تلکس شایعات | ||||
تاریخ انتشار: ۱۵:۴۸ ۱۳۹۶/۹/۱ | کد خبر: 141973 | منبع: | پرینت |
آوازه است که حامد کرزی و اعضای تیم اش در پیوند به برکناری سه تن از افراد وفادار به خودش جلسه اضطراری برگزار کرده اند. این در حالی است در جریان یک هفته گذشته رییس جمهور غنی سه تن از افراد نزدیک به کرزی را از دولت برکنار کرده است. ظاهرا این سه تن خواهان برگزاری مجلس بزرگان (لوی جرگه عنعنوی) بودند.
احمدالله علی زی مشاور رییس جمهور غنی و شیر محمد آخونده زاده سناتور انتصابی از سمت های شان برکنار شده اند.
فعالیت های غنی احمدزی از اول مشخص بود که در محور قومیت میچرخد. او آشکارا بحث پشتون و غیر پشتون را مطرح میکرد و ده ها سند رسمی در این مورد به بیرون درز کرد.
غنی احمدزی همچنان از چهره های ضد درج زبان پارسی به عنوان زبان رسمی در قانون اساسی و نپذیرفتن مذهب تشیع به عنوان یکی از مذاهب رسمی در افغانستان شناخته میشود اما در این اواخر گزینش و برکناری های غنی نشان میدهد که فعالیت ها و برنامه ریزی های او تنها پشتون محور نه بلکه غلزایی محور نیز است.
این دو شخصیت که در این اواخر برکنار شده اند، از پایگاه وسیع مردمی در جنوب کشور برخوردار هستند. همین دو چهره سبب شد که غنی بیشتر آرا را در جنوب کشور به دست بیاورد.
غنی آهسته آهسته وارد معرکه اصلی خود می شود. داده های تازه از درون نظام نشان میدهد که دغدغه اصلی غنی تنها انزوای غیر پشتون ها نیست بلکه او در تلاش انزوای درانی ها نیز می باشد. رابطه درانی ها و غلزایی ها از 1945 بدینسو با فراز و فرودهای فراوانی مواجه بوده است.
امیر عبدالرحمان خان از امیران مستبد درانی بود که بنا به کینه و عقدهای که نسبت به غلزایی ها داشت هزاران غلزایی را به بهانه های مختلف به توپ بست و کشت. فعالیت های غنی اکنون چنین به نظر می رسد که او قرار است یک تسویه حساب تاریخی با درانی را راه اندازی کند.
(این خبر در بخش تلکس شایعات سایت شبکه اطلاع رسانی افغانستان نشر شده است)
>>> اشرف غني در سبكدوشي اشخاص رفتار عادلانه دارد و صدها نَفَر از قوم نزديك خود را هم درين اواخر برطرف ساخته است مانند جنرال گل نبي احمدزي- نجيب الله احمدزي رييس انتخابات- صفي الله احمدزي- جنرال شيرين احمدزي و.....
نشر چنين مضامين دال به عقده مندي بعضي ها نموده كه در تنگناه قرار گرفته اند.
دراني ها و غلزايي ها هردو از يك نطفه بوده و دربين شان فرقي وجود ندارد.
صيغاني از دره صوف
>>> همه اش براساس عقده ای شخصی است .
غنی فردی اکادمیک وروشنفکر است وهیچگاه قوم گرانیست ودید وسیع وطنی دارد.
شیوای بلخی
>>> بصورت مکمل دروغ محض است اګر غنی برضد غیر پشتونها باشد امکان ندارد که بادرانی ها مخالفت بکند . ودوم اینکه شیرمحمد واحمد الله علیزایی هیچ نوع پایګاه مردمی درجنوب کشور ندارد ومنفور ترین وفاسد ترین اشخاص هستند که هزاران انسان ازقوم وتبار خودرا به کام مرګ فروبرده واموالش را به غارت برده است . مګر اینها ازامکانات دولتی برعلیه دولت کار میګیرفتند باید ازپست دولتی برکنار میشدند .تافرصت ووقت مناسب را برعلیه دولت داشته باشند
>>> در فارسی یک متل است که میگویند: دشمن دشمن من، دوست من است.
عبدالرحمن خان درانی هم هزاره ها را کشت و هم غلزایی ها را.
پس درینصورت هزاره ها و غلزایی ها که قربانی سیاست عبدالرحمن خان شدند، باید با همدیگر دوست باشند و اشرف غنی هم زبان دری را و هم مذهب شیعه را به رسمیت بشناسد.
و یا این که بخاطر این که کافر نشود، از دوستی با شیعه و هزاره خود داری میکند؟
>>> Mansoor Badry
پاسخ ناقلین بلخی به والی بلخ
آقا عطا محمد نور به پاس خدمات شایان و بی نظیر تاجیک ستیزی ، ازبیک ستیزی و هزاره ستیزی خاین ترین ، بی فرهنگ ترین و وطنفروش ترین قهرمان قبیله وزیر محمد گل مومند، چهارراهی نوبهار شهرستان بلخ را به نام نفرین شده او کرد تا وحدت ملی را نگهبانی کند . جناب والی بلخ به ناقلین بی فرهنگ بلخی اجازه داد تا زیر نام ( دبلخ ادبی خوزخت ) و ( دافغانستان ملی تحریک ) سازمان های انسجام دهنده و رهبری کننده طالب و داعش را در بلخ تاسیس کنند . جناب والی بلخ ۶۰ در صد کادر رهبری ولایت بلخ را از منگلی ها ، مومندی ها و شینواری ها انتخاب کرد تا پیش قوم درجه اول و غیرتی های دهلکی خجل و سر افگنده نباشد .
اما این ناقلین بی فرهنگ نمک ناشناس یک نماینده یی را به شورای ولایتی بلخ انتخاب کردند که شب و روز به آدرس والی بلخ دشنام می فرستد . این نمک ناشناسی و نمک حرامی شان کم نبود که یک خودکفان استشهادی را هم برایش فرستادند تا وجیهه ملی و دین اوغانوالی خود را به بهترین وجهه به انجام برسانند . آیا سازمان دهنده گان این خودکفانی استشهادی نمی دانستند که برای این گونه همایش ها ترتیبات سخت امنیتی گرفته می شود ؟ می دانستند و دقیق خبر بودند ! پس چگونه احمق شدند و جان چند انسان بی گناه و بیچاره دیگر را گرفتند ؟
جان ربانی را چگونه گرفتند ؟ عقل شیطان کار نمی کرد که در دستار مواد انفجاری باشد . جان مصطفی کاظمی را چگونه گرفتند ؟
پشت این رویداد اسرار آمیز ، بسیار مبهم و تاریک است که با حدس و گمان نمی شود آنرا به حقیقت مبدل نمود ، اما عقل سلیم این حکم را می کند ، شمالکی در جریان بوده که گذشت زمان آنرا آشکارا خواهد ساخت . به هر روی ، خدمات آقا نور به ناقلین بی فرهنگ بلخی پیامدی چنین بار آورد که جان چند انسان بی گناه دیگر غیر اوغان را گرفت . شاعر چی زیبا سروده که :
گل مکن ، کاهگل مکن ، دیوار بی بنیاد را
خدمت سگ را بکن ، نی مردم کمزاد را
>>> اينها كشور را رهبرى مى كنند ، همه متعلق به يك قوم و يك تبار ، از اينها انتظار تحقق عدالت داشتن عين حماقت است .
>>> فقط همان یک طبقه و همان یک گروه بیفرهنگ است که باعث تمام پسمانی، بد بختی، بد نامی، و تمام کشمکش ها در کشور ما شده اند و باعث درد سر برای همه متباقی شده اند۰
مانع سرشماری همین ها میشوند، انتخابات را همین ها گوسفندی ساختند، تقلب همین ها میکنند، انتحار همین ها میکنند، انفجار همین ها میکنند، زورگوئی همین ها میکنند، نوکری پاکستان را همین ها میکنند، دو دشنام و فحاشی همین ها میکنند۰
آمادگی های لازم جهت تجزیه کشور باید گرفته شود۰ پشتونها از طالب تکنوکرات خلقی اوغان ملتی تا گلبدینی باهم فرق ندارند۰ غیراوغان متحد شوید و حساب تانرا از این جنگ و وحشت دائمی پشتونها جدا کنید
>>> چون غنی احمدزی یک انسان خود خواه از خود راضی و کله خشک کینه توز است ازین ادم هیچ شک و شبهی وجود ندارد که بهر کاری که خواسته باشد بخاطر فرو نشاندن خشم خوداش اقدام میکند و ضرورت به مشورت با کسی هم ندارد بیشتر از چهارصد مشاوری را که برای خودش استخدام کرده فقط نان خور و معاشخور ارگ هستند و اغا بلی گو به ریس جمهور غنی احمدزی واگر اندکترین مخالفنظر شخصی ان نظر مخالف از حلقوم شان بیرون شود جابجا حلقوم ان خفه و از کار برکنار میگردند به همین اساس است که مشاورین که تعداد شان بیشتر از چهر صد نفرهم است فقط وظیفه شان کله جنباندن به سخن ریس جمهور و خوردن پلو چرب ارگ و گرفتن معاش کلان از پست بیکاری .
>>> درانی ها دوران دارد غلزایی هارا میزند غل میخورد
>>> Khurasaniبازى را بايد تغيير داد؛
كدام بازى را، چرا و چگونه ؟
الف : بازی قدرت
از زمان تأسيس افغانستان( اميرعبدالرحمن خان) تا امروز مدیریت بازی در دست افغانها ( پشتونها) بوده است و ما ( تاجیک / خراسانی ها ) در تمام این سالها موضع واکنشی یا انفعالی داشته ایم.
حالا زمان آن رسیده است که از این موقعیت خارج شویم و ابتکار عمل را در دست گیریم تا آنها در موقعیت واکنشی قرار بگیرند.
ب: چرا؟
ما در تمام این سالها تماشاگر تثبیت هویت افغانی ( پشتون) در تمام ابعاد و زوایای کشور بوده ایم و رهبران ما هیچکدام دغدغه ای هویتی نداشته اند، بلکه مبارزهٔ آنها حداکثر حضور در مقامات سیاسی کشور خلاصه شده است.
احزاب موجود متعلق به تاجیک ها ( از چپ و راست) بیشتر ائدیولوژیک محور هستند و به روشنی نتوانسته اند چشم انداز روشن ، دیدگاه هویتی و تمدنی ما را بیان نماید و لهذا قبل از آنکه به اتحاد و یکپارچگی ما بیانجامد سبب افتراق و جدای ما شده است.
حالا وقت آن رسیده است که عناصر؛ هویت، تاریخ ، تمدن و سرزمین( خراسان) در قامت محور های اصلی و اساسی ما مطرح شود.
تمام جریانهای سیاسی ما ( تاجیکها ) محور هویت ، زبان و تمدن را باید در اساسنامه های خود مدنظر قرار بدهند.
ج: چگونه ؟
ما ضرورت اساسی به تدوین و نگارش مانیفست داریم .
بدون مانیفست این امر محقق نخواهد شد.
ادامه دارد ....
>>> Lalzad
اولین سند رسمی «پاک سازی قومی»!
======================
(تبعیض قومی - نژادی)
* در طول تاریخ یکصد ساله کشوری به نام افغانستان که برتری خواهی قومی - زبانی توسط محمود طرزی با مقاله ای «زبان افغانی اجداد زبان هاست» در زمان امیر حبیب الله در ۱۹۱۱ آغاز می شود و بعد اقدامات وحشتناکی در جهت تعویض زبان پارسی به پشتو صورت می گیرد... این «حکم مقام ریاست جمهوری» اولین سند رسمی دولت «افغانی» در جهت تصفیه قومی «تاجیک ها» از بدنه اصلی قدرت (نیرو های مسلح) است!
* گر چه اقوام هزاره و ازبیک از همان آغاز در بدنه اصلی قوای مسلح (ارتش، پولیس و استخبارات) و وزارت خارجه حضور نداشتند (از پذیرش آنها عملا جلوگیری می کردند)، اما این بار اول است که چنین فرمان دولتی در مورد تصفیه «تاجیک ها» از نیرو های مسلح صادر می شود...
* گمان می رود با تقویه غلزی سازی قدرت چنین احکام و اقداماتی شامل تصفیه تمام اقوام از بدنه اصلی دولت/حکومت و به خصوص نقاط حساس آن گردد...
+ + +
* امید است این «حکم مقام ریاست جمهوری» تکانه بزرگی باشد در جهت همسویی تاجیک ها با هزاره ها، ازبیک ها و سایر اقوام محکوم که فاشیزم قبیلوی به هیچ کسی رحم و ترحم ندارد...
* چون اینجا سخن بر سر مخکش ها، یون ها و یا طاقت ها نیست، بلکه سخن بر سر «حکم مقام ریاست جمهوری» است!
>>> اشرف غنی یک شخص بیمارجسمی روانی است در افغانستان کثرل اقلیت های قومی ادامه حکومت آن فاجعه بار است.
بخاطریکه :
بیماری های جسمی و روانی پیامد های اثرات متعددی دارد. هیچ عضو یا ارگانی از بدن از اثرات آن مصون نیست.
بیماری جسمی و روانی پیامدهای نظیر درگیری های لفظی ،عصبانیت ها ، پرخاشگری ها رفتار ناساز گارانه در جامعه ، اختلاف با همسایه یا همکار ان یا همسر ، کینه و نفرت به متنفذین یا صاحب نفوذ دیگر اقوام جامعه همگی ناشی از عدم ،رعایت موارد فوق است ؛ پیامد خطرناک بیماری جسمی و روانی دروغ گویی و گذاف گوی با صدای ناخوشایند چغزدن است که مشکلات بسیاری را برای افراد جامعه و دیگران فراهم می سازد.
سرشت انسان دروغ گویی بیمار روحی با ایمان ناسازگار است و ضعف و نابودی خود وخرابی جامعه را در پی دارد.
آگا هان قلم بدست می دانیم مهمترین سرمایه یک جامعه اعتماد متقابل و اطمینان عمومى است، و مهمترین چیزى که این سرمایه را به نابودى می کشاند دروغ و خیانت و تقلب عمل فتنه وشیطانی است، و یک دلیل عمده بر اهمیت فوق العاده راستگویى و ترک دروغ در تعلیمات اسلامى همین موضوع است.
انسان دروغ گوی گذافه گو بد ترین بیماری است که اشرف غنی مبتلا به آن است و دارای عمل فتنه آب زییر گاه است و غنی دروغ گو زشت ترین فرد بیمار در چامعه ما است که نفاق را در بین اقوام مسلمان جامعه فراهم ساخت است مانند فرمان تقنینی در مورد تعدیل ماده ششم قانون ثبت احوال نفس را پرخاشگیر ی و بد نامی جامعه 99 در صد مسلمان افغانستان را تو شیح کرد و از عمل تبهکارانه نفقا بین متنفذین اقوام و به همین سبب وضیعت افغانستان عزیز کشور یک پارچه اسلامی ما را به سوی آتش جهنم برده است . ولا در اسلام عزیز تضات و برتری وجود ندارد چون اسلام دین برادری برابری عدالت است.
آقاى اشرف غنى به یک نویسنده فقط به این خاطر لقب «بچه خر» مىدهد که با نظر علمى و فکرى او موافق نیست. این رفتار، نه تنها از روان فوقالعاده عصبى، نابردبار، پرخاشگر و ناآرام او پرده برمىدارد، بلکه دلیل روشنى بر بىاعتقادى او به حقوق دیگرى و همزیستى مسالمت آمیز نظرات متفاوت و متضاد نیز مىباشد. کسى که قاطعانه، دارندهى نظر متفاوت را «بچه خر» مىخواند، حتما خود را آگاهانه و یا ناآگاهانه صاحب تمامیت حق و درستى مىپندارد. چنین شخصیت و ذهنیت از دیرباز یکى از عواملِ خشونت سیاسى بوده و تمام دیکتاتورىها بر همین نوع ذهنیت و روان استوار است و شکل مىگیرد.
«بچه خر» فراتر از یک دشنام، زنگ خطرى است که از آن بوى خطر و تباهى مىآید. زنگ خطرى است که از قدرت گرفتن یک دیکتاتور خبر مىدهد. دشنام «بچه خر» از زبان اشرف غنى بوى حفیظ الله امین و ملا عمر مىدهد. به همین خاطر باید آن را جدى گرفت و از کنار این دشنام ظاهرا سبکسرانه نباید با خنده و شوخى گذشت.
غنی که مخالف فکریاش را «بچه خر» مىداند، نه یک انسان صاحب حق و حیثیت چون او، راى ندهیم.
افغانستان از این نوع دیکتاتورهاى خودپرست، خودراى و خودخواه بسیار دیده و از این جهت مردم بی دفاغ آن بسیار رنج کشیده.
دیگر بس است. آنانى را که عصبى، خشونتپیشه، بدزبان، بدکردار، پرازنفرت و کینهتوز هستند، بیشتر از این در مسند قدرت حا معه 99 در صد مسلمان جاى ندهیم. این آدمها در مسند قدرت فقط خلق جنایت و تکثیر وحشت و تباهى در جامعه مىکنند.
>>> غلزایی اثلن غل زوی است و داسنانش در تاریخ وجود دارد.
اما چیزی که من نمیدانم این است که فامیل خسر خیل غل زوی به کدام شاخه منسوب است؟
اگر درانی باشد قضیه معلوم است که دشمنی به چه خاطر است وگرنه جنگ سر لحاف ملا است.
>>> ﺣﻤﻴﺪ ﺣﻤﻴﺪ
ﻭﺯاﺭﺕ ﻣﺎﻟﻴﻪ 99% ﭘﺸﺘﻮﻥ
ﻭﺯاﺭﺕ ﻗﺒﺎﻳﻞ 100% ﻗﺒﻴﻠﻪ
اﺭﮔﺎﻧﻬﺎﻱ ﻣﺤﻞ 90% ﻗﺒﻴﻠﻪ
ﻭﺯاﺭﺕ ﺗﺠﺎﺭﺕ 80% ﻗﺒﻴﻠﻪ
ﻭﺯاﺭﺕ ﻣﻌﺎﺭﻑ 50% ﻭﺭﺩﻛﻲ 30 % ﺟﻨﻮﺑﻲ ﻭاﻝ ﻣﺘﺒﺎﻗﻲ ﺩﻳﮕﺮ اﻗﻮاﻡ
ﻭﺯارﺕ اﻃﻼﻋﺎﺕ و ﻓﺮﻫﻨﮓ 70% ﻗﺒﻴﻠﻪ
ﻭﺯاﺭﺕ ﺩﻓﺎﻉ 100 % ﺑﺴﻮﻱ ﻗﺒﻴﻠﻪ ﺷﺪﻥ ﺑﺮاﻱ ﺁﻣﺎﺩﮔﻲ ﻳﻚ ﻛﻮﺩﺗﺎﻱ ﻧﻆﺎﻣﻲ و ﻗﻮﻣﻲ و ﻧﻆﺎﻡ ﺭا ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻣﺼﺮ ﺩﺭ اﺧﺘﻴﺎﺭ ﻗﺒﻴﻠﻪ ﺳﺎﺧﺘﻦ
ﻭﺯاﺭﺕ ﺗﺤﺼﻼﺕ ﻋﺎﻟﻲ 85 % ﻣﺮﺑﻮﻁ ﻗﺒﻴﻠﻪ
ﻭﺯﺭاﺕ ﺷﻬﺮ ﺳﺎﺯﻱ 60% ﻗﺒﻴﻠﻪ
ﻭﺯاﺭﺕ اﻗﺘﺼﺎﺩ ﻛﺎﺭ و اﻣﻮﺭ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ 80 % ﻣﺮﻛﺰ ﻗﺒﻴﻠﻪ
ﻭﺯاﺭﺕ ﺷﻬﺪاﻱ و ﻣﻌﻠﻮﻟﻴﻦ 79 % ﻗﺒﻴﻠﻮﻱ
ﻭﺯاﺭﺕ اﻧﻜﺸﺎﻑ ﺩﻫﺎﺕ 69 % ﻗﺒﻴﻠﻮﻱ
ﻭﺯاﺭﺕ ﺻﺤﺖ ﻋﺎﻣﻪ 70 % ﻗﺒﻴﻠﻪ
ﺷﺎﺭﻭاﻟﻲ ﻗﺒﻴﻠﻪ
ﺷﺮﻛﺖ ﺁﺭﻳﺎﻧﺎ ﻗﺒﻴﻠﻪ
ﺩاﻧﺸﮕﺎﻩ ﻛﺎﺑﻞ ﻗﺒﻴﻠﻪ
ﻣﺤﻤﻜﻪ 95 % ﻗﺒﻴﻠﻪ
ﺛﺎﺭﻧﻮاﻟﻲ 80 % ﻗﺒﻴﻠﻪ
اﺭﮒ 100% ﻗﺒﻴﻠﻪ
اﺯ 36 ﻭاﻟﻲ ﺗﻘﺮﻳﺒﺎ 25 ﻭاﻟﻲ ﻗﺒﻴﻠﻪ
ﻗﻮﻣﺎﻧﺪاﻧﻬﺎﻱ ﻟﻮا و ﻗﻮﻝ اﺭﺩﻭ ﻫﺎﻱ ﻭﺯاﺭﺕ ﺩﻓﺎﻉ ﻫﻤﻪ ﻳﻌﻨﻲ 99% ﻗﺒﻴﻠﻪ
ﺳﻔﺎﺭﺗﻬﺎ و ﻗﻨﺴﻮﻟﮕﺮﻱ ﻫﺎﻱ ﻭﺯاﺭﺕ ﺧﺎﺭﺟﻪ 89% ﻗﺒﻴﻠﻪ
ﻗﻮﻣﺎﻧﺪاﻧﻬﺎﻱ اﻣﻨﻴﺖ اﻛﺜﺮ ﻭﻻﻳﺎﺕ ﻫﻤﻪ 90% ﻗﺒﻴﻠﻪ
ﺩﺭ ﺭاﺱ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﻮﺳﺴﺎﺕ ﺧﺎﺭﺟﻲ ﻛﻪ ﺭﻳﺎﺳﺖ ﺁﻥ ﻣﺮﺑﻮﻁ اﻓﻐﺎﻧﺴﺘﺎﻧﻲ ﻫﺎ ﻣﻴﺸﻮﺩ ﻫﻤﻪ ﻳﻌﻨﻲ 99% ﻗﺒﻴﻠﻪ
ﻛﺎﺭﻣﻨﺪاﻥ ﻣﻮﺳﺴﺎﺕ ﺧﺎﺭﺟﻲ 99% ﻗﺒﻴﻠﻪ
ﺭﻳﺎﺳﺖ اﻣﻨﻴﺖ ﺑﺴﻮﻱ ﻗﺒﻴﻠﻪ ﺷﺪﻥ ﺗﺎ ﻓﻌﻠﻦ 65 % ﻗﺒﻴﻠﻮﻱ ﺷﺪﻩ اﺳﺖ
ﻭﺯاﺭﺕ ﺯﺭاﻋﺖ 89% ﻗﺒﻴﻠﻪ
ﻭﺯاﺭﺕ ﻣﻮاﺩ ﻣﺨﺪﺭ اﺯ ﺧﻮﺩ ﺷﺎﻥ اﺳﺖ, ﭼﻮﻥ ﻫﺮﭼﻪ ﺗﻮﻟﻴﺪ, ﻗﺎﭼﺎﻗﺒﺮ و ﺳﺎﺣﻪ ﻛﺸﺖ ﻣﻮاﺩ ﻣﺨﺪﺭ اﺳﺖ ﻣﺮﺑﻮﻁ ﺧﻮﺩ ﺷﺎﻥ ﻣﻴﺸﻮﺩ,,
ﻟﻂﻔﻦ ﻣﺘﺒﺎﻗﻲ اﺵ ﺭا ﺷﻤﺎ ﺑﺮ اﺳﺎﺱ ﭼﺸﻢ ﺩﻳﺪ ﻧﺎﻥ اﺿﺎﻓﻪ ﻛﻨﻴﺪ,,
>>> Abdul Lalzad heeft 2 nieuwe foto's toegevoegd.
مشکل اساسی در «ارگ کابل» و «قانون اساسی» است!
================================
* افشاگری های اخیر نبیل و تایید داود زی در مورد همدستی کرزی - احمدزی از سال ۲۰۰۹ و مهندسی انتخابات ۲۰۱۴ زیر رهبری «کابینه مطبخ» کرزی یعنی اسپنتا، نبیل و داود زی برای پیروزی احمدزی، «چلوصاف» تیم ارگ را از آب بیرون انداخت و رسوا ساخت...
* انتخابات ۲۰۰۹ و ۲۰۰۴ نیز چنین سرنوشتی داشتند، یعنی چاپ برگه، پرکاری صندوق ها و اعلان نتیجه زیر رهبری «کابینه مطبح» کرزی قرار داشت...
* هر گونه انتخابات دیگری که در زیر رهبری «کابینه مطبخ» احمدزی برگزار گردد، دارای سرنوشت بهتری از انتخابات ۲۰۱۴ نمی باشد...
لذا تا زمانیکه نظام موجود (تیم ارگ و قانون اساسی) برقرار باشد:
-------------------------------------------------
* تغییر اوضاع سیاسی، بهبود اوضاع امنیتی، برگزاری انتخابات سالم وغیره توسط تیم «غنی - اتمر - ستانکزی» چیزی نیست، به جز از خیالات واهی...
* تغییر اوضاع سیاسی، بهبود اوضاع امنیتی، برگزاری انتخابات سالم وغیره توسط «جامعه جهانی» چیزی نیست، به جز از تصورات ذهنی...
* تغییر اوضاع سیاسی، بهبود اوضاع امنیتی، برگزاری انتخابات سالم وغیره توسط «سخنرانی» ها در محافل، «اخطار» ها در پارلمان یا «صبر استراتژیک» در سپیدار چیزی نیست، به جز از وقت گذرانی...
راه علاج
======
*ایجاد یک «جبهه متحد» توسط رهبران، بزرگان، فرماندهان و نسل جوان؛
* اقدامات عملی برای فلج ارگ یا سلب صلاحیت آن از طریق اعتراضات، اعتصابات، برگزاری لویه جرگه و یا هر وسیله ممکن؛
* ایجاد یک حکومت موقت (برای دو سال)؛
* ایجاد کمیسیون تغییر و اصلاح قانون اساسی (و تصویب آن در جریان یک سال)؛
* آماده سازی شرایط برای برگزاری انتخابات سالم (ایجاد کمیته های انتخاباتی بیطرف، تهیه فهرست رای دهندگان و مراکز رای دهی، توزیع شناسنامه برقی و... در جریان دو سال)؛
* برگزاری انتخابات در پایان سال دوم (یا آغاز سال سوم)...
+ + +
در غیرآن، این «دور باطل» ادامه می یابد...
+ + +
کابینه مطبخ (Kitchen Cabinet)
---------------------------
کابینه مطبخ عبارت از اشخاص بسیار معتمد و دور دسترخوان یا میز آشپزخانه ارگ اند که «تصامیم اصلی و پشت پرده» را در آنجا می گیرند و بعد جهت عملی سازی به کابینه اصلی (شورای وزیران) و سایر مراجع ذیربط می فرستند...
>>> حمد همایون صادقی
نخست جنایت میکنند و بعدن برای تبرئه ایشان اعتراف .
نبیل ، سپنتا ، داودزی بخاطریکه مردم را فریب بدهند بیشرمانه در رسانه ها اعتراف کردند و برخی ساده لوح ها اعترافات آنها را ستایشگر شدند .
این سه نفر ، جنایتکاران و روانی های قومگرای فاشیست را برنده های انتخابات اعلام کردند و عامل تباهی و نسل کشی در میهن مان شدند .
همین سه نفر با کرزی و غنی رؤسای جمهوری های نامشروع باید به دادگاه مردمی کشانده شوند و مردم آنها را همچو قذافی مجازات کنند .
مردم باید انقلاب کنند و این سیستم دونیم قرنه استبدادی استعماری را از ریشه نابود کنند .
این چرخ کهن فاشیستی و شمشير زنگ زده را نباید گذاشت که استعمارگران صیقل دهد و سر های آزادیخواهان و عدالتخواهان را از تن ایشان جدا کند .
>>> شاش کنم بر این انسانیت و اسلامیت!!!!
ای مردم ! تاجک ناموس تاجک را ،پشتون ناموس پشتون را هزاره ناموس هزاره را و...... وشیعه ناموس شیعه وسنی ناموس سنی را مورد تجاور قرار میګیرد! پشتون ننګرهار از پشتون مزدور غلام پکستان بی سواد و تاریک ننګرهار ناموس مظلوم همان پشتون ننګرهار را هزاره ناموس هزاره را در بامیان پنجشیری در پنجشیر بهمین منوال په پیش!
شاش کنید بر این تفرقه! بیایید جهانی شویم انسان شویم! غیرت کنیم! بدانیم که ملت مظلوم سګ ظالمان ما است!!!!!!
خلقی
>>> (استفاده از تجارب گذشته تاریخ )
جناب اشرف غنی بایدبرای حفظ نظم عامه وتثبیت حکومت وحدت ملی از تجارب گذشته ها استفاده کند نه اینکه مانند روسای جمهور امریکا سیاست انتخاب کند ، تجارب حاکمان گذشته چگونه بود از همان ابتدای کشوری بنام افغانستان وبنیانگذار آن احمد شاه ابدالی ،
احمد شاه از همان ابتدا ی حکومتش حق اولیت رابه دادن امتیاز ات فراوان به سرگروپ های قومی داد تا بتواند همکاری شانرا جهت حفظ وادامه حکومت واداره اش جذب کند معاشات بلندوامتیازات زیاد موروثی بخشیدن زمین های دولتی به آنان ، تقرر درمقام های بالای حکومتی ، سهیم ساختن آنان در مشوره با موضوعات کلان ملی، همینطور تیمورشاه پسرش این سیاست را ادامه داد بعدا که شاه زمان قدرت رابدست گرفت وزیر بی تدبیرش به او مشوره داد تا امتیازات این بزرگان قومی را قطع سازد وبا دیکتاتوری وبرخورد قاطع برآنها حکومت نماید که نتیجه همان شد تا حکومتش سقوط خودش دستگیر وچشمانش از حدقه کشیده شود،همین چند سال پیش وقتی امریکائی ها قدرت رابه کرزی دادند، او همانند احمد شاه اول دهان قُـــلدران رابادادن امتیازات بست ، دست رهبران تنظیمی رابرای غصب وفروش اراضی دولتی باز گذاشت حکومات محلی رابه جنگ سالاران سپرد تاخون ملت فقیر را بخورند ، حتی دروازه بانک هارابروی دزدها گشود، همچنان او از سی آی ای ملیون ها دالر پول می گرفت وبرای سرگروپ های قومی تنظیمی وجنگ سالاران مُفسد تقسیم میکرد تا زبان ناپاک شان بسته باشد،
اینکه جناب اشرف غنی دوصد بند برق پلان کند راه های تجارتی را بگشاید وافغانستان را از محاصره پاکستان آزاد سازد، فساد درقرارداد های دولتی را تا اندازه ئی مهارکند وامریکائی ها واروپائی هارا به این قانع سازد که منبع جنگ افغانستان درپاکستان است چی سودی برای گُرگ ها دارد؟
آن گُــــرگ های حریص تازنده هستند همه چیز را برای خود می خواهند ، وزرای مُختلس قبلی والیان بی ولایتِ سابق همه اینها منتظر اند تا آب را گل آلود کنند وماهی بگیرند، تاروزیکه صاحب صلاحیت بودند از هیچ بیعدالتی وفساددریغ نکردند اما حالا لویه جرگه می خواهند واز جهت خرابی اوضاع تشویش دارند قصد دارند تا مانند زمان حکومت کرزی همه چیز گل وگلزاز شود !!
حتی از تجارب دوران شاه شجاع ، اگر مکناتن به دستور کمپنی هند شرقی که گویا وضعیت اقتصادی بد است باید صرفه جوئی شود جیره سرداران درباررا کاهش نمیداد همینطور اگر اوجیره سرداران غلزی که گردنه خیبر وکوه های بین کابل وجلال آباد را دراختیار داشتند و آنرابه اختیار خود بازوبسته میکردنددراکتبر 1841 به 4هزار لیره پائین نمی آورد مشکلی برایش ظهور نمیکرد که این اقدام خشم آنانرا برافروخته همه به کابل نزد شاه شجاع برمیگردندتابدانند چرا اینقدر جیره شان کاهش یافته ،ازطرف دیگرجیره سرداران دربارکاهش یافته وسردارعبدالله اچکزی سرداران دیگر رابخانه خود دعوت وجمله سوگند می خورند که انگلیس رابرانند همه این مشکلات از کاهش جیره بود که قبلا انگریز ها با فراخ دستی وسخاوتمندانه پرداخت میکردند
بنا برای اینکه اوضاع بدتر نشود رئیس جمهور باید از طریق کود 91 ویا اینکه از سی ای ای ملیون ها دالر بخواهد وبه دهان این گُرگ ها تخته کند تا خاموش شوند و آرام بگیــــــــــرند،
چون همین فرهنگ ماست !
(گیلگمش )
>>> Salam
از همه يى مردم عدالتخواه تمنا دارم تا براى رهايى افسران كه برگه و سند تبعيض تبارى غنى را افشا كرده اند تلاش كنند و كمپاين قوى را به راه اندازند ، اينها مردان صادق و بى گناه اند و فاشيزم براى سرپوش گذاشتن به اپارتايد قومى خود مى كوشد تا از رسواى بيشتر خود جلوگيرى كند. كسانى به موقع و از روى صداقت خيانت هاى حاكمان را افشا مى كنند درخور تحسين اند نه زندان . اينها راز و محرميت را افشا نكرده اند تا مجازات شوند ، بل يك خيانت آشكار را آفتابى كرده اند . از دوستان و عدالت خواهان مى خواهيم تا اين افسران را تنها نگذارند و هويت هاى شان را در مطبوعات و رسانه ها نشر كنند و كمپاين رهاى براى شان به راه اندازند .
>>> Salam
در افغانستان تنها اقوام وجود دارد، چيزى بنام ملت وجود ندارد و اقوام هم با موجوديت قدرت و وزن سياسى مطرح مى شوند. توصيه يى من به تاجيكان اين است كه در كوتاه مدت براى اقتدار سياسى و رهبرى كشور با پشتون ها علنأ رقابت كنند ، ساير اقوام دنبال قوم حاكم اند نه گزينه ديگر . همين اكنون همنوايى هزاره ها و ازبيك با حاكمان پشتون رابطه يى آمر و زير دست است و در راستاى اهداف آنها حركت مى كنند. هزاره ها و ازبيك در هيچ امرى ملى و عدالتخواهى با تاجيكان هم سوى نكرده اند ، نخبگان هزاره و ازبيك حاضر اند تا شناسنانه اوغان بگيرند و سرور دانش طراح اين مساله شد ، در بحث زبان پارسى هم خيلى پسيف عمل كردنند و همين اكنون هم اپارتايد قومى پشتون ها عليه تاجيكان را توجيه مى كنند. براى همين تاجيكان بايد براى اقتدار و قدرت مبارزه كنند نه معاون شدن . قبيله گرايان نه هزاره را حريف مى شمارد و نه هم ازبيك ها ، قبيله گرايان مى دانند كه اين قوم توان رقابت در صحته يى سياسى را ندارند.
>>> (سریال دزدی های ( ع ، ن ) عضو ریاست محافظت رجال برجسته یاورامیتی وزیر صاحب داخله)
( به سبک هزارو یکشب )
چون داستان سرقت اسکواتور وبردن و آوردن ان بین کابل وخوست به انتها رسید خـــــروس بانگ اذان صبح برکشید ،
روز شدتاریکی ها فرار نمودند آفتاب جهانتاب همه جارا درخشان وروشن نمود ، مردم همه بدنبال کاری درشهر و ودکاکین وکاروبار خویش مصروف گشتند، مامور حکومتی بدنبال اختلاس ، قوماندان جنگ سالار بدنبال غصب ، استخبارات چی بدنبال اختطاف تاجرین، پولیس شهردرپی اذیت دستفروشان ، اشرارِ مُلک بدنبال خونریزی وتخریب و وحشت بیشتر ، دوستان خارجی درپی تثبیت مقداروکیفیت ومکان معادن ما،کاتبان درتحریر مکاتیب به جهت نفاق اندازی بین اقوام ،صاحب نظران در دامن زدن بیشتر انفاق ، بازنشته های قدرت درپی ساختن راه گُنجشکک ( لویه جرگه)برای درچنگ آوردن دوباره قدرت به هدف نامشروع ، کمیشن کاران خانه ملت درصدد بدست آوردن بیشتر پول،
مانند همیشه این روزهم شب را درپی دارد آخرین اشعه زرد رنگ آفتاب از قله بلند کوه ها ناپدیدشد ،
شهرزاد گفت: آن شنیدستی که چسان بود ربودن موترِ مامور وزارت ؟
شاهــــــــزاد گفت : بازگو آن را تا بدانم
شهرزاد گفت: چون روز شد هریکی پی کارش رفت ( ع ، ن ) در شعبه کمره های امنیتی وزارت شد .گفت :
دران محل که موترهای مامورین ایستاده باشد را توسط کمره برایم بنمائید تابدانم ، چون آن محل از طریق کمره بدقت بدید گفت: کمره دیگری دران محل نباشد؟ گفتند نه اوبرخاست وگفت: بازهم موتر گُم میشود،فردایش ازهمان محل موتر از مامورِهمکار ( ع ، ن ) ربوده شد ،دوطوطی که برسردرختی نشسته بودند یکی از طوطی هابه جوره خود گفت: آیا دانستی موتر را کی ربود؟ جوره اش گفت: بلی آنکس که دیروز کمره های این محل بدیده بود !
چون داستان به اینجا رسید خروس بانگ سحری برکشید وشهر زاد به داستانش خاتمه داد وشهزاد در بسترخواب شد ،
از راز های تعجب برانگیز یاور صاحب وزیر اینکه پانزده هزار معاش دارد اما تعمیر سه منزله تحت ساختمان دارد
(گیلگمش )
>>> درانی = تیکه دار دائیمی مملکت آخرتاچه وقت این رسوائی وبدماشی
>>> لطیف پدرام:
پیروزی هیچ کدام از سران غلزایی و درانی به نفع ما نیست. باز هم تاکید می کنم چه کرزی پیروز شود، چه غنی چیز مهمی را برای ما تغییر نمی دهد. همین آقای کرزی پایتخت تاریخی و باستانی فارسی زبان ها را وشهر قصه های زال و رودابه و مهراب کابلی را به نام خود تغییر داد. چه فرقی می کند که یک برده به چه کسی سواری می دهد،ممکن است تعداد تازیانه ها کم یا زیاد باشد. در هر حال تازیانه از دست اربابی به ارباب دیگر می رسد.
این جا مسایل مهم تری از کوشش کردن برای به قدرت رسیدن کرزی برای ما وجود دارد.زبان، هویت و تقسیمات قومی است که همه خاموش اند و به جای رفتن به دنبال کرزی یا غنی به این کار مهم باید می پرداختند، مارا میخواهند تکه تکه کنند. تمام خشت های اساسی بنای فاشیزم در زمان حاکمیت کرزی گذارده شده است.قتل های زنجیره یی در همان زمان اتفاق افتاد. حافظه مان را فرا بخوانیم و دوباره یاد آوری کنیم. برای ما عاقلانه این بود که می گذاشتیم که این ها با هم بجنگند، تا فرصتی برای عدالت خواهان در یک محور جدید به وجود بیاید. آن هایی که وارد این بازی شده اند در نهایت به نفع تقویت پایه های یکی از این دو جناح فاشیستی انرژی های شان را تباه خواهند کرد. فردای پیروزی یکی از آنها، باز نق نق و گله و شکایت شروع خواهد شد. ای وای! باز اشتباه کردیم، باز به قول شان وفا نکردند! همان تجربه های تلخ گذشته تکرار خواهد شد.
البته بعضی چیز ها است که نمی شود یاد داد، و نمی شود یاد گرفت، عقل و شعور حساس و تیزبین نیاز است که رخداد ها را درست تحلیل کند. رخداد هایی که تازه اند و درباره ی شان نوشته نشده است. به قول یک دوست مبارز فلسطینی من: بعضی وقت چیز هایی اتفاق می افتد که هر چه بگویی از تو نمی پذیرند، باید منتظر زمان بمانی تا حقانیت ات را بدانند، ولی افسوس آن زمان بسیار دیر است و چه فرصت های نازنینی که از دست رفته است!
چون من مساله ملی را تا حدودی می دانم نگران رخداد ها هستم. می خواهم بگویم در آن مبارزه ی ملی ای که بعضی دوستان ما اشاره کرده اند، سرمایه دار ملی در کنار ملت خودش ایستاد می شود، ملت خودش را می خواهد به زعامت برساند، مظلومان اقوام تحت ستم را می خواهد به قدرت برساند، نه این که در خدمت شوونیزم قوم حاکم شمشیر بزند، و ابزار استحاله ی قدرت از دست یک فاشیست به فاشیست دیگر شود.
به دوستان بگویم من از حکمتیار خوب آموخته ام. حکمتیار و جناح های مختلف پشتون که از چپ و راست با او متحد اند، هیچ گاه به خاطر این که مثلا اسمعیل خان به قدرت برسد یا آقای قانونی، انرژی اش را خرچ نمی کند و ابزار دست این ها قرار نمی گیرد یا به طور مثال ابزار دست کسان دیگری،غیر از تبار خودش. او از همه ی این ابزار ها استفاده می کند برای حفظ سلطه ی قوم و تبار اش. حالا نگاه کنید افراد تبار شما برای چه هدفی و برای چه کسانی کار می کنند؟ یک عده پشت سر کرزی صف کشیده اند و یک عده پشت سر غنی و شمار دیگری هم پشت سر استاد سیاف. مگر غیر از این است؟ و آخر سر بگویم آن قدر شعور و تجربه دارم که برنامه ی آزادی بخش ملی را از پروژه های شخصی ی مدعیان تشخیص بدهم و تفکیک کنم.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است