تاریخ انتشار: ۰۹:۳۷ ۱۳۹۶/۱۰/۱۴ | کد خبر: 144217 | منبع: | پرینت |
به شکل طبیعی در کشوری مانند افغانستان که یک مجمع القبایل است نسخه حکومت وحدت ملی جوابگوی نیازمندی عینی سیاسی اجتماعی و اقتصادی جامعه افغانستان نیست.
به گزارش شبکه اطلاع رساني افغانستان(afghanpaper)، موسی فریور استاد دانشگاه در برنامه «بازنگاه» معتقد است از زمان تشکیل حکومت وحدت ملی مشخص بود که افغانستان به جایی نمی رسد و به قهقرا می رود و افزود: در 162 ماده قانون اساسی افغانستان چیزی به نام حکومت وحدت ملی وجود نداشت و این حکومت یک حکومت فراقانونی است. از نظر طبیعت نظام سیاسی نظام ما یک نظام مختلط است. یعنی بعضی از ویژگی های نظام ریاستی را و بعضی از ویژگی های نظام صدارتی را برای ما به نام نظام مختلط سیاسی ساختند. در قانون اساسی ریاست جمهوری در راس سه قوه قرار دارد و پستی به نام ریاست اجرایی یا صدارت وجود ندارد. اما در توافقنامه سیاسی که بین دو تیم انتخاباتی مخالف صورت گرفت گفتند که پس از دو سال زمینه برگزاری لویه جرگه قانون اساسی را فراهم می سازیم و پیش زمینه آن برگزاری انتخابات شورای ولسوالی بود که تا بخش اعظمی از اعضای لوی جرگه قانون اساسی انتخاب نمی شدند لویه جرگه ناممکن بود که تدویر شود.
وی افزود: سایر توافقات هم برای تغییر نظام سیاسی صورت گرفت که متاسفانه به اینها عمل نشد. بنابراین به شکل طبیعی در کشوری مانند افغانستان که یک مجمع القبایل است نسخه حکومت وحدت ملی جوابگوی نیازمندی عینی سیاسی اجتماعی و اقتصادی جامعه افغانستان نیست. از مقدمه اش یادم هست در روزی که حکومت وحدت ملی اعلام شد، گفتم سالی که نکوست از بهارش پیدا است. از این حکومت چیزی بیرون نمی آید که به درد مردم بخورد.
کد (30)
>>> Salam
از همين حالا به عطا محمد نور مشوره مى دهم ؛
هيچ چاره يى ندارد مگر رويايى با همه ابعاد آن . ارگ و سپيدار تصميم خود را گرفته است، غنى مى داند كه اگر در اين بازى ببازد ، ديگر نمى تواند ادامه دهد ، اگر در روياى سياسى ببازد و يا فرمانش را واپس بگيرد ، در هر دو صورت بازنده خواهد بود و اگر در اين بازى پيروز شود ديگر آينده به او تعلق دارد. غنى در راس قوا قراد دارد و هر لحظه با امريكاى ها و انگليس ها در ارتباط است و گزينه هاى متعدد را روى ميز دارد و توان مانور رسمى اش خيلى زياد است ، عبدالله و عده يى زيادى جمعيتى ها و افراد و باند هاى معامله گران ديروز و امروز در پهلويش قراد دارند .
عطا از ديد ارگ ، سپيدار و خارجى ها شورشى محسوب مى شود و آنهم شورشى از تبار غير خودشان ، بايد سركوب شود ، سرنوشت خود را به جمعيت سپردن و يا اتكا كردن به جنرال رازق ، لالى ، حاجى قدير وچنين افراد ، ساده لوحى بيش نيست ، اينها در فرجام به دلايل معلوم در كنار غنى و خارجى ها قرار خواهند گرفت ، محقق و دوستم نه قابل اعتماد اند و نه هم قدرت مانور را دارند اگر نقشى هم داشته باشند سمبوليك و بى تاثير خواهد بود.
مشوره من به عطا اين است كه اگر واقعن راست مى گويد ، وقت را تلف نكند و از همين فرصت سود ببرد آماده مبارزه و جنگ باشد ، براى آن آماده گى نظامى و سياسى بگيرد، با همه يى نيرو هاى ملى به ويژه در شمال و شمال شرق ، غرب و مركز افغانستان جبهه يى مشترك سياسى و نظامى را بدون معطلى شكل دهند و براى تغير نظام و گزينه هاى احتمالى ديگر طرح هاى عملى را پيش كند و اولين قدم بايد نامشروع خواندن رسمى اين حكومت و خارج ساختن صلح آميز استا ن هاى دوست از بدنه يى اين حاكميت و اعلان خودمختارى تا ايجاد حاكميت مشروع بايد باشد .
در غير آن آقاى نور خواهد باخت و حذف خواهد شد .
اين پيام را به آقاى عطا برسانيد !
>>> به همين دليل ما اين حکومت را "حکومت وحشت مولى" ناميديم. "ملت" و "ملى" در افغان ستان وجود ندارد. بلکه در اين جا چندين ملت ها وجود دارند. در واقعيت تعريف از ملت وجود ندارد. گذشته از آن در زبانهاى رايج و گويشهاى مردمى چه فارسى (از زمان ظاهرخان دولت اش فارسى را حذف کرد وصفت اش را قانونا رسمى- دولتى کرد) و چه پشتو و زبانهاى تورانى واژه هاى "ملت" و "ميليت" و "ملى" ريشيه زبانى هندواروپايى و هندوايرانى ندارند. بلکه ريشه سامى عبرى وعربى دارد که از " لوقا انجيل" (Evangelium Lucas) يعنى "هفتاد و يا هفتاد و دو ملت عيسى بن مريم" ("الرسل السبعون" "أو اثنان وسبعين" لا يٌعطى عدد الأشخاص الذين بين تلاميذ المسيح في الاناجيل. ونرى ان جماعة أكبر من الناس والذين ممكن تعريفهم بالتلاميذ في موعظة الجبل (لوقا 6:17). إضافةً لذلك، هناك سبعين (أو اثنان وسبعين) من الأشخاص الذين أٌرسلوا اثنين اثنين لتهيئة الطريق للمسيح (لوقا 10). بزرگان ادبيات فارسى در آخر شاهنشاهى غزنويان از هفتاد ودوملت نامبرده اند. اين کلمات از طريق عيسويان (انجيل به زبان سامى = عبرى و عربى واروخوانه کاذب اند: ع ب ر ى ع ر ب ى يعنى
پالیندروم کاذب semi palindrome ب ر <=> ر ب است.
اگر "زبان افغانى" (اين اطلاق تا سال 1964 به زبان پشتو مى شد. اسناد: جریده شمس النهارکابل در میانۀ سالهای ۱۸۷۰ میلادی، سراج التواريخ شماره يک "سراج الاخبار افغانستان" به مدیریت مسئول مولوی عبدالرووف کندهاری وجود ندارد! ولى به مدیریت محمود طرزی 1911 در رساله بزرگوار عبدالرحمان پژواک سالنامه کابل 1939 در ترجمه کتاب تاريخ افغان بزرگوار محمدامين خوگيانى 1940 افغان به پشتون و افغانى به زبان پشتون نگارش شده است . روپيه تا اکنون براى روپيه کابلى گفته مى شود.
"ملت" براى يک نفر بود مانند همصحبتان پيامبر مسیحیان. "صحابه" یا اصحاب ( بهمعنای لغوى همصحبتان> یاران)، مردانی هستند که شخصاً پیامبر محمد را دیدهاند و سخنش را شنیده و در زمان حیات پیامبر روى اسلام به آوردهاند. اصحاب که صحبت از اين واژه گردان شده است.
مولوى بلخى از واژه ملت در ارتباط هفتادودو ياران عيسى بن مريم شعر سراىيده اند. افغان ملت امکان دارد با آمدن انگليس در کابلستان آمده باشد. آيا لغت ملت در پشتو آمده در کتاب مرد بزرگ صوفى رحمان مومند (به نقل از پشتون رحمان پدربزرگ) و يا خوشحال آمده. پس افغانيت و پشتونوالى چيست?
فارسيت و تاجيکيت و اوزبيکيت وتورانيت و هندييت را ما غير پشتون ها ىايران و توران و خراسان در گودال تاريخ انداختيم.انسانيت و آدمييت را بر سر نهاديم.
>>> Pedram
نام افغانستان نص قرآن شریف و وحی منزل نیست که درباره اش نتوانیم صحبت بکنیم!
ما به عنوان شهروند در باره ی هر موضوعی که متعلق به ما باشد میتوانیم بحث و گفتگو بکنیم. یک شهروند حق دارد که بگوید این کشور را میشود که چند نامه کرد. میشود که نام اش را تغییر داد و یا میشود درباره اش بحث کرد.
بسیار کشور ها چند زبانه و چند نامه هستند مانند هالند وآلمان و غیره..... زمین و آسمان که به هم نمی خورد. از لحاظ قانون این حق ماست که در مورد این گونه مسایل بحث و گفتگو بکنیم. یک شهروند حق دارد در مورد قانون مملکت خود در مورد ساختار نظام، در باره ی زبان و در باره ی نام کشور خود بحث و گفتگو بکند.
اگر نام افغانستان معضل ساز است و خیلی ها سوال دارند یا به هر حال نمی پذیرند بگذارید در یک رفراندم یا همه پرسی گذاشته شود، بگذارید بحث عمومی شود، بحث های اکادمیک صورت بگیرد، بحث مدرن بشود.
هر جا ما بتوانیم باب گفتگو را باز کنیم و جرات داشته باشیم گپ بزنیم، ما از یک غایله جلوگیری کرده ایم. تصادم ها و انقطاب های خونین زمانی بوجود میاید که شما فرصت گپ زدن ندارید و دهن تان را می بندید. فاشیزم یعنی این. فاشیزم یعنی اینکه سکوت کن گپ نزن. سخن هتلر همین بود. واگر گپ میزنی گپ من را بزن. وقتی کار به این جا برسد که تو گپ زده نتوانی جنگ میکنی.
-هرکدام ما به این مسایل فکر میکنیم. من گمان نمی کنم در این جمع کسی باشد که در مورد این مسایل اندیشه نکند. اما نمی گوییم. پنهان کاری میکنیم. برای منفعت های کوچک، برای چیزی های که هیچگاه هم برایش نمی رسیم...
گزیده ای از سخنان دکتر لطیف پدرام ریس کنگره ی ملی افغانستان در مراسم ایجاد شورای عالی همبستگی تاجیکان.
16 دلو 1393 کابل افغانستان
بیشتر در ویدیو بیبینید...
>>> کاندیدان پارلمانی ولایت هرات
وقتی اسماعیل خان والی ما بود در دو سال اول حکومتش تمام هرات برق ۲۴ ساعته داشت، از امینت چیزی نمیگم چون خودش شبانه گزمه میکرد، هرات داری بزرگترین شهرک صنعتی آسیایی میانه شد و اکثریت مردم هرات بخاطر دید وسیعی که اسماعیل خان نسبت به تجارت با همسایگان داشت صاحب میلیون ها دالر شدن و همه شهروندان هراتی خوش و خندان، ولی روزی رسید که نظام فاشیست چشم دیدن پیشرفت عجیب هرات را نداشت بنا امیر قلوب را با توطئه از هرات خارج و یک وزارت را برایش در نظر گرفت. باور بخدا بکنید از روزی که اسماعیل خان از هرات رفت، سر ناموس ما تجاوز شد، اولاد مان توسط فراهی ها و هلمندی ها اختطاف شدن، تمام کورسی های بزرگ دولتی به اقوام قبیله داده شد، پول مردم هرات به بهانه مالیه و برشنا چور شد، همین اکنون هرات منزویترین شهر افغانستان نسبت به سهم سیاسی در دولت است که فقط یک عامل دارد: فاشیزم !
انتخاب باشماست مردم فرهیخته شمال
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است