تاریخ انتشار: ۱۰:۵۰ ۱۳۹۶/۹/۱۱ | کد خبر: 142437 | منبع: | پرینت |
این جلد که با قصه های جوانی، تحصیل، بازی های روشنفکری و چپ زنی داکتر سپنتا و خاستگاه خانوادگی، کوچی گری، طبیعت غریوای کرخ و قلعه پدری و خاطره های شیرین دوران تحصیل و دلبستگی به جریان شعله جاوید شروع می شود. با ادامه تحصیل در ترکیه و تحصیل در آلمان ارتقا می یابد و در این گاه به باور نویسنده، شخصیت احساساتی و انقلابی او دچار دگردیسی و نگاهش به هستی و انسان و جامعه متحول می گردد.
این بخش از نوشته های سپنتا خیلی شیرین است و با لذت و اشتیاق خوانده می شود اما قسمت های بعدی کتاب به گفته مرحوم استاد اخگر، که داستان "لغزش ایشان به آغوش گرم قدرت است" در نخستین صفحات نسبتا خوب پیش می رود اما از نصف کتاب به بعد همگی تکرار قصه های خسته کننده و نفسگیر تنش و چالش کرزی با امریکایی ها است.
در این بخش اگر صد تا دو صفحه هم پیش بروی احساس می کنی که در یک نقطه میخکوب شده ای، مدام در جا می زنی و یک چیز را نشخوار می کنی و آن درگیری و ناز و کرشمه کرزی در برابر امریکایی ها و واسطه گری و تلاش و تقلای سپنتا برای نرمال سازی روابط است.
خوب بود که سپنتا در تبویب و ترتیب و دسته بندی موضوعات و مسایل دقت بیشتری می فرمودند. در این بخش ها موضوعات و موارد مربوط به سال های دو هزار و شش، هفت، هشت و تا دو هزار و چهارده بارها در هم تداخل و تزاحم کرده و ایشان از شاخه ای به شاخه دیگر پریده اند.
اما دریافت من از این جلد:
- روایت داکتر سپنتا از رویدادهای سی_چهل سال اخیر روایت چپ از نوع شعله جاوید است، چنانکه روایت های جریان های دیگر از گروه های سیاسی_ایدیالوژیکی خودشان.
- با وجود تحصیلات آکادمیک و آشنایی با فلسفه لیبرالیزم و مکتب فرانکفورت و اندیشه های انتقادی مدرن، داکتر سپنتا همچنان زیر بار تعلق خاطر جوانی و شور شعله جاوید قلم می زند و خاطره رفقای جان باخته و مبارزش همچنان برنوشته های او سایه افکنده است.
- تصویر داکتر سپنتا از مبارزین شعله جاوید بسیار حماسی و شورناک است. وی آنان را یگانه انقلابیون پاکباز و دلیر و عدالت خواه عنوان می کند که نظیرشان در هیچ جریان دیگر یافت نمی شود.
- ایشان مجاهدین، حزب دمکراتیک خلق و طالبان را در ظلم و جنایت و فاجعه آفرینی در یک ردیف قرار می دهد و بار بار این ردیف سازی را تکرار می کند.
- داکتر سپنتا نقش و تاثیرگذاری خودرا در تصمیم سازی های سیاسی و مدیریت تحولات بسیار پر رنگ می سازد و چهره خود را تا می تواند برجسته و فاخر نشان می دهد و از رفیق اش حامد کرزی تا می تواند رفع اتهام می کند.
- به باور آقای سپنتا، کرزی اگر چه خوی و خصلت خانی و اربابی دارد و گاه گاهی در حضیض قبیله گرایی فرو می لغزد اما انسانی عاطفی، دردمند، دارای افکار ملی، حس وطن دوستی و مردم خواهی قوی و روحیه بیگانه ستیزی نیرومند می باشد که به خاطر منافع ملی و یا حفاظت از جان افغان ها، رو در روی ولی نعمت خود، امریکای بزرگ شجاعانه و بی باک می ایستد و سال ها چنگ در چنگ آنان در می افکند و از چانه زنی و چالشگری و مجادله با ایشان هیچ خسته نمی شود.
- باید اعتراف کرد که روایت آقای سپنتا از هر لحاظ جذاب و فاخر و برسازنده تاریخ چند دهه اخیربر مبنای مفکوره خودشان است و می تواند تا حدودی مقصود شان را در این زمینه بر آورده سازد. ایشان همسان کشتمند و عبدالوکیل و عظیمی، نقش و جایگاه خود و یاران مبارزشان را در رویدادهای دهه های پسین باز آفرینی کرده اند که البته از نظر من کار تمام اینان ضروری و در خور توجه است.
در این میان امید است گروه های مجاهدین نیز آستین بر زنند و روایت شان از رویدادهای اخیر را ارایه کنند تا پژوهشگران تاریخ در بستر این روایت ها به داوری بنشینند و تاریخ واقعی کشور را بنگارند.
سنچارکی
>>> مجاهدین زیر سایه تبلیغات غرب و دشمنان قرارداشته به افتخارات شان بطور که لازم است پابند نیستند و باید هر مجاهد خاطرات خود را نوشته و به صدها کتاب باید نوشته شود. آقای سپنتا که فقط بخاطر قدرت داشتن و مطرح شدن در حکومت آینده این زحمت بی مورد نموده است مجاهدین باید پند بگیرند. سپنا به حقایق موضوع که عبارت از خیانتهای ملی کرزی باشد هیچ وضاحت نداده است. من نمیدانم که چرا مردم حاشیه روی میکنند ملت در خون و مصیبت غوطه میزنند ولی هیچ کسی آمده نیست که حقایق خیانتهای ملی که امروز افغانستان را به این حالت رسانیده است افشاسازد.
حق شناس
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است