تاریخ انتشار: ۱۳:۴۵ ۱۳۹۶/۹/۱۱ | کد خبر: 142481 | منبع: | پرینت |
بازتاب رسانه ای نشست قندهار!
کشمکش درانی و غلجایی؛ واقعیت یا بازی؟
نشست قندهار فارغ از اهداف و پلان های پشت پرده آن و بازتاب رسانه ای گسترده آن بخصوص بعد از تاخیر پرواز یا ممانعت پرواز طیاره حامل عطامحمد نور و باتور دوستم و التیماتوم همایون همایون به دولت برای آمدن نور و باتور خود یک حقیقت را آشکار می کند که درانی ها از آنچه در چمبر قدرت سیاسی رخ می دهد راضی نیستند اما در پهنا و گستره رسانه ها این پرسش کمتر مجال بروز پیدا نمود که برای چه این نشست در قندهار برگزار می گردد؟ ارتباط این نشست با یک نشست دیگر تحت عنوان سالگشت تاج گذاری پادشاه در بامیان چیست؟
دو احتمال را می توان قاب نمود و بر آن انگشت نهاد که تا اندازه ای به آن پرسش ها نیز پاسخ می دهد:
1. پشتون ها بعد از جمع کردن سایر اقوام از مراکز تصمیم گیری اصلی قدرت اینک در تلاش هستند بر اساس ادعای خیالی اکثریت چتر گسترده تری را در سطح کشور پهن نمایند و با دعوت از عناصری از اقوام کشور به دو قطبی نمودن قدرت سیاسی در کشور دست یابند. دو قطبی که رهبری هر دو قطب آن را اشخاص و عناصری از پشتون ها رهبری نماید و سایر اقوام صرفا در راستای منافع سیاسی پشتون و به عنوان اقوام درجه دو در این ساختارهای جدید حضور داشته باشند.
گلچین دعوت نمودن عناصری از تاجیک ها، ازبک ها و هزاره ها در این نشست به معنای آن است که وحدت و یکپارچگی اقوام محروم را به چالش بکشند و زمینه هایی را برای انتخابات آینده با دو قطبی کردن قدرت برای تداوم سیطره سیاسی پشتون مهیا سازند.
بر مبنای این تحلیل، چتر گسترده رسانه ای و سناریوی ممانعت از حضور عطا و باتور در نشست قندهار یک بازی رسانه ای است که با توافق دولت یعنی غلجایی ها و درانی ها یعنی کرزی و تیم اش انجام می گیرد و بدینسان دولت و در سطح کلان پشتون ها موفق می شوند رهبری سیاسی و ملی برای خود بسازند و اقوام محروم را در شعبه ها و جریانات خرد و ریز سیاسی تفکیک نموده و آقایی پشتون ها را به عنوان اکثریت سیاسی تضمین نمایند.
2. کرزی و تیم اش در انتخابات آینده می خواهند بر سفره قدرت بازگردند و این امر در صورتی ممکن است که از طریق تحریک توده های عمومی مردم بر علیه وضعیت موجود پشتوانه مردمی و مشروعیت سیاسی برای خود بسازند و شرکای خارجی قدرت سیاسی را بخصوص آمریکا را متقاعد نماید که افغانستان با تسجیل حاکمیت درانی ها و شخص کرزی به امنیت باز خواهد گشت و منافع آن کشورها تامین خواهد گردید نه با غلجایی های که تجربه حکومت کردن را نداشته و به خلق بحران به جای مدیریت معقول کشور مشغول هستند!
بر مبنای تحلیل دوم، شکاف قومی پشتون ها بر سر قدرت جدی است و البته که بازهم هر دو جریان قدرت در یک نقطه مشترک به هم می رسند و آن تامین اهداف استراتژیک قومی قبیله سالاران حاکم اعم از درانی ها و غلجایی ها می باشد اما کاش رقابت درانی ها و غلجایی ها برای تصاحب منزلت، شهرت و قدرت به تعامل پشتون ها با سایر اقوام در این کشور می انجامد و آنها از ورطه انتحار و انفجار به مدنیت و فرهنگ سیاسی مدرن غلطیده و خوی بگیرند و عادت نمایند که همه با هم و در کنار هم هم می توان به اهداف انسانی خود رسید.
اگر این تعامل سیاسی به نیکی و در آرامی انجام بگیرد شاید پشتون ها با مدنیت و فرهنگ مسالمت و صلح جویی، مدارای ملی و حسن همجواری و برابری قومی آشتی نمایند و دست از انتحار و انفجار بردارند و کشور را به مثابه خانه مشترک بر سر خود و سایر اعضای خانه خراب نکنند.
بنابراین کشمکش غلجایی و درانی بیشتر شبیه یک بازی سیاسی و برای فریب افکار عمومی انجام می گیرد و سالگشت تاج گذاری در بامیان به معنای تثبیت جایگاه، منزلت، شهرت و قدرت پشتون ها بر تمام کشور است و سایر اقوام مطاع اکثریت خیالی و ادعایی در رسانه ها محسوب می شوند.
رشاد
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است