد فداکاری و شهامت جوانان تاجیک تبار ایم
از هلمند گرفته تا قندوز و از کنر گرفته تا فرا ، از این سرزمین فرزندان تاجیک تبار دفاع میکند در حالیکه پشتون در ارگ در حال چور کردن و خاک فروشی است و تعداد ایشان زیر نام طالب و داعش انسان کشی میکنند!
>>> من که حالا میبینم همه چیزما تقلبی است تاریخ ،قانون اساسی ، استقلا ل وانتخاباب پس به چه باور کرد ؟؟؟
>>> با درد دو دریغ که امروز در تجلیل از سالروز استقلال حق رشادتها و فداکاریهای مردم ما فراموش شده است و به جای همه از امان الله خان یادآوری می شود. همه افتخارات استقلال به پای شاهی که پدرانش اسباب اسارت این کشور را فراهم کرده بودند، ریخته می شود. این در حالیست که امان الله نه خود در جنگ شرکت کرده بود و نه انگلیس در آن زمان در خاک ما وجود داشت. انگلیس را از این خاک مردم ما در دو جنگ تاریخی و حماسی شان چنان دوانده بودند که هرگز جرئت برگشت نمی کرد
>>> بیایید ترجمۀ صفحه یی از کتاب "برگشت یک پادشاه" نوشته ویلیم دالریمپل را از شکست شرم آور انگلیس در چاریکار- شمالی بخوانیم. شکستی که در یک جنگ رویاروی 750 سرباز و افسر انگلیسی کشته شده و مجبور به فرار از میدان جنگ می شوند.
ترجمه از رامین رحیل:
>>> استقلال چی ؟؟؟؟!!!!
خراسان از اول استقلال داشت ودارد .استقلال چی؟؟!!!!
اگر امنظور افغانستان است .که هفتاد سال است که ما تحت سلطه افغان ها هستیم.باید تلاش کنیم که از زیر سلطه افغان ها خارج شویم تا به استقلال برسیم.
>>> Pedram
امان الله اولین طراح انتقال کوچی ها به شمال و غصب سرزمین های غیر پشتون ها در شمال بود.
>>> کدام آهن دلش آموخت این آیین عیاری
کز اول چون برون آمد ره شب زنده داران زد
حافظ
عیاروار گذرکرد عیاروار زندگی کرد وعیاروار گذر کرد-خادم دین رسول الله،امیرحبیب الله خان کلکانی را می گویم.
امیر،مردی ازتبار عیاران خراسان بود،ازتبار مردان همچون سمک عیار. رهزنان بزدل نمی توانند مدعی تاج وتخت شوند،عیاران شیردلی مثل حبیب الله خان کلکانی سودای سربالا داشتند.(مررسن را نیست جرمی ای عنود-چون تراسودای سربالانبود-مولانا)
کلکانی سودای سربالا داشت .هنگامی که برمسند فرمانروایی این سرزمین یعنی خراسان تکیه زد همتباران تاجیک او دربخش های وسیع از آسیای مرکزی با دولت نوبنیاد شوروی درنبرد بودند،همان جریان های ملی-اسلامی ی که به ناروا "باسمچ"(دزد)خوانده شدند .توجه می فرمایید که برادران او را در آسیای مرکزی هم دزد می خواندند . به زبان دیگر این نام را استخبارات شوروی بر همه ی آزادی خواهان تاجیک در آن سال ها گذارده بود .نویسندگان سقاوی دوم همان فرمایشات استخبارات شوروی را نشخوارکرده اند .
"رسولوف"مسوول کل استخبارات شوروی در آسیای مرکزی، به استالین گزارش داده بود که حبیب الله کلکانی یک تاجیک است اگر در قدرت باقی بماند تاجیک ها دولت شوروی را درسراسر آسیای مرکزی با خطر بزرگ مواجه می سازند. درجلسه کمیته مرکزی حزب کمونیست شوروی در کرملین به امیرقبلی اشاره شده بود-به امیر امان الله خان .
منظور رسولوف این بوده که امیرامان الله خان تقاضای آزادی خواهان آسیای مرکزی و مبارزان ومجاهدان بخارایی را به ویژه برای نبرد با اتحاد شوروی رد کرده بود پس بهتراست آدم دیگری از تبار و قبیله ی امیرامان الله خان به قدرت برسد و امیر حبیب الله خان کلکانی تاجیک باید سرنگون شود در یکی از شماره های روزنامه ی پراودا،ارگان حزب کمونیست شوروی سال 1922میلادی به این ماجرا اشاره هایی شده است. باتوجه به گزارش رسولوف، کلکانی با دو دشمن قدرتمند روبرو بوده است:اتحادجماهیرشوروی وبریتانیای کبیر. هردو دولت قدرتمند برای درهم شکستن این مرد عیار آزادی خواه دست به دست هم داده بودند هرچند که پولیاک و ریسر دانشمندان روس جنبش حبیب الله خان کلکانی را جنبش دهقانی،عدالت خواهانه وحرکت برضد استثمارگرانی که مالیات سنگین بردوش مردمان قهرمان وآزادی خواه شمالی گذارده بودند خوانده اند. با وجود "اتحاد نامقدس" دو قدرت بزرگ حبیب الله خان کلکانی در میدان نبرد شکست نخورد فدای ایمان محکم دینی ی خود دربرابرمهر وامضای مردشیادی بر قرآن کریم شد .طبیعتآ مرد دینداری مثل حبیب الله خان نمی توانست روی مهر و تعهدی که برکتاب آسمانی او شده است باورنکند .
به هرانجام دشمنان بزدل او حتا قبر این مرد بزرگ در ابهام و ناشناسی نگه داشتند تا زیارتگاه دوستدارانش ومردمش نشود .
واما زندگی و ماجرای فرمانده مسعود(قهرمان ملی افغانستان -مردی از همان تبار)نیازی به شرح وبیان ندارد.خوشبختانه آنقدر فلم ،کتاب،قصه وگزارش وتصویر از زندگی وکارنامه ی پرافتخار او در اختیار ما قراردارد که هیچ خصمی و عدویی نمی تواند آنهارا پنهان کند واز صفحه ی تاریخ بزداید حتا نویسندگان سقاوی دوم .چرا که بقول مولانای بزرگ بلخ: آفتاب آمد دلیل آفتاب .
لطیف پدرام
>>> تاریخی که به دست شما مزدوران انگلیس نوشته شده باشد برای مه نا معتبر است چون شما مزدوران دزدان و خاینان را آتل و قهرمان میسازید و خدمت گذاران را خاین و دزد مانند امان الله خان و اشرف غنی و نادرشاه و امرخیل گوسفند جلاب که در مقابل تمام دنیا خیانت نمود اما شما مزدوران باز هم اورا آتل ساختین
>>> Ayendagan
چند سوْال بمناسبت استقلال كه منسوب به امان الله خان است ؟؟؟؟
غازي امان الله خان كدام كفر و إنگليس را كشته كه غازي شده ؟؟؟؟
امان الله خان اگر سيكولار نبود چرا حجاب را منع كرد ؟؟؟؟
امان الله انگليس را كشيد يا مير مسجدي خان و ميريچه خان كوهدامني ؟؟؟؟
پ.ن: جواب حتمي است اگر ني امان الله خان يك سيكولار بي دين و يك شاه
دروغين بود و حامي انگليس بود و آزادي افغانستان مربوط به مردم جنوبي و كوهدامنيان
و شماليان ميشود نه مربوط امان الله فراري.
>>> امان الله «غازى دورغين » فردى كه ناسيوناليزم كور اوغانى در زمانش تيوريزه شد و پروژه ى فاشيستى ناقلين در شمال را روى دست گرفته و عملى كرد، در زمان او اصطلاح زبان « اوغانى» در تقابل سنجيده شده با زبان پارسى به وسيله ى طرزى مطرح شد و سر آغاز دشمنى با زبان پارسى از همان روزگار شكل گرفت. همه ى طرح هاى مدنى او تقليد از اتا ترك بود بدون آن كه براى آن بستر هاى اجتماعى را مد نظر گرفته باشد . او در إخر عمرش هم در روسپى خانه هاى ايتاليا جان داد.
انگليس ها و روس ها در آن زمان توافق كردند تا سر حد امپراتورى شان را مشخص كنند و پذيرش اعلان استقلال از سوى انگليس ها هم در همين راستا بود و رنه شاه بچه ى چون امان الله نه با انگليس جنگيده است و نه هم درخور لقب دروغين غازى است ، او شاه زاده ى عياشى بيش نبود.
پشتون ها مردمان با استعداد در دادن القاب دروغين چون بابا ، انا و غازى اند و تاريخ را پر از اين القاب بى مايه كرده اند. جالب آن است كه پشتون هاى افراطى ، امروز از امان الله تنها ميراث افراطييت پشتونى اش را افتخار مى دانند نه آن ريفروم هاى او را، افراطى هاى قبيله گرا با اخلاق دوگانه به ريفورم هاى امان الله مى بينند. اى كاش اينها از امان الله تقليد مى كردند و زن شان را آدم مى دانستند ، اينش بد ، اما وقتى سر زمين هاى ديگران را به پشتون ها داد اينش خوب. اين برخورد نشان مى دهد كه قهرمان سازى امان الله نه براى ارزش هاى مدنى زمان او بود بل براى ريفورم هاى برترى طلبانه او در مقابل ساير اقوام به خصوص تاجيكان بود.
>>> از این دو لوده فاشیست قبیله چی ساختند ،
این هردو امان الله غدار و نادر غدار فاشیستان و بزدلان قرن به حساب میایند ،
- قربان تان شوم ، امیر حبیب الله شهید و عبدالخالق هزاره شهید با یک کام مثبت ریشه ی شان ره خشکاندید ، روح تان شاد ویاد تان گرامی باد .
>>> Bakhtari
جشن استقلال و یاد از غازی امان الله خان !
بر اساس شواهد تاریخی امان الله خان طرح کودتا را علیه پدرش با کمک (حزب سری دربار) سامان داد . امان الله خان در زمان حاکمیت پدرش، به صورت مخفی و به دور از چشم پدر با افسران ارتش افغانستان رابطه برقرار کرده بود وامان الله خان دست از فعالیت علیه پدر بر نداشت و منتظر فرصت بود تا نقشه خود را عملی کند.سرانجام امیر حبیب الله در شب دوم اسفند ۱۲۹۷ در منطقه (کله گوش) لغمان توسط فردی ناشناس به دستور امان الله خان و مادر طلاق شده اش سرور سلطان خانم به قتل رسید.
امان الله خان بلافاصله بعد از قتل پدر، مجلسی دربار تشکیل داد تا هویت خود و قاتلان اصلی مخفی بماند. در این جلسه ۳ نفر به قتل امیر متهم شدند که ۲ نفر آنان که از اعضای دربار بودند بعدها آزاد شدند و امان الله خان، با ترفندهای گوناگون قاتل حقیقی را پنهان کرد و (کنل عیلرضا) را که از مردم شیعه مذهب بود به عنوان قاتل پدرش معرفی کرد. سرانجام (سعدالدین قاضی القضات) علیرضا را قاتل معرفی کرد و فتوا داد که: اگر کلنل علیرضا خان قاتل هم نباشد ریختن خون شیعه هدر و بلکه حصول ثواب و رضای داور و پیغمبر و خلفا به ویژه ابوبکر و عمر است.قبیله گرایان کوه سلیمان اسطوره ساز چون در فقر فرهنگی بسر می برند همیشه دزدان خود را بابا ، قاتل پدر را غازی و روانی های بی دانش خود را بر چسب مغز متفکر میزنند .ما باید رویداد های تاریخی را زیر درفش حقیقت عبور دهیم .از دید سیاسی واژه استقلال ، به معنای خود فرمانی ، خود سالاری ملی ، خود گردانی ، خود مختاری ، اداره کردن سرزمین و قانون گذاری ، بدون مداخله کشورهای بیگانه . اما همیشه تاریخ این سرزمین ورجاوند ازجانب حاکمان قبیله گرا ونویسندگان وابسته به آنها ، مورد دستبرد ودگرگونی قرار گرفته ،افغانستان امروزی برخلاف ادعاهای بلندبالای تاریخ سازان پابرهنه کوه سلیمان که برای آن تاریخ پنج هزار ساله میسازند، کشوری جدیدی است در نقشۀ جهان که مرزهای آن در زمان امیر عبدالرحمن در سال (۱۹۰۱م) توسط انگل یا همان ( انگلیس) و روسیه تظار پدید آمده ، تاریخ پنج هزار ساله کشور مربوط به آریانای کبیر و خراسان کهن می باشد . گفتن راستی در هر شرایط و هر زمانی بهتر از پذیرفتن دروغ شاخدار است.هرچه که تا امروز بنام تاریخ ویا حقیقت تاریخی در سرزمین مابوده ، آشکارا می توان گفت که،بیشترینه جعل ودروغ وساختگی است.افغانستان کشوری که حتی روز استقلال آن هم مانندمغز متفکر آن جعلی است. جشن گرفتن و تجلیل کردن از 28 اسد قلابی درشرایط فعلی که ۵۲ کشور جهان حضور نظامی دارد نمک پاشیدن روی زخم مردم رنج کشیده مااست .
>>> Habibi
کشور ما از زمان پسران تیمور شاه تا دوره امان الله زیر استعمار انگلیس بود و است، امان الله و پدر و پدر کلانش عبدالرحمان خاک فروش و نادر غدار ( خاندان آل یحیی ) همه و همه نوکران انگلیس بودند و بیشترین خاکهای این کشور را به انگلیس فروختند و برای زنان حرم سرای ارگ آنوقت خود زیور و طلا خریداری کردند و زنان فاحشه را از نقاط مختلف جمع آوری و داخل حرمسرای ارگ جهت زنبارگی و بیناموسی آوردند، و هر نوع بدعت، چور، چپاولِ را بالای مردم گوسفندی این کشور روا داشتند، پس آقای نویسنده قضاوت را عادلانه در نطر بگیر که دزدان اصلی و دشمنان این ملک و مملکت کی ها بودند؟؟؟؟
با در نظر داشت خاکفروشی، خودفروشی، چور، نوکری انگلیس، چپاول و بیناموسی در حق این مردم مظلوم، معلوم است که دزدان و خاکفروشان و مزدوران انگلیس همین حکمرانان اوعان بودند، نه امیر حبیب الله کلکانی، این امیر حبیبالله خادم دین رسول الله بود که کشور را از دست این میکروب های سرطانی خاکفروش، دزدان بینالمللی، مزدوران انگلیس، و بیناموسان، نجات داد، و گرنه این کشور را انگلیس دوباره میبلعید
>>> شمالی دزد زار باشه به ماچی
همه دزد هایش عیار باشه به ماچی
شبهادر دزدی وروزهابه چوکی
امریکائی ها انتظار باشه به ماچی
>>> Bayat
پاسخ كوبنده مردم!
- حضوري كه ميليوني خوانده ميشد، به چند هزار كاهش يافت.
- در فضاي مجازي فقط شمار اندكي از مردم به لوگوها و طرح هاي مسوولان پروژه، لبيك گفتند.
- آگاهي مردم نسبت به اصل ٢٨ اسد كه دروغين و جعلي است، بطور بي سابقه اي افزايش يافت.
- سست عنصرهايي كه پايبند هيچ ارزشي نيستند و پشت نقاب روشنفكري يا مدنيت پنهان ميشوند، به مردم معلوم شدند.
- اوج تعصبِ برخي از موافقانِ اين جشن با "دشمن" و "حرامي" خواندن منتقدان، مشخص گرديد.
پ.ن: اي كاش مقدور ميبود تا دست تك تك شما مردمِ آگاه و فهيم را ببوسم. براي شما جان دادن هم افتخار است اگر همواره همينطور آگاهانه حركت كنيد.
>>> همه نظریات ازتعصب است شاه امان الله واقعا
ازادی افغانستان راازانگلیسها گرفته وقهرمان ملی است ولی کسانیکه اورابه نام های بد یادمیکند ازازادی بیان سواستفاده میکند وهمچنان دیگرکاری کرده نمیتواند صرف تبلیغات پوچ وبی معنی ویک گروپ پدرامی است .
>>> اکرده وميکند.
افغانستان دربند مانده وستمدیده بدست خود فروختگان وهمیشه اجیران خارجی، بعد از امان لله خان غازی متوجه کسانی هست که بعد ازان با استفاده از موقيت خود،همه وقت نه تنها برای ابادی کشور فکرنکرده بلکه هرکدام بنوبت خود زیادتر ستم کرده برای برتری جویی وخود کامی،بجای مرهم زخم افغانستان زخمش را تازه ترکرده فقظ وفقط منم منم وقوم وزبان در گیرداب بدترین خودکامی کشانده ومیکشاند. وهیچ گاه درپهلوی منارای ازادی امان الله خان غازی اماده برای نوگرای فکرنمیکند بادروغ، وقلب چرکین برای استفاده خود و...........تمام ملّت را ببازی گرفته است که همه جهان امروز شاهد است.ودرهمان وقت امان الله خان از کشور اخرج و در غربت و بی وطنی، زندگی سخت و غریبانه ای را گذشتاند و در این غربت وفات یافت.
واینگ در ۹۸ سال بعد از امان الله خان در قرن ۲۱ هستیم نه تنها در جهت ثبات سیاسی و انکشاف و توسعه اقتصادی و اجتماعی از آن بهره نشده بلکه بد ترهم شده این خود دروغ اشکار حکومت رانان وقت هست.مثلاّ افغانستانِ استقلال یافته دوران امان الله خان در طول ۹۸ سال پس از او دو بار مورد حمله نظامی کشور خارجی، کمونیستی روسها در زمین افغانستان جنگیدند. بعد از توافق بن، امریکا با ده ها کشور متحد اش در افغانستان سنگر دارند و هنوز مشغول جنگ هستند.
افغانستان امروز ۹۸ سال پس از امان الله خان غازي، درمانده تر و بی ثبات تر است.
استقلال ازنظر واقعيتها.
بخصوص در حکومت محمد اشرف غنی احمد زی،جنگ وانتهار، درتمام نقاط افغانستان برهبری حنیف اتمر ومعصوم استانگزی صلاحی وکوچ دادن وقتل عام اقوام غیر .......بنام قوم ومزهب برهبری اشرف غنی احمد زی،ومحکوم کردن نمادي توسط اشرف غنی احمد زی؟ به یغما بردن تمام زخائیر کشور، وچپاول کمگهای خارجی درحکومت قبیله، و ویران کردن زیربناهای کشور وبیتفاوت بودن حکومت درمقابل قتل عامها ملّت، وادعای گل بدین حکمیار،به یگ امیر عبدا لرحمن خان ديگربراي حزف باقي اقوام کشور....؟ این هست از نظر حکومت قبیله استقلان افغا نستان.
امّا گلدین هوشیارباشد که خنایت وانسان کشی تو کمتر از عبدالرحمن نبوده ،در اینده کاره ای جز مهره سوخته پیش نیستی.ولی محمد اشرف غنی احمد زی همرای ستون پنجم ارگ تلاش دارد وقانون عبدالرحمن خائين را پیاده کند وکرده،شاید سرنوشتش مسل صدّام وقضافی شود.
نابود تاریگ اندیشان وخائينین.
ق.ناصری ازولایت غزني
>>> بخاطرجابجا مانده که درآنوقت دزد های نامدار وشناخته شده سدراه پیشرفت شده بود وفعلا نیز همان دزد ها سد راه پیشرفت اند وبس تا دزدها بکلی ازصحنه خارج نشوند ترقی وپشرفت نا ممکن است
>>> به نظرمن خود را یک چند روز دیگرهم محکم کنید بسیارغالمغال نکنید شاباس کلان شوید بالای مردا ای روزا میایه یا تابلیت اسهال بخورید ویاپمپرز بسته کنید
>>> اینهم دید گاه محمود طرزی ( پدر فاشیزم ) درافغانستان که دست راست امان الله در حکومت اش بود:
"..."ما را ملت افغان، و خاک پاک وطن عزیز ما را افغانستان میگویند. چنانچه عادات، اطوار، اخلاق مخصوص داریم، زبان مخصوصی را نیز مالک می باشیم که آن زبان را "زبان افغانی" میگویند. این زبان را مانند حرز جان باید مخافظه کنیم، در ترقی و اصلاح آن جداً کوشش کنیم. تنها مردمان افغانی زبان نی، بلکه همۀ افراد اقوام مختلفه ملت افغانستان را واجب است که زبان افغانی وطنی ملتی خود را یاد بگیرد .درمکتبهای ما، اهمترین آموزشها، باید تحصیل زبان افغانی باشد. از آموختن زبان انگلیزی، ترکی حتی فارسی ، تحصیل زبان افغانی را اهم و اقدم باید شمرد... به فکر عاجزانۀ خود ما، یگانه وظیفۀ انجمن عالی معارف، باید اصلاح و ترقی و تعمیم زبان وطنی و ملتی افغانی باشد..."
(سراجالاخبار، شماره ۲، ۲۰سنبله ۱۲۹۴)
"...زبان افغانی اجداد زبانها و ملت افغانی اجداد اقوام آریا میباشد...."
(سراجالاخبار، شماره ۹، ۳دلو
>>> استقلال زیر امنیت تفنگ امریکائی ها و هزینه مصرف تجلیل آن استقلال با پول خیرات امریکا و شرکا۰ چیغ بزن کلمرغ جان عوامفریب و متقلب۰ اتن رقص کن بیغیرت های قبیله۰ مضحکه ازین بیشتر نمیشود۰
>>> استقلال زیر امنیت تفنگ امریکائی ها و هزینه مصرف تجلیل آن استقلال با پول خیرات امریکا و شرکا۰ چیغ بزن کلمرغ جان عوامفریب و متقلب۰ اتن رقص کن بیغیرت های قبیله۰ مضحکه ازین بیشتر نمیشود۰
>>> غیرت افغانی ات هم جز لاف پتاق، خود را پندادن بیجا، و وحشی گری چیزی دیگری نبوده۰
واقعیت هم آن است که سکندر مقدونی درینجا حکومت کرد، مغول ششصد سال حکومت کرد، انگلیس یک قرن این ساحه را مستقیم و غیر مستقیم کنترول کرد، روس حدود دو دهه حاکم مستقیم بود، و حالا خرچ پیراهن تنبان رئیس جمهور و امیر طالبان ات را امریکا و پاکستان میدهند۰
زیاد لاف نزن۰ کدام غیرت افغانی؟؟؟ برو مثل بقیه دنیا انسان شو و از این جالهت و غولگری غیرت افغانی بگذر۰
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است