جمعيت اسلامى كه زمانى به داشتن استادان و شخصيت هاى اكادميك، فرماندهان مدبر و مجاهدان مخلص و وطندوست معروف بود و افتخار محوريت جهاد، دولت اسلامى و مقاومت را دارا بود، حالا به ملعبه ى بازماندگان فاميلى رهبران سابق اش مبدل شده. اكثريت قاطع سران كنونى جمعيت يا پسر و يا هم برادر يكى از بزرگان قبلى اند كه اين تنظيم با قدامت را وجه المعامله بازى هاى فردى و گروهى شان قرار داده اند.

سوال اين است كه از آن همه اقتدار كه حاكميت رسمى كل كشور در اختيارشان بود و آن را دو دسته در طبق اخلاص به يك رستورانچى جاسوس تقديم نمودند، چرا كرسى يك ولايت براى شان تابويى شده كه در از دست دادن اش اين همه دلهره و اضطراب دارند و خواب هاى پريشان مى بينند؟

سير نزولى جمعيت از زمانى شروع شد كه فرمانده فقيد و نامدارش شهيد احمد شاه مسعود را از دست داد. توافقات بن، ضربه ديگرى بود كه نه تنها پيكر جمعيت را متلاشى ساخت بلكه زعامت كشور را نيز از آن گرفت. قبيله گرايان كه انديشه اعاده حاكميت سنتى و قومى شان را در سر داشتند در تبانى با اربابان خارجى شان و با تطميع و اغفال رهبران درجه دو جمعيت كه در قالب مثلثى در آن زمان ظهور نموده بود، پايگاه هاى اجتماعى جمعيت را در نقاط مختلف كشور، يكى پى ديگر فرو ريختند و خلع سلاح نمودند. به اين بسنده ننموده، رهبران و فرماندهان مطرح آن را با توطیه كشتند.

حالا كه جمعيت از اوج بازيگر بودن به حضيض بازيچه شدن در صحنه سياسى مبدل شده، هم و غم رهبران اش را صرفا حفظ ولايت بلخ تشكيل مى دهد. هر از گاهى خبرهاى ضد و نقيضى پخش مي شود كه والى بلخ بركنار مي شود. والى بلخ دوباره ابقا شد. والى بلخ اين شد و آن شد. توطیه گران ارگ كه نقطه ضعف حريف را يافته اند، از آن به مثابه ناخن افکار استفاده مى كنند.

چندى قبل ریيس اجرایی از والى بلخ خواست تا بطور مشروط از سمت اش كنار رود كه با تلقينات برخى از مغرضين، استاد عطا از اينكار ابا ورزيد. اخيرا صلاح الدين خان به مزار رفته تا عطامحمد خان را قانع نمايد كه آبرومندانه كنار رود. آيا شرم آور نيست؟ درحاليكه تمام قدرت در ارگ متمركز شده و روز تا روز دامن جمعيت از ساختار قدرت برچيده شده، سران جمعيت صرفا در مورد ماندن يا رفتن والى بلخ مى انديشند.

آيا كنار رفتن از مقام يك ولايت اين همه دشوار است؟ آيا جمعيت در نبود ولايت بلخ، فرو مى پاشد؟ يا اينكه عطامحمد خان بغير از ولايت بلخ، نمي تواند در سمت ديگرى مطرح باشد كه براى حفظ موقعيت اش از معامله با ارگ، تا ایتلاف با دوستم و از دق الباب كردن سفارتخانه هاى خارجى تا ملاقات با مقامات اطلاعاتى امريكا را توجيه نمود.

جمعيت كه ولايت بلخ را حق جناحى خود در حكومت وحدت ملى مى داند و صلاحيت تصميمگيرى در آن را خارج از حيطه قدرت اشرف غنى مى دانند. منطقى نيست بجاى ماجراجويى و يا مطالبه از ديگران به ریيس اجرایی كه بقول خود شان كانديد تنظيمى شان است، مراجعه نمايند .

حقيقت آن است كه اگر جمعيت نتواند خود را بازسازى و منسجم نمايد و از اين بازى هاى مقطعى و زودگذر به يك استراتژى مدون، دقيق و عملى عبور ننمايد. ظرفيت و قابليت مانور را در صحنه پر چالش، نفسگير و تنگاتنگ كنونى با رقبايش كسب نكند. اصول و قواعد بازى را نياموزد و رعايت نكند. نه تنها والى بلخ كه ده ها تن مشابه او و قدرتمندتر از وى نيز نخواهد توانست مرگ تدريجى آن را مانع شود.

بدون شك ايستادگى در برابر دسايس ارگ و مقابله با رقباى سياسى و جهادى قدرتمند، انسجام، كار تشكيلاتى، اهداف مشخص و برنامه ريزى مى طلبد كه در حال حاضر جمعيت فاقد آن است.

منصوری

>>>   Shojaei ، ديروز وزير داخله از پنجشير پنجشيرى را در تظاهرات كشت اكنون برمك خواهد كشت و عبدالله قندهارى هم نماينده يى پنجشير است ، صالح و قانونى .... ديگران هم به موى غنى و كرزى قسم مى خورند

>>>   Raheel
دو خبر در عین زمان:
اول- توزیع شناسنامه های الکترونیکی آغاز میشود.
دوم- رهبران جمعیت برای بقای عطا محمد نور در کرسی ولایت بلخ گردهم آمده اند.

آیا همزمانی این دو خبر معنای خاصی ندارد؟ باور من این است که هر زمانی مسالۀ مهمی را ارگ روی دست گرفته باشد، صدایی از بلخ و یا برای بلخ بلند می شود. باور ندارید آرشیف ها را بپالید. در هرباری که ارگ برنامه یی داشته باشد، یا ارگ مسالۀ ولایت بلخ را بالا می کشد، یا جناب استاد عطا محمد نور مساله یی می آفرییند، رجزخوانی یی می کنند و دست به عملیات ومانورهایی می زنند تا همه مصروف آن شوند. تا آن که خر حکومت از پل مراد بگذرد و پس از آن دیگر نه چرگیست و نه پرگی، تا برنامۀ دیگر...

یا ذوالجلال، مگر گیچ بودن را مرزی کشیده ای یا نهایتی ندارد؟

>>>   Khurrami
می دانم سنا برخلاف مجلس نمایندگان فرمان تقنینی رئیس جمهور تٲیید کرد. ولی دراین گونه موارد که تصامیم دومجلس متفاوت باشد ؛ تصمیم کمیتهٔ مشترک هردو قانون نافذه شمرده می شود. کاری که تاکنون دررابطه با قانون ثبت احوال نفوس عملی نشده است. اگر چنین کاری تا هنوز عملی نشده باشد ؛ آوازه ها برای آغاز توزیع شناسنامه های الکترونیک فقط یک آوازه درحد یک جنگ روانی است که ما متٲسفانه گاهی شکاراین جنگ می شویم.

>>>   Ariaie
جمعيت نبايد با بركنارى والى بلخ سطحى رفتار كند. جمعيت جغرافيايى بزرگى دارد و در ميان توده هاى مردم از جايگاه سياسى و اجتماعى مهم برخوردار است. ساده انگارى بركنارى مهره هاى درشت جمعيت ، تنها يك بركنارى عادى نه بلكه بر اساس يك استراتژى دراز مدت و خلع سلاح سياسى صورت مى گيرد، كه ضربه شديد به اعتبار اين حزب است. جمعيت اگر ايستادگى كند و از ظرفيت هاى خود استفاده نماييد هيچ گروه داخلى با هر نوع حمايت كه داشته باشد، توان ايستادگى در مقابل مردم را نخواهد داشت.

>>>   متاسفانه مقامات جمعیت زمانی وضعیت امروزی را برای خود رقم زدند که حزب وحدت و جنبش ملی را از کنار خود راند و تضعیف شان نمود یعنی در همان اوایل روی کار آمدن به اصطلاح مجاهدین وگرنه این دو حزب مانند دو بازوی قوی برای جمعیت عمل میکردند. الان هم دیر نیست به شرط که اتحاد واقعی را با آنها تشکیل بدهند و این اتحاد به وجود نمی آید مگر اینکه قدرت را مساویانه تقسیم کنند و از مشوره های کسانی مثل اقای سیاف دوری نمایند.
عثمان

>>>   Salam
هر چند من به عطا باور ندارم و مى دانم كه يك بازرگان اهداف والا و پويا را بنابر ويژه گى هاى حرفوى دنبال نمى كند و اما اگر ادعا دارد او مستثأ است بايد اين نكات را براى نجات مردم و جبران اشتباهاتش به كار بندد تا تاريخ او را ببخشد .
١. اين حكومت را نا مشروع اعلان كند و خواستار استعفاى هر چه سريع حاكمان نا مشروع آن شود.
٢.در جهت ساختن جبهه يى بزرگ سياسى و نظامى تلاش كند وامكانات مادى و معنوى خود را صادقانه در خدمت آن گذارد.
٣. مناطق شمال و شما ل شرق را با همكارى تمام نيرو هاى چپ و راست خود مختار اعلان كند و اداره مستقل را اعلان نمايند و مردم را براى مبارزه عليه حكومت فاشيستى و طالب و داعش انسجام بخشند .
٤ . از رويكرد هاى اخوانى گرى فاصله بگيرد و با همنوايى با همه يى مردم در شمال و شمال شرق، زمينه را براى سيستم فدرال آماده سازند.
٥. از تمام نيرو هاى اشغالگر خارجى باجديت بخواهند كه از مداخله در مسايل داخلى كشور دست بردارند و جانب دار نشوند.
٦ .هييت هاى كارى را به كشور هاى قدرت مند منطقه بفرستند و پشتيبانى آنها را در مبارزه عليه داعش به دست آرند .
٧. از مردم افغانستان در يك مجمع بزرگ ملى در مزار و يا جاى ديگر ، خواستار تغير نظام و محاكمه حاكمان خائين شوند .
٨. اگر قرار بود تا از خود دفاع مسلحانه كنند ، براى اين گزينه آماده شوند .
تنها با اين ضد حمله مى شود پلان هاى فاشيزم را خنثا كرد ، ديگر بحث ها بى هوده اند .

>>>   هموطنان عزيز، مردم غيور و با شهامت افغانستان!
كشور عزيز ما در يك مرحله حساس سياسي خود قرار گرفته است، مبارزه قدرت و تحكيم قدرت به قيمت حذف شخصيت هاي ملي كشور ، مشروعيت تفاهم‌نامه حكومت وحدت ملي را زير سؤال برده است، ريیس حكومت وحدت ملي به جاي اين كه محتواي تفاهم‌نامه حكومت وحدت ملي را برای آوردن اصلاحات سياسي عملي سازد، در صدد حذف شخصيت ها و گروه هاي سياسيی شده است. شخصیت‌هایی که در ايجاد حكومت وحدت ملي خود يك طرف قضیه بوده اند. عملکرد اشرف غنی با ایجاد شرائط بحرانی جدید، رقابت هاي سياسي دوران حاكميت كمونست ها را به ياد مياورد. زماني كه حفيظ الله أمين به خاطر تحكيم قدرت شخصي خود سبب قتل هزاران انسان بي گناه و هم از بين بردن صد ها نفر از افراد تحصيل كرده كشور ما شد. دسيسه سازي، توطئه كردن، سأختن اسناد بدنام كننده براي شخصيت هاي داراي شهرت نيك از ويژگي‌هاي حكومت هاي است كه مشروعيت شان مبتني به راي مردم نباشد، اطلاعات اخير در مورد والي صاحب بلخ استاد عطا محمد نور مشعر بر اين است كه، ریيس حكومت وحدت ملي مي خواهد طي مكتوبي وي را از سمتش بركنار سازد. که این اقدام در جهت خلاف تمام مفاد تفاهم‌نامه حكومت وحدت ملي بوده و اين تصميم سبب شكل‌گيري يك انارشي بزرگ سياسي در كشور خواهد شد. براي اين كه توانسته باشيم از ايجاد بی‌ثباتی سياسي بزرگ برخاسته از نوع افكار اقتدارگراي سياسي ريس حكومت وحدت ملي، جلوگيري كنيم، ضرورت مبرم است تا رهبري جمعيت إسلامي افغانستان براي تطبيق تفاهم نامه حكومت وحدت ملي، يعني برگذاري لويه جرگه قانون أساسي ، اصلاحات انتخاباتي ، توزيع تذكره إلكترونيكي ، تغیير ساختار سياسي در تفاهم با ساير سازمان ها و احزاب سياسي و شورا هاي قومي ، طرح ايجاد يك حكومت عبوري را براي دوستان بين‌المللي افغانستان پيشكش كند، تا ارزشهاي كه در طول شانزده سال گذشته به وجود آمده دست‌خوش روحيه اقتدار گرايي كساني كه معتقد به نوسازي سياسي و توزيع قدرت نيستند، نشود.

>>>   نجیب بارور
عطامحمد نور بخشی از حکومت وحدت‌ملی است. او مانند سایر شخصیت‌های دخیل در سیاست امروز حکومت، چهره‌ی برجسته‌ی انتخابات گذشته در کنار اشرف‌غنی احمدزی و داکتر عبدالله بود. از نظر من شمال، به ویژه حضور تاثیرگذار و تعیین‌کننده‌ی عطامحمد نور در این حوزه قصه‌ی مفت یا قضیه برکناری یک مامور درجه چندم به اشاره اشرف‌غنی احمدزی نیست. عطامحمد نور امروز بخشی از مردم افغانستان است. او تنها صدایی‌ست که در میان مردم افغانستان امروز شنونده دارد. هرچند از اشتباهات او ناشی از اعتمادکردن به یک گروه متقلب و بی‌اعتنا به ارزش‌ها نمی‌شود نادیده گذشت، با آن‌هم او بخشی از معادله‌ی قدرت سیاسی در افغانستان است. وقتی اجیرهایی مثل حکمت‌یار زیر نام صلح بر خوان این حکومت می‌نشیند و از بیت‌المال و پول آمریکایی‌ها تغذیه می‌شوند، عطامحمد نور که نمادی از بازسازی و حکومت‌داری خوب در بلخ است چرا باید از بدنه‌ی این نظام حذف شود؟

>>>   نور بلخ بار ديگر بر سر زبان ها آمد!
جمعيت: هیچ مقامی به شمول غنى و عبدالله توان برکنارى نور را ندارند.
#مسلم_شيرزاد

>>>   فکرمیکنم وقت دزدها به اتمام رسیده
هرکس میتواند که یک دزد رابرکنارکند ولو هردزدی که باشد

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است