تاریخ انتشار: ۱۴:۵۵ ۱۳۹۶/۱۰/۱۴ | کد خبر: 144282 | منبع: | پرینت |
شماری از هموطنان از من خواسته اند که موقف و موضع ام را در مورد شناسنامه های الکترونیکی واضح سازم. دوستان عزیز خدمت شما عرض کنم که چهار سال پیش طرح قانون ثبت احوال و نفوس از سوی حکومت به پارلمان فرستاده شد و در نتیجه رای زنی ها و گفتگوهای زیاد از سوی هر دو اتاق شورای ملی این قانون تصویب شد و در آغاز دولت وحدت ملی از سوی ریاست جمهوری توشیح گردید.
گمان می رفت که بحث قانون ثبت احوال و نفوس در همین جا بسته شده و دیگر مشکلی بروز نخواهد کرد ولی دیدیم که خلاف این اخیرا رییس جمهوری طی فرمانی یکبار دیگر به خواست تعدادی افراد روانی و مریض که هدفی جز تفرقه افکنی ندارند این قانون را مورد دستبرد قرار داد و برخی موارد را که قبلا در مورد آنها توافق شده بود درج شناسنامه های الکترونیکی کرد.
نظرمن در آن زمان و حالا همین است که شناسنامه های الکترونیکی هویت ملی ما است و بدون درج ملیت، قوم و دین باید به تمام شهروندان این کشور توزیع شود. عدم ذکر این موارد به این دلیل صورت می گیرد که هر سه اصل مطرح شده در شناسنامه های جنجالی فعلی در قانون اساسی کشور به عنوان وثیقه ملی ذکر شده و نیاز به تکرار آن در جای دیگر نیست. شناسنامه های دیگر کشورها نیز چنین اند این سند فقط در جغرافیای افغانستان مدار اعتبار است و فراتر از آن مورد استفاده قرار نمی گیرد پس هر قدر خلاصه تر و موجز تر باشد بهتر است.
از جانب دیگر برای اتحاد و همبستگی هر چه بیشتر مردم افغانستان که یک ملت واحد اند نباید به چنین مواردی که از آنها بوی تفرقه می آید دامن زده شود. در انتخاب قوم، زبان و دین هیچکدام نقشی نداشته ایم ولی افتخار می کنم که مسلمانم، تاجیک فارسی زبان ام و خواهان زندگی در کشوری هستم که مبنای آن عدالت، مساوات، برابری و قانونیت باشد و همه اقوام در کنار هم به عنوان یک ملت سربلند زندگی کنند.
رییس جمهوری که حالا تحت تاثیر عده ای مریض چنین فرمانی را برای رضایت آنها صادر کرده باید بداند که طرف دیگر را از خود رنجانده است. او باید مشخص سازد که رییس جمهوری یک قوم و تعدادی مشخص است و یا رییس جمهوری کل مردم افغانستان تا آنگاه ما هم بفهمیم که با کی طرفیم و تکلیف خود را روشن سازیم. نکته آخری اما در این رابطه این است که توزیع فوری این شناسنامه ها از مهمترین وظایف دولت است زیرا با توزیع آن ها خیلی از مشکلات فعلی حل خواهد شد و ما تصویر روشن تری از وضعیت کشور، جمعیت آن و دیگر موارد به دست می آوریم که فعلا در خلا معلوماتی قرار داریم.
احمد فرید مجیدی
>>> ظهور بنام قبیله ای افغان به دلیل خشک سالی طولانی در غرب کوه های سلیمان و جمع آوری علف ناجیز چاروا های شان از طرف مردم بومی مسلمان سرزمین زیبا خراسان به حس بشر دوستی و رقت قلب در آغوش پذیرفتند ، اولا در اسلام عزیز تضات و برتری وجود ندارد چون اسلام دین برادری برابری و عدالت است. بنابرین قوم بزرگ تاجیک فارسی زبان تمیز ورنگ بو نمی خواهندآنچه که میخواند همزیستی وهمگرای که ازنیاکان فرهنگ دوست خود ارث برده اند که بنی آدم اعضای یکدیگرند, که در آفرینش ز یک گوهرند.
همچنین خاطرنشان ساخت که ظهور قومی بنام افغان « پشتون » ازکوه های سلیمان در شمال غرب پاکستان کنونی در مرگز شهر مستنگ در تاریخ یمنی محاربات سلطان محمد از افغانان و محل سکونت آنان در وادی رور سند و اطراف کوه های سلیمان در هند نام برده است.
و همچنان ابوریحان بیرونی در کتاب تحقیق ماللهند نوشه است قبیل افغان در کوه های غرب هندوستان به سر می بردند وتابه حدود رودخانه سمندر میرسد.
مرحوم میرمحمد صدیق فرهنگ می گوید واژه ی پشتون و افغان در آثار نویسدگان وشا عران این قوم این قوم با مفهوم واحد به جای یکدیگر استعمال شده اند. بنا براین بطور کلی واجمالی میتوان گفت که خود پشتونها ترجیحاً خود را پشتون گفته اند، درحالیکه فارسی زبانان آنان را افغان وهندیان، پتهان نامیده اند وهرسه کلمه از سدۀ شانزدهم به بعد در کتابت راه یافته ودرمعنی واحد بکار رفته است.
دیگر کشور نیز به معنی واحد ویکسان هردو واژه ی پشتون وافغان تأکید میکند: «هنگامیکه زبان پشتو به مرحلۀ خط وکتابت رسیده است کلمات افغان وپشتون درآثار نویسندگان وشاعران این قوم با مفهوم واحد به جای یکدیگر استعمال شده اند. بنا براین بطور کلی واجمالی میتوان گفت که خود پشتونها ترجیحاً خود را پشتون گفته اند، درحالیکه فارسی زبانان آنان را افغان وهندیان، پتهان نامیده اند وهرسه کلمه از سدۀ شانزدهم به بعد در کتابت راه یافته ودرمعنی واحد بکار رفته است.»
منابع و ما خذ : 1_ آکا دمیسین دکتر عبدالاحمد جاوید، مقاله کابل در گذار گاه تارخ ، مجله سباوون ، سال اول دلو1366.
2_ میر غلام محمد غبار، جغرافیای تاریخی افغانسان
3_ عبدالحی حبیبی ، مجله آریانا کابل 1348
4 _ ولادمیربارتولد، تشریح جغرافیا تاریخ خلافت شرقی ، ترجمه عرفان چاپ تهران صفه 374
5 _ محمد امین زواری ، جغرافیای تاریخ بلخ، بنیاد موقفات افشار، تهران 1388 .
6_ تاریخ سیستان - تالیف 445 هجری – بتصحیح ملک الشعرا بهار چاپ تهران 1314
7—غفور روف باباجان . تاجیکان . تاریخ قرون وسطی و دوره نوین دوشنبه انشار وزرات فرهنگ وارشاد اسلامی 1377.
8 -- فرهنگ، میر محمدصدیق، افغانستان درپنج قرن اخیر، جلد اول، ص 6
>>> موافق هستیم هیچ نیاز به ذکر قوم , دین وملت نیست
فرهاد امیری فراهی
>>> هدف اشرفغنی وارگنشینان،ازذکر ملت وقوم،درتذکره ،ایجاد اختلاف بین مردم است !درکجای
دنیا قوم وملت را،درشناسنامه درج میکند؟!! چرامسئولین مادنبال اختلاف هستند!!؟آیاآنها وظیفه حفظ وحدت وامنیت
کشور ومردم رابه دوش ندارد؟!یک سوم جمعیت کشور آواره ومهاجرشدند!آیا میخواهید،باقی مانده این مردم راهم،آواره کنید!؟
>>> آقای احمد فرید مجیدی پیشنهاد خوبی کرداید. من موافق ام.
لطفا، همین پیشنهاد تانرا به ارگ برسانید، تا بلاخره این فتنۀ دشمنان مردم افغانستان خنثی شود.
>>> لطيف پدرام:
من با زبان مولانا حرف ميزنم تو با زبان خوشحال خان ختك بايد كه تو دشنام بدهي.
>>> تنها راه برای افغانستان این است که تجزیه شود و هر قومی برای خود یک کشور تاسیس کند تا برای همیشه اختلافات تمام شود
مصطفی خان چوب چیلی
>>> شما کدام کدو که در یاره قانون و تذکره نظر دهید ما خواهان نوشتن ملت ملیت قوم و دین هستیم ما الحمدالله مسلمان هستیم وخواهان نوشتن دین خود هستیم انعده ... ها و وبی نصب ها که از افغانستان نیستند میخواهند که به این دلیل خود راه پنهان نګهدارد.
>>> شناسنامهی من در جهان پریشانیست
تمام داشتهام هرچه است، ویرانیست
به جز تباهی و وحشت چه سرنوشت مراست
گذشتهی من و تاریخ من پشیمانیست
نوشتهاند به پیشانیام: تروریستی!
و افتخار من این لکههای پیشانیست
منم! برادر طالب، برادر داعش!
منم! که قصهی من داستان یک جانیست
***
از این به بعد بخوانم بهنام حیوانات
ولی مگوی که هویّتِ من افغانیست
چرا که تاجکم و از تبار انسانم
چرا که هویّت من، تبار سامانیست
مرا به جعل و دروغ تو نیست پیوندی
شناسهی من و اجداد من خراسانیست!
نجیب بارور
>>> فقد افغانستانی کافیست در تمام دنیا همینطور است.
>>> افغان (اوغان) نام عام و تاریخی قوم پشتون ما است؛ بنابراین این هویت قابل احترام است، زیرا تعلق به افغانستان دارد؛ نام یکی از چهار قوم بزرگ افغانستان است که سه قوم دیگر آن تاجیک، هزاره و اوزبیک نام دارد. اینکه گفته میشود افغان نام قوم پشتون نیست، نام عمومی برای همه اقوام و مردم افغانستان است، از اساس اشتباه است؛ هیچ سندی در این باره وجود ندارد، اما برای اینکه افغان نام عام و تاریخی قوم پشتون افغانستان است، دهها سند مکتوب، تاریخی و جامعهشناختی وجود دارد.
اگر قرار و توافق مردمی وجود داشته باشد که از بین این چهار نام یکی را بهعنوان نام و هویت جمعی سیاسی و ملی قبول کنیم، هر کدام این نامها میتواند در این مقام و جایگاه قرار بگیرد. پس نام افغان نیز این حق و امتیاز را دارد که نامی برای همه ما باشد. یکبار از این موضع نیز فکر کنیم که گفته شود نام سیاسی و ملی ما «هزاره»، «تاجیک» یا «اوزبیک» باشد؛ شاید چنین فکر کردن خیلی غیرمعمول بهنظر برسد! اگر توافق وجود داشته باشد که یکی از این نامها هویت سیاسی ما باشد، نه غیر معمول است و نه مشکل. اگر توافق وجود نداشته باشد، درست نیست؛ بنابراین درباره «افغان» نیز این نظر صادق است.
توافق و قبول اقوام و مردم افغانستان شرط است؛ اگر توافق و قبول وجود نداشته باشد، با فشار، تزویر و ریا نمیشود نام و هویتی را بر مردم اعمال کرد. بیشتر از نیم قرن است که در اسناد رسمی و دولتی، هویت سیاسی ما «افغان» بوده است؛ اما واقعیت اجتماعی این بوده که تاجیکها، هزارهها، اوزبیکها و... خود را بنام قوم خود یاد میکردهاند و اوغان (افغان) فقط قوم پشتون افغانستان را میگفتهاند؛ حتا خود پشتونهای ما نیز خطاب به خود شان اوغان و به دیگران تاجیکان، هزارهگان، اوزبیکان و... خطاب میکردند و میکنند.
از آنجایی که توافق عمومی بر این نامگذاری وجود نداشته، اعتراضها نسبت به این نام وجود داشته، وجود دارد و بیشتر هم شده است؛ حتا تعدادی نام خراسان را به عنوان هویت سیاسی و ملی پیشنهاد میکنند. دلیل شان برای این نامگذاری این است، جغرافیای سیاسی که امروز بنام افغانستان یاد میشود، پیش از اسلام و بعد از اسلام بنام خراسان یاد میشده است. خراسان بهصورت واضح، مصداق قومی ندارد و نام قوم نیست بلکه نام محل است؛ از این نگاه میتواند شامل هویت همهکسانی شود که در محلی بنام افغانستان زندگی میکنند.
من نظری خاص ندارم که نام سیاسی و عمومی اقوام و مردم افغانستان چه باشد؛ تاکیدم این است که اعتراضها را درنظر داشته باشیم؛ در رویدادهاییکه اختلافنظر وجود دارد، جانب دموکراسی، رفراندم و عملگرایی را بگیریم، زیرا در آنچهکه اعتراض و اختلافنظر وجود دارد، اگر در مقطعی بتوانیم با فشار، سرکوب و تزویر بر آن سرپوش بگذاریم اما سرانجام ما را زمینگیر خواهد کرد!
يعقوب يسنا، پژوهشگر و استاد دانشگاه
>>> Noor
یک واقعیت انکارناپذیر در سراسر کشور اینکه :
اگر از هر هزاره ای بپرسی که اوغان استی ؟ چه تصور می کنید که چه خواهد گفت ؟
بی گمان میگوید :
نه !
همچنان از یک ازبک
از یک نورستانی
از یک پشه ای
از یک تاجیک
از هر یک غیرپشتون که بپرسی، جواب منفی است
>>> Osman
اگر اوغان= به پتان/افغان نیست پس چرا تنها پتان ها تنها از این نام دفاع میکنند
>>> شما بر سر ملیت و دین و قوم در شناسنامه ها جنجال دارید. اما در جنوب و جنوب شرق افغانستان مردم هیچ آماده نیستند که عکس خانم هایشان و نام شان در تذکره ثبت شود.
در عوض نام شان میخواهند بنویسند طور مثال: مادر خپری
در عوض عکس خانم ها یشان نیز یک لنگی شمله دار همراه شمله اوچت بدون آدم.
>>> انسانیت بالاتر از اسلامیت است. اسلام وسیله ای برای رسیدن به انسانیت ویکتا پرستی است.دینی که به انسانیت نیجامد ارزشی ندارد حال اسلام باشد یا مسیحیت و یا یهودیت.و......
>>> افرین بر قوم پشتون !
که یک قسمت بزرګ تاجکان را از روس نګهداشت تا فرهنګ شانرا مانند تاجکان روسی از دست ندهد! من امروز به تلویزیون تاجکستان ګوش کردم ولی ندانستم که چه میګوید همه اش روسی بود! افسوس که شعر نظامی به حروف روسی نوشته میشود!!!!!!!!!!!! هنوز هم پشتون ملامت؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ امیر بخار با بخارات اش ګریخت و امان افغان برایش جای داد ولی غیرت نکرد جهاد کند! ای نور ای پدرام ای مسعود ای ای ای این هم تاریخ تا به ریختان!!!!!!!!!!!!
تاریخدوست
>>> ضرورت نیست که ملت، دین وقوم ذکر گردد.
>>> افغان=پشتون
پشتون=افغان.
درافغانستان اقوام زیادی زیست دارند کشور اقلیت ها است هیچکس اکثریت نیست.پس حقایق زی نام افغان کتمان نگردد.هزاره ازبک تاجیک ترکمن بیات ایماق ...وغیره
>>> در خارج از مملکت وقتیکه اینجا به امریکا و یا جرمنی بیایی باز نه هزاره ات بدرد میخورد و نه هم تاجک و پشتون. فقط همه را بنام افغان میشناسند. کسانیکه خود را افغان نمی نامند بهتر است به زاد گاه اصلی شان بروند.
>>> Kakar
آنچه ناسيوناليستان قومي پشتون از واژهء افغان وافغانيت آرزو دارند، ايجاد كشور يك زباني ويك قومي است كه بايد از شاه تا گدا به لسان افغاني صحبت كنند واين سر آغاز فاجعهء بس بزرگ در منطقه ميشود. اينچنين تعريف از كلمهء افغان وافغانيت در طول حاكميتهاي پادشاهان افغان به منصهء ظهور نرسبده است. پادشاهان افغان؛ از نظر نسبي افغان بودند ولي زبان افغاني نداشتند، بدان جهت مورد احترام غير افغانان نيز قرار داشتند. بعد از تقسيمات كشورهاي آسياي ميانه و ايجاد كشور تركيهء سيكولار؛ بازهم افغان وافغانستان به مفهوم كشور تك قومي وتك زباني استفاده نشده است، بلكه اين غير افغانها بودند كه با حفظ زبان وفرهنگ فارسي، خودشان را افغان گفته اند ويا هم حساسيت در برابر آن نشان نداده اند. اما نظر به تعريف امروزي ناسيوناليستان پشتون از افغان وتعميم بخشيدن اجباري اين نام بالاي غير افغانها؛ اقوام غير افغان حق دارند تا اين نام را زير سوال ببرند وحتي اينكه براي نام كشور افغانستان نيز صداي شانرا بلند نمايند. اين جنجال تنها در افغانستان ني بلكه در اكثر كشورهاي ديگر نظير سريلانكا، برما وغيره نيز صورت گرفته است. كشور تك قومي وتك زباني ؛ تنها آرزوي چند نفر بيمار رواني چون اصولي، طاقت ويون است وهيچ ربط به پشتونها ندارد
>>> شف شف نمى کنيم شفتالو مى گويم
اى پشتونهاى عزيز اگر زبان تان هندوايرانى مى ناميد وآريانى استيد و از اوستا مى دانيد و "سممه" گو (نيک گفتار) استيد پس ببين که لقب هاى زيبا داريد
1- "پشتون" معنى دارد سوار پشت تخت اسپ
2- پټهان به سانسکریت معنى دارد: مردمان که به سرشان اعتماد کرد!
3- روه، روهيله ،روهيلکهند از
گرفته شده معنى دارد به سانسکريت اشخاصيکه "داراى زبان که در قله هاى بلند بکاربرده مى شود
4- "افغان" از عبرى و عربى آمده در عربى فغ و فغان وجمع اش افغان است و در عبرى يا زبان سامى يهودى به فرزند ساوول و يا شاوول باوجود اينکه زبان تان يهودى نيست . اگر يهودى استيد پروا ندارد سر چشم من پارسيوان ايد. شاه شاهان پارسي من کوروش بزرگ شما را از دست بخت نصر (نبوکد ناصر) نجات داد.
اگر "افغان" را سرور خود ميدانيد و اکنون يهودگرايى مى کنيد و اکنون مانند دولت اسراييل تحت عنوان يهوديت سرزمين کوروش که آريانا نام داشت را کشور ابن شاوولى مى کنيد ما کتى تان نيستيم.
پشتون هويت صادق است!
پټهان هويت اعتبار است
روهيله هويت والا و بلند است
افغان هويت کاذب است!
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است