تاریخ انتشار: ۱۲:۰۱ ۱۳۹۶/۸/۲۳ | کد خبر: 141524 | منبع: | پرینت |
فهرستی از برابرهای پارسی برای واژههای پرکاربرد در کشورهای پارسی زبان:
راپور: گزارش
استراتژی: راهبرد
فستیوال: جشنواره
لیست: فهرست
تیراژ: شمارگان
آرشیو: بایگانی
ورکشاپ: کارگاه
اتوبان: بزرگراه
بیوگرافی: زندگینامه
ادیت: ویرایش
اسپری: افشانه
انیمیشن: پویانمایی
آدرس: نشانی
سرچ: جستجو
تکنولوژی: فناوری
اساماس: پیامک
تایم: زمان
ورژن: نسخه
سناریو: فیلمنامه
دیالوگ: گفتگو
دپارتمنت: بخش، گروه
تست: آزمون
سمبل: نماد
شیفت: نوبت
فاز: گام
فرم: برگه
ابتدا: نخست
ابتکار: نوآوری
اتباع: شهروندان
اخاذی: زورگیری
اخطار: هشدار
اتوماتیک: خودکار
ایاب و ذهاب: رفت و آمد
درحال حاضر: هماکنون
علیرغم: با اینکه
احتمالا: شاید
کلیپ: نماهنگ
عمل: کنش
عکس العمل: واکنش
اطلاعیه: آگاهی
مکتوب: نامه
نمبر: شماره
سروش
>>> زبان فارسی زبان غنی است که همه لغات را دارد، زنده باد فارسی و فارسیگویان.
>>> معادل دری اش چیست؟
گلبدین توضیح بدهد.
>>> رودکی٬ فردوسی٬ سنایی غزنوی٬ فرخی سیستانی٬ ظهیرالدین فاریابی٬ ابوریحان بیرونی ابوعلی سینا زکریای رازی عطار و خیام نیشابوری خواجه عبدالله انصاری هروی خوارزمی ناصرخسرو بلخی و سعدی حافظ از یک هزار سال پيش تا جدايى خراسان خاوريى و نامگذارى کشور نامنهاد "افغان" ستان همين فلات سه سلسله کوه ها را در آثار خود ايران و خراسان . سرزمين من را وبلاد و بزرگان نامورم راايران مى گفتند٬ "ممالک ايران" مى گفتند٬ خراسان مى گفتند
* رودکى: 1 بار ايران و 6 بارخراسان
فرخی سیستانی: 16 بار ايران٬ 1 بار توران٬ 10 بار خراسان٬ 1 بارپهلوى يا پارسى ميانه15٬ بار پارسى؛
* ابو سعيد ابوالخير: 1 بار ايران٬ 2 بار خراسان؛
* فردوسی: 800 بار ايران٬ 150 بار توران٬ 25 بار خراسان٬ 25 بار پهلوى يا پارسى ميانه٬بيشتر از 100 بار پارسى٬ 2 بار درى؛
*اسدی طوسی :51 بار ايران٬ 5 بار توران٬ 1 بار پارسى٬ 1بار درى؛
*مسعود سعد سلمان: 23 بار ايران٬ 2 بار توران,13 بار خراسان٬ 19 بار پارسى ٬1 بار درى؛
* منوچهری دامغانی: 5 بار ايران3٬ بار توران٬ 4 بار پارسى؛
*فخرالدین گرگانی: 15 بار ايران٬ 10 بار توران٬ 28 بار خراسان٬ 3 بار پهلوى يا پارسى ميانه٬ 12 بار پارسى٬ 1 بار درى٬ 2 بار فارسى؛
*ناصرخسرو: 1 بار ايران٬ 1 بار توران٬ 79 بار خراسان٬ 2 بار پهلوى يا پارسى ميانه٬ 19 بار پارسى ٬ 2 بار درى؛
*سنایی :11 بار ايران٬ 1 بار توران٬ 13 بار خراسان٬ 14 بار پارسى؛
مهستی گنجوی: 1 بار پارسى٬ 1 بار خراسان؛ 6 انوری: 13 بار ايران٬ 3 بار توران٬ 20 بار خراسان٬ 2 بار پارسى٬ 1 بار درى؛
* خاقانی: 2 بار ايران٬ 1 بار توران٬ 40 بار خراسان٬ 180 بار پهلوى يا پارسى ميانه٬ 4 بار پارسى 2 بار درى٬ 1 بار فارسى؛
* نظامی گنجوی: 37 بار ايران٬ 2 بار توران٬ 25 بار خراسان٬ 6 بار پهلوى يا پارسى ميانه٬ 12 بار پارسى٬ 3 بار درى؛
*امیرخسرو دهلوی:2 بار ايران٬ 7 بار توران٬ 13 بار خراسان٬ 6 بار پارسى؛
*سعدی: 1 بار ايران٬ 1 بار توران٬ 7 بار خراسان٬ 6 بار پارسى؛
*مولوی: 1 بار ايران٬ 1 بار توران٬ 6 بار خراسان٬ 29 بار پارسى؛
*حافظ: 6 بار توران٬ 9 بار پارسى٬ 2 بار درى؛
*عبید زاکانی:1 بار ايران٬ 1 بار توران٬ 1 بارخراسان٬ 4 بار پارسى؛
*محتشم کاشانی:12 بار ايران٬ 9 بار توران٬ 4 بار خراسان٬ 3 بار پارسى؛
*صائب تبریزی: 10 بار ايران٬ 7 بار توران٬ 5 بار خراسان٬ 3 بار پارسى؛
*اقبال لاهوری: 19 بار ايران٬ 4 بار توران٬ 3بار پارسى٬ 2 بار درى؛
*پروین اعتصامی: 2 بار ايران٬ 4 بار پارسى؛
* قهار عاسى چه خوب "پارسى" گفته
درمجموع بزرگان من و ايشان ادبيات فارسى ايرانزمين بر پايه آثار شان
1- ايران: 1013 بار
2 توران: 214 بار
3- خراسان: 284 بار
4- پهلوى يا پارسى ميانه: 221 بار
5-پارسى: 270 بار
درى: 17 بار و
فارسى: سه بار
نام برده اند.
>>> پارسى نام زبان است که به صفت درى در پاره پيشينه دراز گذشته اش در پيوند به نظم و قافيه و طرز و سبک و شيوه و چگونگى خواص و خاصيت ادبى و نظمى دربارى را توصيف مى کند: بدين معنى که درى يا دربارى ويا نسبت دره و يا کبک درى "همچم" يا "همچو" پارسى نيست.
هم چم = معرب مترادف معادل
اگر ما آثار بزرگان خود را ژرف گونه نگاه کنيم که صفت درى را پيرامون چه مواردى بکار برده اند آگاه مى شويم شاعران ما درى را براى گويش عام بکار نبرده اند بلکه در همين 17 بار که من درى نوشتن شان شمارش کردم مهتر از "نظم و نثر و طرز و داستان دری" شيوه شاعرى نگاريده اند و يا نظم خود را به پارسى "درى" ناميده اند:
1
حافظ » غزلیات غزل شمارهٔ ۴۵۲
ز من به حضرت آصف که میبرد پیغام
که یاد گیر دو مصرع ز من به نظم دری
2
نظامی » خمسه » شرف نامه » بخش ۸ -
نظامی که نظم دری کار اوست
دری نظم کردن سزاوار اوست
3
نظامی » خمسه » شرف نامه » بخش ۱۷ - باز گشتن اسکندر از جنگ زنگ با فیروزی
گزارنده داستان دری
چنین داد نظم گزارش گری
4
غزل ۳۸۲ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات
نظم سخن دری ندیدم
مه را که خرد که من به کرات
مه دیدم و مشتری ندیدم
وین پرده راز پارسایان
چندان که تو میدری ندیدم
5
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۴۱ - در مدح اقضیالقضاة علی و آمدن به عیادت خاقانی
چون به خاقانی رسیدم عندلیبش یافتم
گوید استاد است اندر طرز تازی و دری
نظم و نثرش دیدم و مدح و نسیبش یافتم
6
اقبال لاهوری » اسرار خودی » تمهید
خوانسار و اصفهان از من مجو
گرچه هندی در عذوبت شکر است
طرز گفتار دری شیرین تر است
7
حافظ » غزلیات غزل شمارهٔ ۳۹۹
چو عندلیب فصاحت فروشد ای حافظ
تو قدر او به سخن گفتن دری بشکن
8
مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید (گزیدهٔ ناقص) » قصیدهٔ شمارهٔ ۳
به نظم و نثر کسی را گر افتخار سزاست
مرا سزاست که امروز نظم و نثر مراست
به هیچ وقت مرا نظم و نثر کم نشود
که نظم و نثرم در است و طبع من دری است (در است و درياست ?)
>>> پس معادل واژه های الکترون و پروتون و نیوترون و امپیر و گرام و کیلوگرام و تن و میگا وات و کیلو وات و متر و کیلومتر و میلیون و ملیارد و تریلیون و خلاصه یک و نیم میلیون واژه هایی که در سراسر جهان در لسان های انگلیسی و آلمانی و فرانسوی و دیگر زبان های اروپایی و غیر اروپایی وجود دارد، کجاست؟
شما و یا هر کشور دیگر که میخواهد در مقابل واژه ها و یا لغات هایی که در اکثر کشور های جهان بصورت عام مثل ی زبان بین المللی از آن استفاده میشود، واژه های جدید خلق میکنید، این به معنی گوشه گیری شما از جهان علم و تمدن و تبعیض لسانی و تفرقه علمی در بین مردم جهان است. این به معنی غنا زبان شما نیست، چه فارسی باشد و یا پشتو.
آیا چه فکر میکنید، اگر شما همین حالا واژه های ناب زبان فارسی را اگر ریشه یابی کنید، فکر نمی کنید که ریشه این واژه ها از زبان های دیگر مانند یونانی و یا مصری و یا زبان های دیگر حوزه مدیترانه و حوزه بین النهرین باشد؟
پس کوشش نکنید جهان را بسوی نفاق و جدایی بکشید. جهان در قرن بیست و یکم که قرن سرعت علوم و تخنیک و تکنالوژی است، به همگرایی و هم فکری در راه انکشافات بیشتر علمی و تخنیکی ضرورت دارد.
شما در فکر آن نباشید که یک چیزی که نام دارد، در فکر تغیر نام آن باشید، بلکه شما در فکر آن باشید تا یک چیز جدید را اختراع کنید و بالای آن نام بگذارید و به جهانیان نشان دهید که ما هم قدرت اختراع و ابتکار و اکتشافات علمی را داریم و این هم نمونه آن.
نه آن که یک چیزی را که وجود دارد و نام دارد، نام آن را تغیر بدهید.
یک مثال خیلی کوچک:
در زیر بحر میلیون ها نوع حیوانات و زنده جانهای بحری وجود دارد. یک تعداد شان توسط دانشمندان علوم بیولوژی که شما آن را زیست شناسی نام گاری کرده اید، کشف شده اند و نام گذاری شدند و ریسرچ شدند، اما میلیون ها نوع دیگر آن هنوز کشف نشدند.
بروید در زیر بحر همراه با وسایل غواسی و روبات های شناور و آنها را کشف کنید و نام گذاری کنید، دل تان که زر افشان نام گذاری میکنید و یا خروشان و خراسان و پارس و کوروش و داریوش و غیره، منتهی یک چیزی برای جامعه بشریت کشف کنید و نشان دهید که شما هم یک کاره یی درین دنیا هستید.
امید وارم نشر شود، البته نه بخاطر جنبه انتقادی آن، بلکه به جهت موقف واقع بینانه آن، تا کشور ها متوجه وظایف شان در قبال پیشرفت علم و دانش در جهان شوند و راه رقابت سالم را در پیش گیرند، نه رقابت تفرقه گرایی را.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است