تاریخ انتشار: ۱۱:۱۵ ۱۳۹۶/۱۰/۲۵ | کد خبر: 144855 | منبع: | پرینت |
چند سالي است كه برخي دوستان همواره از من مي پرسند كه چرا از نور حمايت مي كني؟ علت علاقه و دلبستگي سياسي ات به او چيست؟ آيا با دالر تطميع ات كرده يا با قدرت خود افسون ات نموده؟ چرا از ديگران به اين جديت و قطعيت حمايت نمي كني؟ اگرچه من علاقه ندارم همواره به پرسش هايی از اين دست پاسخ بگويم اما بحراني كه امروزه به دنبال اقدام ناسنجيده و غيرعاقبت انديشانه رييس جمهور درباره بلخ خلق شده است مرا واداشت تا به پاسخ اين پرسش ها بپردازم.
واقعيت اين است كه ما در يک و نيم دهه گذشته -از كنفرانس بن تا امروز- همواره با تيپی از سياستمداران مواجه بوده ايم كه اريک فروم از آنها به نام رهبران "اقتدارطلب" ياد مي كند. نيم نگاهي گذرا به رويدادهاي شانزده سال پسين نشان مي دهد كه حوزه جهاد و مقاومت نيز همواره با چنين رهبراني مواجه بوده است. كساني كه اغلب بحيث وزير و وكيل و رييس در دستگاه حكومت حضور داشته و كاملا وابسته و متكي به صاحبان قدرت در ارگ رياست جمهوري بوده و هرگونه صداي اعتراض و مخالفت مردمي را كه باعث رساندن آنها به قدرت شده اند سركوب كرده اند.
من خود بارها شاهد بوده ام به آن اندازه اي كه صداي دادخواهانه و عدالت طلبانه ي نسل جوان ما در شانزده سال گذشته توسط خودي ها سركوب شده است توسط فاشيست هاي ارگ نشين نشده است بگونه اي كه جوانان ما وقتي فريادي كشيده اند و صداي اعتراضي بلند كرده اند توسط گروه خودي هزاران انگ و برچسپ خورده اند و تهديد شده اند. اين دسته گاهي جوانان ما را "ستمي" گفته منزوي ساخته اند و گاهي "شعله اي" و احساساتي خوانده توبيخ نموده اند. در شانزده سال پسين اما تنها كسي كه از اين ميان تسليم قدرت نشده و همواره صداي اكثريت خاموش جامعه را فرياد كرده و ميان "ارگ و مردم" دومي را برگزيده نور است.
در دسته بندي كه اريک فروم از "ساختار شخصيت فردي" مي كند نور را مي توان به عنوان يک "شخصيت انقلابي" نام گذاشت. شخصيت انقلابي تنها آن كسي نيست كه باورمند به تغيير حكومت از راه توسل به قهر و خشونت باشد بلکه شامل آن كسي نيز مي شود كه توانايي "نه" گفتن را دارد و در برابر بي عدالتي ها مي ايستد. من نور را يک چنين شخصيتي يافته ام: سركش، شجاع، نافرمانبردار اما متعهد به اصول و ارزش ها.
نور، همواره در قامت يک پرومته ظهور كرده است. پرومته يا پرومتیوس در افسانه هاي يوناني نام كسي است كه آتش را از زیوس دزديد و به مردم تقديم كرد و به در برابر زیوس كه او را از دادن آتش به انسان ها منع كرده بود نافرماني كرد. پرومته را همچنان بسياري ها به عنوان موجودي مي شناسند كه به انسان ها عشق مي ورزيد و نمي توانست درد و رنج آنها را تحمل كند.
ايستادگي كه همين لحظه عطامحمد نور در برابر انحصارطلبي غني مي كند بي شباهت با داستان نافرماني پرومته در برابر زیوس نيست. نور مي خواهد قدرتي را كه غني غصب كرده و از بازگرداندنش به مردم ابا مي ورزد با نافرماني از چنگ وي بستاند و دوباره به مردم برگرداند. او در برابر كسي ايستاده است كه با سياست هاي قومي و تبعيض آميز خود بر درد و رنج مردم افزوده و كشور را در سراشيب سقوط قرار داده است.
ما در شانزده سال گذشته، تازه كسي را پيدا كرده ايم كه درد مشترک همگان را فرياد مي كند. ما گمشده اي خود را يافته ايم. تصور كنيد اگر از نور حمايت نكنيم پس از چه كسي حمایت کنیم؟
هوشنگ سامانیان
>>> زئوس وپرامته ( جناب اشرف غنی واستاد عطا )
زئوس ایزد آسمان رخشان و نیز توفان بهشمار میرفت و هم بدین دلیل سلاح اوآذرخش بود که آن را به سمت کسی که او را ناخشنود کرده، پرتاب میکردهاست. یکی از مواردی که او را بسیار خشمگین میکرد دروغگویی و پیمانشکنی بودهاست. از دیگر نشانههای او میتوان به عصای سلطنتی، بلوط، عقاب و سپرش (ساخته شده از پوست بز آمالتا اشاره کرد.
زئوس در عصر آفرینش انسانها، پرومته را برگزید تا همه چیز را به انسان بدهد جز آتش را. پرومته مورد اعتماد این کار را کرد و بسیاری از مسائل آدمیان را برطرف کرد. او به انسانها عشق میورزید و نمیتوانست ناراحتی و رنج آنها را ببیند؛ به همین علت به دور از چشم زئوس آتش را در نی ای گذاشته و به انسان داد. وقتی خبر به زئوس رسید او را بر سر قله قاف در قفقاز) برد و بست و او را به سزای اعمال خود رساند.
هر روز عقابی میآمد و جگر او را میخورد و شب جگر از نو میرویید
همین موقع بود که پرومته به زئوس گفت: روزی خواهد آمد که پادشاهی و خدایی تو از میان برود و کسی بر تخت تو تکیه زند.
نقل میکند که روزی در طی مراسم قربانی در مکونه، پرومته گاو را پوست کند و تکهتکه کرد؛ او گوشت و اعضاء داخل شکم حیوان قربانی را در نیمی از پوستش گذاشت و آنها را در زیر شکم حیوان پنهان کرد؛ در نیمهٔ دیگر پوست، استخوانهای گاو را که در زیر لایهای از چربی مخفی کرده بود گذاشت. آنگاه به زئوس گفت که یکی از آن دو نیمه را انتخاب کند و قرار شد نیمهٔ دیگر، سهم نوع بشر از قربانی باشد. زئوس به خاطر حرص و شکم بارگی، نیمهٔ حاوی چربی را برگزید، ولی وقتی با دقت از نزدیک نگاه کرد، دریافت که فریب خورده است زیرا زیر چربیها فقط استخوان بود. زئوس بسیار خشمگین شد و در آن رنجش و آزردگی خاطر از پرومته و انسانها، آتش را از آنان دریغ کرد تا مجازاتشان باشد
زئوس پرومته را توسط هفسوس ( انجنیر داود ) به صخره ای از کوه قفقاز به میخ بدوخت و او را محکوم به عذاب ابدی کرد
پس از رنجهای بسیار پرومته به دست هراکلس ( دوستم ) که کرکس را کشت آزاد گردید و زئوس او را عفو کرد . آتشی که او به انسان داد عبارت از خرد و دانایی است
(گیلگمش)
>>> بر تو ای حاکم بلخ از ما و از یاران سلام
بر تو ای سنگر شکن ای مرد با ایمان سـلام
رحمت خان پیلوت
>>> رحمت خان پیلوت :
پیلوت ها ونظامیان نباید موقف سیاسی داشته باشند
>>> بخاطریکه پول پیدا کرده ومارادرگرو خود گرفته
>>> شما هم از نور یک قهرمان افسانوی ساختید و ادعای اینرا دارید که حق مردم را از یکه تازی و خودخواهی غنی بزور میگیرد کاش عطا دزد نمیبود امروز دارایی هایش به میلیون ها دالر میرسد اینرا از کجا کرد؟
در زمان انتخابات بفکر اینکه داکتر عبدالله برنده میشود غنی را اخطار میداد که در صورت تقلب دست و یایش را شکستانده به بیرون میندازم ولی پیروزی البته با تقلب وفریبکاری از آن اشرف غنی شد دیدیم که نور مثل پاپی گک دویده دویده برای تبریکی وی خود را در ارگ رساند.
اینهمه لاف و پتاق نور بخاطر مردم غریب و پای لچ نیست بلکه بخاطر پول و چوکی و منصب است و بس.
اگر باور ندارید با گذشت زمان برایتان واضیح میگردد.
>>> شعر خودرا بند ننداختیم دگه هموطن عزیز، در ضمن همیشه پیام ما از آدرس افغانستان بوده تا اکنون از ملیت، قوم و تبار نگفتیم و به خود اجازه ندادیم.
د هوائی قوا غرې
رحمت خان پیلوت
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است