تاریخ انتشار: ۱۲:۵۱ ۱۳۹۶/۱۰/۲۵ | کد خبر: 144872 | منبع: | پرینت |
در برابر زورگويی و تحميل همه بايد جواب رد دهيم تا به وحدت ملي برسيم، وحدت ملي براساس ارزش های تاريخی و فرهنگی مشترک و رعايت حقوق فرهنگی همه اقوام به وجود می آيد كه روح قانون اساسی است و به صورت خاص صراحت ماده ششم و ماده 22 قانون اساسی بر اين اصل دلالت دارد و ماده چهارم نبايد بگونه ای تفسير شود كه ارزش های تاريخی يک قوم بر ساير اقوام تحميل شود و نتيجه مستقيم و غير مستقيم آن ايجاد هژمونی قومی بيشتر باشد چون چنين نتيجه ای عميقا با فلسفه قانون اساسی در تضاد است.
هويت افغانی در حد نام افغانستان عنوان تذكره تابعيت جمهوری اسلامی افغانستان و ساير مواردی كه مردم عموما با آن كنار آمده اند به اندازه كافی احترام لازم را به سابقه تاريخي دو سده اخير فراهم كرده است. بيش از اينكه از حد نزاكت و توافق عمومی خارج است بايد ریيس جمهور كشور و نخبگان سياسی جامعه پشتون بردبارى از خود نشان دهند و هموطنان شان را درک كنند و قربانيان تبعيض نيز نبايد در خط دفاع از تبعيض و تحميل قرار گيرند چرا كه درد مشترک مردم كشور كه تبعيض و زورگويی در اشكال مختلف آن است جدا جدا درمان نمی شود.
داکتر امین احمدی
>>> ما ز بالاییم و بالا می رویم ما ز دریاییم و دریا می رویم
ما از آن جا و از این جا نیستیم ما ز بیجاییم و بیجا می رویم
لااله اندر پی الالله است همچو لا ما هم به الا می رویم
قل تعالوا آیتیست از جذب حق ما به جذبه حق تعالی می رویم
کشتی نوحیم در طوفان روح لاجرم بیدست و بیپا می رویم
همچو موج از خود برآوردیم سر باز هم در خود تماشا می رویم
راه حق تنگ است چون سم الخیاط ما مثال رشته یکتا می رویم
هین ز همراهان و منزل یاد کن پس بدانک هر دمی ما می رویم
خواندهای انا الیه راجعون تا بدانی که کجاها می رویم
اختر ما نیست در دور قمر لاجرم فوق ثریا می رویم
همت عالی است در سرهای ما از علی تا رب اعلا می رویم
رو ز خرمنگاه ما ای کورموش گر نه کوری بین که بینا می رویم
ای سخن خاموش کن با ما میا بین که ما از رشک بیما می رویم
ای که هستی ما ره را مبند ما به کوه قاف و عنقا می رویم
>>> ولی بازی های بزرگتر علیه مردم و دولت توسط چند خاین در به راه افتاده که دولت در ان گیر مانده و مردم هم در بیچارگی مانند سابق استفاده میگردند هیچ هوشیار نمیشن ..! پس همدیگر افتادن .. که قبر یکدیگر را حفر کنن ..! این مردم را خدا اصلا کند .. حرف .. تجربه گذشته .. هیچ در سر شان کار نکرد
>>> چرابه زد و نقیص گفتارها ادامه میدهیم و تا کجا باید به آن ادامه داد، گاهی چنین اتفاق نه افتاده باشد کی متن را نشر کرده باشی و باز خودت را خنده بگیرد و یا هم به خود بگویی خودم بسیار غلط هستم و یا گناهی بزرگ را انجام دادم و به سبب آن شرمنده مردم و روی سیاه آخرت خواهیم شد. بهتر آنست تا سیاه خودت را به مردم سیاه بگویی و سفید خودت را به مردم سفید معرفی نمایی
نه اینکه یکجا سفید سیاه باشد و در جای دیگر سفید، سفید و حد اقل توانسته باشی کی نزد مردم جایگایی داشته باشی.
اگر قانون اساسی احترام نه میشودپس روح اش را جطور میتوان پذیرفت.
>>> زنده جانها هی بیایند و بزیستند و روند.
هرکجا آنها روند، ما نیز آنجا میرویم.
طبیعت زاده استاد علوم بیولوژی فاکولته ساینس.
>>> چرا به ( ضدو نقیض گوئی )
ماستر ادبیات دانشگاه خصوصی
>>> به نظر دهنده پنجم:
شعر نظر دهنده چهارم از من نیست، بلکه او خودش نظر به تحقیقات علمی که در مورد علم بیولوژی دارد و با در نظر داشت موجودیت اضافه تر از سی میلیون نوع زنده جانهای روی زمین و با در نظرداشت موجودیت میلیون ها نوع فوسیل های زنده جانهای قدیمی که نسل شان انقراض نموده است و با گذاشن همه آنها در پروگرام های کمپیوتری، مراحل تکامل انسان را از سه و نیم ملیارد سال قبل از موجودات کوچک یک حجروی بدون هسته، تا انسان امروزی که تکامل یافته است، بر رسی کرده است و مودل تکامل انسان را ساخته است و این مصرع شعری را گفته است.
چیزی که به شعر من ارتباط میگیرد، این شعر به اساس بمیان آمدن عقاید بومی در انسانهای اولیه که بمرور زمان به دین و آیین و کلتور تبدیل شده است و انسان را به یک موجود دارای احساسات تبدیل کرده است، سرایده شده است که در آن احساسات انسانی خودم نگاشته شده است و هیچ ارتباطی به تحقیقات بیولوژیکی استاد محترم بیولوژی ندارد.
امید وارم نشر شود.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است