کشمکش جدید بر سر درج نام اقوام در شناسنامه ها
 
تاریخ انتشار:   ۱۲:۵۵    ۱۳۹۶/۸/۷ کد خبر: 140735 منبع: پرینت

نمایندگان بیش از 80 قوم به دفتر توزیع شناسنامه های برقی رفته و خواهان درج نام قوم های خویش در شناسنامه ها شدند.

درج نام اقوام در صفحه اصلی و اول شناسنامه های برقی پس از تغییر قانون تصویب شده و توشیح یافته توزیع شناسنامه ها صورت گرفت. قبل از این تغییر، شناسنامه های برقی به گونه ای تنظیم یافته بود که تعلق و هویت هر فرد را به عنوان شهروند کشور معرفی و بیان می کرد.

اما افراد و گروه های مخالف شکل گیری جامعه شهروندی و ملت مدنی شهروند در افغانستان که هنوز در سده 21 از جامعه قومی و قبیله ای حمایت می کنند قانون مصوب و توشیح یافته را در جهت تمایلات و اهداف خود تغییر دادند.

پافشاری به بقای جامعه قومی و قبیله ای در افغانستان به جای جامعه شهروندی و شکل گیری ملت مدنی شهروند حمایت از تفرقه و تبعیض و مخالفت با عدالت و توسعه پایدار اجتماعی و سیاسی است.

تقسیم جامعه بر مبنای هویت های قومی و قبیله ای و شناخت اتباع افغانستان از روی این هویت در تذکره تابعیت یا شناسنامه ها تفرقه و تبعیض را عمیق تر و گسترده تر می سازد.
در دنیای امروز و در عصری که ما زندگی می کنیم هویت افراد متعلق به یک کشور، هویت شهروندی است، نه هویت قومی. ملت های هر کشوری در محدوده جغرافیای شان، ملت های شهروند هستند، نه ملت اقوام و قبایل.

مراجعه ی نمایندگان بیش از 80 قوم به دفتر توزیع شناسنامه های برقی برای درج هویت های قومی شان نشان می دهد که قومی سازی هویت شهروندی در افغانستان از طریق شناسنامه ها، به جای آن که مشکل گشا باشد مشکل ساز است. این طرح یک طرح غلط و تفرقه انگیز بود که راه را برای شکل گیری ملت مدنی شهروند در افغانستان بیش از بیش ناهموار و دشوار ساخت.

‏محمد اکرام اندیشمند‏


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
شناسنامه برقی
نظرات بینندگان:

>>>   .... کند کسانی را مانند اسماعیل یون و خانم یون و جنرال طاقت جمعه خان همدرد و عبدالاحد احدی وغیره گومگرایان منافق جاسوسانبیگانه را که بر خلاف فیصله و تصویب مجلسین پارالمان کشور و توشیح ان توسط اشرف غنی احمدزی و نشر ان در جریده رسمی وزارت عدلیه با راه اندازی تظاهرات شان در نزدیک دروازه ارگ و تماس مستقیم شان در داخل ارگ شخص ریس جمهور غنی را با خود همنوا کردند که بجای هویت افغانستانی باید که همه مردمان کشور قبول هویت افغان را که متلق بقوم پشتون است قبولدار گردند به همین اساس قانون تصویب شده و توشیح شده ازجانب ارگ مخفیانه به حالت تعلیق قرار داده شد وقتیکه انعکاس اکثریت مردم را دیدند چاره ی بخود ندیدند ریس جمهور خلاف قانون فرمان داد که نام اقوام در شناسنامه های برقی ذکر گردد که امروز این مشکل خلق گردیده اصلا قومگرایان ارگ نشینان نمی خواهند که تذکره های برقی اجرا شود زیرا میدانند اول اینکه ادعای کاذب شان مبنی بر اکثریت بودن شان دروغ محض واضح و اشکار میگردد و دیگر اینکه در انتخابات تقلب را انجام داده نمیتوانند به این بهانه و ان بهانه توزیع تذکره های برقی را به تعویق می اندازند .

>>>   بهتر ، منطقی و عقلانی است که در تذکره صرف نام افغانستان ذکر شود
و بس . که همه شهروند افغانستان ویا افغانستانی شناخته شوند .
هرگاه کلیمه ء افغان که نام و هویت یک قوم خاص ( پشتون )است ذکر گردد
قبول دیگر اقوام نیست و نمیباشد . اگر افغان درج میگردد پس کل نام های
اقوام ( تاجک ، اوزبک ، ترکمن ، هزاره ، ایماق ، پشه ای،بلوچ ،قرغیز، عرب،
گجر براهوی وغیره سایر اقوام) یکایک بدون حذف هیچ یک قوم ذکرتذکره گردد .
چون هیچ قومی حاضر به از دست دادن هویت قومی خویش نه میباشد
پراگراف جعل شده توسط حامد کرزی قابل قبول سایر اقوام نیست .
طور مثال : یک تاجک هیچ وقت افغان ‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍( پشتون ) و غیره شده نمیتواند و نه
سایر اقوام تاجک شناخته میشوند . هر نژاد و هر قوم را هویتش به خودش
عزیز و مهم است .
دولتمداران محترم ‌! مردم متحد و خوش بین به یک دیگر را متفرق و در مفابل
هم قرار نه دهید . نام افغانستان همه را افغانستانی معرفی میکند .
باقی نام ها مانند افغان ( پشتون ) تاجک ، ترکمن ، هزاره و غیره و غیره
در داتا بیس کمپیوتری و یا کارد و فورم دموگرافی جمع و ثبت گردد .
دنیا به اصطلاح میشود گلستان و معضل حل .
م. ش . فروغ کابل

>>>   افغان٬ پشتون یا پتان یا روهیله گوناگون براى يک ملت٬ تبار ميليت واحد با فرهنگ مشترک زبان مشترک و اجتماع مشترک و هم هويتى مشترک اند.
پشتون ها، تجسم برجسته از قوم گرايى٬ قبیله گرایی و خيل گرايى و اودرزاده گى اند. شمار همين دسته بندى هاى بسيار اند. شمارى را سيد جمال الدين درکتاب خود تاريخ افغان نوشته است که بزرگوار خوگيانى (متولد 1900ميلادى) آنرا به زبان فارسى ترجمه و به درسال 1940 بدست چاپ در چاپخانه کابل سپرد
آخونزاده
آکاخل
ابراهیم‌خیل
احمدزی
اچکزی
ادوخیل
ارکزی
اروکزَی
استانکزَی
اسحق‌زَی
اسلام خیل
افریدی
اکبرزی
الکوزی
امرخیل
امین‌زی
اوریاخیل
اوان
بابورخیل
بارکزای
بازی
بنگش
بوندچتنا
بهادرزی
بهیتانی
پودی
پوپلزَی
پهلوان‌خیل
پیاروخیل
تبیوال
تنولی
تارین‌ها
ترکانی
تره‌کی

جبارخیل
جهانگیری
حکیم‌زَی
ختک
خروتی
خلیل‌ها
چمکنی
داودزَی
درانی
درپه‌خیل
دفتانی
دلازک
دوستی‌خیل
دولت‌زَی
زدران (پشتو: ځدران)
زازَی (پشتو: ځاځی )

سالارزَی
سپای
سلیمان‌خیل
سواتی
سوری
سومیزکیکوی
شتک
شمل‌زی
شلمانی
شهبازخیل
شیرانی
شیرزَی
شینواری
صافی
عثمان‌خیل
علی‌زی
عمرخیل
عمرزَی
غلزَی/غلجی

فیروزخیل
کاکَر
کتوازی
کریم‌زَی
کاکه‌زَی
کوندی
گادون/جادون
گنده‌پور
گیگیانی
لودی
محبت
محمدزَی
مروت
مشوانی
ملاگوری
مانگل
موسی‌زَی
موسی‌خیل
مومند

مهسود
مهمند
میاخیل
میرزاخیل
ناصری
نایب خیل
نورزَی
نهانی
نیازی
ور
وردک
وزیری
یوسف‌زَی

>>>   تامیتوانید تفرقه آندازی کنید بیکا نها سری تان اربابی
کند مانند آدم کشان تاریخ سیاه وفاسید
شعری بود
دو نفر دوزد خری دوزد دینند==
سری تقسیم به هم جنگیدن===
چون سنگ سفید کرم زدو خورد==
دوزد سوم آمد خری شان زدوبرد==
دوزد اول آدم کشان بنام پادشاهی
دوزد دوم ناطالبان بچه باز به نام مسلمان
دوزد سوم آمریگائ شیطان بنام حقوق بشر دورغ

>>>   گفته شده است که بیش از 80 اقوام و قبایل همين ملت چارنامه در هندو ايران وجود داشتند و دارند. پسوند "خيل" به عنوان کشاورزان و خدمتگزاران همان قوم ارجمند ولى بدون پساوند خيلناميده مى شده است .و اقوام بدون خيل بادارگونه بودند ولى غلامى وکنيزى در پشتون در زمان عبدالرحمان خان آورده شد.
يکى از دلايل سينگاپور اندونيزيا و هندو ايران وتوران که اديان و آهين هاى گوناگون در کشها و همسايه گى در به در و زيست باهمى در يک دور يک مدار وهدف مشترک سازنده گى وآبادانى زندگانى مى کنند.
متاسفانه از زمان عبد الرحمان خان سراجى ساز پديد آمدن تفکرهدلى و کرامت انسانى سعدى وسعدى هندوستان و وسعدى پشتون مانند رحمان بابا کنار گذاشته شد و کافرستان نورستان شد پيکره بودا باميان اولين بار از طرف حاکم پشتونتبار مورد آوان توپ انگليسى شد وبويژه همچيهره وهمگونه هاى بودا چيهره هم قتل عام شد آرامگاه گورستان گوره کابل آنطرف قعله فتح اله خانه در چارکيلومترى سينما پارک ديگر مرده هاى اديان غير اسلامى اماآسمانى وکتابدار دفن نمى شديهودان خود شان سرزمين زيبا و هزار رنگ و هزار چشمه و هزار کو ه هندو کش و بزکش و فيل کش و هزاربز رابا اشغال صيونيسم ترک گفتن ودولت آنزمان کوچک به هر يهود 60هزار دالرامريکايى مى پرداخت تابه مملکت اشغالى بيايند.
بلاخره حاکمان افغان هندوان و سکھان را کشيد غلام محمد مهمند بسيارى ازآثار هندوايرانى وتورانى راتخريب کرد حاکمان حاکم پشتون ديوارهاى تفکرى بين اقوام آباد کرد که قوى تر ازديوارچين وديوار اسراييل مىباشد.
طالبان آمد فرمان داد که هندوان و سکھان و هزاران بايدند بازوبند زرين ببندند و در هرجا که رفتن خرابکارى نمودند واسراييلوار خانه کاشانه فاليز و تاکچه وباغچه ودرختان خسته و پسته را نابود کردند. وقيتکه رنگهاى کشور کمان رستمى از نظرگاه دينى يکانه شد جدال و جنگ و برخورد بين هفت مذهب يگانه شد. همه وصيت هاى بزرگان اسلامى بين اين مردمان هفت نيکوى بيگانه شد.
طالبان و همکيشان خارجى سلفيت و واهابيت باز کردن آتش هفت تير به سوى اين وآن مذهب چه سين و شين
که خوشحال شوند از پول امريکه عين غين.
با انقلاب حزب دموکراتیک خلق در سال 1978، فرمانهاى حزبى حکومتى براى اصلاحات زمينى دهقانی و زنان و ديگر کارکنان بلفاصله صادر گرديد، ستم و استثمار دهقانی و زنان و ديگر کارکنان و منجمله ستم بالاى خيلهاى پشتون لغو کردند.
دولت زمان عبدالرحمان خان زمينهاى و باغهاى هندوان را در قعلچه و شيواکى وهندکى و بگرامى (نامهاى در حقيقت با پيوند ناگستنى با بغوان و باغوان و بگوان هندوان کابل ) مصادره نمود و به ناقلين پشتون مانند مومند و يا مهمند خيل شان بخشيد و قصرهاى هندوايرانى(جهان نما هندکى شرقى و قصر چلستونى با کلاه رستم و خيابانى کوه هندکى غربى ) که درزمان فرزندان گرگانى( دو ختر مغلهاى کبير بانوان تيمورشاه بودند) و فرزندان افشارى (دو بانو تيمورشاه از نواده نادرافشار حامى احمدخان ابدالى) بانوان تيمورشاه درانى بودند. هيچ کس پکر نمى کنند که همين قصرها را درزمان پسران تورانى تيمورشاه بزرگ آباد شده باشد. مهندسان و معمارباشى هاى مغلى و افشارى از آگره و دهلى و از مشهد و کاشان واصفهان قصرهاى گنبدى را آباد کردند. تيمورشاه مشهدى (اودرمشهددر قصر نادر افشار و در کش خوشدامن (کش به فارسى بغل و خوشدامن خشو و خسر) اش چشم بدنيا آمد گشود. آرامگاه شاه خراسان را در قندهار که آباد کرد?
آرامگاه محمود هوتکى شاهنشاه ايران راکه آباد نمود? آرامگاه تيمورشاه رادر نزد شاعرخانم پارسى زبان عايشه درانى راکه آباد نمود يک افغان= پشتون?
آرامگاه على که نور اش به هرطرف است را که بنا کرد?
گنبد سازى از ايرانزمين به يونان وروم رفت. گنبد هاى شکل آلمانى پارلمان اول زمان امان خان سراجى را که آباد کرد?
گنبد آخرين پالمان همين پالمان که صدر صدراعظم هاى ستانهاى فدرالي بزرگوار مودى هندو رونمايى کرد که آباد کرد?
همو معمار باشى هاى که در سرزمين ما بودند در سالهاى خشک سالى زمان ظاهرشاه به ايران و امارات رفتن و در زمان کم مونيست ها با فتواى فالبين جوان جاويد رقم هجرت پيامبر راسرمشق اعلان کرد و گفت هرکس فرارنکند مسلمان نيست. ناقلين افغان آمدند در دامنه شمال شرقى کوه آسمايى و ناميده "ده افغانان"
من به چشم خود در شيواکى بعد از سرنگونى دولت داکتر نجيب و رييس کشتارگاه خاد ديدم جايگاه خيل مهمند بالاتر ازخود مهمند شده بود.
نام بزرگ خراسان برای اولین بار در یک کتاب انگلیسی در "زمین افغان" تغییر کرده است. در دهه اول قرن نوزدهم، نام "افغانستان" توسط فرماندار بمبئی، یک ژرنال بریتانیا در هند، مونتسورات مونت استوارت الفنستون در "شاهی کابل" طراحی شده بود. او در آنجا نوشت. منطقه ای که در کتابم تعریف می کنم «افغانستان» می نامم زیرا افغان ها نام عمومى برای منطقه خود ندارند.

>>>   شهروند یک کلمه است که برای افراد بی حیا استمال میشود چون ما در افغانستان در هیچ زبان شهروند نداریم و نه میخواهیم در تذکره باید ملت افغان وملیت دلاک جولا دزد و هرچیزی که باشد بنویسد.

>>>   بهترین راه حل این مشکل این است که اسم کشور را به ایالات متحده خراسان تغییر نام بدیم خراسان چون به تمام اقوام اطلاق میشه قطعا تمام مردم کشور جز پشتونها حاضر به قبول این نام هستند چون خراسان نامی هست که به قوم خاصی تعلق نداره و همه ی مردم کشور رو در بر میگیره با این کار دیگه هیچ قومی مشکلی نداره مشکل اصلی اسم کشور هستش نه درج نام اقوام باید اسم کشور رو تغییر داد

>>>   هر کسی که قومیت را در تذکره طرح کرده حالا مکلف است که خودش در برابر اقوام مختلف افغانستان جواب بگوید . طرح قومیت کاملاٌ یک اندیشه قومی و قرون اوستایی است و منبع نفاق و تفرقه اندازی!

>>>   حاکمان افغان بايد بدانند که کلمه افغان از نگاه سياست و هويت تاريخى و ريشه شناسى و سمانتيک زبانى و ريشه واژه شناسى زبانى و علم معنا و مفهوم و همچنان از ديدگاه عقلانيت و معارفت سياسى و کشوردارى و منطق سياسى و منطق قانون سازى روا وسزاوار نيست. بويژه اگر که هم درجلسات بزرگ وکو چک قومى برگرفته از "گر" و يا "جر" مغلى- ترکى که در چنين خيمه تموچین 900 سال پيشبه عنوان چنگيزخان در خيمه گرد برگزيده شد وبه تمام هندو ايران سابق حکمروايى کرداو پدربزرگ قوبلای‌خان اولین امپراتور از سلسله یوان در چین و همچنین هلاکو خان -نخستین ایلخان ایران-زمين بود. نواده چنگيز وتيمور در هندوايران مرحمت نمودند و فرهنگ ايرانيا ن وتوريانيان و بويژه زبان پارسى راگسترش دادند.

اگر حاکمان پشتون خواهان ادامه قدرت خود بانيک نامى باشد کوشش نمايدبجاى وحدت ملى افغان ملتى فرهنگ و يا فرهنگ هزارگونه اى راتشويق نمايد که فرهنگ آبادانى و فرهنگ ماندگار است. سمبول ملت هزارزبانه و ميلونهاخداوندان و مذاهيب و تباران و قومان چطور شد يک بناى تورانى-مغلى . تاج محل نشان هندوستان شد پنج تنتره که يک کتابش کليله ودمنه نشان زبان پارسى ميانه و فارسى نو رودکى شد. هزار داستان پارسى وسندباد يک کتاب تازى و وهندوايران شد.
آدم خان يوسفزى
به زبان پشتو فرمود: درين هيچ شكي موجود نيست كه درداخل افغانستان يا خراسان كلمهِ “افغان“ حيثيت ملي بخود نگرفته است.
من سخن اين بزرگوار را در مورد حيثيت ملي گرفتن را تاکيد مى کنم: اقتدار ملى٬ قدرت ملى٬ فرهنگ ملى٬ عزت ملى و با جبر و تحميل و امرغيرمنطقى قانون اکرا روحى و فرهنگى ترساندن و جزا و جرم و تضاد باقانون هرگز قبولانده نمى شود.
پيوند دولت و شهروند در دادوستد است.در کنش و واکنش است. پرسش ساده جواب ساده اى را نيازدارد:دولت همين شاهنزده ساله چه به مردم داده که مردم از تبار الف تا ى براي دولت بدهد?
بيرق ملى? سرود ملى? زبان ملى?
بلى خداوند هنرمندان وطن را زنده داشته باشند کش خلق و کش صدا و کش بين اند. وچه کند مردمان بى لباس و بى دسترخوان وآواره در خيمه هاى ناجرگه که بيرق ملى کنند آريانا جان در کمر بخچه و آهنگ کند در درگاه ورزشگاه هر دريچه و در هر دريچه
و ارتش ملى و اش سپاه ملى اش
ندارد نانچه و آوانچه.

اگر چه من خواهان سرنگونى دولت حا کمان افغان ام اما براى ساخت کشور پشتون ام. از دل وجان استمزيرا پشتون نام اصلى منظور قوانين علمى انسانشناسى همزيستى باهمى است و قوانين جهانى بشريت (ملل متحد و نه دولتان متحد) است که حکم استقلال و شناخت سرحد يک انسان و جمعيت انسانان مى باشد. حتى سرحد ويا مرزيک حيوان را نقض کنى حيوان با ڀنجه خود حمله مى کند. ولى حاکمان مرز و يا سرحد مرا نمى شناسد. احترام به سرحد شخص و يک فرد احترام به بشريت و همدلى است

به سخن آدم خان يوسفزى توجه کنيد به اضافه اين سخن
"درين هيچ شكي موجود نيست كه درداخل افغانستان يا خراسان كلمهِ “افغان“ حيثيت ملي بخود نگرفته است."

كلمهِ “افغان“ حيثيت ملي بخود نگرفته است و نمى گيرد و نخواهد گرفت.
فقط اصل والا است و قابل حيثيت ملي!
پشتون مى تواند حيثيت ملي براى خاک پشتون بگيرد. اين سنگ بزرک است و سنگين!

>>>   یا همه اقوام درج شود یا هیچ قوم درج نشود.

>>>   "شهروند یک کلمه است که برای افراد بی حیا استمال میشود "

سيتى زن کى را در کجا گرفته بودى?
اين بود هجا و هجو پارسى يا طنز پارسى هر که "دانشنامه اعلايى" فهميد که خواننده و نويسنده را شناخت که زادگاه اش کجا بود در کدام شهرهاى با پساوند آن سکونت داشت ورييس لقب داشت مى دانند که کى طنز پارسى پايه گذاراست.
شهر به عربى مدينه است واين همين ريشه دو معنى مى دهد "مدنيت" و "جاى دين".
هر دين در شهر بوجود آمده چه آسمانى چه دنيايى گردانهاى يک لغت و يا فعل رابايد بفهمى شکر مومن ومسلمان هستى: مکتب کاتب کتب کتاب ضرب ضربه ضربا ضربو ضربتاضربت مضراب
آريانا آريا آرين اران آريايى ايران


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است