مافیا در 55 سال پیش چه شمایلی داشت؟
 
تاریخ انتشار:   ۰۹:۳۹    ۱۳۹۶/۱۰/۲۱ کد خبر: 144622 منبع: پرینت

خزان سال 1342 و یا هم 1343 بود. خانواده ی ما کمی بزرگتر شده بود و در خانه ی کوچک و مشترک مان در قرطای چند اول گذاره مشکل می‌ نمود. پدرم بار و پندک ‌می‌ بست تا به خانه ی تازه خریده‌ اش در دامنه ی علی‌ آباد (کارته پنج، بعدا کارته سخی و جمال مینه) بکوچیم اما اتفاقی عجیبی رخ داد که خیلی شباهت با اتفاقات روزگار ما دارد. پدرم مبلغ کم و بیش سی‌ هزار افعانی از پول خرید خانه را از قلعه ی فتح‌ الله برمی دارد تا به مالک خانه برساند. این پول در فاصله ی میان شهرنو و ده افغانان از جیب پطلون اش کیسه‌ بری می‌ شود. او که سرمایه و دستمایه ی بزرگی از دست رنج چندین سال کارش را از دست می‌ دهد به هر دری دق‌الباب می‌ کند تا گمشده‌ اش را بیابد. فرمانده امنیه کابل، سرماموریت پولیس کابل، مامور سمت شهرنو، مامور سمت ده افغانان، رییس استخبارات وقت (که همسایه ی ما نیز بود) و وزیر عدلیه ی وقت که از دوستان پدرم بود همه از داستان آگاه شدند اما پدرم نتوانست سرنخی از پولش بیابد و به نتیجه برسد.

ده ماه پس از این حادثه بزرگترین فرزند "نگران جرمن" به نام صوفی از زندان آزاد می شود و چون برادرش حاجی خلیل پوپل (مشهور به خلیل جرمن) شاگرد پدرم بود به دکان ما می‌ آید و داستان کیسه‌ بری پول را می‌ شنود. صوفی که ظاهرا از عیاران دهمزنگ بود به همکاری سید مهتاب چرسی یک هفته بعد اطلاع می دهند که کیسه‌ بر را پیدا کرده اند. سید مهتاب و صوفی یک هفته پس از این اطلاع کیسه‌ بر را که "افضل بچه خر خور" نام داشت و از اهالی شهرکهنه ی کابل (اصل محله را برای ادب ننوشتم) بود نزد پدرم می آورند. افضل نام اعتراف می‌کند که 29850 افغانی پول را سرقت نموده است. این عدد همان مقدار دقیقی است که پدرم از دست داده بود. او تمام نوت‌ ها را که شامل هزاری و پنجصدی بودند با سه نوت صدی و یک نوت پنجاه افغانی برای همه تشریح می‌ کند و داستان را چنین ادامه می‌ دهد:

"بلی کاکا من پولت را دزدیده ام و فقط مبلغ چهارده‌ هزار و نهصد و پنجاه اش به خودم رسیده است. حاضرم این پول را به خاطر دوستانم به شما پس بپردازم. باقی پول‌ ها را به آمرین و از جمله چهار‌هزار را به باشی کیسه‌ برها پرداخته‌ ام و حاضرم در پیش روی شان این سخن را تکرار کنم. کِسب ما بند نیشکر است هر کس حق خود را می گیرد". (اخلاقا در اینجا از ذکر نام بعضی از اراکین وقت که فعلا برای ما تابوها اند اجتناب کرده ام)

پدرم مات و مبهوت داستان را می‌ شنود و برای یک هفته با دوستان مشوره می‌ کند تا چاره ای بیابند. به دوست‌ اش وزیر عدلیه مراجعه می‌ کند. وزیر عدلیه درمانده شده و فرصت دیدار با شاه را برای پدرم چاره ای مناسب می‌ داند. این فرصتگیری یک ماه طول می کشد و پدرم به دیدار اعلی‌ حضرت همایونی می‌ رود. از قضا در همان روز اعلی‌حضرت همایونی به سفری برای تداوی رفته و ولیعهد شاه والاحضرت احمد شاه جان پدرم را در دفتر کارش در پل آرتل به حضور می‌ پذیرد.

متباقی داستان را پدرم چنین قصه می‌ کرد: "حدود یک ساعت طول کشید تا من و برادرت هادی جان به والاحضرت رسیدیم. داستان را شرح دادم و از حاضر بودن افضل کیسه‌ بر برای شهادت در حضور همه بلندپایه‌ های دولتی نیز یاد کردم. والاحضرت ولیعهد احمد شاه جان داستان را خیلی با دقت شنید و سپس رو به طرف چهارتن از بزرگان دولتی که در کنارش نشسته بودند کرده با آنها به گونه ای سخن گفت که هم اندوه داشت و هم درماندگی. شخص پنجمی که در عقب ما بود ما را به بیرون هدایت کرد و پس از نیم ساعت دوباره داخل بُرد. حدس من این بود که پول هایم بدستم می‌ رسند.

ما را دوباره به داخل بردند و والاحضرت از ما دعوت کرد کمی پیشتر بنشینیم. روی فرزندم را بوسید و دستی به سرش کشید. با گلوی کمی پر عقده و درد رو به من کرد و گفت: کاکاجان امیدوارم بتوانی پولت را از این دزدان بگیری برایت احکام نوشتم. من خیلی خوشحال شدم، تشکری کردم و عریضه را با شوق گرفته برون شدم. در بیرون از دفتر متوجه شدم در عریضه ام نوشته شده بود: ع، م، ش، سرمامور پولیس کابل! در زمینه اجرات قانونی و مقتضی نموده به شکایت عارض رسیدگی نمایید و در پایین امضا نوشته بود: والاحضرت ولیعهد احمد شاه".

این داستان فانتزی نیست یک حقیقتِ باور نکردنی است. این داستان هنوز بیشتر از ده شاهد زنده دارد که دو تن از آنها بلند پایگان وقت اند. این حقیقت تصویری از زندگی اتباع و رعایای مظلوم این سرزمین که شهروندان امروزی اش نیز به آن محکوم اند را ترسیم می‌کند. هنوز بند نیشکر پابرجاست و ما هنوز هم در چنگال همان مافیایِ هستیم که بوده بودیم، بودیم و بوده ایم و خواهیم بود.

عزیز رفیعی


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
مافیا
نظرات بینندگان:


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است