برهان الدین ربانی:حتمی نیست که هر تاجیک جمعیتی باشد. شما در تلاش حذف فکر سیاسی ما هستید که می خواهیم قدرت منصفانه توزیع گردد مبارزه ما بخاطر ازیاد مامورین تاجیک تبار نیست | ||||
تاریخ انتشار: ۱۱:۵۰ ۱۳۹۶/۱۰/۶ | کد خبر: 143790 | منبع: | پرینت |
نوشتن در مورد قومیت و هویت قومی تنش زاست زیرا روند مسلط این است که تعریف از هویت خودی معمولا در ستیزه با هویت دیگر صورت می گیرد. در چنین حالت نظر دهنده خواسته یا ناخواسته "خود" را بزرگ و برتر جلوه می دهد و بهای این بزرگ بینی را باید هویت دیگر که در عین سرزمین زیست می نماید بپردازد. امروز که مسلط ترین گفتمان در محور هویت قومی، گسست و فروپاشی روایت های تاریخی و رسیدن مجدد به هویت بزرگ مورد اتفاق همه می چرخد گاه و ناگاه بر من ایراد می گیرند که نظر مشخص من راجع به قومیت و هویت چیست.
با آنکه من به این پرسش در گذشته بصورت نامنسجم صحبت کرده ام. نخست باید تاکید نمایم که هدف این نوشته کوتاه تاختن بر دیگر و بزرگ نمایی خودی نیست صرفا ایجاد جرقه برای بحث عقلانی و خونسردانه راجع به بیداری هویتی و تازه سازی ریشه ها است. جامعه بشری از دید تمدنی و تاریخ تمدن چنانچه ابن خلدون گفته است به دو شاخه بزرگ تقسیم می شوند. تمدن صحرا و چادر نشینی و تمدن متوطن و شهری.
تاجیک ها از دید تمدن به شاخه دوم تعلق دارند یعنی برای زیست و بقا اتکا به کشاورزی، کسبه کاری در شهر، مهارت های شهری و حضور در کتابت و دیوانداری بوده و بیشتر از دیگران مراودات شهری داشته اند به همین دلیل است که در شماری از ولایات پشتو زبان افغانستان تاجیکان را دهگان می گویند یعنی دهقان. کلمه ی دهقان در گذشته مفهوم امروزی خود را نداشته است بلکه معنای اصلی آن صاحب زمین بوده اما امروز دهقان به کسی خطاب می گردد که بالای زمین کار می کند نه الزاما مالک زمین.
در تبصره کنونی به تعریف و مشخصه های تمدن سرا نمی پردازم. سلسله سامانی ها از دید تباری تاجیکان سچه بودند که ساحه حاکمیت شان شامل افغانستان امروزی قسمت هایی از پاکستان امروز، بخش های از ایران امروز و تقریبا کل آسیای میانه می شد. سلسله سامانی ها در اثر کودتای نظامیان ترک تبار حکومت سامانی که بعدها شهرت به غزنوی ها یافتند از هم پاشید و از همین رو است که در میان تاجیکان آسیای میانه هیچ خانواده ای اسم فرزند اش را محمود نمی گذارد اما این حساسیت در میان تاجیکان افغانستان وجود ندارد زیرا خود را هموطن و هم سرزمین با محمود غزنه می دانند.
پس از فروپاشی حاکمیت تک قومی سامانیان که تاجیک بودند تاجیک ها سهمدار در آنچه حاکمیت های ترک فارسی می گویند شدند. اصطلاح ترک فارسی از آنجا چشمه می گیرد که حاکمان ترک تبار این خطه در تبار ترک و در زبان و فرهنگ فارسی بودند مانند غزنویان، بابر و تیموریان. در اثر استیلای طولانی ترک تباران فارسی شده بخش هایی از تاجیک ها زمین های حاصل خیز خویش را از دست دادند و زیر فشارهای طولانی در مناطق سخت گذر و دره های دور افتاده، تنگ و کم حاصل جابجا شدند که اکنون این ساحات میان افغانستان و تاجیکستان تقسیم شده است.
تسلط ترک تباران فارسی شده را ظهور حاکمیت پشتون ها به چالش کشید و احمدشاه بابا بانی امپراطوری درانی ها از بطن بحران در دولت افشار سربلند کرد. اگر نگاه سرسری و کوتاه به منازعه زمین در شمال افغانستان نماییم تاجیک ها هیچ منازعه زمین با پشتون ها ندارند و اگر دارند کوچک است زیرا آنها قرن ها قبل زمین های خود را از دست داده بودند مانند تخارستان، بادغیس، بغلان و غیره. بیشترین منازعه زمین در شمال افغانستان اکثرا میان ترک تباران و پشتون تبارهای افغانستان است و این بر می گردد به ساقط شدن حاکمیت ترکان فارسی شده و ظهور حکومت های عمدتا پشتون در افغانستان شروع از نیمه دوم قرن هجده.
در این ادوار تاجیک ها برای بقا و زیست بیشتر رو آورده بودند به آنچه از دید تحلیل تمدنی قوت شهری به آن خطاب می گردد. آنهایی که زمین پایگاه قدرت شان نیست متوسل به تحصیل، کسبه کاری، تجارت و کارهای شهری می شوند. البته به خاطر اینکه این متن دراز نشود من از سلسله حاکمان بخارا و حصار که حاکمیت شان تا آمدن استالین دوام کرد و از دید تباری نیز تاجیک مخلوط با درصدی کم ترک بودند نمی پردازم.
یکی از مشخصه های تمدن شهری و دهنشین این است که پدیده ی قوم در آن ساختار عمودی ندارد و جامعه به وسیله زبان مشترک، دین مشترک، فرهنگ مشترک، مراوده فرهنگی و داد ستد تجاری با هم وصل اند نه تبار و قوم به همین خاطر است که جامعه شنان شان می گویند تاجیک ها مردم قبیله ای نیستند نه اینکه قبیله از دید تبار شناسی بد است برعکس حاکمیت هایی که شکل گیری آنها بر اساس ساختار قبیله بوده در تاریخ بیشتر دوام کرده اند تا بر اساس مناسبات شهری و شهروندی.
مناسبات امروز و ارزش های مدرن نگاه منفی و قلیل به ساختارهای قبیله ای دارد اما این مبحث بسیار تازه و مدرن است. مقوله ای وجود دارد که دو پدیده می تواند یک ملت و یک هویت مشخص را بخاطر تسخیر قدرت به وجد و هیجان آورد. یکی عصبیت قومی و دیگری جذابیت قدرت و برهم زنی نظم و تسخیر غنمیت به منفعت فردی و یا گروهی. ایجاد عصبیت قومی و هویتی در میان تاجیک ها بخاطر مشخصه های تباری و تاریخی آنها مشکل تر از هر قوم دیگر است اما از اینکه تاجیک ها در هیچ دوره از تاریخ بصورت کامل از قدرت دور نبوده اند و به نحوی سهمدار بوده اند و ازهمین رو است که حس محرومیت نیز در میان آنها ضعیف و کمرنگ است.
بنابر مسلط بودن زبان فارسی در کتابت و بیروکراسی حاکمیت های ترک و پشتون تاجیک ها همیشه به وسیله زبان نفوذ قابل ملاحظه در حاکمیت داشته اند. تسلط فارسی در دستگاه بیروکراسی برای قرن ها نه تنها تاجیک ها را سهمدار در قدرت حفظ کرده بلکه بخش های بزرگ از اقوام ترک و پشتون را فارسی زبان ساخته است اما در صد سال اخیر مفهوم تاجیک در افغانستان چه بوده است. روال معمول این بوده که فارسی زبان های افغانستان که به آنها فارسیوان خطاب می شده خود را از دید هویتی تاجیک معرفی می کردند و این الزاما معنی اش این نیست که هر فارسی زبان تاجیک است.
ادغام دیگران در اقوامی که ریشه شان به تمدن صحرا می رسد خیلی سخت و حتی ناممکن است اما ادغام با هویت تاجیک و حتی پنهان شدن در آن خیلی خیلی آسان است. تهداب هویت تاجیک زبان و فرهنگ است و هر که به این زبان و فرهنگ روی آورد تابعیت قومی تاجیک را از آن خود می کند و کسی از او نمی پرسد که از کدام سلسله تاجیکان است چنانچه بلوچ های بدخشان و تخار و بختیارها و قزلباش های غزنی همه در تذکره هایشان تاجیک نوشته است.
من در پی مقایسه و سبک و سنگین کردن خوبی ها و بدی های تمدن صحرا و تمدن دهنشین نیستم اما منیحث کسی که خودم به تبار تاجیک تعلق دارم می دانم که کار بسیج در میان تاجیک ها تنها با شعار به جایی نمی رسد. این قوم و یا بهتر است بگوییم این هویت میراث بسیار بزرگ، عمیق و با محتوای یک فرهنگ را به دوش می کشد که شمشیر و زراب خانه ای هیچ تهاجم آن را از میان نبرده بلکه خود در آن جذب شده است. معنی حرف من این نیست که تنها با توسل به کار فرهنگی ما بافت قدرت را عدالت محور می سازیم. نه روزی حامد کرزی در یک مجلس خصوصی که مرا با خود داشت خطاب به استاد ربانی کرد و گفت استاد شما شکایت دارید که از قدرت کنار زده شده اید در حالیکه نفوذ تاجیک ها در بیروکراسی دولت من بالاتر از شصت درصد است. استاد با تبسم بسیار معنی دار گفت اینها را شما شامل کار نساخته اید اینها صاحب خاک اند و حتمی نیست که هر تاجیک جمعیتی باشد. شما در تلاش حذف فکر سیاسی ما هستید که می خواهیم قدرت منصفانه توزیع گردد مبارزه ما بخاطر ازیاد مامورین تاجیک تبار نیست.
امرالله صالح
>>> تاجیک های واقعی
کسانی که جرات و شهامت این را دارند که خود را تاجیک می نامند (زیرا باور دارند که افغان هویت قوم عزیز پشتون است) و فعالانه بر علیه سیاست های فاشیستی، قومی - قبیلوی و «تحمیل» زبان، فرهنگ و هویت قومی بالای خود و دیگران مبارزه و مقاومت نموده و طرفدار دموکراسی، عدالت اجتماعی و حقوق شهروندی می باشند
؛kabul
>>> تاجیک های مزدور (فروخته شده و معامله گر)
———————---------—————
کسانی اند که برای آنها هیچ ارزشی به شمول ارزش های قومی یا زبانی - فرهنگی به بهانه های منافع والای مردم و مصالح علیای کشور یا منافع شخصی و رسیدن به مقام های عالی دولتی مفهومی نداشته، عملا در خدمت سیاست های فاشیستی و قومی - قبیلوی قرار داشته و مصروف پر کردن جیب های خود می باشند. گر چه در ادبیات امروزی کشور آنها را «معامله گر» می نامند؛ اما بهتر است آنها را «مزدور» نامید، زیرا هر کسی که برای آنها مزد بیشتر بدهد، در خدمت آنها قرار می گیرند؛ در حالیکه در جریان مبارزات دموکراتیک هیچ حرکت، تشکل و همسویی بدون گفتگو، تفاهم، معامله و لابیگری با سایر افراد، گروهها، احزاب، نهاد ها و دولت ها امکان ندارد
؛kabul
>>> این سخنان احمقانه را برای کسی بګوید کن مانند خود تان .....و فروخته شده باشد ما هویت خود را در تذکره ها میخواهیم ما افغان هستیم و از افغانستان هستیم ملیت ما تاجک. است پشتون است هزاره است ازبک ترکمن است و ملت ما ملت قهرمان افغان است شما خود فروخته ها نناینده ګی از ملیت ما کرده نمیتواند و نی کدام نماینده ملیت ما هستید ما شما را به حیث یک پنچرمین میشناسیم و بس.
>>> اگر مهاجرت اقوام در نظر گرفته شود، پسینه ترین باشنده شدگان خراسان پشتونها اند. حضور شان در شمال کشور و کابلستان که مسالۀ دیروزی است و همه به یاد دارند. در جنوب کشور نیز اینها باشنده های اصلی نیستند. اگر به راستی مسالۀ پیشینۀ حضور در این کشور را دامن می زنند، بازنده خود شان اند.
پادشاهی کردن در یک ملک معنی باشندۀ اصلی آن ملک را ندارد. ورنه هندوستان باید سرزمین مغولها و کورگانی ها می بود نه سرزمین هندیان. حکومت پشتونها در خراسان نیز از همین مقوله است. سرزمین اصلی پشتونها اطراف کوههای سلیمان است، نه آنچه امروز افغانستان نام گرفته است
gardez
>>> Lalzad
تقسیم بندی تاجیک ها!
=============
قوم یک مقوله زبانی - فرهنگی است که به علت جدایی از مادر خود و عدم ارتباط با آن در یک پروسه دراز - مدت به قوم یا زبان و فرهنگ دیگری تبدیل می شود و یا در اثر یکجایی و اختلاط با اقوام یا زبان و فرهنگ های دیگری از بین می رود. زبان و فرهنگ همچنانکه در اثر توجه و مواظبت دولتمردان و پاسداران آن می تواند رشد و انکشاف نموده و افتخار بیافریند، در اثر تجاوز و عدم توجه و مواظبت دولتمردان و پاسداران آن می تواند با آهستگی از بین برود. در طول تاریخ، بسیاری از اقوام و قبایل از بین رفته اند یا زبان و فرهنگ خود را از دست داده اند و یا به علت ترس و زنده ماندن و یا به خاطر اینکه مورد غارت و تاراج قرار نگیرند، هویت قومی - قبیلوی یا زبان و فرهنگ دیگری را پذیرفته اند و تعدادی هم برای خود شجره های تیار نموده و خود را به خانواده های اقوام، پیامبران، سلاطین و یا شخصیت های مشهور تاریخی منسوب ساخته اند... به این ترتیب، قوم یا زبان و فرهنگ یک مقوله تاریخی، قابل تغییر و حتی «انتخابی» بوده است.
از طرف دیگر، پیشرفت های علمی نشان می دهد که انسان های معاصر از نگاه ژنتیک- بیولوژیک منشای واحدی داشته و حتی تفاوت های چهره و رنگ جلد افراد که از آن اکثرا به عنوان «نژاد» یاد می شود، عمدتا محصول زیست دراز- مدت در شرایط اقلیمی متفاوت بوده است. یک آزمایش ساده ژنتیکی نشان می دهد که هر یک از ما با «فیصدی» های متفاوت مربوط به مناطق یا اقوامی می شویم که حتی تصور آن هم در ذهن ما نمی گنجد!
واژه «تاجیک» که به عنوان یک قوم در منابع تاریخی اکثرا در کنار واژه «ترک» و در مورد «پارسی زبانان» به کار رفته است، پیشینه حد اقل یکهزار ساله دارد. گر چه با ایجاد مفاهیم جدیدی چون دموکراسی و حقوق شهروندی که «فرد» واحد اساسی آن را می سازد، مقوله «قوم» ارزش و اهمیت سیاسی خود را از دست می دهد، با آنهم زبان و فرهنگ پارسی که روزی در سراسر جاده ابریشم کار برد داشته و از کلکته تا استانبول زبان دربار ها بوده، گنجینه عظیم تاریخی و فرهنگی ایجاد کرده که افتخار جامعه بشری بوده و مواظبت و پاسداری از آن نه تنها وظیفه تاجیک ها، بلکه رسالت تمام اقوامی است که در ایجاد، پخش و گسترش آن سهم تاریخی داشته اند و یا افرادی که امروز گویندگان آن اند...
حاکمان قومگرای کشور در جریان یکصد سال گذشته، نه تنها زبان و فرهنگ پارسی را مورد تاخت و تاز قرار داده اند، بلکه با استفاده از تمام امکانات دولتی تلاش کرده اند که زبان، فرهنگ و حتی هویت قومی خود را بالای سایر اقوام «تحمیل» نمایند. با در نظر داشت این مسئله، تاجیک ها را از نگاه سیاسی - اجتماعی می توان به سه کتگوری زیر تقسیم کرد:
>>> رود من دنیا دیگر شد، تو همان استی همان!
(لایق شیرعلی)
سقراط، در جایی از"مکالمات کریتون" چنین می گوید: برای پذیرفتن حقیقت و احترام گذاردن به آن و رعایت فضیلت و شفقت باید،شجاعت داشت. عده ای می دانند که مثلا چاپلوسی یا دروغ گفتن کار بد و ناپسندیده است، اما آن را انجام می دهند. یک عده باز،حقیقت را می دانند، اما انکار می کنند.(نقل به مضمون).
هم تیکه داران قومی و هم یک عده که در صفحات مجازی می نویسند، می دانند که پشتون ها بر سر زعامت با ما کنار نمی آیند و حتا اگر عادلانه باشد آن عدالت را نمی پذیرند. این به تجربه ثابت شده است، این که همیشه در راس رهبری کشور باشند نظر مورد اتفاق شان است. متاسف ام که یک عده از میان همین اقوام مظلوم که ادعای بزرگی و رهبری دارند،فضیلت احترام به حقیقت، درستی و راستی را در برابر منافع حقیر و شخصی خود در مقابل یک کرسی درجه دو و سه، یا یک مشت پول حرام قربانی می کنند.نه پروای فضیلت و اخلاق دارند و نه از خدایی می ترسند که در بندگی اش منافقانه تظاهر می کنند.
لطیف پدرام
>>> تغیر نام افغانستان ، اولین گام درراه ازبین بردن تعصبات قومی وقبیلوی است. زیرا این نام، علاوه بر اینکه درزبان انگلیسی به سگ شکاری ، اطلاق شده است، از نظر تاریخی متاسفانه یکی ازسه نامهای یک قوم واحد است، یعنی ، افغان؛ پتان، پشتون یا پختون، هرسه این نامها به یک قوم خاص اطلاق میگردد. بقیهء ملیتهای این کشور هرگز نه افغان استند ونه هم با افغان کدام پیوند تاریخی وفرهنگی ویا نژادی دارند.
افغانها مطابق تیوری پدر ژورنالیزم اوغانی، محمود خان طرزی، زبان قومی خودشان را دارند، که زبان اوغانی یا پشتو می باشد.
ازنظر تباری،افغانها یا پشتونها تعدادی ازقبایل هندی الاصل ملتانی بوده که سرزمینهای آبایی شان اطراف کوه سلیمان، خیبر پشتخوا و وپشین وژوب می باشد و این مناطق درتاریخ بنام افغانلند یاد شده است و دریاد داشتهای تاریخی بعضی ازنویسنده گان انگلیسی منجمله ( الفنستون) مولف کتاب افغانان نمایندهء انگلیس در دربار شاه شجاع نامهای تمام مناطق افغان نشین با تفصیل آن ذکر گردیده است.
درقرن بیست ویک برای ازبین تعصبات قومی وقبیلوی، یگانه راه حل در افغانستان کنونی، تغیر نام قومی افغانستان است که اساس تعصب های قومی پنداشته میشود.
>>> Lalee
امروز در زیر نام واژه افغان Afghane در صفحه ویکیپدیا برخوردم ،تعریف های زیر از هویت ملی خود خواندم که، از هیچکدام آن نمیباشم.
من این جا نمی خواهم مباحثاتی نژادی و نژادپرستانه را دامن بزنم، چون از آن چیزی که نفرت دارم نژاد پرستی میباشد. اما این یک تذکری به آنهایی میباشد که امروز حتماً میخواهند واژه را بنام افغان در شناسنامه های ما درج نمایند.
سه چیز اینجا ذکر شده است
1- افغان اسم نژاد سگی میباشد که در کشور های آسیایی میانه زندگی میکند و چیزی جالب که اینجا خواندم که،اسم این سک از طرف انگلیس ها به حیث نژاد ثبت شده است.
2- قبایلی پشتون که در کشور های افغانستان و پاکستان زندگی می کنند.
3- یک نوع چرس (حشیش) که در افغانستان تولید میشود.
حالا من نه سگ تازی هستم که انگلیس ها اسم او را افغان نامیده اند، نه جز قبایل پشتون و نه چرس هم در زندگی خود کشیده ام چی برسد که اسمم چرس نامیده شود.
این جا از مسولین که حتماً اسم افغان را در شناسنامه من ثبت می کنند، خواهش داریم که تعریف های را که با من هیچ رابطهای ندارند از ویکیپیدیا حذف کنند. تا فردا اگر من جایی خود را به اسم افغان معرفی دارم با چیزی های که در بالا ذکر شد عوضی گرفته نشوم.
>>> Khurasani gedeeld.
توطیهٔ جدید ارگ؛
برای تقسیم هویت تاجیک ها و ازبیک ها به دهها هویت قومی، جهت تثبیت اکثریت جعلی پشتون ها( افغانها) در افغانستان.
رئیس جمهور با صدور فرمان و ایجاد کمیسیون برای تهیه لیست اقوام افغانستان در شناسنامه های جدید شمشیر جراحی به دست گرفته و ما را هدف قرار داده است.
اسناد رسیده از ارگ ریاست جمهوری حاکی از آن است که تیم فاشیسم قبیله برای تقسیم هویت تاجیک ها و تثبیت اکثریت افغانها ( پشتون) طی فرمانی دستور داده است تا تاجیک ها را به بیش از سی گروه قومی تقسیم نمایند و به این ترتیب این اکثریت قومی را به اقلیت های متعدد تقسیم و معرفی کنند.
هدف از این طرح تقسیم هویت تاجیک ها و ازبیک ها به خرده هویت ها و تثبیت اکثریت افغان ( پشتون) در افغانستان می باشد.
جوانان عزیز
تنها راه جلوگیری از این طرح شیطانی دفاع و حمایت از قانون شناسنامه ها مصوب مجلس نمایندگان است و بس.
ادامه سکوت نمایندگان ما در حکومت و دولت در برابر این شرارت ها و فتنه انگیزی ها شرم آور و ذلت بار میباشد.
>>> Badry gedeeld.
هموطنان ارجمند متوجه ناقلین تازه وارد در شمال زیر نام کوچی باشید .
دولت شوونیست و پیروان سنت اوغانوالی حاکم در قدرت سیاسی اوغانستان تصمیم گرفته اند در همه آستان های شمال به نام کوچی ها ، قبایل آنسوی سرحد را جا به جا نموده با احکام غیر قانونی برای این ناقلین تازه وارد زیر نام کوچی شناسنامه توزیع نماید . شرط گرفتن شناسنامه ناقلین تازه وارد هم تصدیق یک کوچی شناسنامه دار و تصدیق سرخیل یا کلان کوچی هاست . ( روباه را گفتند شاهدت کیست گفت دمم ) یک کوچی کوچی دیگر را تصدیق می کند که او هم از همین یا از فلان آستان است . این است قانونیت، اوغانیت و اسلامیت .
پیامد این کار دولت شوونیست کوچی ها مستقر در کابل چنین است که در انتخابات پوشالی آینده از هر آستان شاید یک یا دو کوچی را بر علاوه دیگر کوچی های انتصابی به نام وکیل منتخب کوچی ها در مجلس نماینده گان جا به جا نماید ،تا تصمیم های مجلس را برابر با خواست ارگ و شوونیست های حاکم در قدرت عیار نمایند .
با وجود اینکه ده ها ناقل سلیمانکوهی طالب دوست شمال امروز عملا در مجلس نماینده گان حضور دارند و سیاست طالب سازی را در همه عرصه های سیاسی ، نظامی ، فرهنگی و اجتماعی در عمل پیاده می کنند ، باز هم عطش این دولت کوچی ها در کوچی گری فرو نه نشسته است .
دولت کابل این پلان نهایت زیرکانه و خطرناک را گرفت استه و با چنین نیرنگ ها ، حیله ها و کوچی گری ها می خواهد در آینده زمام امور را کاملا در دست گیرد .
با چنین فرمان غیر قانونی که هیچگونه اساس اداری و پرنسیپ های قبول شده توزیع شناسنامه در آن دیده نمی شود ، همه صوبه سرحدی ها می توانند شناسنامه اوغانی بگیرند و کسی هم پیدا نخواهد شد بپرسد که قانون و قانونیت چی شد ؟
>>> Khurasani gedeeld.
چه كسى متعصب و فاشيست است ؟
ما كه از قانون و هويت و تمدن و اقتدار سخن مى كوبيم يا تو كه تمام تاريخ و تمدن و هويت را به يك تار عنكبوتى جعل، جهل و استبداد بسته اى ؟
من از تمام شهروندان پشتون ( افغان) كه اهل خرد و انديشه و انصاف هستند، سوال مى كنم ، كه من نوعى به عنوان ميراثدار تمدن ، فرهنگ و تاريخ خراسان در گجايى اين هويت و نماد هاى ملى افغانستان قرار دارم ؟
نماد هاى اقتدار و ملى يك كشور اين ها مى باشند.
نام كشور: افغانستان
١- سرود ملى : به زبان افغانى ( پشتو)
٢- واحد پول كشور: افغانى
٣- مليت : افغان / افغانى
٤- نشانهاى درجه اول : وزير محمد اكبر خان / وزير محمد ايوبخان / ملالى ، همه افغان
٥- اصطلاحات ادارى ( ملى) : افغانى ( پشتو)
٦- متن اعتماد نامه ها : به زبان افغانى
٧- تاريخ رسمى : مطابق روايت جعلى افغانى
٨- قانون نانوشته : رئيس جمهور بايد افغان باشد.
جوانان عزيز !
هيچ كدام از موارد بالا تابو نيست ، هيچكدام ساحه اى ممنوعه نيست ، با متانت ، مدارا و مبارزه مستمر همه اى اين نماد ها را بايد به چالش گرفت و مورد بحث قرار داد.
اما فعلاً شناسنامه ها در اولويت قرار دارد و زمان آزمون نمايندگان پارلمان فرارسيده است تا قانون را با دوثلث آراء برگرداند.
>>> AyarGroepsbeheerder
نام افغان منحیث نام شهروندان کشور با جعل، ریا، و تهدید در لویه جرگه سال ۱۹۶۳ از طرف باند قومپرستان پشتون آن وقت و به همکاری ظاهر و کاکا هایش بالا مردم تحمیل شد۰ پشتون ساختن کامل کشور یکی از پلان های شوم آنها بود که تا به حال ادامه دارد۰ افغان، اوغان، پتان، همه نام های مترادف برای قوم پشتون هستند، و با هویت دیگر قوم های ساکن اصلی این دیار هیچ ارتباط ندارند۰ تحمیل نام و هویت یک قوم بالای قوم های دیگر خیانت ملی است، و خاموشی علیه آن هم بُزدلی و خیانت ملی میباشد۰
خلاصه اینکه واژه افغان هویت تنها یک قوم است و نباید به هیچ بهانه و هیچ حیله بالای هویت دیگر قوم های کشور تحمیل شود۰ آنهائیکه روی تطبیق این موضوع پافشاری میکنند یا از تاریخ این مرز و بوم آگاهی ندارند ویا فاشیست هائی بیش نیستند۰
افغان اوغان یعنی پشتون، پتان پختون و ما اگر پشتون نیستم افغان نیستیم۰
واقعیت همین است۰
>>> Groepsbeheerder
يك سياستمدار تاجيك حتى به همسرش هم جرئت نمى كند، بگويد: كه سمرقند و بخارا و تمام تاجيكستان و مرو و پنجده، جغرافياى طبيعى و آينده مشترك اوست !؟ اما يك سياستمدار پشتون در فضاى عمومى و خصوصى با جرئت و جسارت اعلام مى كند؛ كه جغرافيايى او تا رود اتك است ا
>>> مطلقاً موافق! بارها داد زده ایم که از هویت استفادۀ سوء نگردد، هویت ملیتی الزاماً نمیتواند هویت سیاسی باشد و استاد ربانی (روح اش شاد) چه سخن برحقی گفته اند که هر تاجک یا فارسی زبان نمیتواند جمعیتی باشد!
میهن زرغون
>>> ازتحریری فوق بدانید که فهم واستعداد صالح وعبدالله چقدر از عطامحمد بلند تر است - اینها دپلومات وسیاستدان اند نه عطاـ بدین لحاظ جمعیتی ها اشتباه میکنند عقب عطا میروند
>>> سلام دوستان عزیز خودم ازپشت پشت تاجک هستم ولی از افغانیت خود هرنمیگذارم.درین سرزمین نمام اقوام تاجک پشتون هزاره ازبک وغیره قرن ها با نام افغان باهم یکجا یکجا زندگی نمودیم. اکنون چند جاسوس و مزدور که میخواهند مابین ما نفاق و دوشمنی اندازد هدفش جز بدبخت نمودن ما مردم د یگر چیز نیست. هوشیار و اگاه باشید.
با احترام.
>>> تاجک بودن یا نبودن به شرایط وزمان مر بوط میشودمثلا : اگر موضوع وزارت وریاست جنرالی باشد تنها پنشیری ها تاجک هستند اگر موضوع رای دادن ورعیت بودن باشد بدخشی ها تخاری ها هراتی ها غوری ها بادغیسی ها تاجک هستند
>>> تعداد زیاد پنشیری ها تذکره هایشانرا تغیر میدهند ومیگویند مادر کلانم یا پدرکلانم اصلا از قوم منگل یا صافی ویا زدران یا سدوزی وغلجائی بوده اند
>>> اگر مردم انتظار داشتند که عبدالله از آنها نمایندگی کند به ویژه مدافع فرهنگ و هویت شان باشد؛ اشتباه بود. چون عبدالله عبدالله چنین دغدغهای ندارد. اما، ریاست اجرایی تنها جای عبدالله نیست، آنجا صدها تاجیک و فارسی زبان در سطح مشاور و مامور حضور دارند. چرا ایشان نسبت به جعل هویت خاموش اند؟ ریاست اجرایی مکان ابدی و ماموریت عبدالله ماندگار نیست ولی خاموشی در برابر جعل هویت ننگین است!
>>> Arman
ریاست اجرایه لانه فساد اخلاقی است. سکرتر بازی جریان دارد. اسناد زیاد بدستم رسیده.
>>> Serat gedeeld.
امرالله صالح به دنبال چيست ؟
#تحليل و بررسي بنده نشان داده است كه سران تاجك در پي از هم پاشيدن و تجزيه نمودن تاجكها و سپردن قدرت به دست #اقوام #پشتون ميباشد
سران تاجك مانند هميشه سران پشتون را بهتر و موفق تَر و يك ....وفادار امريكا خوانده به همين حساب است كه
سران تاجك غيرت ....فروشي را ندارند
نقد و نظر
ايا امرويك خاين است؟
ايا امرؤ به نفع غني پشقل زي سياست بازي ميكند ؟
ايا امرو يك مار استين است ؟
چرا سران تاجك و بخصوص امرؤ از خود خاموشي اختيار كرده در مقابل تذكره ها ؟
چي فكر ميكنيد چند گرفته باشند بخاطر فروش هويت من و تو ؟!
با محبت سيرت
>>> به همه چای ناخوردهگان که در فوق کمنت داده اند!!
تاجکان تاریخ پر از ریخ دارد:
1- یک هزار وچندسال قبل سامانیان دولت را تشکیل وبه زمین افغان هجوم اوردند. این دولت دولت اولین واخرین تاجکها است! بخارا را میگزاین با امیر مرتد ان که با یازده زنش به افغانستان گریخت اما جهاد نکرد
100- کمنیزم را حمایه کرد
از زبان و فرهنگ تاجیک گزشتند از اسلام گزشتند
- درست است فارسی زمانی زبان علم وفهنگ بود اما امروز ّشتو از زیر سینه اش زنده برامد و زبانها خارجی جای همه را گرفت و با ّشتو یکجا به گودال تاریخ میافتد
زبان تاجیک (شعر تاجک) همواره قهرمانان قومهای دیگر را ستایش کردند
>>> تاجیک ها چه قبل و چه بعد از اسلام از اصلی ترین اقوام ایرانی به حساب می آمدند طوری که در دربار و ارتش ایران نقش بارزی داشتند اما بعد از جدا کردن تاجیک از بقیه اقوام ایرانی این قوم هیچوقت دیگه به زمان سابق خودش برنگشت.
>>> باید برای یک بار و آخرین بار یک طرعه شود.
این وطن یا از همه شود یا ار هیچ کس.
پاکستان پستون های خود را میراند تا ازشرشان بی غم شود و سیم خاردار گرفته تا برگسته نتوانند.
>>> در نوشته آمده است: « پس از فروپاشی حاکمیت تک قومی سامانیان که تاجیک بودند تاجیک ها سهمدار در آنچه حاکمیت های ترک فارسی می گویند شدند.»
فقط کنجکاو هستم بدانم که نویسندۀ محترم بر اثبات این ادعای خویش مدرک معتبر و موثق ( چون عربی- چینایی-هندی) دارند یا خیر؟ در صورتی که جواب شان بلی باشد لطفاً آن مدرک را جهت آگاهی و معلومات ما ارائه نمایند.
سخی
>>> در زمره نظریات فوق فقط یک نظر برایم قابل سوال است و آنهم نظر آقای پدرام!
آقای پدرام در زرنگی کمتر از سایرین نیست با تفاوت اینکه عملش با ظاهرش کاملت متفاوت اما بفکرش کسی از آن خبر نمیشود!
آقای پدرام فکر میکنند که هرآن معاملۀ پشت پرده ای را که تا بحال انجام داده اند خودش خبردارد و عناصر طرف معامله! من نمونۀ کوچکی را از معامله این آقا در اینجا اشاره میکنم:
آقای پدرام! هیچ میدانی که ولسوالی مایمی در کجا است و مرکز این ولسوالی باید کجا میبود؟ شاید با این پرسش خندۀ تلخی دهانت را باز نماید زیرا بخوبی میدانی که هدف چیست!
خیر توضیح میدهم: ولسوالی مایمی یکی از ولسوالی های جدا شده از ولسوالی درواز است که در زمان استاد ربانی منحیث ولسوالی با مرکزیت (جامرچ بالا) منظور گردید اما همین آقای پدرام مرکز این ولسوالی را در زمان کرزی از جامرچ بالا به قریۀ مایمی برد و در این راستا معامله ای با کرزی داشت. حال فرق نمیکند مرکز مایمی باید در کجا باشد اما این فرق میکند که چرا پدرام چنین کار را کرد؟ تلبته معلومات کافی با دلایلش وجود دارند که نمیشود اینجا به آن اشاره نمود و جامرچ بالا بنا به احکام استاد ربانی هنوز هم جامرچ بالا است.
دوستانیکه قبول ندارند، میتوانند به ادارۀ ارگانهای محلی تشریف برده از صحت موضوع اطلاع حاصل نمایند و در ضمن بدانند که پدرام بظاهر سیاسی و فدرالیست با چه مکاری ای پیش میرود.
میهن زرغون
>>> رئیس صاحب جمهور باید به امرالله صالح یک چوکی خوب بدهد چون شخصی بی تعصب است !!!!
>>> نام افغانستان رد جعلی است ،هر نام دیگر پذیرفتیست.
>>> و قتى نيا كا نت و أردأ تى از هندو ستان با شد و مد فو ع احمد خا ن تا هنوز در كو ه هاىً سليمان خشك نشده است در حاليكه در اين سر ز مين تا جيك ها تنها ٧٠٠٠ سال نوروز تجليل مى كنند و هزاران سال. ز با ن و فر هنك فار سى بالاى تان حكو مت كرده و مى كنند
و نيا كا نت را ز با ن تا جيك ها با سو اد سا خته و مسلملن سا خته اند
تَو كى هستى كه اد عاى
ملكيت مى كنىً نيا كا ن من
حضر ت نعمان / اما م ابو حنيفه اجد ا دت را خدا پر ستى ياد دا ده است تَو كسى و حيزى نيستى
>>> كسا نيكه با قبا له جعلى انگيسى
خود را با نيا كا ن هندو تحميل كرده اند اين را بدا نند كه بار ها ابن قباله شما پا ر ه شد ه و خو ا هد شد . يا اينكه به مد نيت تن مى د هيد و به فر هنگ عد الت داورى و همد يگر پذ يرى تن مى د هيد
و يا با همين ز ند ه گىً ذ لت و د هشت ، ترور و بر ده گىً ، پا كستان ، عر ب ، رو سيه ادا مه خو ا هد داديد
٧. اين كشور خا نه همه اقوام با هم بر ا بر و بر ا در است
و اگر مسله بو مى بودن با شد
تا جيك ها بو مى تر ين مردم
و صا د ق تر ين مردم در د فاع از ين كشور اند
>>> هو يت ملى در يك كشور و قتى افتخار مى با شذ كه همه شمو ل و قا بل پذ ير ش و قا بل احتر ام همه با شذ و هر گز هو يت يك قو م نمىً با شذ ، اين شر م بز ر گ است
كه تَو با بى چشمى گپ از تحميل مى ز نى . اين مر گ است بر اى شما و قتى د يكر ان بالاى تَو، أعمال شما ها و هو يت شما مى شر مند اگر شما منطق و مغز مى دا شتبد و و جد ان مى دا شتيد از ما پيش كو چه بد ل مى كرديد
و قتى يك هزاره بالاى هو یت و أعمالا مى شر مد با يد خود را حلقه اويز كنىً از شر م . !
>>> Khurasani
هویت؛ شناسنامه انسان از بدو آفرینش تا ختم جهان است، هیچ عنصری مهمتر از هویت برای انسان نیست، فرهنگ، زبان،دین، جغرافیا، تاریخ، تفکر ، جهان بینی و سیاست همه با هم هویت تمدنی من نوعی را تشکیل می دهند.
اگر هویت حقيقى انسان مسخ گردد، جعل شود،تحريف گردد، اين بزرگترين ظلم و خيانت به شهروندان يك كشور مى باشد.
گروگان گرفتن قانون مصوب مجلس نمایند
>>> یالت خودمختار بدخشان کوهستانی (به خط سرلیک : Вилояти Мухтори Кӯҳистони Бадахшон) یا استان خودمختار کوهستانی بدخشان یک ایالت خودگردان در جنوب شرق تاجیکستان است.
از سال 1857 تا سال 1868 ايران زمين و يا ممالک ايران با مرزکشى برتانيه وروسيه تزارى تجزيه شدند افغانستان پيش از اين سال وجودنداشت چيزى که وجود داشت يک نام ڀختونخواه که در تاريخ احمد شاهى و مؤسس سلطنت درانى درخراسان کبير وجود داشت.
پختونخوا یا پشتونخوا نامیست که به صورت متداول برای مردم نواحی پشتون نشین پاکستان استفاده میشود. در گذشته بدین مناطق افغانیه یا افغانیا نیز میگفتند. پختونخوا یا پشتونخوا بمعنی سرزمین پشتونهاست. پیش از تشکیل کشور پاکستان این نام برای مناطقی که بیشینگی (اکثریت) با پشتونهاست استفاده میشد.
پختونخوا یا پشتونخوا نامیست باستانی برای اولین سکونتگاه پشتونها. هردوت تاریخنگار یونانی، سکونتگاه نخست این قوم را پکتیا ثبت کرده ولی در چامههای (اشعار) پشتو در زمان شهاب الدین محمد غوری، از آن زیر نام پختونخوا یاد شدهاست. یکی دیگر از منابع تاریخی این نام، کتاب مخزن الاسلام نوشتهٔ آخوند درویزه در سالهای ۱۶۰۳ تا ۱۶۱۲ میلادی است. در یکی از چامههای (اشعار) آخوند دروزا آمدهاست:
پختونخوا مانند شب و پیر بابا سید علی ترمه زی مانند شمع.
دکتر آ. د. دانی، تاریخنگار و باستانشناس نامی و مدیر کنونی مرکز مطالعاتی تمدن در آسیای مرکزی در اسلام آباد، بر طبق اظهار نظر تازه خود معتقد است که پشتونستان نام سیاسی منطقه بوده نه پختونخوا. از دیدگاه فرهنگی نامیدن این منطقه به پختونخوا در ادبیات پشتو بعد از قرن ۱۵ میلادی یک واقعیت انکار ناپذیر است.
پیرو گفتهٔ قبلی، در دو بیت از چامههای (اشعار) احمدشاه ابدالی (۱۷۲۳-۱۷۷۳)، به روشنی اشاره دارد بدین که پختونخوا سرزمین پختونها یا پشتونهاست. برگردان پارسی این دو بیت چنین است: "
من فراموش کردم تاخ و تخت دهلی را وقتی بیاد آوردم قلهٔ کوههای پختونخوای خود را.
پس از این شعر پشتو، این نام بارها و بارها به مناطقی که توسط بریتانیا اشغال و سپس به «ولایات سرحد شمال غربی» نامگذاری و پشتونها را به ۴ قسمت تقسیم کرد، اطلاق شد.
>>> بر خلاف ادعای بعضی ها روی دوم سکه ئی بنام فاشیزم قبیله مجادله، انتقاد، و هرنوع مبارزه علیه فاشیزم شده نمیتوانند. کسی یا طرز فکری که علیه شئونیزم و فاشیزم مجادله و مبارزه میکند نمیتواند معادل یا همقطار خود فاشیزم پنداشته شود. چنین برداشتی، ویا چنین بر چسپی بر آن کسانیکه علیه فاشیزم قبیله مجادله میکنند در واقعیت کوششی است در پشتیبانی از فاشیزم قبیله و تنها از همان سمت فاشیزم قبیله آمده میتواند و بس.
>>> میهن زرغون .
هیچ چیز دیگر پیدا کرده نتوانستی در مورد پدرام این موضوع را جور کردیی ههههههه
>>> زرغون کاش بر دو پاه روان میبود که نیست.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است