تاریخ انتشار: ۰۹:۴۰ ۱۳۹۶/۷/۳۰ | کد خبر: 140348 | منبع: | پرینت |
گاهی در اذهان عمومی این سوال مطرح میشود که باتوجه به قطعی بودن حمایت آمریکا از تروریسم بخصوص در غربآسیا، چرا کاخ سفید ادعای مبارزه با تروریسم را دارد؟
رابین کوک، وزیر خارجه پیشین انگلستان که در مجلس عوام این کشور اعلام کرد القاعده محصول سرویسهای اطلاعاتی غربی است، معتقد است رابطه آمریکا با القاعده همیشه به صورت عشق و نفرت است. هر زمان که القاعده در مسیر تحقق اهداف آمریکا عمل کرده، رابطه واشنگتن با این سازمان تروریستی دوستانه میشود و به هنگام تضاد القاعده با سیاستهای آمریکا، این سازمان دشمن تلقی میگردد.
در واقع سیاستمداران آمریکا معتقدند تروریسم دشمن مفیدی است و لازم نیست شکست بخورد، چرا که میتواند بهعنوان ابزار، نقش خود را برای تسلط آمریکا بر منطقه خاورمیانه ایفا کند. به عبارت دیگر رابطه آمریکا با القاعده همیشه به صورت عشق و نفرت بوده است.
شعار جنگ با ترور که بعد از اتفاق 11 سپتامبر 2001 مطرح و به حضور گسترده نظامی آمریکا و ناتو در افغانستان منجر شد نیز برای دستیابی آمریکا به اهداف خود و بویژه تامین امنیت اسراییل، مورد بهره برداری قرار گرفت. هدف اصلی این لشکرکشی، از بین بردن تروریسم بینالمللی و منطقهای بود.
بیدلیل نیست که چند سال بعد خانم هیلاری کلینتون، وزیر اسبق خارجه آمریکا در خاطرات خود بصراحت اعتراف کرد طالبان را آمریکا برای مقابله با اشغال افغانستان توسط روسیه پدید آورده و شکل گیری گروه موسوم به دولت اسلامی عراق و شام یا داعش هم با حمایت و طراحی آمریکا بوده است. در واقع سازمانهای اطلاعاتی آمریکا، انگلیس و اسراییلی در تشکیل گروه تروریستی داعش دست داشته و در عملیاتی با نام «لانه زنبور» این گروه را شرکت دادند.
در واقع شعار جنگ با ترور جنگ واشنگتن با دشمنان اسراییل است و هدف عملیات «لانه زنبور» را باید تقویت اندیشههای تکفیری برای ایجاد درگیری میان کشورهای مسلمان و غفلت جهان اسلام از موضوع اشغال فلسطین تلقی کرد.
داعش که این روزها به پایان عمر فیزیکی خود نزدیک میشود، نهتنها ابزار ترور در دست آمریکا برای براندازی حکومت سوریه بود بلکه بهعنوان وسیلهای برای مقابله با ایران و روسیه نیز عمل کرد.
شعار به اصطلاح «جنگ با ترور» در داخل آمریکا نیز موجب رونق بازار تسلیحات شد و صاحبان صنایع نظامی که قدرتمندترین عناصر تاثیر گذار در سیاست خارجی آمریکا هستند، از منافع این شعار بهرهمند شدند.
در سالهای گذشته 70 شرکت سازنده سلاح در آمریکا از حضور نظامی آمریکا در عراق و افغانستان و فروش تسلیحات به کشورهای غرب آسیا از جمله عربستان، میلیاردها دالر سود برده و 75 درصد سهام این شرکتهای سازنده سلاح در اختیار اعضای نمایندگان جمهوریخواه و در واقع نومحافظهکاران آمریکا قرار دارد. از سوی دیگر مردم آمریکا با دادن مالیات تاکنون 6/6 تریلیون دالر، هزینههای جنگ با ترور را پرداخته اند و البته هزاران نفر از هموطنان آنان نیز در این مسیر قربانی شدهاند.
جمعی از نومحافظه کاران بخصوص در حزب جمهوریخواه، اصالتا یهودیهای افراطی هستند و دفاع از موجودیت اسرائیل اولین اولویت این افراد محسوب میشود. آنان در دوره ترامپ بشدت تلاش میکنند تا آمریکا را در مسیر حمایت از دولت اسراییل هدایت کنند. آنان جهان عرب را جزیی از گروههای «شر» که در برابر گروههای خیر از جمله اسراییل قرار گرفتهاند، میدانند. لذا ایجاد جنگهای نیابتی و تقویت گروههای تروریستی از برنامههای نومحافظه کاران برای ایجاد شکاف در میان مسلمانان و جلوگیری از توسعه این کشورهاست.
از دید آمریکا، یک دشمن مفید مانند داعش میتواند جنگ طلب و در عین حال طرفدار دمکراسی باشد. میتواند منفور و محکوم بوده یا مورد علاقه و مطلوب تلقی شود. میتوان با آنان توافق امضا کرد و در عین حال آنها را در فهرست سازمانهای تروریستی قرار داد.
البته بهرغم سیاستهای غیر منطقی کاخ سفید، جامعه جهانی به این باور رسیده که ایجاد گروههای تروریستی به هیچ وجه نمیتواند راهحل اختلافات دولتها باشد. کشورهای مستقل، نظام تک قطبی و رهبری آمریکا را نپذیرفتهاند و از ابراز مخالفت صریح و جدی با نظرات آمریکا ابا ندارند.
حاکمیتهای ملی، موانع اصلی بر سر راه هژمونی آمریکا بوده و چالش یک جانبهگرایی آمریکا با حاکمیتهای مستقل، جدی شده است.شکست تروریستها بخصوص داعش حاوی این پیام است که استقرار صلح عادلانه در سایه گفتگو و با روشهای مسالمت آمیز امکانپذیر است و فقط از این طریق میتوان به حل اختلافات دست یافت.
کد(6)
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است