تاریخ انتشار: ۱۳:۳۹ ۱۳۹۶/۱۰/۱۲ | کد خبر: 144138 | منبع: | پرینت |
یکپارچه کردن اقوام به نفع کشور نیست.
به گزارش شبکه اطلاع رساني افغانستان(afghanpaper)، ظهیر سعادت عضو مجلس نمایندگان در نشست علنی این مجلس در واکنش به فیصله کمیته مختلط گفت: اگر پارچه کردن سه قوم ازبک، تاجیک و هزاره به خیر و صلاح کشور است چرا برادران پشتون به صفت یک قوم باقی مانده اند؟
به باور سعادت، فیصله کمیته مختلط قابل قبول نیست و خلاف قانون است.
گفتنی است که جلسه کمیته مختلط شورای ملی با غیبت 4 عضو مجلس نمایندگان تشکیل شده و مطابق ماده 100 قانون اساسی در نبود یک عضو نیز نباید جلسه دایر شود و فیصله خلاف قانون است.
قرار است که مطابق با فیصله کمیته مختلط، واژه افغان برای همه اقوام کشور و نیز مذهب و ملیت در شناسنامه های برقی ذکر شود.
کد (26)
>>> به خاطر باید اوغان های غو ل باقی بماند که انها تمام شان بی عقل اند در انتحار و انفجار زیاد محارت دارند
و امریکا همین رقم مردم را کار دارد
>>> 60 قوم محروم یا60قوم سلطنت خواه !
نام این قوم های محترم چرا در شناسنامهِ شان درج نمیشود ؟
۱ بابکرخیل
۲ سلیمان خیل
۳صافی
۴ درانی
۵ بابرزی
۶ اچکزی
۷ سدوزی
۸ بارکزی
۹ امرخیل
۱۰ تره خیل
۱۱ باتوخیل
۱۲ مهمند
۱۳ موسی خیل
۱۴ جبار خیل
۱۵ شینواری
۱۶ شالِیِ
۱۷ میرنی
۱۸ زدران
۱۹ زا زی
۲۰ اورکزی
۲۱ کروخیل
۲۲ سالارزی
۲۳ مشوانی
۲۴ اوریاخیل
۲۵ الکوزی
۲۶ بزرگ خیل
۲۷ منگل
۲۸ تنی
۲۹ وردگ
۳۰ شمشیرخیل
۳۱ اسماعیل خیل
۳۲ مندوزی
۳۳ جاجی
۳۴ احمدزی
۳۵ توخی
۳۶ ناصری
۳۷ کاکر
۳۸ هوتک
۳۹ غلجایی
۴۰ خروتی
۴۱ پوپلزی
۴۲ داودزی
۴۳ نیازی
۴۴ ستانکزی
۴۵ غرغوشت
۴۶ نایب خیل
۴۷ نوروز خیل
۴۸ الوخیل
۵۰ شموخیل
۵۱ اکاخیل
۵۲ تورخیل
۵۳ رستم خیل
۵۴ سهاک (ساک)
۵۵ محمدزی
۵۶ درگی
۵۷ ابراهیم خیل
۵۸ خیروخیل
۵۹ کوچی
۶۰ احمدزی وغیره ....
حق داده نمیشود گرفته میشود
آ
>>> پشتونها در یک صف نیستند اگر میبودند ما صاحب صلح و امنیت میشدیم . وقتی تاجیکان در قدرت بودند یک تاجیک انتحار نکرد ِ یک تاجیک مکتب خودرا به آتش نکشید و یک تاجیک سرک و پل خودرا ویران نکرد اما امروز در پشتونها یا اوغانها همین نفاق وجود دارد حتی برادر به خون برادر خود تشنه است چیست که راه اینها غلط است و اینها خایین به خود و مردم هستند.
>>> به خاطری که تمام این 60 قبیله های یک قوم اند که به نام پشتون باد می شوند. قبیله اجزای یک قوم مشترک است.
اما ازبک، تاجک و هزاره اقوام مختلف اند، نه قبیله های مربوط به قوم تاجبک.
>>> تاجيك ها اجازه پارچه شدن به طوايف كوچك را نمى دهند. قزلباشها از مليت تاجيك مى باشند. ارگ در نظر دارد با تطميع يك عده خائن تاجيك ها را پارچه نمايد.
>>> خا نم سعادت تو هنوز خود را نشناختى!! خود شناسى خدا شناسى هست!!!
>>> مه فکر میکنم در زندګی ما تاجکها ازین قوم و قبیله قدرت را ګرفته نمیتوانیم چون رهبر با سواد نداریم همه لندغر و غاصب و لچک رهبران ما هستند تا وقتکه مثل غنی و امثالهم رهبران تحصیل کرده مداری و نیرنګ باز و دارای دانش سیاسی نداشته باشیم با لچکی و قلدری بردن میدان ناممکن است.
سردار
>>> سعادت همان ......خود را ثابت کرد ومیګوید که پشتون چرا را یک قوم باقی بماند در هر مملکت ملت یکی است خانزاده حرامزاده دله و دوس ولی قوم ها مختلف اګر شما میتواند به هزاره بګوید که ملیت خود را تاجک بنویسد ویا ازبک را بګوید که ملیت خود را تاجک بنویسد چرا این حماقت را همرای پشتون میکنید پشتون میداند که هزاره هیچ وقت پشتون نمیشود و به ملیت خود افتخار میکندو ترکمن هم چنان. ملت ما افغان است دین ما اسلام است ملیت مامربوط به خود ما هر چیزی که هستیم هزاره اوغان ترکمن ... وغیره
>>> Badry gedeeld.
هموطنان ارجمند متوجه ناقلین تازه وارد در شمال زیر نام کوچی باشید .
دولت شوونیست و پیروان سنت اوغانوالی حاکم در قدرت سیاسی اوغانستان تصمیم گرفته اند در همه آستان های شمال به نام کوچی ها ، قبایل آنسوی سرحد را جا به جا نموده با احکام غیر قانونی برای این ناقلین تازه وارد زیر نام کوچی شناسنامه توزیع نماید . شرط گرفتن شناسنامه ناقلین تازه وارد هم تصدیق یک کوچی شناسنامه دار و تصدیق سرخیل یا کلان کوچی هاست . ( روباه را گفتند شاهدت کیست گفت دمم ) یک کوچی کوچی دیگر را تصدیق می کند که او هم از همین یا از فلان آستان است . این است قانونیت، اوغانیت و اسلامیت .
پیامد این کار دولت شوونیست کوچی ها مستقر در کابل چنین است که در انتخابات پوشالی آینده از هر آستان شاید یک یا دو کوچی را بر علاوه دیگر کوچی های انتصابی به نام وکیل منتخب کوچی ها در مجلس نماینده گان جا به جا نماید ،تا تصمیم های مجلس را برابر با خواست ارگ و شوونیست های حاکم در قدرت عیار نمایند .
با وجود اینکه ده ها ناقل سلیمانکوهی طالب دوست شمال امروز عملا در مجلس نماینده گان حضور دارند و سیاست طالب سازی را در همه عرصه های سیاسی ، نظامی ، فرهنگی و اجتماعی در عمل پیاده می کنند ، باز هم عطش این دولت کوچی ها در کوچی گری فرو نه نشسته است .
دولت کابل این پلان نهایت زیرکانه و خطرناک را گرفت استه و با چنین نیرنگ ها ، حیله ها و کوچی گری ها می خواهد در آینده زمام امور را کاملا در دست گیرد .
با چنین فرمان غیر قانونی که هیچگونه اساس اداری و پرنسیپ های قبول شده توزیع شناسنامه در آن دیده نمی شود ، همه صوبه سرحدی ها می توانند شناسنامه اوغانی بگیرند و کسی هم پیدا نخواهد شد بپرسد که قانون و قانونیت چی شد ؟
>>> از دست شان این ملک ویران است
>>> برگردان اول بفارسى کتاب سید جمال الدین حسينی سه لقبه
نام کتاب به عربى: "تتمة البیان فی تاریخ الافغان"
نویسنده: سید جمال الدین حسينی مشهور با سه لقب "اسدآبادی"٬ "الکابلى" و "الافغانى"
تاريخ نگارش:
چاب اول کتاب: 1901 مصر
نام کتاب به فارسى: "بيانات واپسين تاريخ افغان"
مترجم: محمدامین خوگيانى
نام کتاب: "حیات سید جمال الدین افغانی" زبان فارسى این کتاب در سه قسمت است:
نویسنده : محمدامین خوگيانى 1900-1985
نام کتاب به فارسى: سوانح سید علی ترمذی جد اعلایَ سید جمال الدین
نویسنده محمدامین خوگيانى
تاریخ افغان به قلم سید جمال الدین افغان به عربی نوشته شده و بعداً در سال ۱۹۰۱ پنج سال بعد از مرگ او علي يوسف الكريدلي, صاحب و محرر جريدة العلم العثماني در استانبول ترکیه انرا طور هدیه برای امیر عبدالرحمان خان پادشاه افغانستان چاپ نمود و بعداً انرا محمدامین خان خوگيانى مدیر جریده انیس به فارسی ترجمه نمود
چاپ کتاب به فارسى کابل افغانستان 1940
تتمة البیان فی تاریخ الافغان
محمدامین خان خوگيانى پسر اسراييل خان خوگيانى بود
که از سوى امان اله خان موظف شد وظيفه آموزش خوگيانى را بدوش گيرد. پدر اش اسراييل خان جان خود رابراى استقلال سرزمين عليه انگليس ازدست داد. پدر کلان امان اله خان امنيت زندگى يکى از منورين پشتون را بدست گرفته نتوانست.
محمدامین خان خوگيانى در "فصل اول در وجه تسميهٔ افغان" در برگ 62 کتاب مى نگارد: آغاز نقل قول
فصل اول در وجه تسميهٔ افغان
فارسى زبانها اين قوم را به لفظ "افغان" مى شناسند و وجه تسميهٔ اين اسم را چنين نگاشته اند. هنگاميکه بخت نصر ملت موصوف را زير فشاراسارت گرفت از درد و اندو زياد آه و فغان مى کردند. بجهت همين فرياد و فغان بفارسى ايشان را افغان مى گفتند و ازهمان آوان به همين نام ناميده شده اند.[٢]
پاورقى برگ 62 از سوى مترجم
[١]تشريعات اين موضوع ....
[٢]نقل قول تاريخ فرشته ...
در برگ 63
ورأى مؤرخين ديگر بر اين قرارگرفته که نام نوادهء شاوول پدرکلان افغانها "افغان" بوده اولاده او نيز بنام همين پدرکلان خويش مى شوند.
عوام فارس ايشان را را "اوغان" مى گويند که قريب لفظ افغان تلفظ ميشود و اهالى هند ايشان راپتهان خطاب کرده اند.
برخى از قبائل افغان که در قندهار و غزنين
زيست دارند خود را به اسم پشتون (پښتون) و يا پشتانه (پښتانه) معرفى مى نمايند. و اهالى خوست و كرم و باجور خود را پختون و پختانه مى شناسانند.[١]
اکنون به دقت نظر از تفاوت اين الفاظ معلوم مى گردد که تمام اين آسامى از يک اصل پيدا شده اند لفظ "افغان" ٬"اوغان"و پتهان" همه محرف پختانه (پښتانه) مى باشند. پشتانه (پښتانه) و پاشتانه (پاښتانه)غالباً امکان دارد که از کلمه "باشتان" گرفته شده باشد که نام قريه ايست در نيشاپور [٢] يا هر دو از بست مأخوذ اند که نام شهر يست از شهرهاى خراسان [٣]
پاورقى برگ 63
در برگ 64
الف و نونكه درزبان فارسى براى جمع زياد ميشودبه مفرد آن افزوده اند [١] باحتمال اينكه در مواضع فوق الذكز اقامت نموده باشند ويس أزان كه ازان جا كوچيده اند همان نام را باخود به جاى ديگرى برده وتا حال اسم مذكور جارى و پائدار مانده است.
پښتو
حرف "واو" در كلمه پښتو نام زبان ملت افغان است علامة نسبت است مانند حرف يا، كه در لغت عرب براى نسبت زياد ميشود و در حالت جمع حذف ميگردد[١] اين هم احتمال دارد كه كلمة پښتو را از لفظ بشيت گرفته باشند و بشيت، نام قريه ايست از قريه جات فلسطين و اين توجيه وقتى درست مى افتد که ايشان از نژاد بنى اسراٸيل به حساب آينده چون مسله نژاد ايشان در سامى بودن مسلم آيد.
برگردان دوم بفارسى کتاب سید جمال الدین حسينی سه لقبه
مهندس داودعطایی قندهاری
چاب اول کتاب: 1901 مصر
نام کتاب به فارسى: "بيانات واپسين تاريخ افغان"
فارسها اين مردم را افغان ناميدهاند؛ به اين علت كه هنگامیکه آنان در زمانهای قديم توسط بختالنصر اسير شده بودند بسيار آه و ناله و فرياد و شيون میکردند. از اينرو نام "افغان" كه در زبان فارسی معنای ناله و فرياد میدهد آز آن زمانها (يعنی از زمان بخت النصر شاهنشاه بابل باستان؛ حدود سه هزار سال قبل) بر آنان اطلاق میشده است.
همچنين گفته میشود كه "افغان" نام يكی از نوادگان "شاؤول"[۱] جد افغانها؛ بوده از اينرو آنان به نام جد اول خودشان خوانده شدهاند.
عوام فارسی به زبان عاميانه اين مردم را "اوغان" مینامند كه مشابه نام "پتان" است كه از طرف هندوان بر آنان اطلاق میشده. اما بعضی از طوايف افغانی مثل ساكنين قندهار و غزنی خود را پشتون و يا پشتانه میخوانند. و بعضی هم مثل ساكنين نواحی خوست؛ كورم و باجور خود را پختون و پختانه ناميدهاند.
از دقت در همخوانی و همگونی اين الفاظ در میيابيم كه همهٔ اين كلمات دارای ريشهٔ واحدی هستند كه عبارت از همان كلمه افغان (اوغان و يا پتان) است. گفته میشود كه اصل اين كلمه از ريشهٔ "پختان" و "پشتان" است كه بطور صحيح از كلمه باشتان (باشتين) اخذ شده كه نام قريهٔ از قرات نيشابور است. و يا ممكنست از كلمهٔ "بشت" نام يكی از شهرهای خراسان قديم اخذ شده باشد. و با حروف الف و نون كه علامت جمع در زبان فارسی است تركيب شده است. احتمال ميرود كه افغانها در اصل در اين شهر سكونت داشتهاند وبعد آنجا را ترك كرده به نواحی ديگر منتشر شدهاند. از طرفی حرف واو در كلمات پشتو و يا پختو مثل يای عربی علامت نسبت مكانی است. كه در اين حالت گويا علامت جمع (ون) به هدف اختصار حذف شده است.
و همچنين احتمال میرود كه اصل اين كلمات از كلمه (بشيت) گرفته شده باشد. كه نام يكی از قصبات يا شهرهای فلسطين است. اين احتمال از آنجا مطرح شده كه گفته میشود كه افغانها اصلاً از جمله اسباط بنیاسرائيل بودهاند. كه دراين مورد درفصل بعد بيشتر بحث خواهيم كرد.
برگردان سوم پشتو کتاب سید جمال الدین حسينی سه لقبه
ترجمه پشتو کتاب سید جمال الدین حسينی سه لقبه بعد توسط "فرهنگستان پشتو" در کویته، پاکستان در سال 1979 منتشر شد.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است