تاریخ انتشار: ۱۱:۲۴ ۱۳۹۶/۸/۱۳ | کد خبر: 141021 | منبع: | پرینت |
دیدگاه داکتر مجاور احمد زیار از زبانشناسان برجسته کشور در مورد زبان فارسی در افغانستان، ایران و تاجیکستان.
زیار در کتاب خود «پښتو او پښتانه د ژبپوهنې په رڼا کې» مینویسد: «ایرانیها دری را به حیث صفتی برای فارسی به کار بردهاند و «فارسی دری» اش میخوانند. دلیل آن هم این است که فارسی معاصر یا کنونی از فارسی ساسانی رسمی یا پهلوی به شکل مستقیم زاده نشده است بلکه زمانی که فارسیزبانان دو قرن بعد از تسلط عربها، اختیار زبان خود را به دست آوردند، مجبور شدند این زبان را از کوهها و درهها جمعآوری کنند، بناً صفت دری به آن داده شد.
زیار در همان اثر درباره چگونگی عام شدن نام دری به جای فارسی در افغانستان چنین اظهار نظر میکند: «وقتی در قانون اساسی سال1964 در پهلوی زبان پشتو، زبان فارسی نیز منحیث زبان دوم رسمی کشور درج میشد، نام آن را دری گفتند تا کسی حق این انتقاد را نداشته باشد که فارسی زبان جای دیگر (کشور ایران) است.»
متاسفانه سیاست و سیاسی سازی پدیدهها گاهی آنقدر در میدان حاکم میگردد که عرصه بر علم و رویکرد علمی را تنگ میسازد. اکنون هم کینهای که از ایران در دل برخی هموطنان ما وجود دارد، آنها را وامیدارد تا به جای فارسی که منسوب به ایران دانسته میشود، نام دری را به این زبان بدهند و گمان میکنند با این کار این فارسی را از آن فارسی مجزا و مال کشور خود میگردانند اما واقعیتهای علمی با روشهای علمی مطالعه و قضاوت میشوند نه با عواطف و سیاستزدگی.
خالد
>>> زبان فارسی حداقل بار هزار سال شعر و ادب و عرفان و فرهنگ را به دوش می کشد و پشتوانه بسیار مهم و وزینی از شاهکارهای ادبی و علمی همچون شاهنامه و مثنوی و حدیقه و منطق الطیر و ... به همراه دارد. در همه جا این زبان را به فارسی می شناسند و جدا کردن لهجه دری از این زبان نه تنها علمی نیست بلکه زبان موهوم دری را از این پشتوانه محروم می کند. هر چند خاستگاه اصلی زبان فارسی خراسان کهن است که بخشی از آن در افغانستان امروزه است.
بهتر آن است همه اندیشمندان و ادب دوستان خراسان کهن در ایران و افغانستان و تاجیکستان و ... در برابر این دسیسه به پا خیزند و برای توانمندی زبان فارسی بکوشند.
>>> زبان یک وسیله افهام و تفهیم است.
زبان های بین المللی به چند شاخه تقسیم میشوند که یکی از آنها شاخه زبان هندی اروپایی است که شامل زبان های منطقه و کشور های اروپایی که اساس زبان شان لاتین میباشد و جزو شاخه زبان هند و اروپایی میباشد، میباشد.
زبان فارسی و یا دری نیز شامل همین شاخه است که به لهجه های گوناگون از کردی گرفته تا لهجه های مختلف اقوام مختلف در ایران و لهجه های مختلف اقوام مختلف در افغانستان و لهجه های مختلف و اقوام مختلف در تاجکستان میباشد.
یک نقطه مهمی که در قسمت زبان قابل اد آوری است، عبارت از تاثیرات زبان های دیگر بالای آنها است، که خصوصآ در عصر گلوبالیزه شدن اقتصاد و دانش و تخنیک و علم و تکنالوژی و دنیای دیجیتالی و انترنت و کمپیوتر و غیره، تاثیرات زبان های دیگر، خصوصآ انگلیسی که زبان بین المللی است، زیاد تر میشود.
هرچند ما کوشش میکنیم که لغات ها و واژه های معادل آنها را در زبان خویش ایجاد کنیم، اما همه آنها امکان پذیر نیست.
مثلآ اگر ما معادل واژه های سافت ویر و هارد ویر را که عبارت از نرم افزار و سخت افزار است، ایجاد میکنیم، در پهلویش ده ها واژه دیگر که عبارت از الکترون و پروتون و نیوترون و هایدروجن و آکسیجن و موتور و ماشین و تیلفون و تلویزیون و غیره است، را نمیتوانیم تغیر بدهیم.
اما جالب آن است که در عوض موبایل ما واژه تیلفون همراه را بکار میبریم، بدون آن که فکر کنیم که خود تیلفون، واژه انگلیسی و یا لاتین است.
>>> هر زبان مستقلی باید ویژگی های گفتاری، نوشتاری و گرامری مربوط به خود را داشته باشد تا او را مستقل قلمداد نمود. و هر زبان مستقل گویش ها و لهجه های خاص خود را نیز دارا میباشد برای مثال در انگلیسی لهجه های آمریکایی، بریتیش، استراليا، کانادا، جامائیکا ... وجود دارد کما اینکه در زبان پشتو نیز لهجه های معروف مشرقی که در سوات، مهمند، پیشاور، شینوار، لغمان، لوگر، پکتیا... و لهجه غربی یا قندهاری که در وزیرستان، کویته، شیندند، قندهار، فراه، ... وجود دارد که مردم به آن تکلم میکنند زبان پارسی نیز دارای همین تنوع لهجه و گویش در افغانستان، ایران و تاجیکستان می باشد.
در پایان اگر از نظر سایر دوستان زبان دری از پارسی مستقل می باشد یک نوشته را به زبان پارسی و دیگری را به زبان دری بنویسیند تا ما نیز تفاوت را دریابیم!
البته از دیرباز کشور های استعماری با نام دین، مذهب، قوم و زبان به دنبال راهی برای ایجاد شکاف بین مردم کشورهای جهان سوم بودند و هستند!
یعقوب قریشی
>>> چيزيکه خاصيت زبان ديوانى معيارى و نوشتارى است زبان دربارى است و همين زبان در کوهپارهها ودره ها نيست بلکه دردربارهاى شاهان هخامنييشيان تا پارتها واز پارتها تا ساسانيان و کوشانيان وهندوشاهان و توريانيان گريگو کوشان يا يونان باخترى و طاهريان صفاريان و سامانيان وغزنويان و تيموريان و صفويان و افشاريان بلاخره مغلها و دراني و قاجاريان با پارسى ادبى صحبت مى شد ادبى بود و گويش غيرمعيارى نداشت.
ودر هر ازدواج فرهنگ ها وتبارها حتى زبان جديد بوجود آمد:
يونان باخترى ٬عربى که فارسى عربى که فارسى شده است (گپيدن گپ زدن= صجت کردن اما صبحت در عربى گپ معنى نمى دهد بلکه دوست اصحابه) زبان هزاره گى
زبان اردو. حذف پارسى ويا فارسى و جايگزينى آن از طرف ظاهرخان هيچ هدف علمى ودنيايى ودينى وفرهنگى مناسب نداشت بجزء ازانگيزه شوم ناسيونالشيوينستى قومپرستى افغانى و مرام سياسى. عاقبت نام حذف شده فارسى به پارسى اکثريت مى شود زيرا زيرا مردم شريف پشتون فارسى را مانند مولانا رومى وبلخى و پسراش سلطان ولد
پارسى گويش مى کردند مولانا رومى وبلخى در چار اثر خود 29 بار پارسى نوشته و نه درى ونه فارسى
بهاء الدین سلطان ولد(پسر مولوى ) روم وبلخ پارسى نوشت و نه درى
بگذر از گفت ترکى و رومى
که ازین اصطلاح محرومى
گوى از پارسى و از تازى
که درین هر دو خوش همى تازى
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است