تاریخ انتشار: ۱۱:۱۴ ۱۳۹۶/۱۰/۲۰ | کد خبر: 144586 | منبع: | پرینت |
سخنرانی سرور دانش در مراسم چهاردهمین سالروز تصویب قانون اساسی کشور را شنیدم. با توجه به جایگاه سیاسی_اکادمیک دانش (معاون دوم ریاست جمهوری کشور و قانونپوه/دانش آموخته ی علم حقوق) سخنرانی جناب دانش برای من تجسم و عینیت یک بلاهت انکارناپذیر از منظر ارزش ها و اعتبارهای اکادمیک و الزام های حاکم بر سکان داری کرسی "معاونت دوم ریاست جمهوری" بود. نه چیزی بیش و نه چیزی کم.
برای من سخنرانی سرور دانش عینیت مسخ شدگی و اختگی یک دانش آموخته ی اهل ادعا در عرصه علم حقوق در قبال الزام های بنیادین دانش و تخصص حقوقی است و لاغیر. امیدوارم کسی و کسانی از هواداران دانش، نقد و اعتراض حقوقی_سیاسی من در این نوشتار را حمل بر پرخاشگریی برخواسته از خیره سری و ادب نفهمی من نکنند. من در این خصوص نقدهای موردی و مستدل دارم. دلیل عصبانیت و برآشفتگی من بر دانش به پاس وجهه علمی و اکامیکی است که دانش ادعایش را دارد.
نقد و اعتراض من بر جناب قانون پوه از منظر سیاسی و به آدرس عملکردهای او بر زمین عینیت های غیر قابل انکار سیاسی و میدانداری سیاست است. چون به باور من دانش در میدان سیاست خلاف فهم اکادمیک و باورهایش عمل می کند. ظاهر امر می رساند که او به آگاهی اش از الزام های علم حقوق باور و تعهد ندارد. با چنین نگاهی، از نظر من جناب "قانون پوه سرور دانش" با ایراد سخنرانی امروزش مرتکب کاری شده است که نه تنها توهین به شعور جامعه سیاسی_اکادمیک کشور است بلکه دیگردیسی شخصیتی و استحاله ارزشی مبارک را نیز به نمایش گذاشته است.
گفته های توجیهی دانش در مورد مساله نقض قانون اساسی حال روز و اعتبار قانون اساسی به عنوان قاعده الزام آور بازی سیاسی و همچنان در مورد جدال های سیاسی جاری در خصوص معضله ی بحران ساز قانون ثبت احوال نفوس و مهمتر از همه فرار جناب از اذعان به فقدان مشروعیت حکومت وحدت ملی از نظر من غیر از شرم و جبن سیاسی و پاگذاشتن بر فهم آکادمیک اش چیزی دیگری نیست و نمی تواند باشد.
برای من به عنوان یک فعال سیاسی و شهروند مسوول و همچنان به عنوان یک دانشجو و دانش آموخته حقوق و علوم سیاسی سخنرانی او یک فرافکنی مضحک، رسوا و شرم آور بود. این شرم و مضحکه همزمان که جایگاه مبنی بر ادعای "قانون پوه" بودن دانش را جدا زیر سوال برده است عملا یک توهین آشکار و شرورانه به وجدان جمعی و شعور جامعه سیاسی_اکادمیک کشور نیز می باشد. اهانت به شعور جمعی از سوی کسی که از یک سوی کمترین ادعایش قانون پوه و متخصص علم حقوق است و از سوی دیگر به عنوان یک چوکی دار نامشروع نام و عنوان "معاون دوم ریاست جمهور" در کشور را نیز با خود یدک می کشد.
با این همه من با نفس بخش از گفته های دانش در مورد جایگاه و منزلت قانون اساسی موافقم اما در همین موارد نیز آنچه را سرور دانش بر زبان راند با آنچه خود و رییس نامشروع اش بر قانون اساسی، جایگاه و منزلت قانون اساسی روا داشته است قابل جمع و قابل دفاع نیست. واقع این است که گفته های دانش از نظر من چیزی غیر از یک تف سربالا از سوی جناب عالی نیست و نمی تواند باشد.
ممکن است لحن من در این نوشتار تند، صریح و حتی زننده باشد اما این سرور دانش است که با تمام ادعا و مدعایش در عرصه دانایی علم حقوق وقتی در مقام یک دولتمرد و سیاستمدار می ایستد از یک سو با پا گذاشتن بر قانون اساسی مرتکب نقض این وثیقه ملی می شود و از سوی با فرافکنی های رسوا و مضحک به شعور مخاطبان اش اهانت می کند و در کمال بی شرمی به ساده سازی صورت مساله می پردازد و مجبور می کند با او طوری گپ زده شود که سزاوار اش است.
آصف آشنا
>>> Amirzada
آیا نام افغان نیاز به بحث علمی دارد؟
چندین سال است که یک تعداد نخبگان سیاسی وقت و انرژی خود را صرف بحث و تحقیق پیرامون تاریخچه، معنا و اهمیت علمی و فلسفی نام افغان می کنند. چنانچه یکی ریشه های آنرا در عصر دایناسورس ها جستجو می کند و دیگری در کتب مقدس آسمانی و سومی در کتب فلسفی سقراط، افلاطون و ارسطو و چهارمی هم در کتاب جعلی پته خزانه. اما هیچ کسی از مردم بومی و اصلی این کشور در شهر ها و روستا ها نمی پرسد که "سیر و پودینه" اوغان را برای تان در انتحار، انفجار و وحشت معرفی کنند.
حتا از حیوانات، نباتات، کوه دشت و بیابان، از آسمان و زمین و بلاخره از هندوکش شاهد زنده هویت و تاریخ ما بپرسید که تاریخچه و اعمال افغان را با اسناد انکار ناپدیر به شما معرفی کند.
از ده افغانان کابل بپرسید که برای تان قصه مهاجرت اوغان را در قرن ۱۸ که بالای کوه جوی شیر چگونه جابجا شدند، به زبان خود بگوید.
از ایرانی ها بپرسید که نام افغانستان را اختراع کردند و به انگلیس ها در بازی بزرگ بجای خراسان پیشنهاد کردند. از الفنستون انگلیسی بپرسید که از ایرانی ها ممنون است که این نام را بجای خراسان به انگلیس ها پیشنهاد کردند.
از روسها بپرسید که افغان را برای تان در قرن بیست برای جهانیان معرفی کردند.
تنها از هندی ها نپرسید که نام پتان را برای تان معرفی خواهند کرد.
خلاصه از هر کسی که بپرسید این جواب را برای تان خواهند گفت: افغان یک اسم منفور و توهین آمیزی است که حد اقل در ۳ سده اخیر بالای گروه های بیگانه و عقب مانده اطلاق شده است که از کوه های سلیمان به سر زمین مقدس خراسان بحیث مهاجر و مهاجم آمده اند و حالا با چشم سفیدی ادعای مالکیت کل کشور را می کنند.
چنانچه می گویند:" اوغان را که سلام دادی سه تنگه تاوان دادی"
چرا در خمیر موی می پالید؟
اوغان هیچ وقت نه ظرفیت و نه توانایی حذف هویت های بومی این سر زمین را ندارد.
>>> Bayat
به خداوند بي نياز قسم اين يك حقيقت است در خارج از وطن به هر خارجي كه بگويي افغان هستم يكصدو هشتاد درجه رويه و برخوردش تغير ميكند فكر ميكند كه افغان يعني بيسواد بي فرهنگ ، قاتل ، تروريست ، انتهاري ، وطنفروش ، ظالم ، بي منطق و.............. اگر خوش ما مي آيد يا نه اين يك حقيقت تلخ امروزي است ،اميد وطندارهاي گلم آزرده خاطر نشوند .
>>> Faizi
علت اساسی که چرا بعضی حلقات پافشاری براین دارند که ملیت افغان باید در تذکره درج شود این است که، حلقات سیاسی که در قدرت خود را شریک میدانند از سر شماری نفوس میترسند و علت اش اینست وقتیکه ملیت هر قوم در تذکره درج گردد در آنصورت نفوس همه ملیت ها نمایان میگردد و تقریبا سرشماری میشود که کیها اکثریت اند و کیها اقلیت و در آینده هر ملیت نظر به اندازه نفوس خود در پارلمان و دولت میتوانند وکیل و وزیر معرفی کنند و در قدرت سهم داشته باشند بنابراين بعضی ها نمیخواهند که ....شان از آب بیرون آید و این دغدغه را راه میاندازند.
>>> Нуро Заррин
نام افغانستان جعلى است . نام قبلی افغانستان خراسان بود ، ما افغان نیستیم . بدون قوم پشتون هيچ قوم ديگر افغان نيست ، ما تمام ملت هاى افغانستان از افغان بودن بيرون میشویم و نخواهد برگشتيم . از خود گله کنید نه از ما گناهى خودتان است . شما تقلب کار ها نام خراسان را به افغانستان گنده تبدیل دادید و امروز میگوید که افغانستان از ما پشتون ها است شما بروید تاجکستان ، اوزبکستان . و دیگر این که وقتِ كه شما در بين خود مينيشينيد مانند شياطين در هر جاى ميگوييد افغان تنها ما پشتون ها هستيم و تاجكها از تاجكستان آمدند ، اوزبيك ها از اوزبكستان آمدند . با این زورگویی و فریبکاری ها ما نمیتوانیم با شما یک ملت شویم . شما پشتونها حتىٰ به ما توهين كرديد ، ما را حرامى خطاب كرديد . باشيد افغان به تنهايى ما افغان بودن را بس كرديم . نام افغان در تمام دونيا بد است ، تمام مردم دنيا با شنيدن از نام افغان تيروريزم در ذهن شان مييايد . در كليمه افغان هيچ جاى افتخارى نيست بلكه شرم است . امروز مردم دنيا افغان را به حيث قاتل ، جنگجو ، انتحار ، تيروريست ، خُدكفان چرسى و بچه باز ميشناسند . من از نام افغان شرم ميكنم . از شنيدن نام افغان استفراق أم مييايد
>>> اد فر اویانی
نا درست است که تلاش کرده و تلاش کنیم برای قومسازی؛ چونکه این پاره سازیی ما باشد برنامه فاشیزم.
آری، دستگاه ستم تباری،
دو رویکرد دارد روی میز کاری:
1- همه شهروندان را تاپه "افغان" زدن. مگر، اگر نچسبید این تاپه؛
2- تاپه «اکثریت سازیی پشتون»؛ یعنی پاره پارچه سازیی تاجیک ها و هزاره ها و ترکتبار ها را به قبیله های بیشمار و نامنهادِ ساخته و پرداخته کارفرمایان دربار فرمانروایی ستم تباری.
هر دو رویکرد رژیم ستم تباری، تبهکارانه و فاشیستی است.
نگذاریم پاره پاره مان سازند
>>> Khurasani
بانوی گرامی در هرجای که استید اینقدر خوشین نباشید صدای اعتراض و عدالتخواهی تانرا بلند کنید..!
اینها شرم و حیا ندارند در طول تاریخ قدم به قدم برنامه های فاشیستی خود را تحمیل میکنند.
اینکه ما خبر نداریم در فانون اساسی جعلی شان افغان شدیم و زبان ما را دری مینویسند و میگویند پارسی زبان ایرانی است.شما حق ندارید به زبان بارسی سخن بگویید یا بنویسید.
حق نداری دانشگاه ، دادگاه ، فرودگاه و دواخانه بگویی ، اصطلاحات زبان پشتو را بنام ترمینولوژی ملی در قانون اساسی جعلی شان تحمیل کردند. قرار است در شناسنامه های برقی هویت مان را افغان نوشته کنند این به چه معناست.
این گرفتن هویت فرهنگی ما نیست چیست.؟
ازشاه امان الله ومحمود طرزی روشنفکر شان شروع تا اشرف غنی امریکایی اش برای جایگزین کردن پشتو به عوض فارسی سالها تلاش کردند ، هیچ ضمانتی وجود ندارد که بعد از تطبیق وتحمیل هویت افغان در قدم اول در مکاتبات دولتی زبان پشتو را جبرن زبان رسمی دولت بسازند. وبعدتر در مکاتب و دانشگاه ها تدریس را جبرن به زبان پشتو اعلان کنند. باز او وقت اگر توان داشته باشیم جز تجزیه یا فرار از وطن جه کاری کرده میتوانیم.
>>> Khorosoni
سرور بی دانش : " توزیع تذکره الکترونیک از جانب یک تعدادقومگرایان ،به گروگان گرفته شده است"
من میگویم کاش اسم این .... " سرورخبیث" میبود.
من نمیدانم چرا هموطنان هزاره ما درمورد در سکوت مرگبار فرورفته اند؟
فکر میکنم مصروف همان گپ های کهنه وزنگزده چون "روشنایی ؟ ! " وگاهی هم فریاد افشار را سرمیدهند.... وبس..
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است