تاریخ انتشار: ۱۰:۵۸ ۱۳۹۶/۱۰/۱۸ | کد خبر: 144447 | منبع: | پرینت |
جناب رییس جمهور در یکی از کتابچه های یادداشت تان که روزهای نخست ریاست جمهوری زیاد استفاده می کردید نکات مهمی را دریافتم. آن روزها یادداشت می گرفتید. یکی از این کتابچه ها به دستم رسیده که نوشته بودید:
1. این دولت وحدت ملی را باید به دولت قانونی تغییر دهیم. ادامه این دولت دشواری های کلان حقوقی به بار می آورد.
2. ساختار نظام سیاسی به وضعیت کنونی و تعهدات سیاسی ما هماهنگی ندارد. بهترین گزینه نظام مختلط است تا دولت افغانستان از بحران سیاسی گذار کند.
3. انتخابات را باید جدی بگیریم. ما نیاز به مردم سالاری داریم. این مهمترین وعده ی ما به مردم و جهانیان است.
4. اگر محلات کار ایجاد نکنیم در دل مردم شکست خواهم خورد و دسترخوان مردم فقیر خواهد بود. این بدترین نوع شکست خواهد بود.
5. باید شعار همگرایی قومی و ملت سازی را به برنامه ها و استراتژی فعال تبدیل کنیم. تمامیت خواهی این سرزمین را نابود می سازد. این سرزمین مربوط به هر باشنده ی آن است. باید به فرهنگ های گوناگون کشورم فرصت آزادی و شکوفایی فراهم سازیم. شهروندان ما باید حقوق شهروندی خود را استفاده کنند. به زبان و شعور خود افتخار کنند.
6. من میراثگیر دولت شکننده هستم. باید تساهل را به گونه ای ترویج کنیم که هر هم میهنم برای امنیت سهیم شود. امنیت پیش زمینه ی توسعه ی اقتصادی است.
7. سیاست خارجی من به شدت بیمار است باید در شرایطی که دولت ما در محور توجه ی جامعه ی جهانی است فعالترین سیاست خارجی و وزیر خارجه را برگزینم.
8. داکتر عبدالله را باید به یک پارتنر استراتژیک تغییر موضع دهم. همگرایی ما به نفع این کشور است. تضادها نباید قربانی گیرد. باید حکومت متخصص و کارایی را مشترکا ایجاد کنیم.
9. من دولت بدون اپوزسیون را سزاوار نیستم. دولت بدون اپوزسیون مشروعیت ندارد. باید تلاش کنیم تا فرصت برای نقد سیاسی و گروه های سیاسی مهیا گردد.
10. دولتی را که من رهبری خواهم کرد خیلی فاسد است. مفسدین را باید به زودترین فرصت از ارگ و حکومت به دور کنیم.
این کتابچه تان را از زباله های آرشیف سیاست دریافتم که نزدیکان تان آن را به تاریخ سپردند.
ملک ستیز
>>> بلی
هر انسان عاقل و نورمال چنان می اندیشد که در بالا درج است.
مگر وقتی در دایره خبیثه تمامیت خواهی قومی گیر بیفتد چنان میشود که غنی امروز شده است.
تجربه نادر و هاشم و داود و ترکی و امین و کارمل و نجیب و حضرت و ربانی و طالب و کرزی نشان داد که تک تازی و بر محور یک قوم یا سمت یا با تکیه بر پول و نیروی خارجی فقط برای یک مدت کوتاه تاثیر گذار است و با تغیر در عوامل تمام معادله تغیر میکند.
و مهمتر از همه دولت ملت سازی یک پروسه است که حد اقل صد سال را در بر میگیرد مگر عالیجناب های ما میخواهند نه تنها در دوره حیات بلکه در دوره قدرت خود نتیجه را ببینند و این نا ممکن است.
>>> چرا یاد داشت های خصوصی مردم را کسی بخواهند ؟؟؟
>>> این بدان معنی است که سخنان رئیس جمهور آنقدر بی ارزش است که در زباله دانی می اغتدد
>>> Raheel
در وضعیتی که حتی دستارهای سیاستمداران قومی است با کدام منطق و عقل می شود عبدالله پشتون را نماینده تاجیک پذیرفت و مصلحت سیاسی این قوم را که از هزاران جهت مورد حمله و توطیه است، به دست او سپرد؟ در حالی که او هرگز و هیچگاهی و حتی برای یک بارهم از هویت و یا منفعت تاجیکی دفاعی نکرده است.
در حالی که از گلبدین تا سلیمان لایق، از غنی تا خلیلزاد، لز کرزی تا ملا عمر و انوارالحق احدی تا اسماعیل یون همه در یک صف اهداف قومی خود را پیش می برند، خاموشی، معامله گری و خیانتهای عبدالله را مصلحت ملی تاجیک دانستن اوج اوج بلاهت و یا شرکت در خیانت علیه تاجیکان است!
برای نماینده تاجیکان شان شرط لازم تاجیک بودن است، هرچند کافی نیست. اما شرط حتمی و لازم همین است. درک این نکته نبوغ نمی خواهد- اگر عقل کسی طلسم نشده باشد.
>>> دور نیست که خودش در زباله دانی بیفتد.
>>> هر که نا موخت از گذشت روزگار
هیچ ناموزد ز هیچ آموز گار
چهار نفریکه ریُس صاحب جمهور را مشوره میدهند در غم چوکی و جیب خود شان غرق اند. اینکه این بیچاره در آتش تشویش و مشکلات عدیده این کشور می سوزد حنیف اتمراز آن خبر نیست زیرا مرغ وی به اصطلاح مردم یک لنگ دارد.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است