تاریخ انتشار: ۱۱:۵۴ ۱۳۹۶/۱۰/۲۶ | کد خبر: 144927 | منبع: | پرینت |
دوستی و دشمنی، رقابت و رفاقت غرایز نهفته در وجود آدمی اند که هیچ کسی منکر وجودشان بوده نمی تواند اما نحوه ی رفاقت و رقابت کردن هر کسی منحصر به نوع نگاه و چیستی توقع و هدف او از اینها است یا بهتر بگویم که برای حمایت یا عدم حمایت از کسی و یا چیزی هر کسی دارای منطق مربوط به خودش است. هیچ کسی در هیچ جای دنیا بدون داشتن یک منطق خواه محکم و یا سست به دفاع و حمایت از کسی بر نمی خیزد یا ارزشی در میان بوده و یا منفعتی مدنظر می باشد که جبهه گیری ها و صف بندی ها را در حمایت از طرف های در گیر شکل می دهد.
بنده منحیث یک شهروند نسبتا با سواد و علاقمند به فعالیت سیاسی وقتی دریافتم که حق به جانب کیست همان طرف تا آخر می ایستم و ایستادنم برای نشان دادن سطح بهتر شناخت و نشان دادن نوع حساسیت ام نسبت به سیاست و امور اجتماع است. به خدا پناه می برم اگر به مقاصد شوم و خلاف تمایل درونی ام (منافقانه) پشت سر کسی بایستم.
یعنی عاشق چشم و ابروی کسی جز به اعتبار راستی و درستی داعیه و برنامه اش نیستم و این حمایت مطلق و دایمی نیز نیست.
در همین زد و بند اخیر بیشتر به آگاهی دهی به خصوص از طریق رسانه های اجتماعی پرداختم و فکر می کنم که ضرورت به آگاهی دهی بیشتر نیز باشد هرچند عده ای شاید آن را موضع گیری تباری و از سر عقده بدانند طوری که در پیام های رسیده به خودم این طرز تلقی به صورت برجسته متبلور بود.
از استاد عطا در برابر غنی و عبدالله چرا باید حمایت صورت بگیرد؟
دید من این است که هرکه بتواند در برابر یکه تازی در یک جامعه ی دموکراتیک بایستد از رفتن جامعه به سمت استبداد جلوگیری کرده و قابل حمایت است که این کار را به خوبی در مقاومت نور می توان دید. دوما اگر مباحث اخلاقی را از حوزه ی سیاسی جدا هم بکنیم باز هم نمی توانیم در امر زعامت جامعه ی اسلامی از روی تعهد شکنی و تعصب گرایی حاکمان بی تفاوت بگذریم. کسانی که ما را از بی تفاوتی بیرون می کنند و در برابر خلاف ورزی و نگرش های فرو ملی حاکمان می ایستند سلامت پروسه ی سیاسی را بیمه کرده اند و قابل حمایت اند که در مقاومت نور این شاخصه هم به خوبی هویدا است.
سوما زمانیکه دشمن مشترک و سوگند خورده برای نابود کردن همه ی هست و بود شما در کمین تان قرار گرفته باشد عقل حکم می کند تا به دفاع از کسی برخیزید که در مصاف دشمن قوت بازو و تجربه ی دفاع را داشته باشد که شکی وجود ندارد در این زمینه امتیاز نور نسبت به جناب غنی صدها مرتبه بالاتر است. چهارما اگر فکر می کنید در نبود کسی نظم اجتماع رو به اختلال می رود باید حفظ اش کنید و کمرش را ببندید. فرضا عطا محمد نور در بلخ نباشد آیا نظم موجود در شمال ادامه پیدا خواهد کرد؟ که جواب منفی است پس حمایت از او برای حفظ نظم جامعه حتی می تواند یک وجیبه ی دینی باشد.
ده ها مورد دیگر را نیز می توان بر شمرد ولی مشت نمونه ی خروار گفته به همین بسنده می کنم و حتی توصیه ام برای جوانان هم نسل خودم این است که اگر از کسی حمایت می کنند حمایت شان باید استوار بر منطق محکم باشد و اگر نمی کنند منطق حمایت دیگران را به حساب منصب، مادیات مسایل قومی و سمتی کوچک جلوه ندهند. حداقل خواهشمندم حساب بنده را از بقیه جدا کنند. هیچ چیزی ندارم ولی شهامت و شجاعت بیان حقایق را با متقبل شدن هزینه و تاوان در شرایط حساس تر از این داشته ام.
برای بنده غنی، عبدالله و عطا محمد نور از حیث مطلب آشنایی اگر فکر کنید در یک خط قرار دارند. از هیچ کدام هیچ چیزی به نفع خود نه خواسته و نه دریافت کرده ام مقصد امتیاز نور شاید این باشد اگر به جایی بخواهم برسم جلو ام را نمی گیرد در حالیکه دیگران حق مسلمم را خورده اند.
برنا صالحی
>>> من فکرمیکنم اینها تگ وتگمار اند برای مردم
>>> آزادی AZADI
سران جمعیت اسلامی که بر اساس ناپختکی سیاسی و مصلحت منافع شخصی خودشان معامله ننگین بن را انجام دادند؛ فاشیست های شکست خورده و فراری را بر گرده مردم سوار ساختند؛ خودشان مامورین گوش به فرمان آنها گردیدند و حلقه استبداد را به گردن مردم افکندند؛ اکنون زمان آن فرا رسیده تا اشتباهات گذشته خود را با خرد ورزی، متانت و هماهنگی با متحدین شان تلافی کنند.
>>> اكتر احمد صميم نجرابي
اين ادم واقعا رواني است .
هر بار غلامي خود را در مقابل آمريكا و متحدينش به اثبات ميرساند .
دوم : بزرگترين جفا به حق مردم و بالخصوص نظاميان كشور است؛ روحيه دادن براي دشمنان قسم خورده وطن ، بزرگترين خيانت مليست .
سوم : اگر تماميت خواهي و قومگرايي خود و طرفدارانش را از ميان برميداشت ، شايد زمينه ي بهتر تجارتي در كشور ايجاد ميشد و براي استخراج داشته هاي زيرزميني هم كاري انجام ميشد تا كشور بطرف طرقي و خودكفايي ميرفت .
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است