تاریخ انتشار: ۱۰:۵۸ ۱۳۹۶/۱۰/۳ | کد خبر: 143602 | منبع: | پرینت |
ما می خواهیم طالب و تروریست شکست بخورد، نظم و ثبات، جای بی نظمی و بی ثباتی را بگیرد، کسی نتواند به کسی زور بگوید، قانون بر همه یکسان تطبیق شود، تبعیض نباشد، کشور به لحاظ اقتصادی سر پای خودش باستد، و دولت، توانایی عرضه ی خدمات به مردم را پیدا کند و.... یعنی یک افغانستانی می خواهیم که به تمام معنی، مدرن باشد.
حالا، اگر قرار باشد ما به چنین افغانستانی برسیم، هر کسی که در کابل حاکم باشد به صورت طبیعی به سراغ افراد قدرتمند در گوشه و کنار افغانستان خواهد رفت و با چنین افرادی درگیر خواهد شد. چرا؟ چون هیچ دولت در هیچ کشور مدرن، نمی تواند زورمندان محلی را تحمل کند، و حاکمیتش را با قدرتمندان محلی و قبیلوی شریک بسازد. حتی اگر شما عطا محمد نور و یا محمد محقق را در کابل رییس جمهوری بسازید، باز هم گریزی از این درگیری و رویارویی نخواهد بود. اگر قرار باشد کشور ما هم کشور بشود، استادن در موضع یک قدرتمند محلی و قبیلوی و در مقابل دولت، محکوم به شکست است. اما اگر قرار باشد دولت مدرن در افغانستان پا نگیرد، در این صورت، جنگ های داخلی، فقر، مهاجرت های گسترده، تباهی بی پایان و سر انجام طالب و ... بر سر نوشت مردم چنگ خواهند انداخت، و آن وقت مهم نیست کی، در کجا والی و یا ولسوال است.
این اما یک طرف داستان است. طرف دیگر داستان، رسیدن به یک دولت مدرن اما بی اعتنا به حقوق شهروندان، تبعیض طلب، سرکوبگر و حتی تک قومی است. می گویند که چین، دو هزار سال قبل، صاحب دولت مدرن شد، اما هیچگاه نتوانست به حاکمیت قانون و اصول دموکراتیک، دست یابد. چرا ؟ چون دولت آن قدر و به آن سرعت قدرتمند شد که نهادهای دیگر فرصت نیافتند و هیچگاه نتوانستند در مقابل آن دولت قوی، قد علم کنند. در افغانستان هم این خطر وجود دارد، مخصوصا حالا که امکان تکیه دولت بر قدرت و حمایت دولت های خارجی وجود دارد. تجربه ی معاصر ما هم به صورت طبیعی، کمکی چندانی در ایجاد یک نظم دموکراتیک نمی کند. پس چگونه می توان هم به دام زورمندان محلی نیافتاد و هم راه را برای یک دولت سرکوبگر باز نکرد؟
به نظر من، بهترین کاری که می توان در شرایط فعلی کرد، حمایت از افراد و احزابی است که از اصول حمایت می کنند، و بر اساس اصول کار می کنند. افراد و احزابی که فرد محوری را ترویج می کنند، و کل هم و غم شان را دفاع از زور و قدرت و جایگاه افراد قدرتمند تشکیل می دهد، هم محکوم به شکست اند، چون در مقابل زمان و تغییر استاد می شوند، و هم از آدم سو استفاه می کنند و آدم عاقل، نمی گذارد کسی از او سوء استفاده کند. مثلا، ما می توانیم به جای حمایت از فلان فرد در فلان ولایت از انتخابی شدن والی ها حمایت کنیم تا یک ضمانت اصولی در مقابل زورگویی احتمالی دولت مرکزی، ایجاد شود.
شخصا فکر می کنم، جبهه یی که خودش را مدافع دموکراسی و در مقابل سرکشی های غنی تعریف می کند، با شدت تمام در کنترول افراد قدرتمند است، و این یک ضعف فوق العاده جدی است، و محکوم به شکست. تا اصول، جانشین افراد نشود، دست و پا زدن های بی حاصل در این جبهه در مقابل سیل تغییر، ادامه خواهد داشت. بدبختی اما این است که افراد قدرتمند این جبهه نمی گذارند که ظرفیت عظیمِ حوزه های ضد طالب و تبعیض، نقش بهتر و شایسته تری در ساختن افغانستان آینده بازی کند.
عبدالله وطندار
>>> Bakhshee
عبدالله با عملکرد های ننگین خود به میلیون ها انسان بی احترامی میکند, عبدالله دیگر از پایگاه مردم چیزی به گفتن ندارد من یکی از شهروندان این کشور استم و عبدالله را منحیث رئیس اجرائیه قبول ندارم و مشروعیت او نیز با سلب رای من زیر سوال است . باید این ریاست غیر قانون ملغی شود و عبدالله خانه نشین شود. استاد به یک شخص بی خاصیت, عروسک خیمه شب بازی ارگ, انسان بی عاطفه و بی وجدان و شخص روان پریش مستقیمآ نقد کرده و به آدرس این خائین حرف های حواله کرده. در حالیکه عبدالله بی ظرفیت, بی خاصیت, زن صفت, عقیم شده به رای میلیون ها انسان توهین کرده و ارزش های اخلاقی, انسانی و جهاد را به تمسخر گرفته و بصورت عملی توهین و تحقیر کرده. عبدالله عروسک خیمه شب بازی ارگ است!
>>> صرف منافع شخصی شان برایشان مطرح است - همین قدر مردم را که جمع نموده بودند- همه تطمیع شده بودند یکی هم به میل وخوش خود نیامده بود
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است