مردم بلخ، صلح دوست هستند ولی اگر حلقات معلوم الحال بخواهند ثبات و سکون شهرشان را مختل سازند، باور کامل داشته باشند که با طوفان مهیب قهر و ستیز مردمی که با پای برهنه و شکم گرسنه اما ایمان قوی که قدرت های بزرگ را به زانو در آورده اند مقابل خواهند شد | ||||
تاریخ انتشار: ۱۲:۰۸ ۱۳۹۶/۱۰/۲ | کد خبر: 143558 | منبع: | پرینت |
گرامیداشت از سی و سومین سالروز جان باختن عبدالقادر ذبیح الله با حضور والی بلخ، برخی از اعضای مجلس نمایندگان، اعضای شورای ولایتی، قوماندان ها و مسوولین احزاب سیاسی، روسای ادارات دولتی، بزرگان اقوام، مهمانان از 14 ولسوالی و بنادر حیرتان، مسوولین و جنرالان ارشد نظامی و ملکی شمال، تجار، علما و باشندگان مزار شریف در ولایت بلخ برگزار شد.
به گزارش شبکه اطلاع رساني افغانستان(afghanpaper)، داکتر محمد افضل حدید رییس شورای ولایتی بلخ امروز شنبه 2 جدی 96 در این مراسم درخصوص جان فشانی های عبدالقادر ذبیح الله در راه وطن گفت: ذبیح الله برای دور کردن دشمن ناپاک ایستاد و جانانه رزمید و مهر ابدیت را بر جبین تاریخ جهاد حک کرد.
حدید بیان کرد: اگر بخواهیم نحوه مبارزات رزم و پیکار مجاهدین را از ابعاد مختلف و با دید نقادانه مورد ارزیابی قرار دهیم، زمان ناکافی خواهد بود اما با اغتنام از فرصت عرض می کنم که خوشبختانه هم اکنون هم وطن پرستانی هستند که راه آنان را ادامه می دهند.
رییس شورای ولایتی به نمایندگی از تمام مردم بلخ از احزاب سیاسی و استر جنرال عطا محمد نور و همسنگران راستین ذبیح الله که غرض صیانت و دفاع از حقوق مشروع و قانونی مردم بلخ در جهت خنثی سازی توطیه ها و دسایس کسانیکه اراده بی ثبات ساختن حوزه شمال را در سر دارند دلیرانه و بدون دلهره ایستادگی می نمایند اظهار سپاس کرد.
وی با صراحت اعلام کرد: مردم آزاده بلخ، شهروندانی صلح دوست هستند و نمی خواهند که شهرشان ناامن شود ولی اگر حلقات معلوم الحال بخواهند ثبات و سکون شهرشان را مختل سازند و زندگی مردم را پریشان کنند، باور کامل داشته باشند که با طوفان مهیب قهر و ستیز مردمی که با پای برهنه و شکم گرسنه اما ایمان قوی که قدرت های بزرگ را به زانو در آورده اند مقابل خواهند شد.
گفتنی است که منظوری استعفای والی بلخ از سوی رییس جمهور طی هفته ای که گذشت با واکنش های تند مقام های محلی بلخ از جمله رییس شورای ولایتی آن ولایت مواجه شده است و بسیاری معتقدند که حکومت طرح ناامن ساختن شمال را روی دست گرفته است.
کد (26)
>>> خود را با قهر مردم بلخ روبرو نکنید؟ اما خودرا با ملت روبرو نکنید!!!!!!!!!
>>> نترسان مارا اورئیس صاحب
قهرتا قهراست فرق دارد
>>> آقاي عطامحمد نور به حيث سفير بنگلاديش مقرر شد.
>>> بهروز جلال آبادی
نباید بی انصاف باشیم !
در بلخ ۱۵ سال یک تاجیک والی هست آن هم در سرزمین تاجیکان ، لیکن تعداد مثلی شغال فریاد میزنند که بلخ میراث پدری کسی نیست !
لیکن دوصد سال دولت در دست یک گروه فاشست مزدور است لیکن همین .....نمی گویند که این وطن خانه مشترک تمام اقوام است پس چرا فقط یک قوم حق دارد تا قدرت بدست ایشان باشد و دیگران هیچ !؟
باور کنید کدام روزیکه جهالت بنام پشتونولی خاتمه یافت همان روز این وطن گل و گلزار خواهد شد
>>> اگر قانون درغضب آمد عطا در قوقند ودیگر جنایتکارانش به بخارا فرار خواهند کرد.منتظر بانید وببینید.
فقیر پروانی
>>> بیا از این نوده پیوند کن اګر دوستم این سخن را میګفت خوب چون همه مردم دیده و شنیده که دوستم کی بود و چی میکرد و ما کدام چیزی عطا را بدون چور ندیدیم چرا مارا از قهر مردم بلخ میترسانید
>>> فیلی در جنگلی که آنجا مورچه ها پادشاهی ها، قلمرو ها و سلطنت ها داشتند نمایان شد. او در این جنگل گشت و گزار می کرد، از قضا در مسیر که او روزانه رفت و آمد می کرد، سوراخ های مورچه ها و سازبرگ پادشاهی ها و سلطلنت ایشان نیز قرار داشت. هرگاه که فیل در این محل می گذشت و یا می چرید، با پاهای بزرگ و وزن بیکران خود مورچه ها را زیر پا، خانه ها و کاشانه هایشان را برباد و سلطنت ایشان را بر هم میریخت.
مورچه ها چندین بار جمع شدند، مجلس و شورا های عالی ترتیب دادند، قطع نامه نوشتند، عذر نامه نوشتند، شکایت ها کردند و حتی اخطار ها به آدرس فیل نثار کردند، اما تمام کوشش های ایشان بی اثر باقی ماند. فیل بدون توجه به غال-مغال و چیغ ایشان به رفتار روزمره ی خود دوام می داد.
مورچه ها از این که فیل تمام دار و ندار و هستی شان را برباد نموده بود و از سوی دیگر اینکه اصلا مورد توجه فیل قرار نمی گرفتند، خیلی رنج می بردند و حیران مانده بودند که چه چاره ی را برای بقا، پیش گیرند!
روزی کاسه ی صبر مورچه ها لبریز شد، راه دیگر نیافتند و به جنگ و دفاع مسلحانه در حالت آماده باش در آمدند، همه یکجا لشکر آراستند، لشکر آراستند ولشکر را قوی ساختند و شمشیر کشیدند و یکی از پهلوانان رستم ذات خود را بصفت سرلشکر اټا خان تعیین نمودند.
روزی دیگرفیل در رسید.
لشکر مورچه ها تحت فرمان روایی سرلشکر اټا خان ، بر آن فیل ویرانگر، یورش بردند. لشکر مورچه ها به چهار بخش تقسیم شدند و به چهار پای فیل شتافتند و به مشکلات زیاد و سوختان نفس های بیشمار و پی هم، تمام وجود فیل را تسخیر نمودند. مورچه ها بشکل لا انقطاع به شمشیر و نیزه و تیر زنی، بر هر گوشه ی بدن آن فیل ویرانگر وارد کارزار بودند. ناگهان فیل متوجه شد که مورچه های بیشمار بر روی پوست بدن او یورش برده اند.
فیل تصمیم گرفت که خودرا از لشکر مورچه ها برهاند، از اینرو اندام خود را یکباره تکان داد. همینکه فیل اندام خود را تکان داد، لشکر مورچه ها با تمام زحمات و عرق ریزی هایشان از بالای وجود فیل ویرانگر و ستمگر، بر زمین افتادند. از بعضی ها پا و دست و بعضی دیگر هم کمر و گردن شکسته و تعدادی هم جان باخته شدند.
مورچه ها دیگر از آن بیش حال و شیمه و زور و اندیشه برای حمله ی دوباره نداشتند و لشکر آراسته ی ایشان کاملا متلاشی و پراگنده شده بود، در عین حال به اصل مسئله و ضعف خویش در برابر فیل ویرانگر نیز پی برده بودند.
بعد از این باخت نافرجام همه ی شان در نا امیدی و یاس قرار گرفته بودند، حتی برای برگشت به خانه و کاشانه هم برایشان توانایی و شیمه و امید نمانده بود.
ناگهان دیدند که سرلشکر اټا خان هنوز هم صلاح بر زمین نگذاشته، بر زمین هم نیفتاده بلکه در گلوی فیل ویرانگر آویزان است.
با دیدن این حالت، رمق حیات بر وجود لشکر شکست خورده و مرده مانند شان دمیده شد، و امید رفته، دوباره به دل هایشان برگشت و برق توانایی و جسارت بر دیدگانشان روشن شد.
همه امید بستند، به حمایت سرلشکر اټا خان خود تجمع نمودند و به امید کامیابی و سرافرازی در جنگ، همه به یک آواز فریاد کشیدند:
سر لشششششششکککککککرررررررررررر!
مااااااااااااا حمایتت می کنییییییییییییییییییییییییم!
خَفکش کووووووووووووووووووووووووو! اټا خان
>>> هیچ بدی نمیتوانید چرخه گیری ممنوع و دم از زور و شورش را اصلا نزنید که وضوی تان میشکند نه بلخیان و نه هم مردم عزیز تاجک آنقدر احمق اند که به فکر و اعتقادات شما وسیله قرار بگیرند و بانی تباهی خود و مردم شوند چناچه خلیل زاد در مصاحبه اش در مورد دوستم بیان داشت یک غرش یک فروند F 18 تب بلند همه شان را تا درجه زیر صفر میاورد
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است