باميان ولايتی كه با حصار های طبيعی در محاصره قرار دارد طی ساليان متمادی با انواع تبعيض و برخوردهای دوگانه نيز مواجه بوده است كه به طور خلاصه می توان به دو مورد آن اشاره كرد:

1. اين ولايت به مثابه پايگاه و محور اصلی عدالت طلبی، هويت خواهی و سياست ورزی های زمان، جغرافيايی مهمی برای خيلی از رهبران سياسی از جمله شهيد مزاری بوده است كه پس از کشته شدن استاد مزاری سكان قدرت در باميان به خليلی واگذار شد. صرف نظر از اما و اگرهای گذشته باميان كه برای خليلی، محقق و خيلی های ديگر پشتوانه ای چون كوه بود و است در فصل جديد سياسی به نحوی مورد بی توجهی و حتی تبعيض منطقه ای قرار گرفت كه نمونه بسيار كوچک اش داشتن يک وزير در تمام عمر حكومتداری و قدرت جنابان بود و بس. از هيج كسي پوشيده نيست كه باميان هم در گذشته و هم امروز پايگاه اصلي يک قوم بزرگ (هزاره) افغانستان بوده و است كه از نظر نيروی انساني تحصيلكرده نسبت به هر ولايت و ولسوالی كشور دست بالا را دارد اما به صورت واقع بينانه عدم استفاده درست و معقول از اين نيروی عظيم انسانی از سوی خليلی، محقق و دانش هنوز هم پرسش برانگيز است.

2. باميان در بحث كشوری با توجه به رويكردهای قبيله ای ضمن وضع تحريم های خودی با تبعيض قبيله ای و قومی نيز مواجه بوده و هنوز هم كماكان ادامه دارد. به باور من حاكمان فاشسيت و متعصب همچون زعمای كنونی افغانستان باميان را هم از نقطه نظر هويتی و قومی و هم به مثابه ولايت مركزی كه محور تصميم گيری های تاريخی بوده است با جديت تمام در محاصره نگه می دارد كه بدون شک وضع سياست های محروم گرايانه و تبعيض آميز در مناطق مركزی بدون دست های خودی تا جایی ناممكن به نظر می رسد و می رسيد. اگر چنين نمی بود حكام متعصب با نفوس شماری شرم آور در باميان و انحراف مسير برق توتاپ، بيشتر از پيش چهره ی واقعی شان را به نمايش نمی گذاشتند.

در تازه ترين مورد هم اشرف غنی كه بيرق نفاق، تبعيض و تعصب را به كمر بسته است با حذف برنامه ی ساخت بندهای آبگردان از ولايت های مركزی به خصوص باميان عملا دشمنی با اين مردم و اين جغرافيا را اعلام كرده است. با اين وصف ديده شود كه محقق نيمه شريک حكومت، خليلي صلح طلب و جناب دانش كه سخت مايه احترام است و اما وظيفه اش سخنرانی و سخنگويی براي غنی شده است چه تدبير و تدابيری را روی دست می گيرند.

سيد ميثم احسانی

>>>   اين والى بيكفايت و غلام حلقه بگوش حلقه فاشيزم بايد بركنار گردد.فساد ادارى و اخلاقى اش لكه ننگ بر دامن باميان شده.

>>>   ساخت بند های آبگردان در این ولایات از طرف رئیس جمهور به گروگان گرفته شده است . زمانیکه مردم به رهبران شان و رهبران به دولت فشار وارد کردند آنوقت رئیس جمهور با آنها وارد معامله میشود خواستهای را مطرح میکند که در صورت حاضر شدن رهبران به معامله، مدت ها بعد اثرات ضد مردمی ان خود را نشان خواهد داد. و نمونه های زیادی از اینگونه معامله ها را شاهد هستیم مثل جنبش تبسم ، جنبش روشنایی و خیلی های دیگر . مردم این ولایات خواست های اصلی شانرا فدای زد و بند های رهبران خود نباید بکنند چون در معامله ها و زد و بند ها یگان لقمه نان گیر رهبران می آید

>>>   این اولین مورد تبعیض اعمال شده علیه هزاره ها نیست و آخرینش هم نخواهد بود اگر ما خود فکری برای خود نکنیم در بیخیالی رهبران و نمایندگانی که به اسم نام هزاره را یدک می کشند و عملا هیچ خیری برای مردم ما ندارند، دیگران قطعا مانند غنی رفتار خواهند کرد مگر نه این است که در طول سالیان گذشته نه تنها هیچ سرکی به جز سرک بامیان در مناطق مرکزی روی دست گرفته نشد بلکه حتی پروژه های قدیمی که از دوران داود خان تدارک دیده شده بود نیز در این مدت کنار گذاشته شد و هیچ خط آهنی برای مناطق مرکزی منظور نشده است.چی بگوییم از دولتی که فقط شعار داد که حصار طبیعی مناطق مرکزی را می شکند و حالا که خرش از پل گذشته حقوق و و جایب این مردم را خط می زند.
سعیدی

>>>   باید اعتراض کرد وقتش است

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است