تاریخ انتشار: ۲۰:۵۹ ۱۳۹۶/۸/۵ | کد خبر: 140638 | منبع: | پرینت |
در اینکه غیر پشتون ها و عموما هزاره ها، ازبک ها، تاجیک ها و اقلیت های مذهبی نژادی همواره مورد حملات گاه و بیگاه به ظاهر طالبان و در واقع حامیان غربی ایشان قرار می گیرند هیچ تردیدی و جای سوالی باقی نمانده است.
نیم نگاهی به آمارها و لیست مکان های هدف گذاری شده و کشته و زخمی و بی جا شدگان نظامی و غیر نظامی در محاصره و سقوط و انتحاری و انفجارهای سریالی کشورمان، بی هیچ توضیح واضحاتی ثابت می کند که این یک ادعای صرف نیست و حقیقت محض است.
نسل کشی هزاره ها، ترکمن ها، ایماق ها، ازبک ها و دیگر قربانیانی که هدف همیشگی و بدون جایگزین بنیادگرایان افراطی هستند برای فرار و آوارگی از خانه و کاشانه و شهر و روستای زادگاهشان و به تبع آن جای گیر شدن کوچی ها و خانوارهای طالب پاکستانی، قصه ی پر غصه ی این روزهای افغانستان است.
چه بسا تمامی بازارها، سرک ها، مساجد و ولسوالی هایی که تاکنون و بخصوص در سال های اخیر مورد حمله و تجاوز و جنایت قرار گرفته اند غیر پشتون و غیر سنی بوده اند و به تبع آن صدای خانوارهای قربانیان و داغدیدگان به جایی نرسیده است چون حامی و نماینده واقعی و ذی نفوذ و صاحب قدرتی در ارگ ندارند.
گرچه پشتونیزه کردن افغانستان و فراری دادن و انحصار دیگر اقوام و مذاهب در نقاطی خاص و از پیش تعیین شده به طرق مختلف و از راه های سهل الوصول، پرونده ای است که از دیرباز روی میز غربی ها و در دستور کار تندروهای تروریستی قرار دارد اما در ماه های اخیر رنگ خون و بوی جنایت به خود گرفته است.
تا پیش از این، تبعیض نژادی و ظلم علیه اقوام شیعه و خارج از اهل سنت و غیر پشتون صرفا به بی عدالتی در تقسیم چوکی قدرت، بی عدالتی در توزیع برق و دیگر ضرورت های زندگی، بی عدالتی در محکمه ها و پرونده های قضایی، بی عدالتی در سهمیه بندی کانکور و بورسیه و جذب نیروی کار و نیز دعوای هزاره ها و کوچی ها در فصل بهار خلاصه می شد اما متاسفانه...
اما متاسفانه انفعال و عدم حمایت سران هزاره و دیگر گروه های مذکور مورد ظلم واقع شده از یک سو و دریدگی و بی حیایی روز افزون پشتون های قدرت طلب از سوی دیگر کار را به جایی رساند که یک نسل کش بی سابقه در حال وقوع است و هنوز نمی دانیم تا کجا باید دید و دم برنیاورد؟ هیهات!
کد (8)
>>> یک شعر ناقابل برای پیراهن گل گلی ملا طالب
پیرهن گل گلی او دامن چین چین داری
جای دو پستان خود هدیه ای خونین داری
جاغوری
>>> باید در این موارد هم تناسب قومی رعایت شود.
>>> تا جایی که اول شاخ بر اری وبعد شهم دم وبعد تر هم ریشه در می آوری وخلاص به خلاص
اریا
>>> تمام فساد و خرابی زیر دم همی اوغاناست
اگر به غیر ازین قوم هر قوم دیگری این کار های غیر اسلامی را بکنند به 4کتاب کافر و به کوچه و بازار سنگسار میشوند
اما یک نفر نیست که حقیقت را بگویند به این قوم جاهل که خود را اصلاح کنید که دیگران با خود یکجا تباه کردید
>>> اګر طالب پشتون است پس چرا پشتون ها را میکشد .در طول همین جنګ ها آنقدر که پشتون کشته شد از اقوام دیګر کشته نشده است،
صفی الله از کابل
>>> ... کلمه افغانستان ازنام اش پیداست که مربوط به تمام افغانها است ولو که از هر قوم ساکن در کشور باشد...
تحلیلگر مسایل اتنیکی
>>> ...اګر افغان نیستن لطفآ به تاجکستان و ایران بروید ایجا افغانستان است نه باجکستان و به شما وطنفروشان نیاز نیست که افغان باشید یا نه
>>> با عرض سلام خدمت همهء هموطنان گرامی ! بنده داؤد عطایی - قندهاری- پیرامون نام افغان و افغانستان تحقیقات مفصلی انجام ومقالهءتحت عنوا {تحقیقی درنام افغانستان } نوشته ام... نام افغان و افغانستان هرگز مختص پشتون ها نبده است چرا که اصولا این کلمه فارسی است و از طرف ایرانیان و اعراب بر این کشور اطلاق شده و پشتون ها دخالتی در آن نداشته اند. اگرپشتونها در انتخاب نام این کشور نقشی داشتند حتما نام انرا پشتونستان میگذاشتند نه افغانستان ... نام افغان در اصل بر تاجیک ها اطلاق می شده است چرا که در سفر نامه ابن بطوطه هفصد سال قبل مردم کابلستان قدیم افغانان خوانده شده است ... در بارهء نام افغان دو نکته مهم قابل یاد اوری میباشد. یکی اینکه نام افغان نام بسیار قدیمی است که در منابع مهم و معتبر تاریخی مثل الکامل ابن اثیر ؛ تاریخ بیهقی ؛ تاریخ یمینی و حدود العالم آمده و بخصوص در سفر نامه ابن بطوطه به کرات ذکر شده . این در حالی است که درهمین منابع هیچ اسمی از کشوری بنام ایران برده نشده . نام افغان حتی در منابع قبل از اسلام نیز بصورت اوگانه و اپاگانه آمده است . نکته دوم اینست که نام افغان گرچند بیشتر بر پشتونها اطلاق شده است اما مختص انها نبوده است چنانچه میری لویس کلیفورد افغانستان شناس معروف در کتاب ( سرزمین ومردم افغانستان ) از روایات مختلف مورخین عرب نتیجه گیری کرده است که : " نام اوه گانه (= سوارکار نجیب ) یا افغان در نزد اعراب هم بر پشتونها اطلاق میشده است هم بر تاجیکها " (صحه 141 ترجمه مرتضی اسعدی ) در جای دیگر کلیفورد در مجموع چنین جمع بندی کرده است که نام افغان بر کلیهء باشندگان کوپایههای هندوکش اطلاق میشده است . دلیلی مهمی که این نتجه گیری کلیفورد را ثابت میکند سفر نامه ابن بطوطه است . وی در سفرش به کابل مینویسد : سپس به کابل سفرکردیم در اینجا طایفهء از عجم زندگی میکند که افغان نامیده میشوند... کابل از قدیم پایتخت پادشاهان افغان بوده است ...( متن عربی صفحه 406 سفربه کابل) ازطرفی میدانیم که اکثریت مردم کابل از قدیم تاجیکها بوده اند و تا زمان سفر ابن بطوطه پشتونها هنوز در این نواحی زیاد نبوده اند . ازطرف دیگر دراثار ابوریحان بیرونی مثل التفهیم (دربیان اقلیم سوم ) و درکتاب الصیدنه (دربیان گیاه زیتون) کوههای هندوکش از حد فاصل چین تا به زابل و بست به نام کوههای افغانان خوانده شده است. از اینرو نتیجه گیری کلیفورد مبنی بر اینکه نام افغان بر تاجیکها و سایر باشندگان کوه پایههای هندوکش ( اقوام هزاره وایماق ) نیز اطلاق میشده است میتواند بسیار مهم و قابل اعتماد باشد. از طرفی پشتونها ترجیحاً خودرا پشتانه و پختانه می خوانده اند. و نام افغان و افغانستان اصولاً بومی نیست و از طرف فاتحین فارس و عرب یر باشندگان این کشور اطلاق شده است (رج : تاریخ ایران نوشته سرپرسی سایکس ) و به تدریج این نام همه گیر شده است . بنابر این پشتونها و یا احمد شاه ابدالی در انتخاب این نام نقشی نداشته است . یعنی اگر پشتونها در انتخاب نام افغانستان دخالت میداشتند و اعمال سلطه میکردند می باید که ترجیحاً نام افغانستان را پشتونستان می نهادند نه افغانستان . چون این نام مربوط به زبان دری است نه زبان انها (پشتو) . بنابراین این فرضیه که نام افغان خاص پشتونها وبیانگر سلطه قومی است یک فرضیهء ضعیف و قابل تردیدی است... کسانی که اهل عقلانیت و منطق و دلیل هستند این مستندات تاریخی برای شان کفایت می کند . اما کسانی که مغرض و به دنبال تحریک تعصبات قومی و فرقه ی هستند مسلما با ایه های قران هم قناعت پیدا نخواهندکرد.
۲۸ اوت ۲۰۰۸، ساعت ۰۶:۱۵ (UTC)(مهندس داود عطایی قندهاری)
>>> اول كسي افغان نيست او از افغانستان نیست اکر کسی سر کلیمه افغان می شرمه افغانستان با افتخار را ترک کند
و من از افغانستان هستم و افغان هستم افتخار میکنم که در جهان من را بنام افغان میشناست زنده بادافغانستان زنده باد مردم افغان
از کابل
>>> پختون ها ی پشتوزبان خود را پختون می نمامند .ولی تمام غیر پختون در افغانستان باید افغان باشند. که این نام نو برای همه مبارک باد.
برادر ما نمی خواهیم افغان باشیم بخاطریکه ما افغان نیستیم بلکه هزاره - تاجک وبلوج وترکمن و ازبک هستیم.صر کشور ما افغانستان نام دارد.
وقتی پختون وپختونوال می خواهند - پس ما هم تاجک والی - ازبک والی و هزاره والی ووومیخواهیم.و خواستار تغیر نام کشور خود میشویم
بنآ با افغان گفتن وحدت ملی تامین نمی گردد.بلکه اضافه تر از هم می پاشد و تضاد ها به وجود می اید.
>>> خراسان خراسان گفتن خراسان نمیسازد. آن خراسان که شما میگویید شامل جغرافیای بزرگی بود که افغانستان کنونی هم بخشی از آن. هیچ کشوری که زمانی در محدود جغرافیایی خراسان قرار داشتند نمیتوانند ادعا کنند که خراسان زمین اند. ادعایی که کشوری بنام ایران هم اکنون بر نام ایران میکند. در دهه 1930 این کشور از پارس یا پرشیا به ایران تغییر نام داد تا بتواند از تجزیه کشور به کردستان، آذربایجان، بلوچستان و ... جلوگیری کند. چون پارس منصوب و مختص یک منطقه و قوم بود و مناطق مرکزی این کشور را شامل میشد و میشود بناً بهترین راه برای شریک نمودن دیگر اقوام کشور نام ایران باستان را بر این کشور نهادند. البته در آنزمان دولت افغانستان اشتباه بزرگی در موافقت با این تغییر نام مرتکب شده است.
آنها که خراسان خراسان میگویند باید بدانند که این مرز و بوم زمانی آریانا هم نام داشت پس اگر قرار است روزگاری وصل خویش را باز یابیم بهتر است که آریانا باشد چرا که از نام خراسان باستانی تر است. در غیر آن بگذارید در همین افغانستان ملت شویم. خیلی از کشور ها توانستند و خواهند توانست پس ما هم میتوانیم. همیشه از هم فرار کردیم و خود را به دیگران نزدیکتر دانستیم. شکی نیست که در این بی اعتمادی دست های بیرونی دخیل بوده اند ولی در اخیرین تحلیل این ما هستیم که مورد سوء استفاده قرار میگیریم.
>>> تحلل فوق باید جواب خوبی باشد به دو نظر دهنده اول و دوم است.اگر این طور سیاست ها ادامه پیدا کند که یک سیاست فاشیستی و زور گویی هست- پس گفته میتوانیم که افغان یعنی فاشیست و زور گو.افغانستان مسکن اقوام و ملیت های مختلف است نه مسکن صرف افغانها.هزاره ازبک وترکمن و تاجک افغان شده نمی توانند. همان طوریکه تمام پختون ها افغان نیستند.
>>> اینکه پشتونهای پاکستان خود شان را افغان مینامند ومی گویند افغان هستند در حقیقت آنها درست می گویند به ایندلیل که اولا کشور پاکستان قبلا جز ء شبه قاره هند بوده وبخش پشتون نشین آن مربوط به افغانستان بوده در حقیقت انها افغانی الا صل و ملیت افغان دارند منا طق سرحد وپشتون پاکستان وحتی بلوچستان بخشی از سرزمین افغانستان است که در زمان جنگ انگیسی ها کم کم از افغانستان جدا نموده .در مورد کلمه یا واژه افغان باید یاد آورشد که کلمه افغان از قدیم در افغانستان امروزی کار برد داشته ونام مکان است نه نام قوم (اپا گانه )گان اوگان اوغان واکنون افغان تلفظ میگردد این هیچ ارتباطی با پشتونها ندارد واینکه کشور های همسایه از این مسئله ایجاد اختلاف میکنند.نویسنده عزیز مطالعات بیشتری درباره تاریخ افغانستان نمایید کتاب تاریخ بیهقی و سراج لتواریخ را مطالعه کنید.سپاس
>>> واژهٔ افغانستان از دو بخش «افغان» و «ستان» تشکیل شدهاست. واژهٔ افغان نامی است که پشتونها یا پشتو زبانها توسط پارسی زبان ها مورد خطاب قرار می گیرند و در پارسی به معنای شور و فعان، و سرزمین است. واژهٔ افغانستان به عنوان نام یک کشور در سال ۱۳۰۲ هجری خورشیدی (۱۹۲۳) و در قانون اساسی امانالله شاه به تصویب رسید.[۱۷] واژهٔ افغان در سال ۱۳۴۳ (۱۹۶۴) و در قانون اساسی تصویبی محمد ظاهرشاه با تعریفی تازه و به معنی همهٔ افراد شهروند کشور افغانستان بهکار رفت. با این حال هنوز بیشتر پارسیزبانان افغانستان، واژهٔ افغان را به معنی مردم پشتون به کار میبرند.[۱۸] در منابع تاریخی کهن خراسان و آریانا و آریانستان و کابلستان نیز برای سرزمینهای شرق ایران یا افغانستان امروزی بکار رفته است.
>>> ما از طایفه عحم نیستیم و افغان هم نیستیم
ایا میخواهید ما ...باشیم جان برادر؟
ما هر چه باشیم - اگر تاجک باشیم - هزاره باشیم و یا ترکمن ولی افغان...نمی خواهیم باشیم.
اخر توهین دیگر بس است.ما که زبان بسته ایم شما اوغانها هم سر به گریبان تان کنید.
>>> محترم .... معصومي وفا!
چون ترجمه تان كه به گمان اغلب ترجمه نه بلكه خودتان زرنگاري نموده ايد براي من نا اشنا بوده لذا خواهشمند است تا نام موخذ تان را توام با ادرس دقيق وسال چاب اين اثر معلومات دهيد.در غير كمر به به نوع از خيانت بسته نموده اي كه در انجام ان ..
عزيزگل از دوشنبه
>>> با افتخار میگویم افغانم افغان
>>> کسی که خود را افغان نمی داند مطلق ارامی است لطفا از افغانستان خارج شوند.وافغان پیپر شما هم چنین مسایلی که وحدت ملی را خدشدار میسازد نشر نه کنید
زلمی
>>> این نوشته حس حریقی را به آدم منتقل میکند که به امید نجات به هر خس و خاشاکی دست میاندازد. استناد به نظر پاکستانی توسط انانیکه همیشه سنگ ضد پاکستان را بر سینه میکوبند. عجیب است و رقت انگیز. ما همه افغانیم. در هیچ کشور خارجی فرد افغان را به به هویت قومی اش نمیشناسد. حتی ازبک افغان در ازبکستان یا غیر پشتون در ایران که خود داستان ها دارد.
عزیزی
>>> اي بابا شما افغانستانيها (ببخشيد نام ديگري براي كشورتان بلد نبودم) با خودتون درگيريدها، دنيا با سرعت نور در حال پيشرفته اونوقت شما هنوز سر اسم كشورتون به توافق نرسيديد.
>>> نوشته از سيستاني :
آیا «اوغان» معادل «افغان» نیست؟
ازاینکه دو مقالۀ اخیر من به ارتباط «افغان وافغانستان» وتاریخ پشتونها درهند مورد پسند وتائید تان واقع گردیده اند،مایۀ خوشنودی من است که قناعت خاطردانشمندی سخت گیر ومشکل پسندی چون شما را فراهم کرده اند.
سخن مسرتبار دیگرشما درنوشتۀ تان خبرترجمه کتاب «پختونستان: معبر خیبر به حیث کانون دولت جديد پختونستان - يک انکشاف مهم سیاسی در آسیای میانه»از قلم سیاستمدار فقیدافغان مرحوم عبدالرحمن پژواک است که شما ترجمۀ آنرا بخوانندگان این پورتال مژده داده اید ،امیدوارم پیش از آنکه چشم از جهان ببندم ،این اثر مهم سیاسی- تاریخی را ببینم وبخوانم.
واما در مورد مقالۀ («افغان» معادل «اوغان» نیست)-درآسمائی- که گویا بعد از نوشتن مقالات من برشتۀ تحریر در آمده و بطور غیر مستقیم جوابی برای من بوده باشد، من از آن چنین برداشتی نکرده ام ویا من متوجه نشده ام. ازسوی دیگر این نوشته،مثل بسیاری از نوشته های دیگرقبل از آن، بازتاب دهندۀ یک عده نظریات تائید نشده از سوی مجامع علمی واکادمیک -درسطح حدس وگمانهای برخی از پان ترکیستها-است که به مشکل میتوان منظورنویسنده را از جمع آوری یک مشت اشارات پراکنده واغلب غیر جدی درک نمود. اما چیزیکه عیان است ،اینست که لفظ "اوغان" در زبان عوام الناس ما، معادل کلمۀ«افغان» است. تا همین اکنون در محاورۀ مردم «اوغان» معادل «افغان» استعمال میشود واگر گستاخی تلقی نشود هریک از ما بارها بطورشوخی یا جدی جمله «اوه،اوغان غول» را شنیده ایم، دراینجا منظور از «اوغان»؛ همین«افغان= پشتون» است نه هزاره ،نه تاجیک،نه اوزبک، وغیره از این مثال بخوبی معلوم میشود که «اوغان» و «افغان» هردو یکی است. وحتی در هزارسال پیش فردوسی نیزکلمات «افغان» و«اوغان» را بحیث بدیل یکدیگر استعمال کرده است:
بدژ دریکی بد کنش جای داشت کــه در رزم با اژدها پا داشت
نـژادش ز افغان، سپاهـش هـزار همه ناوک انــداز و ژوبـین گـذار
ورا نــام بــودی کُـــک کُــهـزاد به گـیـتی بسی رزم بــودش بـیاد
درین گفت و گــو بـود با کهـزاد که آمـد خروشی که ای بد نژاد!
چه دردژ گزیدی بدینسان درنگ که آمــد همه نام اوغــان به ننگ
اما درمقاله مذکورمسایل قابل بحث دیگری نیز مطرح شده است، از جمله گفته میشود:« « کلمهء «افغان»، یک کلمهء آذری است واز ریشهء «اغوان» میآید که نام بسیارقدیمی حوزهءمیان بحیرهء سیاه وبحیرهءکسپین، وبه طور خاص نام قدیمی «آذرباییجان» بوده است؛ و کلمهء «افغان» و «ابگان» به حیث نام شخص تا کنون هم در
آذرباییجان مستعمل است.»
یکی از دانشمندان زبان شناس وبشرشناس ایران دکتور زرتشت ستوده مقیم انگلستان است ،که کتابی نوشته تحت عنوان :«توران یا سکائیان- ترکان- آران وآزربایگان» (چاپ1999میلادی). وی دراین پژوهش به اثبات رسانده که نام آذربایجان،که بشکل آذربایگان، آذربادگان،ودرشاهنامه فردوسی"آذرآبادگان" ودرکتب عربی بصورت" آذربایجان" نوشته شده، دراصل از نام یک سردار آذری بنام «آتورپات» آمده ومیگوید: «استرابو، جغرافیانگاریونانی که حدود 2 هزارسال پیش بهنگام پادشاهی اشکانیان میزیسته مینویسدکه:چون دورپادشاهی هخامنشیان بپایان آمد واسکندرمقدونی برایران دست یافت، سرداری بنام "آتورپات"در آذربایگان برخاسته آن سرزمین را که بخشی از ازخاک مادان وبنام"ماخرد"معروف بود از افتادن بدست یونانیان نگهداشت وآن سرزمین بنام او«آتورباتگان»خوانده شد.» (1)
دکتورستوده از قول بارتولد مستشرق روسی میگوید که نام آذربایجان در کفکاز (یاقفقاز) نخستین بارپس ازسال ترسائی 1917بکار برده شده است."(2)
دکتورستوده در هیچ جائی از کتابش نمیگوید که اغوان یا افغان در روزگار قدیم نام آزربایجان بوده است، درحالی که «افغان» و«ابگان» در کتیبۀشاپور ساسانی (حدود260-273م) به ساکنان سرزمین قدیم افغانستان اطلاق شده است، زیرا قلمرو حاکمیت ساسانی تا پشاورمیرسیده است.(3)
بنابر تحقیقات دکتورستوده،«تورانیان» همان «سکائیان» دانسته شده (4) وسکائیان تیره ای از آریائیان بشمار می رود که درعهدپارتیان در سیستان متمکن شدند(دهه سوم قرن دوم ق. م) و هیچگونه حسب ونسبی با ترکها یا مغولها نداشته اند.(5)
به هرصورت، اصل ونسب وریشۀ افغانها وبخصوص پشتونها را به ناف ترک ومغول ویهود وارمنی وگرجی چسپاندن، نخستین تلاش نیست وآخرین هم نخواهد بود. درگذشته نیز چنین نوشته های از جانب مؤلفان اقوام واتنیک های دیگر در افغانستان صورت گرفته است،اما مهم اینست که خود مردم مورد بحث درحال حاضر خود را چگونه ودر چه هیئت یا صورتی می بینند؟ آیا چنین نسبت هایی را می پذیرند یا نمی پذیرند؟ تا آنجایی که من درک کرده ام، بقول قدما افغانها (پشتونها) نه خود را ترک میدانند ونه مغول، نه یهود ونه ارمنی ونه آذری ،نه گرجی ونه اویغور ونه اوغوز ، بلکه اول خود را مسلمان وبعد افغان میشمارند ودر برخی حالات اول افغان و بعد مسلمان میدانند.
چند سال قبل یعنی دراوایل سال 2000 میلادی، آقای داکتر قیوم راعی برلاس که در کشورچین تحصیلکرده وغالباً از آنجا در رشتۀ زبان داکتری گرفته اند، در جواب پوهاند داکتر زیار، مقالتی نوشته بود که در مجلۀ «آریانای برون مرزی" در استکهلم به نشر رسید. آنچه از آن مقاله بخاطرم مانده اینست که داکتر راعی مدعی شده بودکه پشتونهای منسوب به قبایل«غلجی» و «ابدالی » از لحاظ اصل و ریشۀ خود ترک تبار اند،اولی از جمله ترکان «خَلَج» ودومی از جمله اقوام «هیپطالی» اند که در قرن پنجم میلادی ازشمال آمودریا به افغانستان وارد شده اند وپس از مدتی از شمال هندوکش به جنوب هندوکش وارد شده وآنهایی که به زابلستان یعنی وادی ارغنداب وترنک سرازیرشده اند،زبان وعادات واطوار پشتونها را کسب کرده اند.
ممکن شما هم بیاد داشته باشید که درسالهای 1960 یا 1961 مرحوم داکترصاحب جاوید نیز مقالتی درمجلۀ ادب در مورد قبایل «خَلَج» و«خلَجی» و«غلجی» نوشته بود وسپس پشتونهای غلجی را بقایای همان ترکان خلجی دانسته بود، نوشتۀ داکترجاوید که باعث عصبیت نویسندگان قوم غلجائی شده بود براثر اعتراض آنها به مقامات حکومتی،داکتر جاوید مرحوم کرسی استادی خود را برای مدتی در پوهنتون کابل ازدست داد. بعدها پوهاند عبدالحی حبیبی،بجواب آن مقالت رساله ای نوشت ودر آن رساله نظریات داکترجاوید را رد کرده بود. متاسفانه آن رساله نزد من موجودنیست تا نکاتی را از آن دراینجا بازتاب میدادم.
اکنون هم ممکن است نویسنده محترم مقاله (که قلمبدست توانا وازمتفکرین معاصرکشوراست ودارای انرژی فوق العاده در نویسندگی میباشد،ودراصل سید وسامی تبار یعنی نه ترک نه تاجیک ونه پشتون است) نیت کرده باشد تا نظریۀ آریائی بودن ساکنان منطقه و ازجمله پشتونها را زیرسوال ببرد وآنها را بازماندگان نژاد زرد (ترک ومغول) بشمارد، ولی این نظر مستلزم مکث وتأمل وتأئید دانشمندان تاریخ و زبان شناسی است که دراین زمینه می باید آقایان پوهاند داکتر حسن کاکر به عنوان مؤرخ و پوهاند داکترصاحب زیار به حیث زبان شناس قدم بجلوگذارند و اندوخته های تخصصی خود را به نویسنده مقاله ارائه کنند و ثابت نمایند که دانشمندان تاریخ وزبان شناسی در مورد اقوام ساکن درافغانستان بخصوص اقوام پشتون چه چیزی برای گفتن دارند؟
من برای اینکه به صدای استاد هاشمیان لبیک گفته باشم،عجالتاً دراینجا بخشی از یکی ازمقالات خود را بازگومی نمایم که شش سال قبل تحت عنوان « افغانها یهودی اند یا آریائی؟» نوشته بودم وبه نکات اساسی مورد بحث مقالۀ متذکره نیز اشاره شده است.
اکادمیسین داکترجاوید در رسالۀ تحقیقی خود به عنوان"اوستا" مینویسد: «با رواج وگسترش دانش زبانشناسی این نکته به اثبات رسیده که «افغانها» (= پشتونها) از نژاد آریائی استند و با اسباط یهودیان هیچگونه نسبتی ندارند. سید جمال الدین افغانی نیز درکتاب «تتمة البیان فی التاریخ افغان» خود که درسال ۱۹۰۱ به چاپ رسانیده، با اثبات عدم مشابهت زبان پشتو با عبری، این نظریه را مردود دانسته است.»(6)
نخستین مؤلف غربی که دربارۀ اصل ونسب افغانها، روایات عنعنوی را رد کرد، مونت استوارت الفنستون است. الفنستون مؤلف جامع ترین کتاب در بارۀ مردم و فرهنگ و سرزمین افغانستان است. او کتابش را در١٨١٤میلادی نوشته و درآن بحثی دارد درباره شجرۀ افغانها. او این شجره نسب را که افغان از نسل اسرائیل پنداشته شده ، با یک سوالیۀ بزرگ نشانی میکند و ازروایتی یاد آورمیشود که: افغانها خود را از اولادۀ کسی بنام «افغان» پسرارمیا فرزند ساول پادشاه اسرائیل میدانند. آنان میگویند که چندتن از فرزندان «افغان» پس از اسارت به کوه های غورکوچیدند و گروهی دیگر به حومه عربستان رفتند. الفنستون میگوید: این راویت که ملک ساول ٤۵ مین نسل بعد ازابراهیم پیغمبربوده است و قیس بعد از ٣٧ پشت به ساول میرسد، بادقت در تورات اولاً این روایت با متن تورات مطابقت ندارد و دوم برای ٣٧ پشت، ١٦٠٠ سال زمان لازم است. و اگر به حقایق یادشده این راهم بیفزائیم که ساول پسری بنام ارمیا یا برکیا نداشته است،[در اینصورت ساول] صاحب نوه ای بنام «افغان» نبوده است.(7)
سپس الفنستون درپاورقی این بحث، به یاداشتی در مورد نسب نامۀ افغانها اشاره میکند که توسط ویلیام جونز William Jones تهیه و بوسیله «وانسیتارت» ترجمه شده است. الفنستون می افزاید:« این دانشمند برجسته میخواهد این نسب نامه فرضی را بر پایۀ چهار دلیل تقویت کند:
نخستین دلیل او،وجود شباهت میان نام هزاره و ارزارتArsarethاست. ارزارت،نام سرزمینی است که به قول اسدرازEsdras یهودیان به آنجا پناه برده بودند، اما این دلیل که در اصل هم قناعت دهنده نبود، با این واقعیت باطل میشود که ملت هزاره بعداً در آن بخش از افغانستان ماوا گرفته و نام خود را به آن منطقه داده است.
دلیل دوم مبتنی برآثار مؤرخان فارسی زبان است که آنهم هرگز اعتباری ندارد.
دلیل سوم مبتنی برشباهت نامهای یهودیان و افغانان است، اما آن نامها راهم ممکن است آنان مانند دیگر مسلمانان از عربی گرفته باشند. نامهای باستانی آنان هیچ شباهتی با نامهای یهودی ندارد.
آخرین دلیل مبتنی برشباهت بین زبانهای پشتو وکلده است که خوانند خود میتواند دراین مورد داوری کند. شاید مشترکاتی در رسوم و رواج های یهودیان و افغانان باشد، اما چنین مشابهت ها درمیان بسیاری از ملل در یک دوره معین میتواند وجود داشته باشد. اگر چنین مشابهت ها ملاک اثبات هویت باشد، پس میتوان گفت که تاتارها، عربها، آلمانها و روسها از یک نژاد اند.
نویسندگان اروپائی - بـیش از یک تن-افغانان را یک قوم قفقازی و با ارمنیان خویشاوند میدانند، اما تاجائی که به نام قفقاز ارتباط میگیرد، افغانان هنوز هم در دامنه های سلسله کوه معروف قفقاز(هندوکش) زیست دارند، اما هیچ دلیلی نیست که آنان روزگاری درغرب دریای خزر بوده باشند. دربارۀ نسب ارمنی آنان هم هیچ اطلاعی در دست نیست. هرچند که ارمنیان پیوسته دراین مورد سخن میگویند. ارمنیان حکایت میکنند که افغانان برای گریز از روزه های فرض طولانی مسلمان شدند، اما تاریخ چنان مخالف این حکایت است که نیازی به بیان ندارد.
باید بیفزایم که من شماری از واژه های زبان ارمنی را با پشتو مقایسه کرده ام و هیچ مشابهتی میان این دو زبان ندیده ام. باری چند واژه پشتو رابرای یک دانشمند ارمنی -که اصرار بروجود پیوند ارمنیان قفقاز با افغانان داشت- گفتم و او سرانجام گفت که هیچ مشابهت یا واژه مشترکی نیافته است.
در مورد دیگر زبانهای قفقاز چنین فرصتی نیافتم، اما در حدود ٢۵٠کلمه زبانهای گرجی را با کلمه های معادل پشتو مقایسه کردم وهیچ مشابهتی نیافتم که بتوانم افغانان را با اقوام غرب قفقاز پیوند دهم. تنها یک جهانگرد آلمانی که نامش رافراموش کرده ام، درسدۀ گذشته(قرن١٨م) بسیاری از افغانان را درآنجا دیده است که با ارمنیان ارتباط داشته است.» (8)
این گفتۀ جهانگرد آلمانی درست به نظر می آید، زیرابعد از شکست شاه اشرف افغان از دست نادرافشار، یک
گروه چندهزارنفری ازسپاه افغانی بسرکردگی آزاد خان افغان بسوی آذربایجان عقب نشستند و درآنجا مدتی آذربائیجان را درتصرف خود نگهداشتند، شکی نیست که آنها از بیم نادرافشار، به طور کلی و یا گروپی به ارمنستان رفته باشند تا از پیگرد نادرافشار درامان بمانند و سرانجام درآنجا به تحلیل رفته اند.
پس از الفنستون، کسی که بطور علمی و اساسی در مورد اصل و نسب افغانها تحقیقات کرده و تمام روایات عنعنی و اسطوره ای را رد نموده است، دانشمند علوم اجتماعی و مستشرق نامدار غربی موسوم به «دورنDorn» است که بخش عمده از زندگی خود را وقف مطالعۀ شناخت زبان و تاریخ پشتونها کرده است. این شخص در پهلوی دیگر کارهای تحقیقی خود، کتاب نعمت الله هروی(تاریخ خانجهانی ومخزن افغانی) را به زبان انگلیسی ترجمه و در لندن در سال ١٨٣٦ به چاپ رسانده است. این دانشمند در ارتباط به روایاتی که افغانها را ازنسل یهود میشمارد مینویسد:« اینکه مورخان فارسی زبان، پشتونها را از نسل یهود می پندارند، این ادعا بجز از یک گپ چیز دیگری را ثابت نمیکند. نویسندگان این روایت بدون آنکه ماهیت مسئله راکشف کنند،برمبنای رسوم وعنعنات خود روایات را بجای حقایق مسلم ثبت میکنند.»(9)
نویسندگان غربی ایکه تئوری یهودی بودن افغانها را برمبنای روایات شفاهی ویا کتاب «مخزن افغانی»پذیرفته اند، میخواهند براساس ارایۀ فکتورهای چون: شجره نامه انسانی ونسبی افغانها، نام های مشترک درمیان افغانها وعبرانیها مثل، سلیمان، یوسف و داود، شباهت های فزیکی وجسمی میان افغانها و یهودیها، و موجودیت نام "کابل" درتورات عهد عتیق وغیره، ادعای خود را ثابت کنند.
عبالحمیدمحتاط نیز درتاریخ تحلیلی افغانستان تلاش کرده است تا روایات مستشرقین غربی را جمع آوری وثابت نماید که پشتونها بقای همان ده قبیلۀ گم شده یهوداند واز قول سرویلیام جانس مینویسد که افغانها ازجمله ده قبیله گم شده اسرائیل میباشند.(10)
«دورنDorn» در مورد شباهت نامهای افغانها و یهودها مینویسد که دلیل این امراین است که افغانها مسلمان اند و بسیاری از نام های مسلمانان و یهودها منبع مشترک تاریخی و قومی دارند. و اینکه چهرۀ افغانها و یهودهای شبیه هم اند، اینهم دلیل محکمی نیست که بگوییم افغانها از نسل یهود اند. دورن برای رد این سخن قول جان ملکم را شاهد میآورد که گفته است :«اگر شباهت چهره میان دوجامعه دلیل این باشد که آنها از عین نسل اند، درآنصورت کشمیریها هم از لحاظ چهرۀ خود میتوانند یهودی شمرده شوند، چرا که یک تعداد از کشمیریان غربی، کُت ومُت مثل یهودیان اند.»(11)
دورن،این نظرکه افغانها ارمنی الاصل اند نیز رد میکند و میگوید: اگرانسان سوابق تاریخی «اغوانان» ارمنی را درکتاب «سینت مارتن» تحت نام «خاطرات ارمنستان »مطالعه کند، بزودی درمی یابد که اغوانان ارمنی و افغانها یکی نه، بلکه دو قوم کاملاً جداگانه اند.
دورن نظر گرجی بودن افغانها را نیز رد کرده میگوید که افغانها (پشتونها) از خانوادۀ بزرگ هند واروپائی اند وعلاوه میکند:« من این نظررا قبول دارم که افغانها عضوی از آن خانودۀ بزرگی است که جرمنها، هندیها، سلوانیها و یونانیان به آن پیوند دارند. مگراز آنجا که برای اثبات این امرسندی در دست نیست که نشان بدهد یونانیها و جرمنها از نسل هندیها اند، همینگونه بطور یقینی نمیتوان گفت که افغانها اولادۀ فارسیان قدیم و یا فرزندان هندیان قدیم اند.»(12)
وارتان گریگوریان، محقق ونویسنده کتاب «ظهور افغانستان معاصر» مینویسد:« در این زمینه که افغانان براستی از نسل یهود باشند،چیز قانع کننده ای دردست نیست که برمبنای آن استناد شود. بطور یقینی میتوان گفت که میان زبان پشتو و زبان عبری هیچگونه ارتباطی نیست، و بر آن شجره نامه های قبیلوی که تسلسل زمانی آنها بگونهً افسانوی بیان شده، نمیتوان باورکرد. در مورد منشاء نسل افغانها نظریهً روایتی که کم و زیاد توجیه پذیرمینماید، ازسوی نویسندگان معاصر کشف و توسعه یافته است، چنانچه گفته میشود: افغانها شایدچنین میخواستند که درگام نخست درمیان خود و درگام بعدی درمیان قبایل دیگر پیوند عمومی کلتوری ونژادی را حفظ کنند، پس برای آنکه افتخارات "مونوتیزم" (یکتاپرستی) قبل از اسلام راکمایی کرده باشند، باقبول کتب مقدسهً تورات و انجیل این راه را هموارکردند تا توانسته باشند میان شجره قبیلوی خود با روایات موسوی و عیسوی واسلامی پیوند برقرارکنند.
دانشمندان عصرحاضرنژاد افغانان و ایران را از یک منشاء میدانند که از هند و اروپاپی یا آریایی جدا شده و درآخرکم و بیش گروپ های دیگر اتنیکی چون: مغول و ترک و دیگران با آنها ترکیب شده است.» گریگوریان علاوه میکند که:«مارگنسترن» تقسیم بندی بسیار قابل اعتبار زبانشناسی را دنبال میکند که براساس آن مردم افغانستان به چهار گروپ عمده تقسیم و از هم تمیزمیشوند: گروپ ایرانی (= آریایی) ٨٦% ،گروپ ترکی١٣% ، وگروپ اردیک نیم درصد و بقیه نیم درصد را تشکیل میدهند. این شکل تقسمات، آن اعتراض افغانها رابه پایان می بردکه میگویند: نویسندگان خارجی تلاش میورزند تا افغانستان رایک جامعه کثیرالملیت قلمداد کنند.» (13)
مستشرق ودانشمند نورويجى"مورگنستيرن Morgenstiren" که تقريباً شصت سال از عمر خود را صرف شناسائى زبان پشتو و گويندگان آن زبان و مبدأ قوم پشتون نموده، قبل از مرگ خود در کابل در سيمنار بين المللی ایکه بمناسبت تأسيس مرکز تحقيقات بين المللى پشتو تدوير يافته بود، ثمرۀ پژوهش و تحقيقات ٦٠ سالۀ خود را به دانشمندان داخل سيمنار اظهار نموده و قاطعانه گفت که: «زبان پشتو دنبالۀ زبان ساکى است و پشتونها در اصل بقاياى همان ساکها استند و ديدگاه ديگرى قابل پذيرش نيست.»
پوهاند داکتر زيار که يکى از شاگردان مورگنستيرن میباشد، به استناد همين تيزس استاد خود کتابی در٤٠٠صفحه زیر عنوان «پشتو او پشتانه د ژبپوهنى په رنا کى» در سال٢٠٠٠ میلادی نوشته و درآن در پرتو دانش زبان شناسى و اتنولينگويستيکى شواهد و اسنادى را بررسى و ارائه نموده که ثابت میکند پشتونها بقاياى نسل ساکها اند و زبانى را که به آن تکلم ميکنند، زبان ساکى است. پوهاند زيار در اين باره مينويسد: « من بصفت دانشجوى زبانشناسى و پيوست با آن ايرانشناسى و بگونۀ فرعى نژاد و بشرشناسى، سالها پيش اين را وظيفه و مسؤوليت خود شمرده بودم که به نگارش تاريخ زبان پشتو دست بيازم و در اين راستا از همه نخست سخنرانى روانشاد مورگنستيرن استاد خود را اساس کارم گردانم که درست سه سال پيش از مرگش در سيمنار بين المللى تاسيس مرکز تحقيقات بين المللى پشتو در کابل ايراد نمود و درآن«ساکى بودن پشتو و پشتونها» را در نتيجۀ تحقيقات ٦٠ سالۀ خود در اين زمينه قاطعانه اعلام داشت... از همين سبب در پى آن شدم تا از لحاظ اتنولينگويستيکى، وابستگى زبان ساکى و پشتو و هم تبارى ساکها و پشتونها را مورد مطالعه و بررسى قرار دهم. نخست از همه کوشيدم بر تاريخ و راه و روش زندگى ساکها روشنى اندازم و به تعقيب آن وجوه مشترک آنان با پشتونها را زير مطالعه قرار دهم و افزون بر وابستگى زبانى، رشتۀ ارتباط اتنيکى بين اين دو قوم را نيز بررسى نمايم...»(14)
در این راستا دانشمند زبان شناس دیگرافغان که تمام نظریات ونتایج تحقیقات محققان ومستشرقان غربی را در مورد اصل و نسب پشتونها و پیشینه تاریخی و سکونتگاه شان جمع آوری نموده و برآن نظریات بطور همه جانبه بحث کرده است، پوهانددکتور حبیب الله تږی دانشمند زبانشناس واستاد پوهنتون کابل است که نتایج این مطالعات را درکتابی تحت عنوان «پشتانه» در ١٩٩٩(=١٣٧٧ش) به نشرسپرده است. پشتانه، اثری است تحقیقی مبتنی براسناد وشواهد کتبی و نظریات و تحقیقات پژوهشگران داخلی و خارجی که مؤلف از جمع بندی و مقایسه آن همه تحقیقات نتیجه گیریهای علمی بعمل آورده است.
دراین کتاب مؤلف به این نتیجه دست یافته است که پشتونها از اعضای مهم خانواده هندواروپائی اند و با قوم اسرائیل هیچگونه پیوند خونی و نژادی و زبانی و کلتوری ندارند، مگر درعین حال دارای برخی خصوصیات مختص بخود وممتاز نیز استند که از آن جمله :«مهمان نوازی» و «ننواتی» و «پشتونولی» و« شجاعت» و «جنگاوری» و«صفا وسادگی » از صفات برجسته این قوم است.(15)
نویسنده ژرف نگر وتوانمندافغان، آقای رؤوف روشنایی از قول ابن بطوطه سیاح معروف عربی در قرن هشتم میگویند:«ابن بطوطه، نیز درکتابش[رحله]،نه تنها در مورد این قوم(افغانان) ومحل زیست آنها معلومات داده، بلکه ضمن بیان تعلق نژادی آنها به شاخه هایی ازاقوام آریائی، زبان آنها را نیز شامل خانواده بزرگ هند واروپائی میداند.»(16)
محقق دقیق النظرافغان، محمدمعصوم هوتک، رساله یی دارد زیرنام«پشتنی قبیلی او روایتی شجری» که درفصل دوم آن ،براصل ونسب پشتونها، بحث نسبتاً جامعی دارد.این بحث چنان مستند،مستدل ومنطقی تحقیق شده که بخاطر ارزشمندی آن بخش عمدۀ آنرا اینجا نقل میکنم.
آقای هوتک برای درک بهترموضوع، کارخود را ازمنبع اصلی شجره نسب روایتی پشتونها یعنی از معرفی مخزن افغانی ونویسنده آن شروع میکند و مینویسد که: نعمت الله هروی نورزی درسال ١٠٢٠ هق=١٦١١میلادی کتاب«محزن افغانی » را نوشت. نعمت الله هروی فرزند خواجه حبیب الله هروی است که مدت ٣۵ سال درمحکمه شاهی دولت اکبر(جلال الدین اکبر) امپراتور هندوستان خدمت کرد و درسال١٠٠٣هجری درآگره درگذشت.
از دوران کودکی نعمت الله هروی اطلاعی در دست نیست، مگر اینقدر میدانیم که در سال ٩٩٣ هجری او ناظم کتابخانه عبدالرحیم خان خانان، سپهسالار اکبرپادشاه بود. وقتی شهزاد سلیم (جهانگیر) بجای پدر برتخت سلطنت تکیه زد، نعمت الله هروی را به صفت منشی دربار خودمقرر کرد. نعمت الله دراین مقام ١١ سال خدمت نمود وسپس به خدمت خانجهانخان لودی درآمد. خانجهانخان براو به صفت یک پشتون اعتماد داشت واو را با خود درسفری همراه برد که به قصد آرام کردن غایله مرهته ها به دکن صورت گرفته بود(١٠١٨ق). نعمت الله هروی در این سفربا یک شخصیت آگاه دیگرپشتون یعنی هیبت خان کاکړ معرفت حاصل کرد که او را در نوشتن کتاب «مخزن افغانی» بسیار تشویق وکمک نمود. هیبت خان کاکړ از دوستان نزدیک خانجهان خان بود وازسرگذشت او چیزهایی میدانست که دیگران برآن اطلاعی نداشتند. او اطلاعات فراوانی از اصل ونسب و طرز زندگی ووضعیت اجتماعی پشتونها در اختیار نعمت الله هروی گذاشت. مگر فراموش نباید کرد که مشوق اصلی نوشتن کتاب «مخزن افغانی» شخص شخیص خانجهانخان لودی بوده است و به همین دلیل بود که نعمت الله هروی کتاب خود را بعد از تکمیل« تاریخ خانجهانی ومخزن افغانی» نام داد. این بدین معنی است که مسبب اصلی به میان آمدن این تاریخ، خانجهان خان لودی بوده است.(١7)
آقای هوتک بعد ازاین به معرفی کتاب پرداخته ودرمورد مضمون اصلی کتاب مینویسد:«بنابر روایات مخزن افغانی، پشتونها بنی اسرائیلی اند و دربنی اسرائیل از نسل ساول(طالوت) پنداشته شده اند. گفته میشود که ساول در زمان حضرت اسماعیل (ع) پادشاه بنی اسرائیل بود. ودو پسر داشت که یکی «ارمیا» ودیگری«برخیا»نامیده میشدند. برخیا وزیر حضرت داود بود وارمیا سپهسالارش. پسرارمیا«افغنه» نامداشت که سپهسالار حضرت سلیمان بود و نام پسر ارمیا، آصف بودکه سمت وزارت داشت.خداوند به «افغنه» چهل فرزند داد وبه آصف هژده فرزند.در زمان درگذشت حضرت سلیمان ،از اولاده این دوبرادر یک قبیله بسیار نیرومندی بمیان آمد که در تمام بنی اسرائیل نظیر نداشت. میگویند بنی اسرائیل بعد از فوت حضرت سلیمان به نافرمانی از خدا کمربستند وخداوند «بخت النصر» پادشاه بابل را برآنها مسلط کرد.برخی از قبایل بنی اسرائیل به عربستان وبرخی دیگر به غور مهاجرت کردند. آخرین سرکردۀ یهودیان مهاجر درعربستان، خالد بن ولید بود که نیکۀ مادری برخی از پشتونهاست. واز یهودیان غور آخرین
شخصیت نامدار قیس(داماد خالد بن ولید) است.»(١8)
آقای هوتک می افزاید:« روایات مخزن افغانی بعدها طرفداران ومخالفینی پیدا کرد وتا قرن نزدهم به حیث یک نظریۀ مسلط وقبول شده دوام آورد. طرفداران این نظریه ، پشتو را شکل متحول زبان عبرانی دانستند وزبان سامی گفتند.... در نیمه اول قرن نزدهم دانشمندان اروپائی نظریۀ بنی اسرائیلی پشتونها را مورد سوال وتحقیق قراردادند وبعد از مطالعات طولانی تاریخی، اتنیکی و زبانشناسی به این نتیجه رسیدند که بگویند نظریۀ یهودی بودن پشتونها بر تهداب محکمی استوار نیست و جوانب اسطوره ئی آن از دور هویدا است. البته در مراحل مختلف تاریخی افراد یا گروهی از اقوام سامی با پشتونها درآمیختند و در این قوم به تحلیل رفته اند، مگر حقیقت اینست که پشتونها نه از قوم سامی اند و نه زبان شان زبان سامی است.»(١9)
آقای هوتک به این نکته نیز اشاره میکند که:«این روایت مخزن افغانی، ماخذ تمام آثاری شده که درباره پشتونها نوشته شده اند.تاریخ مرصع، خلاصة الانساب، صولت افغانی، شوکت افغانی، توزک افغانی، تواریخ خورشیدجهان، دپشتنوتاریخ، ودیگران محتویات مخزن افغانی را گرفته اند. همچنان یک تعداد مولفین غربی نیز بر روایت مخزن افغانی تکیه کرده وآن راویت را قبول کرده اند. در میان محققین غربی،رئیس انجمن آسیائی بنگال ویلیام جونزWilliam Jones ، الکساندربرنسAlexander Burnes، ویلیام مورکرافتWilliam Moorcroft، چارلس میسن Charles Masson، جورج روزG.h.rose، والتر بیلیوH.H.Bellew و هنری جورج راورتیH.G.Raverty ، از طرفداران نظریه یهودی بودن پشتونها اند واز آن میان جورج روز از هواداران جدی این نظریه است.در مقابل اینها مونت ستوارت الفنستونMounstuart Elphinston،جان ملکم John Malcolm و برنارد دورن Barnard Dornاز مخالفین سرسخت این نظریه هستند وپشتونها را آریائی میدانند.( برای درک نظریات این مستشرقین کتاب ذیقیمت دکتورحبیب الله تژی «پشتانه» برای خواننده بسیار کمک میکند.) (20)
آقای هوتک تناقضات در نظریۀ اسرائیلی بودن را بطور مفصل برشمرده و برخی موارد آن چنین است:
- در میان پسران ساول( طالوت) هیچکسی بنام«ارمیا» نیست، پس فرزندش (افغنه) یک موجود خیالی است.
بقول ظفر کاکاخیل ، در تورات کسی بنام(افغنه)وجود ندارد.
- در میان فرزندان ساول بنام برکیا یکتن وجود دارد که صاحب پسری بنام آصف است، ولی اینکه او در عهد حضرت سلیمان وزیر بوده باشد، در تورات هیچگونه اشاره ئی نیست....
- محقیقین غربی واز جمله «جورج روز» مدعی است که:«این یک امربسیار عجیب نیست که پشتونها زبان عبرانی خود را فراموش کرده باشند، زیرا وقتی که چند قبیله از مسکن اصلی خود جدا و در یک سرزمین دیگر در میان قبیله یا جمعیت نیرومند و انبوه دیگری داخل شوند وآمیزش پیدا کنند،آنگاه این یک امرعجیب نیست که زبان اصلی خود را از دست بدهند... ده قبیله اسرائیلی ... در نهایت به افغانستان رفته اند و پشتونها از نسل همین ده قبیله اند.»
اگر بقول جورج روز، افغانها اولادۀ همین ده قبیله بوده باشند، پس آن جمعیت نیرومند وانبوه کیها بوده اند؟ که این ده قبیله یهود درمیان آنها زبان اصلی خود(عبری) را ازدست داده اند وبجای آن اکنون به زبان پشتو صحبت میکنند. [آن جمعیت هرکه بوده] باید زبان آنها پشتو بوده باشد. آیا این حکم خود اعترافی براین حقیقت نیست که قبل ازنابودی این ده قبیلۀ یهود ، اینجا جماعتی انبوه ازقبایل پشتون زندگی داشتند که زبان شان هم پشتو بوده است؟ [ درهمینجا از جورج روز وامثال اوباید پرسید که چطور ممکن است که قبایل ده گانه که اولاده شان امروز به ملیونها تن رسیده، زبان اصلی خود را چنان فراموش کرده باشند که حتی ده کلمه از زبان اصلی شان هم وجود نداشته باشد تا دلیل و سندی برای تائید نظریه یهودی بودن شان شده میتوانست؟]
آقای هوتک می افزاید: «... در روزگار بمیان آمدن نظریه سامی بودن افغانها، پشتونها درهند با دوقوت روبروبودند، یکی با مغول ودیگری هندوان. بقول ظفرکاکا خیل مغولها و هندوان شجره نسب خود را به حام پسر نوح میرساندند، پشتونها که با مغولها رقابت سیاسی وبا هندوان دشمنی مذهبی داشتند، برای آنکه پیوند خود را با هردوی آنها گسسته باشند،سلسله نسب خود را به سام ابن نوح رساندند.این کار دو فایده برای شان داشت: یکی برای تسکین عقدۀ مذهبی خود را از هندوان جدا کردند و با عرب که به نظر شان قوم بسیار مقدس پنداشته میشد، پیوند دادند و دوم اینکه جهت ابراز مخالفت با رقبای سیاسی خود تهداب تئوریکی ساختند و برای آنکه به شجره نسب خود رنگ وصبغه منطقی داده باشند، در میان اولادۀ ساول، شخصی بنام «افغنه» را اضافه کردند. (21)« اگر برای سازندگان این افسانه، این موضوع روشن می بود که: پشتون= پکتهون[= پختون امروزه] از نام افغان سابقه دار تراست، هیچگاهی نام پسر ارمیا را، «افغنه» نمی گذاشتند، بلکه شبیه پشتون نامی برای پسرش میتراشیدند.(22)
آقای هوتک در پایان رساله اش یک نتیجه گیری علمی نموده مینگارد: به نظر من اصل ونسب اقوام وقبایل
افغان(پشتون) وهمچنان در باره شجره نامه روایتی آنها تحقیقات سالهای اخیر که نوشته حاضر حلقه کوچکی از این
سلسله است، بطور قاطع برچند موضوع ذیل نقطه پایان میگذارد:
- نظریه سامی بودن افغانها(پشتونها)برمبنای علمی استوار نیست، بلکه پشتونها آریائی الاصل اند. در طول تاریخ ممکن است گروپ های قومی سامی نژاد با آنها مخلوط شده باشند، [اگر]شده باشند[ عیبی ندارد.]
- پیوند پشتونها با قیس عبدالرشید یک روایت افسانوی است وقابل قبول نیست.در شجره های روایتی که از قیس تذکر رفته، آن تذکر باید بارتباط« کوه کسی» وقوم کاسی وبه همین نام دره ای درغور مورد مطالعه قرارگیرند، نه اینکه ازآن به صورت یک نام عبرانی برای توجیه اسرائیلی بودن پشتونها استفاده شود.
- در مورد نام غلجائی، افسانه ساخته شده، نه قابل قبول است ونه قابل تکرار.
- غلجی وخلجی ، دو نام های یک قوم است وجدا کردن آنها نه قابل قبول است ونه قابل تکرار.
- پشتون، افغان، پتهان، روهیله، نام های مختلف وجداگانه یک واحد اتنیکی اند که ازآن میان، کلمه افغان به پیمانۀ وسیع تری برای تمام اتباع افغانستان به عنوان هویت ملی قبول شده است وعلاوه بر پشتونها، برتمام اقوام واتنیک هایی که در ساحه جغرافیائی وسیاسی افغانستان زندگی میکنند، اطلاق میشود.
- پشتونها، تنها فرزندان سره بن، غرغشت وبیت نیکه نیستند، در میان پشتونها برخی از اقوام چنان بزرگ وکثیرالاعده اند که مصداق آن را در ضرب المثل (پورته آسمان، کشته سلیمیان= بالا آسمان، پائین سلیمان خیل)دیده میتوانیم.
- زبان پشتونها( پشتو) از زبانهای هندواروپائی از شاخه شرقی به گروپ زبانهای اوستائی تعلق دارد. این موضوع به مثابه یک حقیقت انکار ناپذیر قبول شده که دانشمندان شرق وغرب برآن متفق الرأیند ونقطه تردید بران نمی بینند.»(23)
با توجه به تحقیقات پوهاند زیار و مورگنستیرن و گرگوریان و پوهاند تـژی، محقق محمدمعصوم هوتک و دیگر دانشمندان زبانشناسی به نظر میرسد که تیزس های جدید مبنی برترک ومغول ساختن افغانها نمیتواند قناعت اهالی تخصص را فراهم کند.
عجالتاْ از بحث برموارددیګرمقاله درمیګذرم وبریک نکته دیگر که در فرجام گفته اند:« باید، به تکرار، بر دو حقیقت تصریح و تأکید کرد: یکی این که، افغانستان یک موزاییک بسیار رنگین قومی است، که در یک خویشاوندی ریشه دار تاریخی با هم پیوند یافته اند و جدا کردن این موزاییک به مناطق (بهتربودگفته میشد به اقوام) نه دقیق است ونه ممکن؛ و از همین نظر هم آن بررسی ژنیتیک درست به نظر میرسد، که ثابت می سازد که «ژن» مغولی یکی از شاکله های ژنیتیک مردم افغانستان کنونی، اعم از همه اقوام به شمول پشتون ها، است. »
این سخن نویسنده که میگوید:( «ژن» مغولی یکی از شاکله های ژنیتیک مردم افغانستان کنونی، اعم از همه اقوام به شمول پشتون ها، است.) تاحدودی هم درست است وهم نیست.وقتی میگوئیم تاحدودی درست است،به این دلیل که ممکن است«ژن » تمام اقوام مهاجم از یونانیها گرفته تا هندی ها وساکها وکوشانیها وهیپتالیان واعراب وترکان غُزو مغولهای چنگیزی واوزبکان تیموری وبابری در وجود ساکنان افغانستان موجود باشد ودرشکل بندی چهره وهیکل ساکنان افغانستان مؤثربوده باشد، اما آمیزش های تهاجمی وگذرا نتوانسته بطورکامل، نژاد یک اتنیک را از بنیاد تغییر دهد و به اتنیک دیگری مبدل نماید. بطورمثال ممکن است ژن مغولی درخون آن عده ازمردم شهری افغانستان که درمسیرتهاجم مغولها قرار داشته اند، چون بلخ، بامیان وغزنی وهرات موجود باشد، اما دیده میشودکه شکل وقیافۀ یک تاجیک آریائی درشهرهای مذکور از شکل وقیافۀ یک مغول یا یک اوزبک ترکتبار از زمین تا آسمان فرق دارد ودریک نگاه ساده از هم قابل تشخیص وتمیز است. دلیل این امر،کشتار عمومی مردم درشهرها و درمسیرتهاجم مغولان بوده است. در بقیه حصص کشور مردم از ترس مغولان به کوه ها و کمرها ودره ها ونقاط صعب العبور متواری وپنهان میشدند تا از دم تیغ بربرها جان بسلامت برند. بنابرین اگراین حکم درست می بود ، میباید تمام مردم افغانستان شکل وقوارۀ «اوزبکان» یا «هزاره ها» را میداشتند، ولی ما بچشم سرمی بینیم که (به استثنای هزاره ها واوزبک ها که شبیه هم اند) دیگراقوام افغانستان شکل وشمایل متفاوتی ازهزاره ها وازبک ها دارند. بدین سبب این حکم که ژن مغولی درشکل دهی همه ساکنان افغانستان وهمه اتنیک های کشور یک سان موثر بوده است، سخن دقیقی نیست.
موزائیک گفتن ترکیب قومی درافغانستان برای مصرف داخلی درست است،یعنی بمنظور همبستگی مردم کشور کارخوب وبجائی است ولی تمیز کردن یا تشخیص دادن یک قوم از قوم دیگرچه از لحاظ ساختار فزیکی وشکل وچهرۀ انسانها وچه از لحاظ زبان وموجودیت فرهنگ وآداب ورسوم مردم کارنابجا و ناممکنی نیست. باید توجه داشت که موجودیت زبان، نقش مهمی دربقا وزنده ماندن فرهنگ یک قوم از قوم دیگربازی میکند و همین زبان حامل وحافظ آداب ورسوم واحساسات و ممیزات یک قوم است که یک قوم را از قوم دیگرمشخص میسازد.اگر زبان های متفاوت در کشورما وجود نمیداشت، گفته نمیتوانستیم که افغانستان یک کشور کثیرالاقوام است.
>>> ... تو افغان نیستی
من با افتخار افغان هستم
>>> هوالله
وطن ای نکو نامت افغانستان
هوایت خوش ومنزرات دلستان
میهن تویی یگانه امید جهان من
امید من جهان من افغانستان من
گر در ره ات فدا نشوم خاک برسرم
خورشید من ستاره من کهکشان من
تا یک نفر افغان هست
زنده افغانستان هست
>>> اوغان=پشتون
عزت الله ذکی
>>> کسانیکه خودرا افغان را نمی داند انها باید افغانستان را ترک کند دوم کسانیکه خودرا افغان نمی داند چګونه باز افغانستان را قبول دارد؟ ستان بمعنی جای است کسانیکه که افغان ربط به پشتونها میته باز افغانستان بمعنا یی جای افغانها مطلب من این است که ستان به جای میګوید باز چرا افغانستان را قبول داریند
بسیار شرم است که کسی هویت را نداشته باشد هر کشور هویت دارد اما بعضی افراد ما هویت ندارد بلکی دارد اما نمیخواهد انها متاسفانه از کشور های بیرونی پول داده میشود بخصوص. ..امریکا میخواهد که کشور ما تجزیه کند ... نمی خواهد که پشتونها رشد و ترقی کند
شهروند
>>> کلمه افغان عربی است و توسط اعراب به اقوام ساکن این مرض وبوم گذاشته شده است.
فعلآ ما افغان هستیم و نویسنده محترم باید بداند که با هیچ نوع درز اندازی نمیتوان حس افغانیت ما را
خدشه دار ساخت ما افغان با افتخار هستیم با وجود انکه که یک کلمه پشتو هم نمیدانیم.
پرویز افغان نژاد
>>> افغانستان نامی ست که از قرن 19 میلادی و هنگامی که امپراطوری بریتانیا از گروه های قبیله ای افغان برای در هم کوبیدن غیر افغان ها و اشغال زمین آنان استفاده می کرد بر سرزمین ما گذاشته شد. امپراطوری بریتانیا، به گروه های قبیله ای افغان سلاح و پول و کمک های سیاسی اعطا کرد تا از بخش های مختلف شمال غرب هند فعلی و بخش هایی از پاکستان، به سرزمین ما یورش آورده، ضمن اشغال سرزمین غیر افغان ها، دست به کشتار گسترده ی مردم غیر افغان بزنند. در چند قرن حکومت افغان ها، جنایات شدید ضد بشری همچون نسل کشی، برده داری، غصب زمین، جنایت جنگی و تبعیض سازمان یافته علیه غیر افغان ها روی دست گرفته شد. حاکمان افغان مانند عبدالرحمان، در مقابل کمک همه جانبه بریتانیا، با امضای قراردادهای ننگین، بخش هایی از خاک سرزمین ما را به هند بریتانیایی واگذار کرد که امروز بخشی از کشور پاکستان محسوب می شود. در حال حاضر نیز گروه های افغان/ پشتون مانند طالبان، روزانه دست به کشتار تعداد زیادی از مردم این سرزمین می زنند. این گروه های پشتونیستی که با مافیای کرزی و مواد مخدر همکاری نزدیک دارند، پالیسی دایمی حاکمان افغان را برای نابودی غیر افغان ها دنبال می کنند.بسیاری از مردم، افغان را معادل پشتون دانسته و بسیاری نیز، نام افغانستان را جعلی و توهین به غیر افغان ها می دانند. در زبان دری که فراگیرترین زبان در این سرزمین است، افغان به معنای گریه و زاری می باشد
>>> به جواب شهروند
مالک اصلی این سرزمین ما هستم و تاریخ 5692 سالهی بلخ ، بامیان ، کاپیسا ، کابلستان ،هرات تخارستان گزین مبین این ادعای ما است. مانند دومان هخامشی ها ، ساسانیان ، یفتلی ها سامانی شخصیت بزرگ علمی شجاع این سرزمین تاریخ 5692 افغانستان ابو مسلم خرسانی ، مولان بلخی ،سینای بلخی ، رابعه بلخی، کاتب هزاره و استاد شهد راه آزادی افغانستان استاد ربانی ، قهرمان ملی راه آزادی افغانستان از چنگ پاکستان احمد شاه مسعود، شهد استاد مزاری راه عدالت اصلی سپه سالار عطامحمد نور و استاد محقق است
>>> این موضوع حالا حل است. افغان به هر قرد اطلاق میگردد که به پدر از زمین افغانستان (پشتون، هزاره، تاچیک، ازبیک و دیگران) متولد شده باشد.
>>> شهروند عزیز چه کار کنیم جبر تاریخ بالای مردم بی چاره افغانستان تحمیل شود. نااش را گذاشتن افغانستان!
ولی ما نباید هویت اصلی خود را گم کنیم.
برادر کاش افغانستان تجزیه شود و این دشمنی ها پایان یابد.
تا اقلآ اولاد های ما نفس راحت بکشند.و احساس حقارت نه کنند.
>>> انشا الله که حالا ما افغان روز بروز هوشیار و بیدار میشویم بخیالم دیگر جای بخاطر تفرقه انداختن نمانده
حتی ان عده مردم ما که بیسواد بودند نمی دانستن که از کجا سر چشمه میگیرد همچو مسایل . دست های بیرونی
ما افغان ها نمی گزارند خوش و ارام زندگی کنیم . افغانهای عزیز همیشه پلان های دشمنان بیرونی را خنسا کنید
تا بفهمند که تمام ملیت های افغان باهم متحد اند وسلام
عزیز
>>> من افغان نیستم ولی برادران پختون خود را همانند دیگر اقوام برایشان احترام دارم.
و از ایشان می خواهیم که مغالطه نفرمایند ما از خود هر یک همانند شما ملیت و هویت تاریخی داریم
>>> بله
افغان = پشتون
افغان = تاجیک
افغان = هزاره
افغان = ازبیک
افغان = ترکمن
افغان = بلوچ
افغان = غلجایی
افغان = مساوی به هر تبعۀ هر کشوری که تابعیت افغانستان را قبول می کند /امریکایی/ایرانی/هندی/انگلیس/جرمن و .....
م مشتاق
>>> من پشتون نیستم ولی با افتخار میگویم که افغان هستم و افغانیت افتخار من است و هر شخص که به انسان احترام دارد نور چشم من است... بر همه متعصبین
عباس خان از پوهنتون کابل
>>> ما افغانستانی هستیم مثل:امریکایی/ایرانی/هندی/انگلیس/جرمن و .....
ولی همه اتباع افغان نیستند. پختون (اوغان یا افغان)است - تاجک است - هزاره است و غیره
>>> اگر کسی افغان است خودش اقرار میکند که بلی من افغان هستم ولی کسانی که افغان نیست نمی شود که بالایش به زور قبول کنیم که زود بکو که من افغان هستم . در حالیکه بیچاره هرکز افغان نبوده و شکر خدا را بجا می اورد.
>>> است تیوری از ریشاه غلط است و علمی نیست که میگویند:
افغان = پشتون
افغان = تاجیک
افغان = هزاره
افغان = ازبیک
افغان = ترکمن
افغان = بلوچ
افغان = غلجایی
بیخی کچری قروت جور کرده.
>>> من یک افغانستانی هستم- بگذار هر کس هر نامی بالای ما می ماند بماند. ملی زردک نمیشه و زردک ملی همین طور نیست؟یگانی بیخی میگه که من شیر هستم. براستی او خو شیر نشد.برادران عقل تان را به کار اندازید.
>>> مردم افغانستان از قومیت ها مختلف تشکیل شده اند اما از حیث ملیت همه افغانی هستند وکشور عزیز مان افغانستان زادگاه وسر زمین ماست اینکه ما بر سر واژه افغان بحث وجدل نماییم اشتباه است وکشور های همجوار ... از این مسئله برای ایجاد اختلاف بین اقوام افغانستان استفاده خواهد نمود متاسفانه در طول 4دهه جنگ داخلی افغانستان را پاره پاره کردیم با دخالت وتشویق دیگران همو طنان خود مان کشتیم و آواره نمودیم وحالا نام افغانستان را پاره پاره وتکه تکه میکنیم
بهتر است اول این کشور را آباد نماییم و از هر گونه تفرقه و اختلاف پرهیز شود
خان جان از ایران
>>> جناب تحلیلگر مسایل اتنیکی !!!
شما در تحلیل تان کاملاً در اشتباه هستید. افغان یعنی پشتون و پختون. شما این صلاحیت را ندارید که نام یک قوم را بر سایر اقوام و ملیت ها که اکثریت نفوس کشور را تشکیل میدهند، بگذارید. ما به هموطنان افغان یا پشتون ما احترام داریم مگر خود ما افغان نه بلکه افغانستانی هسیم.
شکیب
>>> کلمه اوغان/افغان تا اویل قرن 20 کار برد نداشته و در هیچ متون ادبی هم قید نگردیده است. درست است که افغان و افغانستان در متون ادبی و تاریخی ثبت شده، تنها به معنی قوم امروزی پشتون و وطن ایشان افغانستان بکار رفته است. در بابرنامه ظهرالدین محمد بابر کلمه افغان و افغانستان بطور واضیخ بیان میکند. اوغان/افغان یعنی پشتون/دغه میباشد.
>>> ما به قوم شریف پشتون احترام داریم و قطعاً قصد تعرض و توهین و تحقیر نداشته و نداریم. انتقاد ما بالای زمامداران و حکمروایان فاشیست قوم و قبیله پشتون است که درین 260 ساله همیشه یکه تازی و زورگویی کرده اند، در پست ها و مقامات بلند ملکی و نظامی دولت نه تنها عدالت و مساوات را رعایت نکرده اند بلکه بیشترین آنها را از قوم و قبیله پشتون مقرر و انتصاب کرده اند.
در طول 260 سال هیچگاه نفوس شماری قانونی و واقعی صورت نگرفته است. درچند نفوس شماری نمایشی زمامداران و حکمروایان قوم و قبیله پشتون با جعل و تقلب فراون و آشکار و هویدا کوشش کرده اند که نفوس قوم و قبیله پشتون را نه تنها چند برابر بیشتر بلکه اکثریت نشان بدهند و قوم و قبیله پشتون را منحیث برادر بزرگ معرفی کنند. در کشور ما نفوس هیچ ملیتی از 25 ــ 30 فیصد تجاوز نمیکند. و جز اینکه همه باهم برادر و برابر هستیم و مطابق به قانون از حق و حقوق مساوی برخوردار هستیم. صرف از 50 فیصد بیشتر را اکثریت میگویند که تا کنون در داخل افغانستان هیچ قوم و هیچ ملیتی بیشتر از 50 فیصد نفوس ندارد. البته تنها به حساب زبان ، مجموع نفوس تاجکان ، هزاره ها و قزلباش ها را که همه به زبان فارسی صحبت میکنند میتوان اکثریت همزبان گفت.
عدالت خواهی و تقاضای مساوات و قانونیت حق قانونی هر تبعه کشور است. وحدت ملی در کشور عزیز ما نه از طریق انکار هویت های قومی، بلکه از طریق شناخت کامل تنوع قومی و احترام به غنای اتنیکی و فرهنگی و هویت تاریخی تمامی اتباع کشور تامین شده می تواند و بس.
بدون شک زبان فارسی از جمله کاملترین و غنی ترین زبانهاست و نه تنها شهرت و محبوبیت جهانی دارد بلکه اتباع سه کشور یعنی افغانستان ، ایران و تاجکستان با آن صحبت میکنند. اینکه جناب رئیس جمهور ، اعضای کابینه ، نمایندگان مجلس و عده ی کثیری از هموطنان پشتون ما با زبان فارسی مکالمه میکنند دلیلش همانا کاملتر بودن و غنی بودن زبان فارسی است ورنه در طول تاریخ هیچ فارسی زبانی، هموطنان پشتون مارا مجبور نساخته است که حتماً فارسی بیاموزند و با آن صحبت کنند. درحالیکه برعکس آن وجود داشته و در طول 260 سال زمامداران و حکمروایان فاشیست، اتباع غیر پشتون مخصوصاً کارمندان و منسوبین ادارات ملکی و نظامی و شاگردان مکاتب را مجبور ساخته اند و بالای شان تحمیل کرده اند که پشتو بیاموزند. مگر از آنجائیکه همیشه با جبر و زور تحمیل شده چندان نتیجه قناعت بخش بدست نیامده است.هیچیک از اتباع کشور از هر قوم و هر ملیتی که باشد حق توهین و تحقیر دیگران را ندارد. همه اقوام و ملیت های مختلف ساکن در کشور باعزت و باغیرت و آبرومند اند. هیچ فرد و هیچ گروه و هیچ مقام و هیچ قوم و قبیله ای اجازه ندارد که هویت، فرهنگ و زبان دیگران را مورد توهین و تحقیر قرار بدهند. با متخلفین باید برخورد قانونی و یکسان صورت بگیرد. نه اینکه از یک قوم و قبیله حتی حکم اعدام یک جانی و قاتل و انتحاری قبل از تطبیق مورد عفوه قرار گیرد مگر از سایر اقوام و ملیت ها حتی بخاطر یک جرم کوچک سالهای متمادی را در کنج زندان بگذراند.
تحمیل هویت ملیت پشتون = افغان، بوسیله حاکمان این تبار، بالای ملیت ها ولایه های اجتماعی تاجیک ، هزاره ، ازبک ، ترک ، قزلباش ، ترکمن ، هندو ، عرب و... یک رویکرد عاقلانه و دوراندیشانه نیست، و همچنان نمادِی ازهویت یگانه ساکنین این کشور نمی باشد. امکان عملی شدن چنین سیاست های قرون وسطایی عقبگرا در عصر ماهواره ای قرن بیست ویکم، خیال محال است.
عظیم
>>> ما نفرین به کسانی می فرستیم که درین قرن ۲۱ بسیار بیشرمانه میخواهند هویت اقوام و ملیتهای غیر پشتون را از بین ببرند و نام قوم خود افغان یعنی پشتون را بالای اقوام دیگر تحمیل نمایند. این فاشیستان می خواهند با چال و نیرنگ ، با خدعه وفریب به چشم مردم خاک بپاشند وبا دیده درایی، اقوام دیگر را مسخ هویت کنند و نام قوم خودرا بالای آن ها تحمیل نمایند.
صدیق
>>> من هم پشتون هستم هم تاجیک هم هزاره هم ازبیک و در اخر من یک افغان هستم .
زنده باد افغانستان و افغانها
مرگ بر دشمنانکه تفرقه در بین ما می اندازند .
... بر پاکستان
... بر امریکا
>>> افغانستان افغانستان است ومردم آن همه افغانی هستند اگر به ایران سفر کنید هیچ کسی به شما پشتون ,هزاره ,ازبک ,تاجیک ,ایماق ,نورستانی و........نمی گوید ,همه را افغانی میگویند واینکه افغانستان خراسان نیست بلکه در قدیم خراسان از توابع این سر زمین بوده
>>> نـــــوشــتـــن يك مضمـــــون توسط پاكستاني هرچه دقيق هم اگرباشد نبايد به آن توجه و.جدي گرفته شود اگر پاكستاني ها بگويند شير سفيداست قبول نكنيد چون حتما كدام منافقت درعقب خود دارد اما اگر از نويسنده هاي كشورهاي بيطف يا اروپائي امريكائي باشد بدون هدف نا مقدس تحرير يافته باشد مطالعه وتوجه به آن به معلومات ما مي افزايد وشايد بتوانيم ازطريقي به حقيقت برسيم اما به پاكستاني ها به هيچصورت نبايد اعتماد شود
>>> کشور ما محل زیست تاریخی اقوام و ملیت های مختلف است. وحدت ملی فقط و فقط در صورتی تامین شده میتواند که همه اقوام و ملیت های مختلف کشور نه در لفظ بلکه در عمل هویت ، زبان و فرهنگ همدیگر را بپذیرند و برسمیت بشناسند. این سرزمین نه تنها صرف به یک قوم و قبیله تعلق ندارد بلکه باید همه اتباع کشور از حقوق مساویانه برخوردار باشند. اگر زمامداران و حکمرویان کشور واقعاً خواهان همزیستی و وحدت ملی هستند پس باید از هویت زدایی اقوم و ملیت های غیر پشتون و تحمیل نام قوم و قبیله افغان بالای همه اتباع کشور، دست بکشند و با ذکر نام اقوام و ملیت های غیر پشتون در شناسنامه ها و سایر وثیقه های ملی مخالفت و دشمنی نداشته باشند.
ستار
>>> من یک هزاره هستم و افغان هستم چونکه افغانستان سر زمین من است من به همه اقوام افغانستان به پشتون ها ی غیور هزاره های دلاور تا جیک های شجاع ,از بکهای دلیر و همه قهر ما نان این دیار افتخار میکنم .به قول اقبال لاهوری
آسیا یک پیکر آب و گل است
مردم افغان دران پیکر دلست
از خروش تو خروش آسیا
از خموش تو خموش آسیا
>>> تا فاشیستان قوم و قبیله پشتون به حقوق انسانی، اسلامی و شهروندی اقوام و ملیت های غیر پشتون احترام نداشته باشند و آنرا به رسمیت نشناسند با حقه بازی و شیطنت هیچگاه وحدت ملی تامین شده نمیتواند.
جمال
>>> همچنانکه
ــ در هندوستان همه هندو نه بلکه هندو ، سک ، مسلمان و ... هستند که بنام هندوستانی یاد میشوند.
ــ در ازبکستان همه ازبک نه بلکه ازبک ، تاجک ، روس و ... هستند که بنام ازبکستانی یاد میشوند.
ــ در تاجکستان همه تاجک نه بلکه تاجک ، ازبک ، روس ... هستند که بنام تاجکستانی یاد میشوند . و به همین ترتیب در ده ها کشور دیگر ...
پس فاشیستان به هیچ وجه صلاحیت و اجازه هویت زدایی را ندارند و باید بدانند و قناعت داشته باشند که همه اتباع افغانستان پشتون و اوغان نیستند بلکه افغانستان از اقوام و ملیت های مختلف منجمله تاجک، هزاره، پشتون، ترک، افشاری و قزلباش، ازبک، ترکمن، بلوچ، سادات و عرب، اسماعلیه، ایماق، هندو و سیکها، تاتار و ... تشکیل شده است که در مجموع همه افغانستانی اند نه افغان.
صادق علی
>>> ای کاش که این افغان بد بخت انتحاری و انفجاری نمی بود ای کاش ملا عمر -گلبیدین و حقانی افعان نمیبود مسلما افتخار عزیزان از اعمال... شان است و من به حیث یک شهروند از این نام و ازاین اعمال میشرمم.
خوستی
>>> گر گيرم قوت اين ملک را بر دست
نام اين کهن ملک را خواهم شکست
زانکه معنايش آه و فغان است
پس آه و فغان را زين ملک بايد گسست
>>> ما نه افغان بودیم نه افغان هستیم و نه افغان خواهیم بود. ما خراسانی هستیم و کشور ما خراسان کبیر است. ما به برادران پشتون خود احترام داریم. ایشان بخشی از نفوس مملکت ما هستند مگر زمامداران فاشیست باید از هویت زدایی دست بردارند و هویت و فرهنگ و زبان همه اقوام و ملیت های غیر پشتون را برسمیت بشناسند.
جواد
>>> هيچ انسانی نميتواند در يك زمان دو هويت داشته باشد. زمامداران فاشیست ميخواهند هويت ما را افغان معرفی كنند و بعد دو هويته بسازند تا در آينده يا كه از هويت اصلی خود بگذريم و يا هم به حيث شهروندان درجه دوم و يا هم افغان ، تاجك الاصل ، هزاره الاصل و يا ازبك الاصل معرفی شويم. اما فاشیستان اين خواب را مانند پدران شان به گور خواهند برد. حالا برماست كه از هويت و تاريخ طلايی و پُر بار و پر افتخار خود تا آخرين قطره خون دفاع كنيم و هر گز هويت جعلی افغان را نپذيريم.فاشیستان بخاطری قصد هویت زدایی اقوام و ملیت های غیر پشتون را دارند چون خودشان از اين ترس دارند كه در صورت ذكر شدن هويت های قومی فيصدی نفوس واقعی و حقیقی اقوام و ملیت های کشور مشخص خواهد شد و ادعای کاذب شان که سال ها با جعل و تقلب نفوس قوم و قبیله پشتون را بیشتر از دیگران جلوه میدادند و حتی ادعای اکثریت داشتند برای همیش افشا و رسوا میشود و ديگر آرزو و آرمان کثیف شان و خواب خیال برادر بزرگ بخاک یکسان میشود.
ذبیح
>>> قابل یاد اوری است که میری لویس کلفورد افغانستان شناس معروف ثابت کرده است که " نام افغان هم بر پشتونها وهم یر تاجیک ها اطلاق می شده است " این نام معادل نا م بسیار باستانی (اوگانه) به معنای سوارکار نجیب بوده است . بنابر این نام افغان هرگز مختص پشتونها نبوده است
>>> اگر دقیق متوجه شده باشید از سال 2001 تا کنون نیز بازهم مثل 260 سال گذشته اکثریت چوکی ها و مقامات کلیدی توسط زمامداران و حکمروایان قوم و قبیله پشتون غصب شده است. درین شکی نیست که قوم و قبیله پشتون همانطوریکه در 260 سال گذشته همیشه با جبر و زور و ظلم خودرا بالای متباقی اقوام و ملیت های ساکن در کشور تحمیل کرده بودند از سال 2001 تا همین اکنون نیز زمامداران قوم و قبیله پشتون به زور و قدرت و حمایت امریکا ، آیساف و ناتو خودرا بر ملت مظلوم افغانستان تحمیل کرده اند. ورنه بجز ارتباط و سابقه با سی آی ای و آی اس آی و باقی ارگان های استخباراتی کشور های مختلف دیگر هیچگونه اهلیت و شایستگی آنرا نداشتند که چوکی ها و مقامات کلیدی کشور را کسب کنند.
فواد
>>> قدوس که به عوض نامت صرف نوشتی از کابل.
اول خو برو به شهر و ولایت خودت در جنوب کشور توبه کابل چرا آدی. دوم اینکه خودت را افغان یا اوغان یا پشتون مینامی و از اوغانیت خود نمی شرمی ما با تو کار نداریم و دشمنی هم نداریم. مگر به تو و امثال تو اجازه نمیدهیم که به هویت ما تعرض یا بی احترامی بکنی. ما افغان نه بلکه افغانستانی هستیم و قبل از اینکه شما و قوم و قبیله شما از اطراف کوه های سلیمان به سرزمین فعلی افغانستان مهاجرت کنند آبا و اجداد ما از هزاران سال قبل در همین سرزمین زندگی میکردند و از باشندگان اصلی و تاریخی این سرزمین بوده اند. اگر برای خودت چاره تنگ شده میتوانی که به برادران پشتون خود یعنی به آنطرف مرز بپیوندی.
نجم الدین
>>> شهروند
خودت و امثال خودت بهتر است علاوه بر کتاب های ملالی و درخانی و ده ها و صدها کتب جعلی و خود ساخته و خود بافته اوغان ها ، کتاب های تاریخ های واقعی را ( اگر سواد دارید ) مطالعه بکنید تا به حقایق و واقعیت ها پی ببرید.
کاظم
>>> پرویز افغان نژاد
یکی اینکه مرز و بوم است نه مرض و بوم. دوم اینکه اوغان نژاد هستی یا افغان نژاد . از پدر و مادر پشتون نژاد هستی یا صرف از پدر و یاهم صرف از مادر. ما با آن کاری نداریم و به قومیت و ملیت و نژادت احترام داریم. مگر اقوام و ملیت های غیر پشتون و غیر افغان نیز از خود هویت جداگانه دارند و مثل خودت به آن افتخار میکنند و میبالند. هرچه هستید و به هر قوم و ملیتی که ارتباط دارید مکلف هستید که هویت و قومیت و ملیت دیگران را نیز محترم بشمارید.
کامبیز
>>> عباس خان از دانشگاه یا پوهنتون کابل
هموطن عزیز خودت در اشتباه هستی از خواب غفلت برخیز و هویت اصلی و هویت نژادی ات را حفظ کن و منحیث یک افغانستانی صادق و راستکار هویت همه هموطنان خودرا اعم از پشتون و غیر پشتون را محترم بشمار و حرمت کن. اگر افغان یا پشتون هستی خوب در غیر آن منکر هویت و قومیت و ملیت خود و آبا و اجدادت نباش. با شعار های غیر قانونی وحدت ملی تامین شده نمیتواند.
عبدالواحد
>>> من همه اقوام افغانستان رادوست دارم.
وخودم را هزاره افغانستانی می دانم نه افغان.
رضا از غزنی
>>> تشکر از مقاله ادم خان
بسیار مطالب برای هموطنان ما روشن گردید - امید وارم نتیجه خوبی بدست اورده باشند و حق و ناحق مردم را به افغان بودن متهم نکنند . حد خود را بشناسند.همه ملیت ها برادر هم هستند اگر افغان هستند و یا تاجک و یا هزاره و یا مربوط هر ملیت دیگر که میباشند.عصر تفرقه بانداز و حکومت کن و تحمیل کردن یک مطلب غلط بالای مردم گذشته - مردم بیدار و فهمیده شده اند و از حق مسلم خود به هر قیمتی که باشد دفاع میکنند.
زیرا مردم میدانند که شیر سفید است نه سیاه دروغ و جعل را نمی پذیرند.
>>> نام افغانستان و کشور افغانستان بحیث یک خط حایل بین روسیه تزاری وهند بریتانوی توسط روسیها و انگلیسها بر سر کشور با فرهنگ وقدامت تاریخی خراسان گذاشته شده است.و کشور پارس یا ایران کنونی که بعد از سا1930نام پارس به ایران تغیر نمودنیز در قسمت نام افغان به کشور اریا یا خراسان زمین نیز با انگلیس و روسیه همنوا بود- همچنانکه نام ولایت مشهد ایران نیز در سالهای پسین یعنی در 1985 به خراسان مسمی شد-در کشور ساخت انگلیس -روس و پارس بنام اوغانستان اکثریت قریب به هشتاد فیصد نفوذ آن غیر افغانها یا غیر پشتونها اند- مرحله نفوذ و کوچی افغانها تا هنوز از هند برتانوی یا پاکستان امروزی به کشور خراسان پایان نیافته و این کوچ کشی و مراحل نفوذ و هجوم قبایل افغان را بنام کوچی یاد مینمایند - که امروزه با اشغال ده گرسی اضافی در مجلس نماینده گان به کمک انگلیسها و امریکاییها و پاکستانیها اشغالگری هنوز هم ادامه دارد.
میمنگی
>>> تا الان 160سال است که نام کشور افغانستان است بس است دیگر چرا نباشد هزارستان
هزارستان =هزاره
هزارستان=پشتو
هزارستان=تاجک و.......
چرا نباشد تاجکستان یا ازبکستان یا ....
ایا کسی مپذیرد ؟؟؟
نه چون نام یک قوم را مرساند
پس بهترین نام همان نام تاریخی و باستانی ان است که نام سرزمین مادری ما هست یعنی خراسان که نام هیچ قومی نیست
همچنین در مورد نام پول ملی که متاسفانه افغانی /پول واحد ان است ایا این درست است ؟
نه درست نیست وباید اصلاح شود
در پایان از نویسنده محترم تشکر میکنم به موضوع مهمی پرداخته اید
>>> از تمام برادران که مبنی بر موضوع فوق نظریات نیک شان را نگاشته اند احترامانه وجدی تقاضا بعمل می آورم، لطفاً همچو افراد که در تلاش از بین بردن وحدت ما افغانها هستند دعا که کنید خداوند آنها را درعضب اش گرفتار کند.
>>> حالا مگر آریانا اشکال خاصی دارد؟ خرجش یک همه پرسی است و به کسی هم برنمیخوردو دلیل تاریخی هم ذارد. میشود هم صبر کرد وقتی مثلا تاجیکستان اسمش را گذاشت آریانا برویم جنگ کنیم که اسم ما را چرا دزدیدید.
>>> تاجيك، ازبك، بلوج ،هزاره، تركمن، نورستاني افغانان نیست
>>> قوم تاجيك، ازبك، بلوج ،هزاره، تركمن، نورستاني افغان نیست قوم پختون افغانستان و پاکستان افغان هستند.
>>> ملک الشعرای بهار:
هرکه از مردم خراسان است
دارمش دوست گرچه افغان است
زان که افغانی و تخاری زاد
همه ایرانی اند و پاک نژاد
دین جدا کردمان ز یکدیگر
لعن حق باد بر نفاق بشر
شما افغانستانی ها باید در این زمان که نزدیک انتخابات است همدل و همبسته شوید. آینده تان را بسازید. پیشرفت شما برای همسایگان شما هم سودمند است.
ایرانی
>>> ...ایران نامی است که حداقل از زمان ساسانیان بر این سرزمین اطلاق میشده است. (به صورت اِران و اِرانشهر). پس از مادها اولین قومی که بر این سرزمین استیلای گسترده یافته اند و قدرت سیاسی قابل توجهی بوجود آورده اند و جنگهای زیاد با خارجیها داشته اند پارس ها بوده اند به همین دلیل غربیها (یونانیها) و عرب ها نام این سرزمین را از نام پارس مشتق کرده اند و به اینجا persia و یا فارس نامیده اند در صورتی که در داخل مردم به کشور خود ایران میگفته اند. بسیاری از کشورها هم امروزه هستند که نام بین المللی آنان با نام داخلی آنان تفاوت دارد و حتی در میان ملل مختلف نام های متفاوت دارند مثل آلمان (germany) یا چین، یونان، مجارستان، لهستان و ... پس از حمله اعراب به ایران ساسانی و سرنگونی ساسانیان، نام ایران بار سیاسی خود را تا حد زیادی از دست داد و نامی که عربها استفاده میکردند گسترده شد (فارس) در صورتی که فارس نام یک استان یا ایالت در ایران است. اولین بار پس از اسلام یکی از شاهان ایلخانی مغول دوباره خود را شاه ایران خواند و پس از او شاه اسماعیل صفوی (موسس صفویه) هم خود را شاه ایران خواند و کلمه ایران دوباره بار سیاسی پیدا کرد در حالیکه در خارج، این سرزمین همچنان persia یا فارس نامیده میشد. محمود افغان هم پس از سرنگون کردن صفویه و سلطنت در اصفهان خود را شاه ایران خواند و پس از او اشرف. پس از آنها نادرشاه افشار هم. مکاتبات بسیاری از سران قاجار هم باقی مانده که کشور خود را ایران مینامند. از قضا صدای مظفرالدین شاه قاجار هم موجود است. متاسفانه رضا شاه در دوران سلطنت خود و در ادامه تصمیمات ضد فرهنگی خود نام بینالمللی کشور را هم از persia به ایران تغییر داد تا یکی باشند. و بدینوسیله سابقه تمدنی عظیم ایران (=persia) را در ذهن ملل جهان دچار خدشه جدی کرد. به طوری که پس از 70-80 سال کلمه ایران برای بسیاری از مردم جهان ناشناخته است و آن را با عراق اشتباه میگیرند یا ایران را در زمره یکی از کشورهای عربی میدانند!! زیرا این نام کاربرد بیرونی نداشته است.
>>> ما أفغان بوديم وهستيم، هر كسي كي كلمهء افغان را خوش نداره دروازهء افغانستان برايش واز است، از افغانستان بيرون شوند، جون افغانستان كشور افغانها بود، هست، وباشد من به قوم ازبك هستم، ولي در آخر افغان هستم جاي تأسف است كي تا هنوز بعضي برادراي متعصب ما هوشيار نشدند، تا هنوز شما دشمنهاي خود را كي در ما بين ما تفرقه مي اندازند نشناختيند؟؟؟؟
عبد الرشيد از ميمنه
>>> به جواب شهروند
پشتونها تاریکی جعل نادانی میخواهند نه رشد و ترقی
>>> افسوس به حال تمامی شما که در یک جغرافیه واحد و با حدود معین زندگی مینماید ولی درک وخرد شما انقدر خورد و در تناقص است که با امدن چند سرباز خارجی ونام دموکراسی اصلیت وقدامت تاریخی تان را مفد ورایگان از دست میدهید. در سوریه متوجی شوید چی میگذرد؟ در عراق چی میگذرد؟ و حال بیبینید که در اوکراین چی میگذرد؟ این همه بازی های سیاسی و فریب قدرت های بزرگ وهمسایه گان است که به شهرمندان کشورهای به مانند ماویا فوق که ذکر شد میباشد.
قدری به سرحال شوید حال دیگر سیاست جهانی در حال دیگر گونی بوده وقدرت ها برای بقای سرمایداری و فعال نگاه داشتن ماشین های جنگی خود کشور ها را متحد نه بلکه تجزیه مینمایند. یک مثال را برایتان می اورم اگر میخواهید درگ نماید ایستادگی کشور همسایه را در مقابل تمامی فشار های جهان فعلی درک نماید ویا هم کوریا شمالی را در مقابل غرب. همیشه هوشیار باشید نه به شیوه فوق.اگر دریابید واین روش ادامه یابد حتما نه کشور ما باکه کشور های همسایه همه با ما یکجا تجزیه وقدرت های ملک توایغی عصر جدید تحت حمایه استعمار جدید بوجود خواهیم امد.
سلطان قلبها.
>>> این دوست که نوشته که پشتون ها در اطراف کابل کم بودند باید تذکر داد که گیومرتن- سیامک - هوشنگ و آخرین حکمروای این خاندان یما که بعد توسط سهاک که در نسب اینها نیز پیشدادی هستند همه اینها پشتون بودند، بعد ازاین که سامانی ها قبل از میلاد ،ساسانی ها و یفتلی ها به سرزمین اریایی ها تعرض کردند این های به مهاجرت های ناگذیر شدند که یک تعداد شان در جنوب کشور و یک تعداد به اریای های بهارتی پیوستند و در هند فعلی مسکن گزین شدند. در اصل سه 4 مرکز عمده اریای که یک بلخی ها، پاکتها ،بهارتی ها و الینایی ها بودند و در مجموع اینها 12 قوم یا دسته بودند. که مراکز بلخ، الینگار لغمان ، پکتیکا و پکتیا و مناطق هند از بهارتی ها بود. حال شما ببینید که باشنده اصلی این سرزمین است و که نه. ولس یک چیر مهم است کسی که به زور یا مهاجرت این جا آمده آنها نیز حال حق و حقوق برابر انسانی خودرا دارند.
افغان
>>> من هم به نوبهء خود حرف های نجم الدین را تایید می نمایم.
>>> نویسنده ... اگر ادعای شما درست باشد که افغان ( پشتون) پس نام وطن افغان ستان ( جای پشتونها) پس ماتاجکها ودیگراقوام غیر پشتون ازین وطن نیستیم ؟ باید از وطن دیگر امده باشیم درحالیکه اینطور نیست باید ولطفآ بدانید که افغانستان وطن افغانها ( پشتون ، تاجک ،هزاره ازبک ترکمن پشه یی بلوچ ودیگر اقوام است وهر فرد این وطن برای استقلال وازادی ان خون داده وخودرا قربان نموده است تاریخ شاهد است به گفته های سخنهای چند تا جاسوس نام وافتخار افغانستان کم وبی ارزش نمیگردد این پاکستان نیست بلکه افغانستان است محل ذیست شیران وغازیان که مربوط به تمام اقوام است میباشد هیچکس حق ندارند درنام های تاریخی افغانستان دست نزید
>>> کلمه افغان کلمه دری میباشد نه کلمه پشتو کدام حروف ازحروف پشتو هم دراین کلمه استفاده نشده است
بازهم اگرباشدکدام مشکلی نیست ولی افغان به پاکستانی های کثیف خوب نمیباشد که آنها استفاده کنیم ......
>>> به شخصی که در تبصره نام خودرا ننوشته است.
بلی شما به خوب چیز اشاره کرده اید. درصورتیکه افغان مساوی به پشتون باشد پس نام افغانستان از اقوام و ملیت های غیر پشتون نمایندگی کرده نمیتواند.
به همین سبب ما میگوئیم که این نام بی مسما به کشور ما صدق نمیکند و باید هرچه زودتر دوباره به آریانا و یا خراسان مسما گردد.
ذکریا
>>> افغان
در اشتباه هستی. تاریخ واقعی و منابع معتبر را مطالعه کن تا به حقایق و واقعیت ها پی ببری. کتاب های تاریخ ساختگی و تقلبی خود ساخته چهارتا اوغان و پشتون از اعتبار ساقط است.
مصطفی
>>> عبد الرشيد از ميمنه
خودت با این ذهنیت تاریک ات حتماً از جمله همان افرادی هستی که اجدادت با استفاده از نظامنامه ناعادلانه ناقلین و فرمان غیر قانونی، غیر انسانی و غیر اسلامی زمامداران فاشیست وقت از مناطق و ولایات جنوبی یعنی ولایات پشتون نشین به سمت میمنه منتقل شده اند. ورنه پشتون و اوغان در سمت شمال چه میکرد. چنانچه هیچ یک از اقوام و ملیت های غیر پشتون در ولایات جنوبی خانه و جایداد و ملک و زمین ندارند.
جای تعجب است که چهار تا مسافر و مهاجر به اقوام و ملیت های غیر پشتون که همه ی آنها از جمله ساکنین اصلی این سرزمین هستند و تاریخ 5000 ساله دارند، از روی گستاخی آنهارا به ترک کشور آبایی شان رهنمایی میکند. درحالیکه اگر گپ سر ترک کردن کشور باشد در قدم اول خود اوغان ها و پشتون ها باید هرچه زودتر سرزمین آبایی مارا ترک و با برادران پشتون منظقه پشتونستان کشور پاکستان بپیوندند.
موسی
>>> در جواب دوستانی که نوشته اند نام ایران از سال 1930 به این سرزمین گذاشته شده است باید بگویم که نام ایران از زمان ساسانیان بر این سرزمین بوده و پهنه ی این خاک شامل ایران کنونی ، افغانستان کنونی(خراسان) ، تاجیکستان کنونی ، سیستان و خیلی از کشورهای همسایه بوده است که از زمان هخامنشیان(بیش از 5هزار سال پیش) تا مشخص شدن مرزهای سیاسی توسط استعمارگران و بی کفایتی برخی از پادشاهان ، دستخوش تغییراتی شده است ولی در مجموع به ایران زمین و فلات ایران مشهور بوده است!! به نظر می رسد دوستان عزیزی که تاریخ نخوانده اند نباید حق اظهار نظر در این خصوص را داشته باشند و یا حداقل به شاهنامه فردوسی بزرگ مراجعه نمایند تا دریافت کنند که از گذشته های دور ایران چه بوده و نام ایران چگونه بر زبانها جاری بوده است تا جایی که فردوسی می فرماید:
چو ایران مباشد تن من مباد ، بدین بوم و بر زنده یک تن مباد
بیا تا همه تن به کشتن دهیم ، مبادا که کشور به دشمن دهیم
دریغ است که ایران ویران شود ، کنام پلنگان و شیران شود ...
(باتشکر- علی از تهران)
>>> سلام دوستان ! تشکر از دست اندرکارانی این موضوع مهم و حیاتی این سرزمین ( افغانستان ) امروزی . تشکر از دوستان که همه و همه حرف های خوب نبشته اند . مولانای عزیز فرموده است که : نه افغان و نه ترک و نه تتارم - چمن زارم و از یک شاخ و سارم - تمیز رنگ و بوی برمن حرام است - که من پرورده ی یک نوبهارم . دوستان عزیز ! سوال اینجاست که افغانستانی امروزی قبلآ آریانای کهن و خراسان بزرگ نام داشت و کلیمه ی افغان و افغانسان را مردمان آنوقت نمی دانیستند . من بدون تعصب حرف میزنم . به نظری بنده زمانی که پشتون ها بقدرت رسیدند توست دیگران و نام خراسان بزرگ به افغانستان تبدیل کردند که افغنستان امروزی نامیده میشود . حرف اینجاست که با گزشت تقریبآ 250 هنوز هم کلیمه افغانستان را مردمانی غیر پشتون قبول ندارند و پس معلوم می شود که کلیمه افغان و پشتون مترادف بودند مثل اینکه من دری زبان هستم و از قوم تاجیک میباشم و یک شهروند افغانستانی و از افغانستان میباشم . افغان مربوط به پشتون ها میباشد و استان مربوط به دری زبان ها میباشد . من به هویت ملی هر قوم و هر شهروند چه بزرگ و کوچک احترام دارم . به راستی کلیمه افغان وحدت دهنده ی همه ساکنین این کشور نبوده قسمی که خراسان به افغانستان تبدیل و این کلیمه نتو انیست ما اقوام این سرزمین را از حالت قبیله گرای به ملت تبدیل کند و این کلیمه افغان یک حرج و مرج را در میان ساکنین باهم برادری این کشور خلق کرده پس نام افغانستان به یک نام که مورد قبول همه اقوام قرار گیرد تبدیل گردد زیرا که آریانا به خراسان و خراسان به افغانستان و افغانستان تبدیل گرد که این همه عقبمانی ها و جنجال زبانی برادرانی پشتون و اقوام غیر پشتون از میان برداشته گردد . احترام به همه ساکینین افغانستان و نظریات شان . به امید یک کشوری آیاد و بدون تبعیض . دنیا به کجا رسیده و ما هنوز هم در یک حالت قبیله سالاری و کشمکش های زبانی قرار داریم که دشمنان این سرزمین ازاین نفاق خوب سوی استفاده و لذت می برند که عاملش بی عدالتی تاریخی قبیله سالاران و حکام دمباله رو بیرونی میباشند . وسلام
رستم باعرض و حرمت
>>> مصطفی جان ، و برادر ایرانی نام پارس را زمانی یزگرد سوم به ایران مبدل ساخت که در زمان او کتاب استا نصفش حریق شد و نصف دیگرش را توسط همین پارس ها تحریف و دست برد شد، مرکز ایایی ها بلخ بود و مراکز دیگرهم الینای لغمان و پکتیکا و بهارت پس این ایران از کجا به یک بارگی مرکز همه چیز شد .دیگر اینکه زمانیکه قبل از میلاد هخامنشیان حکومت داشتند یکی از امپراطورهای آنها که میبخشید اگر اسمش اشتباه بنویسم شاید داریوش بود توسط ساکزی ها در بست کشته شد. یک ساکزی ها از راه هند تا نیپال رفته و انجا را نیز تا 57 سال قبل از میلاد در تصرف خود داشتند .
حمید افغان
>>> این نام از گذشته دور بکار میرفته است. ستارهشناس هندی قرن ششم میلادی واراهامیهیرا (Varāha Mihira) در کتاب خود به نام برهات سامهیتا (Bṛhat-saṃhitā) واژه «آوگانا» (Avagāṇa) را برای اشاره به این قوم به کار بردهاست
>>> او برادر رستم باور کن به حدی بیسواد هستی تمام املایت غلط است اول برو املا ات را درست کن تو به این کار های کلان کلان چی غرض
>>> برادر عزیز حمید افغان
فکر میکنم داستان های تخیلی و افسانه ای زیاد میخوانی !!! کمی کتاب های تاریخی معتبر بخوان همه چیز را خودت خواهی فهمید.. تشکر
>>> افغان = بختون /= سگ شکاری .
ما افغان نیستیم.
>>> بــه دوست عــزيز عــلي از تهــران !
ملاحظه شمادرست است وقتي شما در داخل ايران خودرا ايران ميگفتيد خارجي ها شمارا بنام پرشيا مي شناختند تا اينكه رضا شاه پهلوي درسال 1935 پيشنهاد كرد كه بايد نام خارجي ما هم ايران باشد تعداد از خبره گان ايران بدلايلي مخالفت كردند اما همان شد
>>> ای کاش که اعمال همین پشتون ها که خوده افغان میگه درست میبود که ما اقوام دیگه افغانستان به نام افغانستان افتخار میکردیم اما کار های که میکند مسلی انتحار انفجار مکتب خراب کردند پلچک خراب کردن سرک خراب کردن کشتن اطفال سر بریدن انسان های به گناه منع کردن درس خاندن دوختر وپسر و صد ها کار های غیر انسانی که تمام جهان از نام افغانی نفرت دارد به هرکشور که سفر میکنیم از افغانی بودن خود تحقیر میشویم پس به همین دلیل است ما اقوام دیگر از افغانی بودن خود میشرمیم اگر شما همین کار های تانه بس کنید ماها هیچ مشکیل به نام افغانستان نداریم...
رضوانی از هرات
>>> حمید اوغان
دست بردار. کسی به گفته های دروغین و بی اعتبارت ارزش قایل نیست. نوشته هایت شاید خوش خودت بیاید.
اسد
>>> به اون آقایان ایرانی...فقط بلدید همه چیزو به خودتون ربط بدید آخه برادر دینی به جز شما ایرانی ها رو کره زمین آدمهای دیگه ای هم هستند!
>>> من امروز زندگی میکنم نه در صد سال یا هزار سال قبل. امروز در جهان کشورم را بنام افغانستان و تبعه افغانستان را افغان مینامند.من افغان هستم از قوم تاجک، انسان هستم و مسلمان، به خداوند یکتا ایمان دارم و باور دارم که خدای تعالی هر کس را نظر به اعمالش پاداش میدهد. انسان ریا کار، تفرقه انداز و جنگ انداز پاداش عملکرد خود را انشاء الله میبیند.
علی هراتی
>>> رضوانی عزیز!
افغانها خود را افغان میگویند نه افغانی!
افغانی واحد پولی افغانستان است. مشکیل (مشکل) شما در چیست بیرار؟؟؟
بامیانی
>>> برادر علی از تهران ، هخامنشیان 600 سال قبل از میلاد در ایران حکمروای داشتند نه 5000 سال قبل ، در 5000 سال قبل این پیشدادیان بودند که در بلخ حکمروای داشتند و ایرانی ها گاه گاه با جنگلی های مازندران یکجا شده بالای ساحات تحت نفوذ اینها حمله میکردند. برادر جان اسد جان و تشکر جان که نامت را نه نوشتی اگر مه چیزی اضافی بگویم یا اازخود این نمیتواند تاریخ را تغیر بدهد . و در ضمن کتب و تاریخ که شما دقیق میدانید لطف کنید برایم نام گیرد تا آن را نیز بخوانم ممنون تان خواهد بودم.
تشکر افغان
>>> دوستان عزیزی که تاریخ را تحریف می کنید و هر چه به نفع خودتان است در آن وارد می کنید ؛ اگر نمیتوانید به کتاب های تاریخی معتبر دسترسی داشته باشید در همین اینترنت که براحتی در اختیار شما قرار دارد نام ایران و نام افغانستان را جستجو نمایید و در سایت ویکی پدیا (دانشنامه آزاد) خلاصه ی تاریخ و نام های هر دو کشور را مطالعه نمایید!! مطمئن باشید که تاحدی به حقایق دست می یابید..
(باتشکر-علی از تهران)
>>> سلام علی هراتی ! هرات باستان مرکز علم و تمدن آریانای کهن و افغانستان امروزی میباشد و شخصی شما از تاریخ به اندزه سری سوزن مطالعه ندارید و آیا پنجهزار سال قبل کلیمه افغان در تاریخ دیرینه این کشور وجود داشت نخیر ؟؟؟ اجداد شما دری زبان بود و از قوم تاجیک و شما هویت ملی اقوام پیشرته ی این سرزمین را زیر سوال می برید و امید است که کور کورانه درین امری مهم نظر ندیهید . شما ببینید که هنوز هم در یک حالت قبیله گرای قرار و حرف می زنیم و احترام به هیت ملی هر اقوام داریم و به خصوص کلیمه افغان و دیگران هم به هویت ملی همه اقوام نیز احترام داشته باشند .
سیفی .
>>> بــــه عـلـــي هراتي و رضــوان از هــــرات !
چرا هراتي ها مي خواهند از گذشته پر افتخار خود كه خراسان بوده چشم پوشي كنند ونامي را كه 60 فسصد مردم نميخواهند قبول دارند؟
>>> من یک افغان هستم، پشتون نیستم ، اصلاً تاجک کابلی هستم وبه هیچ کسی اجازه نمی دهیم تا در امورات افغانستان مداخله کند و کسانیکه به تفرقه دامن میزند همه ایشان جنگسالاران و غلامان بیگانه گان هستند و به هر کس که به افغانستان احترام دارد احترام دارم اگر او ازبیک باشد، پشتون، هزاره، تاجک، ایماق و ... حتی اگر هندو، عیسوی و سیک هم باشد نور چشم من است، من او مسلمان و افغان را چی کنم که به درد مردم افغانستان نمی خورد، جنگسالار باشد، فاسد باشد و یا هم بدمعاش باشد مرگ بر همچون افراد رذیل. لطفاً بیایید بخاطر رشد و پیشرفت کار کنیم مردم دنیا چی میکند و ما افغانها چی میکنیم.
عباس خان از پوهنتون کابل
>>> بــــه حـميد افغان !
در همين انترنت در سايت... ويكي پديا دانشنامه آزاد وقتي صفحه باز شددر ستون جستجو هر مطلب ميخوايستي بنويسبعد از چند لحظه تفصيل همان مطلب ظاهر ميشود اينمطلب خواه تاريخ باشد نام تاريخي باشد اصطلاح باشد هرچه باشد شرح معتبر وموثق ارائه ميدارد
ديگر اينكه درزمان حمله روميها به ايران داريوش سوم شاه هخامنشي فرارنمود وبعد كشته شد عينا در زمان حمله اعراب به ايران يزد گرد سوم ساساني شاه يا امپراطورايران فراري وبعد توسط كسي كه قصد گرفتن لباس شاه را داشت كشته شد
گيلگمش
>>> بـــه حميد وعلي تهراني !
هخامنشي ها در سال هاي 330 ا لي 550 پيش از ميلاد فرمانروائي داشتند كه بدست اسكندرمقدوني ساقط شدند والبته هدف حمله اسكندر انتقام از حمله واشغال قبلي روم بدست ايرانيان بدست خشايارشاه امپراطورايران بود كه بعاد ها ماهم ضررش را ديديم آي خانم در تخار ميراث آنهاست
>>> پشتون نیستم اما به شهامت پشتونها ، از دشمن ستیزی آنهاوافغان بودنم با تمام درک وفهم از عمق قلبم افتخار میکنم.
فقط دشمنان سرزمین دلیران یعنی افغانستان - افغان نیستند.
پنجشیری اصیل
>>> برادر افغان عزیز که نامت را ننوشتی!بله بنده هم میدانم که هخامنشیان از 550 سال قبل از میلاد به عنوان بزرگترین امپراتوری جهان از نظر گستردگی و جمعیت بر بیش از ۴۹ میلیون نفر از ۱۱۲ میلیون جمعیت جهان آن زمان در این در ایران حکمرانی می کردند و گستردگی حکمرانی آنان بر ایران باستان شامل ایران امروزی افغانستان امروزی و بسیاری از کشورهای همسایه ایران بوده است ، ولی ورود هخامنشیان (پارس ها) به همراه مادها و پارت ها به سرزمین ایران از 5000 سال بیش بوده است. در ضمن افغانستان کنونی به عنوان جزئی از ایران باستان در طول تاریخ درازمدت خود شاهد حکومتهای بسیاری از جمله هخامنشیان، سلوکیان، اشکانیان، ساسانیان، امویان، عباسیان، صفاریان، سامانیان، غزنویان، غوریان، سلجوقیان، خوارزمشاهیان، ایلخانان مغول، تیموریان، گورکانیان، صفویه، و افشاریه بودهاست و قوم افغان گاه بیگاه شورش کرده و به حکومت مرکزی ایران حمله می کردند که محمود افغان و اشرف در زمان شاه سلطان حسین صفوی توانستند حکومت مرکزی را در اصفهان از بین برده و در مجموع 7 سال بر ایران حکومت کنند. که البته سرانجام آنان با آمدن نادرشاه افشار پا به فرار گذاشتند و به هند گریختند!!!
(باتشکر-علی از تهران)
>>> برادر عزيز علي از تهران !
همه نظرات شما صحت دارد اما از خاندان سلاطين كه نام برده ايد مثلا غوري ها از خود افغانستان بودند غزنوي ها اگر اصلا ترك تبار بودند بازهم مركزشان شهر غزني مو جوده بود خوارزمشاهيان امويان وعباسيان سلجوقي ها ايل خانان وهمه به استثناي هخامنشي ها ساساني ها افشاري ها همه بيگانه بودند نه از افغانستان بودند نه از ايران شايد هدف شما اين نبوده باشد كه سلاطين فوق همه از ايران بوده اند بلكه نظر شما اين است كه سلاطين فوق درين دوسرزمين مشترك فمانروائي كرده اند واگر بوده باشد نظر من در بالا ارائه شد
گيلگمش
>>> به عباس خان از دانشگاهء کابل وپنجشیری اصیل !
هردوی شما به یقین که افغان هستید. ما که به افغان بودن شما کدام کاری نداریم و هیچ کسی هم این حق را هم ندارد که نام قوم تان را از شما بگیرد ولی شما بی انصافانه در مخالفت با فرمودهء خداوندی وقرآن وهمه قوانین وموازین حقوق بشری وانسانی پای تان را در یک موزه می اندازید ،مذبوحانه تلاش می ورزید ، که دیگران هم خودرا مثل شما افغان بنامند. چرا کسانیرا که نه میخواهند نام قوم شما را بالای خود بگذارند ،دشمن می نامید؟ اگر فرضاٌ برای شما بگویند که نام این مملکت ترکستان است وباز به این هم اکتفاء نه کنند و بگویند که هر کس ازین ترکستان ، ترک است آیا برای تو افغان برای یک دفیقه اگر هم باشد ، این موضوع قابل قبول است؟ هرگزکه نه. پس چیزیکه به خود نه می پسندید به دیگران نیز مه پسندید.
>>> برادر محترم علی از تهران ،من میخواستم یک موضوع را برایتان یاداوری کنم که این 5000 سال قبل سیستم حکومتداری ،پوشیدن لباس ،مراسم تخت نشینی ،تجلیل نوروز و تجلیل شب یلدا یا تولد میترا از بلخ آغاز شده که مرکز عمده آریایی ها هستند، اینکه بعدآ باشنده های این مرزبوم مورد تاخت و تازهای قوم ها و گروه های مختلف که یک تعداد را شما نام گرفتید قرار گرفتند سبب تضعیف تدریجی اینها و مهاجرت های آنها به دیارهای دیگر گردید. یک اصل که ما به نام ایران و مردم ایران احترام داریم و دررابطه به تمامیت ارضی ایران نیز کدام سوال نداریم و با خوشبختی مردم ایران ما فکر میکنیم که چون در یک منطقه هستم تاثیر مثبت به کشورما نیز خواهد گذاشت .... اینکه یک تعداد افراد که ما فکر میکنیم ... تفرقه بین افغان ها را دامن میزنند خیلی مایه تاثر و تاسف ما میگردد.
تشکر افغان
>>> یک کلام نه اوغان یا افغان هستیم
و نه می خواهیم باشیم
بس خلاص
>>> قابل توجه برادران عزیز پشتون :
عبدالحی حبیبی که تاریخ نگار شناخته شده افغانستان در سطح منطقه وجهان است در مورد هزاره ها نوشته است :
مردمان هزاره از ساکنین اصلی وقدیمی این سرز مین هستند مغولی بودن آنها صحت ندارد،
ازین نوشته میدانیم که افراد باسواد وعالم ما تبعیض ندارند صرف نا آگاهان هستند که تیشه به ریشه خود میزنند،
بجای چسپیدن به قوم ونژاد ودعوای برتر خود وکم زدن دیگران که هیچ حاصلی ندارد در پی دانش و تکنالوژی وعلوم عصری باشیم ، هر زمانی همه صاحب کار شدند وصاحب زندگی فقرو محرومیت محو شد دیگر این حرف ها هم فراموش میشود، طوریکه امروز اکثرا دعوای قومی برای بدست آوردن چوکی مظرح میشود وچوکی برای بدست آوردن پول وپول بخاطر نان وزندگی است
ر
>>> چه كسى متعصب و فاشيست است ؟
ما كه از قانون و هويت و تمدن و اقتدار سخن مى كوبيم يا تو كه تمام تاريخ و تمدن و هويت را به يك تار عنكبوتى جعل، جهل و استبداد بسته اى ؟
من از تمام شهروندان پشتون ( افغان) كه اهل خرد و انديشه و انصاف هستند، سوال مى كنم ، كه من نوعى به عنوان ميراثدار تمدن ، فرهنگ و تاريخ خراسان در گجايى اين هويت و نماد هاى ملى افغانستان قرار دارم ؟
نماد هاى اقتدار و ملى يك كشور اين ها مى باشند.
نام كشور: افغانستان
١- سرود ملى : به زبان افغانى ( پشتو)
٢- واحد پول كشور: افغانى
٣- مليت : افغان / افغانى
٤- نشانهاى درجه اول : وزير محمد اكبر خان / وزير محمد ايوبخان / ملالى ، همه افغان
٥- اصطلاحات ادارى ( ملى) : افغانى ( پشتو)
٦- متن اعتماد نامه ها : به زبان افغانى
٧- تاريخ رسمى : مطابق روايت جعلى افغانى
٨- قانون نانوشته : رئيس جمهور بايد افغان باشد.
جوانان عزيز !
هيچ كدام از موارد بالا تابو نيست ، هيچكدام ساحه اى ممنوعه نيست ، با متانت ، مدارا و مبارزه مستمر همه اى اين نماد ها را بايد به چالش گرفت و مورد بحث قرار داد.
اما فعلاً شناسنامه ها در اولويت قرار دارد و زمان آزمون نمايندگان پارلمان فرارسيده است تا قانون را با دوثلث آراء برگرداند.
>>> AyarGroepsbeheerder
نام افغان منحیث نام شهروندان کشور با جعل، ریا، و تهدید در لویه جرگه سال ۱۹۶۳ از طرف باند قومپرستان پشتون آن وقت و به همکاری ظاهر و کاکا هایش بالا مردم تحمیل شد۰ پشتون ساختن کامل کشور یکی از پلان های شوم آنها بود که تا به حال ادامه دارد۰ افغان، اوغان، پتان، همه نام های مترادف برای قوم پشتون هستند، و با هویت دیگر قوم های ساکن اصلی این دیار هیچ ارتباط ندارند۰ تحمیل نام و هویت یک قوم بالای قوم های دیگر خیانت ملی است، و خاموشی علیه آن هم بُزدلی و خیانت ملی میباشد۰
خلاصه اینکه واژه افغان هویت تنها یک قوم است و نباید به هیچ بهانه و هیچ حیله بالای هویت دیگر قوم های کشور تحمیل شود۰ آنهائیکه روی تطبیق این موضوع پافشاری میکنند یا از تاریخ این مرز و بوم آگاهی ندارند ویا فاشیست هائی بیش نیستند۰
افغان اوغان یعنی پشتون، پتان پختون و ما اگر پشتون نیستم افغان نیستیم۰
واقعیت همین است۰
>>> تغیر نام افغانستان ، اولین گام درراه ازبین بردن تعصبات قومی وقبیلوی است. زیرا این نام، علاوه بر اینکه درزبان انگلیسی به سگ شکاری ، اطلاق شده است، از نظر تاریخی متاسفانه یکی ازسه نامهای یک قوم واحد است، یعنی ، افغان؛ پتان، پشتون یا پختون، هرسه این نامها به یک قوم خاص اطلاق میگردد. بقیهء ملیتهای این کشور هرگز نه افغان استند ونه هم با افغان کدام پیوند تاریخی وفرهنگی ویا نژادی دارند.
افغانها مطابق تیوری پدر ژورنالیزم اوغانی، محمود خان طرزی، زبان قومی خودشان را دارند، که زبان اوغانی یا پشتو می باشد.
ازنظر تباری،افغانها یا پشتونها تعدادی ازقبایل هندی الاصل ملتانی بوده که سرزمینهای آبایی شان اطراف کوه سلیمان، خیبر پشتخوا و وپشین وژوب می باشد و این مناطق درتاریخ بنام افغانلند یاد شده است و دریاد داشتهای تاریخی بعضی ازنویسنده گان انگلیسی منجمله ( الفنستون) مولف کتاب افغانان نمایندهء انگلیس در دربار شاه شجاع نامهای تمام مناطق افغان نشین با تفصیل آن ذکر گردیده است.
درقرن بیست ویک برای ازبین تعصبات قومی وقبیلوی، یگانه راه حل در افغانستان کنونی، تغیر نام قومی افغانستان است که اساس تعصب های قومی پنداشته میشود.kabuli asel
>>> اینها یک قوم عقده ئی، جاهل، عقب مانده، بی منطق، و شرور هستند که اکثراً قدرت های خارجی از آن استفاده های ابزاری کرده اند۰ خداوند آنها را اصلاح کنند که بقیه هموطنان ما بیغم شوند۰
>>> به هموطنی ارجمندی که مخلصانه نوشته اند که ما همه افغان هستیم۰
غلط۰۰۰
نام افغان منحیث نام شهروندان کشور با جعل، ریا، و تهدید در لویه جرگه سال ۱۹۶۳ از طرف باند قومپرستان پشتون آن وقت و به همکاری ظاهر و کاکا هایش بالا مردم تحمیل شد۰ پشتون ساختن کامل کشور یکی از پلان های شوم آنها بود که تا به حال ادامه دارد۰ افغان، اوغان، پتان، همه نام های مترادف برای قوم پشتون هستند، و با هویت دیگر قوم های ساکن اصلی این دیار هیچ ارتباط ندارند۰ تحمیل نام و هویت یک قوم بالای قوم های دیگر خیانت ملی است، و خاموشی علیه آن هم بُزدلی و خیانت ملی میباشد۰
خلاصه اینکه واژه افغان هویت تنها یک قوم است و نباید به هیچ بهانه و هیچ حیله بالای هویت دیگر قوم های کشور تحمیل شود۰ آنهائیکه روی تطبیق این موضوع پافشاری میکنند یا از تاریخ این مرز و بوم آگاهی ندارند ویا فاشیست هائی بیش نیستند۰
افغان اوغان اپگان یعنی پشتون، پتان پختون و ما اگر پشتون نیستم افغان نیستیم۰
واقعیت همین است۰
>>> غلط کرده هر که میگوید : ماهمه افغان هستیم
ما نه افغان هستیم نه میخواهیم باشیم
افغان یعنی انتحار یعنی قتل یعنی وحشی گری یعنی تعصب یعنی قبول نکردن دیگران یعنی همه آنچه به تحجر و تجاهل برمیگردد.
پس چرا ما به خود تهمت بزنیم در حالیکه نیستیم و نمیخواهیم باشیم
صدیق از المان
>>> تعصب افغان یا اوغان ها اگر نباشد
ببینید
کشته ها همه شهید نام می شود ولو کمونیست باشید مثل داکتر نجیب
مرده عزیز می شود ولو خایین به وطن باشد مثل ظاهر خان که بابای ملت شد
اما از فارسی زبان ها
حبیب الله خان کلکانی گرچه برای دفاع از مردم شهید اما تحقیر می شود
تو بخوان حدیث مفصل ازین مجمل
داود بدخش
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است