بعضی وکلای پارلمان بر سر موضوع فساد عبدالرووف ابراهیمی چنان جیغ می کشند بالای آن بیچاره که گویی خودشان مستقیم از بهشت آمده باشند و هیچگونه فسادی نداشته اند.

مثلا همین همایون همایون که شبیه برادر چهارم یوزارسیف است بالای آقای ابراهیمی چنان روزی را آورده است که دیروز زاغ ها خبر آورده اند قیماق میلپک در گلوی رییس مجلس بند مانده بود که باز این همایون جونمرگی چه خواهد کرد.

حالا همین آقای همایون که خودش را پاک و منزه از هر گناهی می داند بر اساس خبری در گزارشنامه گفته که ایشان مبلغ سیصد هزار دالر از بی بی گل یا همان بانوی اول بعنوان هدیه دریافت کرده است؛ بعد گویا رییس جمهور هم می گوید که این پول حتی یک سنتش از مال بیت المال نیست و از صندوق شخصی خود بی بی گل است.

برای من شخصا بسیار جالب است که بانوی اول مملکت سه لک دالر از جیب شخصی اش به همایون تحفه می دهد، یعنی این جیب شخصی بانوی اول واقعا چقدر پول دارد که این سه لک دالر فقط تنها تحفه سر دستی برای یک نفر است، بعد این همه پول را بانوی اول از کجا آورده؟

از لبنان و میراث پدری شان به افغانستان آورده است و یا هم کرایه خانه منازل شوهرش در کابل است؟!

مهدی ثاقب

>>>   هر چه باشد بی بی ګل یک اندازه سرمایه دار است ولی زن ان خردوان وبیسواد محقق این قدر را از کجا کرد که شوهرش صرف یک خر داشت وبالای خر بز کشی میکرد

>>>   کاشکی این پول را به متقاعدین بیچاره وورثه شهدا ومعلولین میداد بخدابسیارخوب کارمیشد همایون خومعاش دارد لاکن تقاعدی بیچاره چی کند باید گدائی کند
افسوس بحال ما گیرمانده ها

>>>   از همه مهمتر این است که بانوی اول بخاطر چی به همایون عزیزی این همه پول را داده است؟
من میترسم که در زیر این نیم کاسه، کدام کاسه ساخته نشده باشد.

>>>   همایون چه کاری کرده که مستحق این تحفه شده.
آیا شوهر این خانم در جریان است؟

>>>   از کود 91 هرچه پول بخواهی هست هرچه ضرورت باشد
خداوند این کود را تباه سازد ،

>>>   هیچ کدام این سوال ها مطرح نیست تنها این پرسیش قابل فهم است که در هیچ کشور جهان بانوی اول ان میتواند خارجی باش یاخیر؟مگر اینکه بگویم بانوی اول ما میشل اوباما وخانم ترامپ است اینها همه دست نشانده ها وممثلینی اند که درینجا نصب گردیده اند وهیچ کاره وبیکاره اند وپارلمان مزدور ودست نشانده چرا یک روز بالای این مسله ای حیاتی بحث به عمل نیاورد وستره ای محکمه چرا بالای ایم موضوع غورننمودو...
زمری کامگار

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است