تاریخ انتشار: ۱۳:۳۷ ۱۳۹۶/۹/۶ | کد خبر: 142204 | منبع: | پرینت |
متاسفانه هر آن اتفاق سياسي خوب و خراب در افغانستان، قومي و قومي تر مي شود مثلا همين اظهارات محمد محقق در ايران. يكي آمده تمام يك قوم را نفهم خطاب مي كند و آن ديگري سوداي وطن پرستي با پشتوانه قومي را در سر مي پروراند.
يكي نيست كه با وجدان آگاه و بدون تعلق خاطر به بيگانگان بگويد:" نه ايراني، نه پاكستاني، نه هندي، نه روسي، نه امريكايي، نه داعشي نه طالباني، نه عربستاني و نه هم انگليسي.
ما بجاي همسويي و كنار هم قرار گرفتن اتومات جبهه قومي مي سازيم. قوم خود را قهرمان و بقيه را مزدور مي پنداريم. محقق را آينه تمام نماي هزاره مي دانيم و آن طرف هر عمل زشت را فردي تلقي مي كنيم.
يكي نيست بگويد كه نه محقق كليت هزاره است و نه هم ايران و عربستان دايه هاي مهربان تر از مادر. چه خوب خواهد بود كه اگر با خودمان با تفاوت رنگ و پوست، كنار بيايم تا بيشتر از اين بر سنت مزدوري مان كه شامل همه مي شود ادامه ندهيم. چه خوب است يخن محقق و استانكزي با كاركردهاي شان گرفته شود، نه با عقده هاي تباري و قومي.
احساني
>>> Amirzada
هزاره ها به لشکر فاطمیون در افغانستان نیاز دارند نه در جنگ های نیابتی دیگران
سخنان جنجال بر انگیز استاد محقق در ایران واکنشهای مختلفی در افغانستان بر انگیخته است. عده ای از آن استقبال کرده اند و عده ای هم با غرور لشکر فاطمیون را قهرمانی جوانان هزاره در جنگ با داعش تعبیر نموده اند.
برخی دیگری سخنان محقق را محکوم نموده و آنرا فرقه گرایی مذهبی و حمایت از شعیه ها بر علیه سنی ها در چهارچوب جنگ میان ایران شعیه و عربستان سعودی تفسیر نموده اند.
در همین حال برخی نخبگان هزاره به این باورند که هزاره ها بهای سخنان محقق را در افغانستان و تحریک داعش و طالب خواهند پرداخت.
واقعیت اینست که هزاره ها بجای سوریه به لشکری همچو فاطمیون در افغانستان نیاز دارند تا در برابر بی عدالتی ها به ایستند. قربانی دادن برای جنگ نیابتی دیگران بخاطر دریافت ویزه اقامت در ایران و یا اجازه رفتن فرزندان هزاره به مدارس ایران قهرمانی نیست ، بلکه نهایت بیچارگی است. اگر هزاره ها در جستجوی کشتن داعش هستند هیچ نیازی نیست که زحمت سفر به سوریه را بکشند در خانه خود شان داعش های وحشی تر از سوریه از کاخ ریاست جمهوری گرفته تا در همسایگی خانه شان حضور دارند و تا حال سر صد ها هزاره را از تبسم گرفته تا صد ها سر دیگر را بریدند ولی هزاره ها با اشک و صبوری از آن استقبال کردند.
>>> Mutaref
وقتي امريكايي ها در افغانستان به خاطر منافع شان مي جنگند، چه فرق مي كند افغانستاني ها به خاطر منافع خود در سوريه و عراق بجنگند؟
>>> Arianfar
ده جفای بزرگی که کرزی در حق مردم ما کرد:
1. نگذاشت مشی بی طرفی سنتی در عرصه سیاست خارجی تثبیت گردد.
2. نگذاشت کشور صاحب قانون اساسی و ساختار نظام کارا و پذیرا گردد.
3. نگذاشت امریکایی ها طالبان را ریشه کن نمایند.
4. به دلیل ضعف مدیریت، ده ها میلیارد دالر کمک بین المللی را حیف و میل کرد و برباد داد.
5. نگذاشت کشور صاحب احزاب سیاسی فراگیر گردد.
6. جلو گام های مثبت در راستای دولت سازی و ملت سازی را گرفت.
7. با قوم پرستی و فرقه گرایی، چالش های تباری و سمتی را به اوج رساند.
8. فرهنگ مباشرپروری، واسطه بازی، رشوه ستانی و فساد را نهادینه ساخت. تولید و قاچاق مواد مخدر را به ارقام نجومی رساند. در نتیجه بیش از یک میلیون جوان را هیرویینی ساخت.
9. فرهنگ تقلب، تخلف و تخطی را در انتخابات نهادینه ساخت.
10. فرهنگ انحصارگرایی را در کشور نهادینه ساخت.
>>> تشکر خیلی منطقی است
>>> عربستان خاندان آل سعود که هرکدام تابیست زن دارند. وهابیت وپشتوانه داعش وطالب وقاتل مردم یمن وملل اسلامی هستند هرروز سربازان اوردوی ملی را که شهید میسازند پس اونها بد نیستند سربازان بد هستند پس جناب محقق باید داعش راتعریف ومردم واوردوی ملی را نکوهش میکرد تاارک نشینان راضی میبود.
بااحترام
>>> مجلس سنای افغانستان
که در بالای دروازه اش هم به انگلیسی وپشتو نوشته شده در حالی که پارسی وپشتو زبان رسمی است نه انگلیسی وپشتو
این مجلس
خانه افراد فرمایشی متشکل از کلان های سرحدی ریش سفیدان بیکار وهم طورنمادین چند شخصیت محدود نخبه ودانشمند وکار شان هم انچه فرمانروا بخواهد تایید. میشودولو خلاف منافع مردم بیرون معاملات ارگی باشدوکارگل اخیری که به اب داده اند تایید فرمان تقنینی ریس جمهور ارگ در رابطه به درج واژه افغان در شناس نامه شهروندان که در داخل هم مردم اصل را فراموش کرده به هویت بخش دیگری زنده گی کنند که کار حتی خلاف ارشاد قران عظیم هم است که می فرماید. من شما را از یک مرد وزن افریده ام وبه شعبه وقبایل تقسیم نموده ام تا همدیگر خود را بشناسید بهترین تان پرهیزگار ترین تان است ونگفته که همه در خانه تان هم افغان باشید
>>> داد فر اویانی
روان کش های «تفرقه انداز و حکومت کن» در بار افغان-انگلیس ارگ کابل را بگویید که شهروندان تاریکستان بچنگ دیورند های انگلیس و رحمان های افغان، دیگر باور ندارند به جهاد افغان-انگلیس در خاک خراسان!
خدا را که نمی شناسید میدانم؛ چون هیچ خود کفان و آدمکشی خدا را نشناسد.
مگر از مردم ما بشرمید و بدانید که آنها نیز می خوانند کتاب ها و این چتیات اسپنتای پرورش دیده انگلیس را زیر نام «کتاب»، نیز میخوانند.
من خوانده ام این اسپنتا را و در هیچ برگه اش ندیده ام این برساخت شما را.
بس باد نیرنگ ستم و برساختکاری و کشتن و خود کفانی های افغانی!
ببینیم این پروپاگند های گند گمارده های «فیسبوکی»ی باشگاه های برساختگریی رژیم ستم ملی را و بخوانیم این برگه های (39 و 417) کتاب اسپنتا -ی درباری را برای دانستن اینهمه برساختکاری های افغانی:
>>> Khurasani heeft 3 nieuwe foto's toegevoegd.
توطیهٔ جدید ارگ؛
برای تقسیم هویت تاجیک ها و ازبیک ها به دهها هویت قومی، جهت تثبیت اکثریت جعلی پشتون ها( افغانها) در افغانستان.
رئیس جمهور با صدور فرمان و ایجاد کمیسیون برای تهیه لیست اقوام افغانستان در شناسنامه های جدید شمشیر جراحی به دست گرفته و ما را هدف قرار داده است.
اسناد رسیده از ارگ ریاست جمهوری حاکی از آن است که تیم فاشیسم قبیله برای تقسیم هویت تاجیک ها و تثبیت اکثریت افغانها ( پشتون) طی فرمانی دستور داده است تا تاجیک ها را به بیش از سی گروه قومی تقسیم نمایند و به این ترتیب این اکثریت قومی را به اقلیت های متعدد تقسیم و معرفی کنند.
هدف از این طرح تقسیم هویت تاجیک ها و ازبیک ها به خرده هویت ها و تثبیت اکثریت افغان ( پشتون) در افغانستان می باشد.
جوانان عزیز
تنها راه جلوگیری از این طرح شیطانی دفاع و حمایت از قانون شناسنامه ها مصوب مجلس نمایندگان است و بس.
ادامه سکوت نمایندگان ما در حکومت و دولت در برابر این شرارت ها و فتنه انگیزی ها شرم آور و ذلت بار میباشد
>>> لطیف پدرام:
پیروزی هیچ کدام از سران غلزایی و درانی به نفع ما نیست. باز هم تاکید می کنم چه کرزی پیروز شود، چه غنی چیز مهمی را برای ما تغییر نمی دهد. همین آقای کرزی پایتخت تاریخی و باستانی فارسی زبان ها را وشهر قصه های زال و رودابه و مهراب کابلی را به نام خود تغییر داد. چه فرقی می کند که یک برده به چه کسی سواری می دهد،ممکن است تعداد تازیانه ها کم یا زیاد باشد. در هر حال تازیانه از دست اربابی به ارباب دیگر می رسد.
این جا مسایل مهم تری از کوشش کردن برای به قدرت رسیدن کرزی برای ما وجود دارد.زبان، هویت و تقسیمات قومی است که همه خاموش اند و به جای رفتن به دنبال کرزی یا غنی به این کار مهم باید می پرداختند، مارا میخواهند تکه تکه کنند. تمام خشت های اساسی بنای فاشیزم در زمان حاکمیت کرزی گذارده شده است.قتل های زنجیره یی در همان زمان اتفاق افتاد. حافظه مان را فرا بخوانیم و دوباره یاد آوری کنیم. برای ما عاقلانه این بود که می گذاشتیم که این ها با هم بجنگند، تا فرصتی برای عدالت خواهان در یک محور جدید به وجود بیاید. آن هایی که وارد این بازی شده اند در نهایت به نفع تقویت پایه های یکی از این دو جناح فاشیستی انرژی های شان را تباه خواهند کرد. فردای پیروزی یکی از آنها، باز نق نق و گله و شکایت شروع خواهد شد. ای وای! باز اشتباه کردیم، باز به قول شان وفا نکردند! همان تجربه های تلخ گذشته تکرار خواهد شد.
البته بعضی چیز ها است که نمی شود یاد داد، و نمی شود یاد گرفت، عقل و شعور حساس و تیزبین نیاز است که رخداد ها را درست تحلیل کند. رخداد هایی که تازه اند و درباره ی شان نوشته نشده است. به قول یک دوست مبارز فلسطینی من: بعضی وقت چیز هایی اتفاق می افتد که هر چه بگویی از تو نمی پذیرند، باید منتظر زمان بمانی تا حقانیت ات را بدانند، ولی افسوس آن زمان بسیار دیر است و چه فرصت های نازنینی که از دست رفته است!
چون من مساله ملی را تا حدودی می دانم نگران رخداد ها هستم. می خواهم بگویم در آن مبارزه ی ملی ای که بعضی دوستان ما اشاره کرده اند، سرمایه دار ملی در کنار ملت خودش ایستاد می شود، ملت خودش را می خواهد به زعامت برساند، مظلومان اقوام تحت ستم را می خواهد به قدرت برساند، نه این که در خدمت شوونیزم قوم حاکم شمشیر بزند، و ابزار استحاله ی قدرت از دست یک فاشیست به فاشیست دیگر شود.
به دوستان بگویم من از حکمتیار خوب آموخته ام. حکمتیار و جناح های مختلف پشتون که از چپ و راست با او متحد اند، هیچ گاه به خاطر این که مثلا اسمعیل خان به قدرت برسد یا آقای قانونی، انرژی اش را خرچ نمی کند و ابزار دست این ها قرار نمی گیرد یا به طور مثال ابزار دست کسان دیگری،غیر از تبار خودش. او از همه ی این ابزار ها استفاده می کند برای حفظ سلطه ی قوم و تبار اش. حالا نگاه کنید افراد تبار شما برای چه هدفی و برای چه کسانی کار می کنند؟ یک عده پشت سر کرزی صف کشیده اند و یک عده پشت سر غنی و شمار دیگری هم پشت سر استاد سیاف. مگر غیر از این است؟ و آخر سر بگویم آن قدر شعور و تجربه دارم که برنامه ی آزادی بخش ملی را از پروژه های شخصی ی مدعیان تشخیص بدهم و تفکیک کنم.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است