آيا نه اين است كه در كشاكش بحران چندين ساله در كشور ما، انحراف و كجروى از سبيل الهى و اسوه حسنه پيامبر گرامى اسلام ما را چنان بار آورده كه بجاى حب الله، عشق رهبران سياسى، قومى و مذهبى را اختيار نموده ايم | ||||
تاریخ انتشار: ۱۳:۵۰ ۱۳۹۶/۶/۹ | کد خبر: 138023 | منبع: | پرینت |
چرا عيد قربان را تجليل مى كنيم؟
درس هايى از عيد قربان براى گرفتارى هاى امروز ما.
شايد براى بسيارى طرح اين سوال احمقانه جلوه كند. زيرا اكثريت مردم دنبال ريشه بسيارى از مفاهيمى نظير عيد نيستند و به همين كه يكى از اعياد مسلمانان است، بسنده نموده اند.
عيد فطر پس از يكماه صيام و قيام و عبادات شاقه و طاقت فرسا به عيد كوچك مسمى شده. اشكال، آداب و اعمالى كه انسان در ماه رمضان انجام مى دهد، عيد فطر را بسيار ملموس و دانستنى مى سازد و كافى است كه بپذيريم كه عيد فطر، جشن پايانى ماه رمضان است. در عيد فطر همه امت اسلامى به استقبال رمضان مى روند اما در عيد قربان عده قليلى از مسلمانان در مراسم حج اشتراك مى كنند اما چرا عيد قربان را كه بدون اين آداب و تشريفات و بى مقدمه بروز مى كند، عيد بزرگ نامگذارى شده است؟
عيد فطر با رمضان و عيد قربان با حج گره خورده است و حج با حضرت ابراهيم خليل الله مرتبط است. حضرت ابراهيم (ع) بعنوان سمبول انسان كاملى كه داراى تمامى سجايا و ويژگى هاى يك مومن موحد بود در قرآن معرفى شده است. الله سبحانه و تعالى در وصف او مى گويد: "كَانَ حَنِيفًا مُّسْلِمًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ" او كاملا حق گرا و تسليم الهى بود و هرگز انگيزه شرك در او نبود. حتى به پيامبر گرامى ما كه خاتم پيامبران است، دستور داده شده تا از او پيروى كند. "ثُمَّ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ أَنِ اتَّبِعْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا ۖ وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ" و ما نيز همه كه امت رسول الله ايم، در ملت (آیين) ابراهيم هستيم زيرا سه شريعت يهوديت، مسيحيت و اسلام به او منتهى مى شود.
عيد رمضان بيشتر بعد فقهى دارد و عيد قربان غالبا جلوه اعتقادى دارد. به نظر میرسد اگر حج، آنچنان که باید، به شيوه حضرت ابراهيم انجام شود آثار اين هدایت جاری، از يكماه نماز و روزه اى که گاهى با ريا و ناگزيرى هم همراه است، موثرتر خواهد بود. عيد قربان را مي توان نماد توحيد و اخلاص در بندگى تلقى نمود كه حضرت ابراهيم خليل را بعد از موفقيت در آزمايشات الهى به قله عبوديت و به مقام امامت رساند. چنانكه براى حصول رضاى الله، تا سرحد قربانى كردن محبوب ترين متاع زندگى اش كه اسماعيل فرزندش بود، حاضر شد. بدون شك هرگز اراده الهى چنان نبوده است كه اسماعيل ها كشته و ابراهيم ها دل شكسته شوند اما براى رسيدن به قرب الهى بايد از خود دور شد و اين را در عمل ثابت نمود.
قربانى چيست؟
قربانی از ریشه قرب يا نزديك شدن، به کار خیری گفته میشود که موجب نزدیکی بنده به خالق او گردد اما خدا که جا و مکانی ندارد که بنده ای به او نزدیک و یا از او دور شود؛ همه جا است و هيچ جا نيست. میگویند تقرب نزدیکی جستن به صفات خدا است با انجام قربانی و عملی ایثارگرانه.
آيا كشتن يك حيوان ما را به چنين منزلتى مى رساند؟
قربانی حیوان، نمادی است از ایثار مال و اطعام گرسنگان و دلسوزی برای مساکین و محتاجان. یعنی تنها با دور شدن از خود یعنی ترک وابستگی ها به مال و امیال دنیایی، یعنی مبارزه با خودپرستی ها است که می توان به صفات خدایی که استعدادش را در روح ما دمیده است، نزدیک شد.
آیا قربانی منحصرا عملی فردی و عبادتی شخصی است یا جنبه اجتماعی و ابعاد گسترده تر ملی هم دارد؟
آنچه تاکنون درباره عید قربان و عمل قربانی خوانده و شنیدهایم، کاری فردی و تقربی به تنهایی بوده است. هم ایثار ابراهیم و قربانی اسماعیل در قبل کاری فردی بوده است و هم قربانی گوسفند در زمانه ما عبادتی فردی تلقی میشود.
آیا ملت ها نیز لازم است چیزی را قربانی کنند تا از شرک به توحید و از خودخواهیهای قومی و نژادی و وابستگی های دست و پاگیر تاریخی و سنت های پوسیده آبا و اجدادی آزاد شوند و به توحید برسند؟
اگرهدف از قربانی، نزدیکی به خدا است، آیا فقط افراد از خدا دور میشوند یا جوامع نیز روح و شخصیتى دارند كه در فراز و نشيب زمان، نیازمند پاک شدن از انحرافات اخلاقی و تقرب به ارزشهای متعالی هستند؟
بطور مثال در قرآن فرمان ذبح گاو به يك امت يعنى قوم حضرت موسی و نه به یک فرد، داده شده است. مهم تر اینکه بر حسب آنچه از تورات و قرآن استنباط میشود، این فرمان در ارتباط با قتلی صادر شده که قوم موسی(ع) را سخت ملتهب و دستخوش جنگ داخلی و برادرکشی کرده بود و خداوند برای خاموش کردن آتش این فتنه، ذبح یک گاو را فرمان داده است. مفسرین در فلسفه کشتن یک گاو و ارتباط آن با فتنه ى که دامنگیر بنی اسراییل شده بود که کشتن گاو چه نقشی در دفع این فتنه و بازگرداندن امنیت و آرامش به جامعه داشت، به ریشه یابی این قتل نظرات مختلفى ارایه نموده اند.
بنى اسریئيل همانند ساير اقوام در گذشته و هنديان امروز، عشق و علاقه فراوانى به گاو داشتند و آن را موجودى سراسر مفيد مى پنداشتند كه با جسمى بزرگ، رام و آرام انسان است. شير مى دهد. زمين شخم مى زند. از کوشتش براى خوردن و از پوست اش بعنوان فرش استفاده مي شود و حتى فضولاتش براى تقويت زمين هاى زراعتى و يا سوخت زمستان كاربرد دارد.
اين علاقمندى بنى اسرایيل با بيانى بسيار شيرين و ظريف در قرآن ياد شده كه: عشق گوساله را نوشيده بودند. يعنى با عمق وجود درك كرده بودند. چنانكه عليرغم معجزات متعدد حضرت موسى (ع) با غيبت چهل روزه او دوباره گوساله پرست شدند. قرآن با اشراف به اين گرايشات غير توحيدى و با شناساندن اصل و منشا همه گناهان و جنایت ها و با دستور از میان بردن آن، نفوس و جوامع را پیوسته زندگی نوین میبخشد و نفوس و حقوق را از هلاکت و تباهى نگه مي دارد کذلک یحیی الموتی.
آيا نه اين است كه در كشاكش بحران چندين ساله در كشور ما، انحراف و كجروى از سبيل الهى و اسوه حسنه پيامبر گرامى اسلام ما را چنان بار آورده كه بجاى حب الله، عشق رهبران سياسى، قومى و مذهبى را اختيار نموده ايم و از انسان هاى مشابه خود، بت تراشيده و آنرا مى پرستيم. آيا اينطور نيست كه جهل، تعصب، تفرقه، حسد، كينه، خودخواهى، خود بزرگ بينى، خودستايى، برترى جويى ها و تفوق طلبى هاى نژادى، زبانی، سمتى و مذهبى، چنان بر ما مستولى شده و سيطره انداخته كه خدا را فراموش كرده و همواره خون همديگر را به ناحق مى ريزيم و فساد را در زمين خدا به اوج آن رسانده ايم.
آيا عيد قربان فرصت مناسبى نيست تا با پيروى از ابراهيم خليل، هر انگيزه غير خدايى و شرك آميز را از خود دور كنيم و حب هر آنچه را كه اسماعيل گونه در دل ما جا و ريشه نموده، براى حصول رضاى الهى قربانى كنيم؟ آيا اولىٰ تر نيست كه بجاى كشتن گوسفند زبان بسته، گرگ درنده درون خود را بكشيم و از اسارت عشق گاوهاى زمانه كه در درون خود فربه نموده ايم، رهايى يابيم و خداى احد، صمد، قادر، مقتدر را بپرستيم ؟
هر كه او از خود به كلى وا نرست
نايدش دُرى از اين دريا بدست
منصوری
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است