تاریخ انتشار: ۱۸:۵۵ ۱۳۹۶/۶/۲۹ | کد خبر: 138976 | منبع: | پرینت |
اینکه افغانستان در خط مقدمِ مبارزه با تروریزم و افراطیت قرار دارد، هر ذیعقلِ میپذیرد و اعتقاد دارد که بیشترین قربانیانِ نظامی در افغانستان در مبارزه با تروریزم میباشند. اما سوال اینجا است که آیا قربانیهای سیاسی در افغانستان و قربانیهای قومی در این کشور، نیز در نتیجهی فشارِ تروریزم نابود میشوند؟
اگر آقای رییس جمهور غنی با افتخار، در انظار رهبرانِ کشورهای جهان خود را بنیانگزار اصلاحات اساسی در کشورش میپندارد، آیا او در عرصههای زدودنِ تعصباتِ قومی، لسانی و مذهبی و در تطبیقِ اصل شایسته سالاری در کشورش، دستآوردِ دارد یانه، سوالِ در خور تٲملِ است.
در کنارِ مبارزه با تروریزم و تحکیم روابط افغانستان با کشورهای جهان، توجه بر موجودیتِ وافر اختلافاتِ درون قومی و تبعیضهای شکنندهای موجود در حکومت افغانستان، به مراتب با اهمیتتر است.
چالشهای فعلی که مردم افغانستان را به شدت میرنجانند، بیشتر؛ از اختلافات و نابرابریهای اجتماعی نشٲت میگیرند و با تمام قوت در پیوندهای قومی در حال ریشه دوانیدن است. لذا بهتر خواهد بود که آقای رییس جمهور به عنوان فرد اولِ حکومت افغانستان، در مهارِ این وضعیت واکنش نشان دهد. تجارب نشان میدهد که اصلاحات از ابتدایترین پیوندهای جامعه مٶثر تر است، تا تقویتِ ارتباط در سطوحِ بالا. لذا امیدوارم که جناب رییس جمهور بر استراتیژی خویش مبنی بر بهبود وضعیت، روی گسستهای قومی تجدید نظر کند.
عبدالله وطندار
>>> شما خود قضاوت کنید.
ترکیب ملیتی در رهبری وزارت تحصیلات عالی !
>>> هر زمان که فاشيزم پيروز شود، آدميگری به پايان می رسد و تنها آدم گونه های به جا می مانند! در يکم ماه مه سال ۱۹۴۵، هنگامی که ارتش سرخ برلين را گرفت، گوبلس (Göbbels) وزير آوازه گری (تبليغات) هيتلر، نخست شش کودک و زن، سپس خودش را کشت!
به ساز فاشيزم پای نکوبيد! همانگونه که مار زهاک به مغز جوانان نياز داشت، فاشيزم به خون نياز دارد، به هيچ کس مهرورزی نمی کند، نه کسی را می بخشد، نه خودش را و نه هم کودکانش را.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است