همایون قیومی مشاور ارشد رییس جمهور و رییس هیئت مذاکره کننده دولت و جنبش روشنایی در مورد انتقال برق 500 کیلوولت ترکمنستان به افغانستان اگر ریگی در کفش نداشت و ندارد این همه لنگ لنگان زمان مذاکره را به درازا نمی کشاند و جلسه ها را به عقب نمی انداخت و خود به سفر های خارجی نمی رفت.

همایون قیومی پس از ختم مذاکره در دور دوم قرار بود نتایج و گزارش کمیسیون را به رییس‌جمهور غنی ببرد تا اشرف غنی بر اساس گزارش و نتایج کمیسیون رای نهایی خود را طی حکم رسمی اعلان نماید. همایون قیومی از بردن نتایج مذاکره و برسی لین برق 500 کیلوولت ترکمنستان در زمان مناسب به گونه ی سرباز زد.

اعضای جنبش روشنایی که خود را در برابر مردم پاسخگو میدانست و میداند و پس از آن که متوجه تاخیر در پیش برد کار شد خود مستقیم نتایج برسی و مذاكرات را به جانب حکومت و اشرف غنی تسلیم نمود.

حال دیده شود که تنها همایون قیومی ریگی در کفش داشته است یا رییس جمهوری نیز با تمام شعار های که میدهد ریگی بزرگ تری در کفش دارد.

حسین زاهدی

>>>   Arianfar
فکاهه گویی اشرف غنی احمدزی
اگر نفوس ملک خدا داد را در حدود 35 میلیون نفر تخمین بزنیم، برای رسیدن به خودکفایی، تولید برق کشور باید به 35 گیگاوات یعنی 35000 مگاوات برسد (برای هر میلیون باشنده یک گیگاوات). کشور همسایه تاجیکستان با نفوس 10 میلیون نفر 10 گیگاوات برق تولید دارد و همسایه دیگر ما ایران با داشتن 75 میلیون میلیون نفوس 75 گیگاوات برق تولید می کند. به گونه میانگین برای تولید یک گیگاوات یا یکهزار مگاوات برق به یک میلیارد دالر سرمایه گذاری نیاز است یعنی برای تولید 35 گیگاوات باید 35 میلیارد دالرسرمایه گزاری کنیم.
تولید کنونی ملک خداد داد به دشوار از 0.5 گیگاوات تجاوز می کند که یکی از پایین ترین جایگاه ها در جهان را دارد.
اکنون به یک لشکر کارشناس و رایزن و آگاه و تحلیلگر و شاید هم فالبین و رمال و جنگیر و بخشی نیاز است تا توضیح دهند که جناب ایشان چگونه می خواهند کشور را در چهارسال آینده خودکفا بسازند؟
حال ما از خیر 35 گیگاوات می گذریم، اگر جناب شان لطف بفرمایند و تولید ما را حد اقل دوچند بسازند و به 1 گیگاوات یعنی 1000 مگاوات برسانند، شهکار بزرگی کرده اند. زیرا در یک سده گذشته که چند رژیم داشتیم با همه کش و فش و غر و فش نتوانستند تولید برق را به 1 هزار مگاوات برسانند.

>>>   بيگ صاحب چنين نوشته است:
امروز اشرف غنى احمدزى با چرخبال از ارگ تا فارم زراعتی بادام باغ رفته است و اما ساعت ها جاده های منتهی به بادام باغ برای رفت و آمد بسته بود.

یکی از كاربران فضاي مجازي در واکنش به این اقدام غنى نوشته است:
"چادر را کسی میپوشد که در عقب دیوارهای کانکریتی زندگی میکند و با وجود اینکه واسطه حمل و نقل اش چرخبال است اما جاده های شهر کابل را بدون هیچ دلیلی ساعت ها بروی ترافیک زمینی میبندد"
روستايى

>>>   Salam
امريكا در افغانستان در كنار قبيله گرايان قرار گرفته است و قدرت شان را تضمين كرده است ، مبارزه عليه سياست هاى استكبارى امريكا در افغانستان و در سطح جهان در حقيقت كوتاه كردن عمر حاكميت قبيله هم است .

>>>   Magazine
غنی متعصب است!
این هم سند تقدیم آنهای که فکر میکنند غنی تعصب زبانی و قومی ندارد! شما از خود بپرسید یک فارسی زبان بخارایی معنی واژه پشتو پوهنتون را از کجا میداند که این متعصب بکار برده است؟ بکاربردن واژه پوهنتون در بیرون از کشور آن هم در کشور فارسی زبان مسخره است.
مثلن شخصی به دانشگاه پشاور پاکستان برود و در میان دانش‌آموزان پشتون‌تبار پاکستانی در حین پشتو گپ زدن بجای واژه پوهنتون واژه دانشگاه را بکار ببرد. آیا دانشجوی پشتوزبان پاکستانی معنی دانشگاه را بهتر درک میکند و یا معنی پوهنتون را؟!

پ ن: حرف احمقانه اش که نوشته است «برخی از ولایات دری سخن میگویند». این روانی خوب میداند که اکثریت مردم افغانستان به فارسی گپ میزند و فارسی بلد اند.

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است