آورده اند که روزی یک کافری به کشوری با تاریخ پنجهزار ساله آمده بود و می خواست از حال و احوال این کشور باستانی دیدن کند و چیزی نویسد، وقتی با کنجکاوی خاص خودش وارد شهر و بازار گردید، دید که چیزی بنام قانون در اینجا وجود ندارد و هرقدر موی شگافی کرد به همانقدر میزان قانون گریزی و قانون شکنی را بیشتر هویدا می شد. خلاصه اینکه شخص کافر وقتی وضعیت را دید متوجه شد که حتما قوه ای است که این زندگی را پیش می برد و گرنه چرا بهم نمی خورد.

قصه را بجای مقدمه از اینرو بیان کردم که در نظام جمهوری افغانستان فساد پروری چنان گسترده و پهن شده است که اگر مساحت می داشت نسبت به افغانستان کلانتر می بود. تناقض برخورد در نظام چنان انسان را آشفته می کند که اصلاً باور نمی شود که چنین وضعیتی با چنین مسوولانی موجود باشد. (اگر راست باشد) وزارت مالیه به کارمندان گمرکات مصونیت عدلی و قضایی می گیرد، اما جنرالی به اتهام صد میلیون اختلاس گرفتار می شود.

شاه مکاتب خیالی (اقای فاروق وردرک) بحیث وزیر مقرر می گردد اما یک کارمند بجرم یکهزار افغانی محاکمه می شود. در این نظام یک رسم دیگری نیز وجود دارد که نازدانه های نظام اگر در بخشی رسوا می شوند در بخش دیگر نوازش می شوند که از وزیران کابینه گرفته یا مقامات ارشد دولتی، حالا موضوع به رییسان معارف نیز گسترش یافته است که حیرانم چگونه این ملت بیچاره به اشکال مختلف زیر تیغ می رود.

من که چندین بار طریق دنیای مجازی و صفحه وزین افغان پیپر در مورد آقای سعید منصور شنیده بودم و خود کارمند وزارت معارف نیز هستم.
با آمدن اسدالله حنیف بلخی و برملا شدن مکاتب خیالی که فاروق وردک را تا مرز جنون عصبی کرده بود و از ګرفتن ۷۰ میلیون دالر رشوت توسط مقامات حکومت وحدت ملی یا د می کرد، بازماندگان تقلب و فساد که ساحه را بر خود تنگ دیدند، شروع کردند به یک سلسله تخریب کاری و کارشکنی در وزارت تا از یکسو پرونده فساد بجان شان نرسد و از سوی دیگر با کارشکنی که صدای مردم بالا شود، توجه مسوولان و رسانه ها را از فساد به کم کاری و بی کفایتی هیئت رهبری وزارت سازند.

در ابتدای حکومت وحدت ملی فاروق وردک می خواست دفتری برایش در نزدیکی اشرف غنی با تشکیل صد مشاور داده شود، یا حد اقل در وزرات معارف باقی بماند، با منتفی توقعات فاروق وردک، وی سعی کرد تا کسانی را بجا هایی گمارد که تا جلوی هر نوع ردیابی فساد را بگیرند و تا بتوانند هیات رهبری را بدلیل تعلق شان به حزب جمعیت تخریب کنند.

پس از اینکه موضوع ولایت سعید منصور نیز منتفی شد و حتی کسی وی را بحیث معین نیز اهمیت نداد، وی تمام مساعی را بخرچ داد تا هر شایعات کاذب و مخرب را در وزارت پخش کند که گویا تمام کسانیکه تعلق به حزب اسلامی داشتند را برکنار می کنند و چون دوکتورای سعید منصور دروغ بود وزیر را نیز دکتور تقلبی می دانست تا اگر روزی موضوع تقلبی بودن اسنادش فاش شود، آنر طوری جلوه نماید که گویا وزیر در واکنش اسناد سعید منصور را جعلی خوانده است.

با امدن رهبری جدید در نهاد یک سلسله تغییرات آورده می شود، آقای بلخی نیز یک سلسله تغییرات درنظر گرفت، همینکه سعید منصور از این موضوع خبر شد، مستقیماً به دروازه هر وکیل و وزیر رفت و موضوع را خلاف تنظیمی جلوه داد تا موضوع دیگر. در این زمان بود که موضوع خواستگاری وی از یکی از معلمان و زیر فشار قرار دادن مدیره لیسه نیز در وزارت افشا شد، که مایه ننگ به وزارت بود.

بالاخره وزیر تصمیم گرفت که رؤسای معارف ولایات را پس از امتحان مجدداً بگمارد که به گفته شخص نزدیک به وزیر سلسله تماس ها به وزیر آغاز گرفت که منصور در جایش باقی بماند.

نمی دانم که چرا تصمیم به تعویق افتاد و سعید منصور توانست در تبانی با رییس منابع بشری دوباره خود را بحیث رییس معارف شهر کابل بگمارد. دیری نگذشته بود که موضوع اختلاس 2 میلیون افغانی وی در رسانه ها درز کرد، که این موضوع وزیر معارف را بیشتر بر افراشته و خشمگین کرد که چگونه این شخص بدامن وکیلان و سناتور ها دست دراز می کند و از سوی دیگر تا گلو در فساد غرق است و پرونده اش را به دادستانی می فرستد.

در کنار موضوعات دیگر وقتی پرونده وی به دادستانی فرستاده می شود، چون فساد زنجیره ای بود که تا فاروق وردک می رسید، همه دست را یکی کردند و از بی کفایتی وزیر حرف زدند تا اشرف غنی وی را برکنار کرد.

حالا که وزیر قبلی نیز نیست، سعید منصور بسیار تلاش کرد تا آقای شینواری را قانع کند که تا بحیث معین مقرر گردد و از آقای آصف ننگ نیز خواهش کرده تا در این موضوع پادرمیانی کند. چون سعید منصور در جاهای بشکل غیر مستقیم گفته بود که اصل فساد را آقای شینواری کرده و وی بیگناه در این موضوع دخیل کرده شده است و موضوع به شینورای رسیده بود، در تصمیم جدید سعید منصور را به وردک تبدیل کردند؟

همین بود که سعید منصور دوباره به تضرع و زاری شروع کرد تا بجایش ابقا گردد، اما زمانیکه تمام تلاش های مذبوحانه اش ناکام ماند با رساندن خود به فاورق وردک تلاش کرد حد اقل به وردک تبدیل گردد تا در فرصت مناسب دوباره به مرکز فساد (ریاست معارف شهر کابل) برگردد و همین بود که رؤسای معارف معرفی شدند و سعید منصور که تلاش هایش نتوانسته بود حد رییس جمهور را نیز قانع کند از شرم در مقابل رییس جمهور اشتراک نکرد.

زرغون شاه: کارمند وزارت معارف
(این خبر در بخش تلکس شایعات سایت شبکه اطلاع رسانی افغانستان نشر شده است)

>>>   وزیر صاحب داخله مشکل اصلی پولیس را قبلا کشف کرده اما تاحال فرصت اصلاح آنرا نیافته اند همه مشکل امنیتی در طول این 17 سال رنگ دریشی پولیس بوده که خوشبختانه حالا کشف شده

>>>   برادر محترم گپ در مورد خیانت ها و فساد ها بی حد و اندازه اقای فاروق وردک وزیر معارف وقت و سعید منصور معین خاین وزارت معارف به بحث کرفته شده اما خودت بخاطریکه این موضوع را خاموش ساخته باشی و اذهان عامه را بطرف دیگری سوق داده باشید بی جهت موضوع پولیس وزارت داخله را در میان قرار داده اید تا بحث ااصلی را که خیانت و فساد مالی وزیر معارف سابق اقای فاروق وردک طراح مکاتب خیالی و معلم خیالی و شاگرد خیالی به همکاری و همراهی سعید منصور معین اش ازین بابت به حیف ومیل ملیون ها دالر از کمک های جامعه بین الملی به معارف افغانستان دستبرد زده اند و خیانت و جنایت را در حق اولاد وطن انجام داده اند شرم و ننگ و عار است به کسانی که چنین جنایت را مرتکب شده و شرم و ننگ است به همکاران و حامیان انها و بدنید که این سیاه رویی را هیچکس نمیتواند پنهان نگهدارد بشمول خودت و دیگر از حامیان شان .

>>>   سعید منصور یک نمونه ونماینده دولت است که در وزارت معارف وظیفه دارد مثل آن خیلی در ارگانهای دولتی مصروف همین زدوبند ها استند و کمیشن کاران پارلمان تاکه زنده باشند اینها سرشاراند.

>>>   سازمان کنگره ای ملی افغانستان
ميدانيد بصير بهاور ژووناليست ازاد كشور چرا در توقيف خانه ولايت كابل زندانى است ؟؟
انتقال يكصدوپنجاه مليون دالر از بوديجه من و شما از پول تحصيل و معارف من و شما از پول خانواده شهدا به طور غير قانونى به هدايت ارگ به حساب بانكى (بى بى گل )واريز شده و بعد به حساب بانكى پسرش به امريكا .
اين اسناد محرم بدست بصير بهاور افتاد و اين مبارز قهرمان بر عليه وطنفروشان قضيه را افشا كرد و اكنون زندانى است .
ازاد شود ازاد شود دولت جواب اين پول را براى ملت بدهد

>>>   ازسروصورت این جماعت درعکس جهالت می بارد، گویا همه دزد هستند تا خدمتگذاران آموزشی وفرهنگی، سمت وچوکی در دولت یعنی دزدی، یعنی رشوت، یعنی بدست آوردن پول نامشروع.
منصور

>>>   چه بگویم ازین انسان ..... چنان اکت های جنس سومی می کرد که حیران بمانی. از زمانیکه رئیس معارف بغلان شد پول بسیاری از معلمان خیالی و ترمیم و حفظ مراقبت را بخود زد. زمانیکه زیر سوال میرفت یک حمله نمادین را راه اندازی کرد تا بهانه ای به آمدن به مرکز شود. همینکه به مرکز آمد دست را با فاروق وردک یکی کرد و شروع کرد به باج گرفتن از مکاتب خصوصی. همین بود که خانه ای در 315 خرید ، اپارتمان خرید و هوای گرفتن زن دومی کرد که بالاخره به رسوایی گرایید و مدیره لیسه را تبدیل کرد. اختلاس دو ملیون خیلی کمتر ازان است که کسی خبر داشته باشد. و گرنه دو ملیون افغانی در کابل خانه 4 بسوه میشود؟ چهار منزله هم باشد؟ اپارتمان میشود؟ از کجا شد این همه پول

>>>   او برادر خانه را چه میکنی مه یکبار به قریه شان در ولسوالی شینواری رفته بودم خانه پدری محقر داشت ، حالا برو ببین که خانه از خشت پخته آن هم در کنار کوه؟ از کجا شد این همه ثروت باد آورده؟

>>>   عجب نظامی
سید حفیظ هاشمی اسناد جعلی
دکتورای سعید منصور اسناد جعلی
مذاکره کننده با ارگ در سابق ملا منصور جعلی
مذاکره کننده گلبیدین در استانبول اسناد جعلی؟؟؟؟
بیشک والله
ملک خداداد با تاریخ 150 ملیون قرن همینطور می باشد.

>>>   چه بگویم خو زنده باد افغان پیپر
بسیار حقایق را بنام تلکس شایعات پخش میکند. در اول فکر میکنم که شاید راست نباشد اما پسان ها واضح شد که شایعه نه بلکه حقیقت انکار ناپذیر است.
از تجره شخصی خود میگویم که باری در تلکس شایعات خواندم که انور جگدلک بحیث والی قندز تعیین گردیده است دیری نگذشت که وی رسماً والی شد.
سپس نوشته های در مورد سعید منصور از آدرس های مختلف در سایت وزین شما نشر شد در ابتدا فکر کردم که کدام هدف مغرضانه است اما ثابت شد که خیلی دقیق بوده است.
دست تان درد نکند ، صحفه تان رسا باد و به امید دوام تان

>>>   راستی که در میان رؤسا دیده نمیشود.
تا جاییکه خبر دارم در خانه خواصی اعتکاف نشسته.
تاجاییکه من انسان پست را می شناسم خیلی نمک نشناس، کثیف و آلوده در فساد اخلاقی و اداری می باشد

>>>   او برادر مه یک حقیقت را میگویم
این سعید منصور در ابتدا با چپلی پشاوری و لنگ پنجشیری در پشت در موسسات سرگردان بود به یک بارگی اینقدر ثروت را از کجا کرد؟ کسی است که جواب بدهد؟

>>>   ههههههههه
دکتورای تقلبی
شهادتنامه صنف 12 اش هم تقلبی است اگر باور ندارید در کدام مکتب درس خوانده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
این هم مثل حفیظ الله هاشمی است

>>>   تاجیکان بیدار شوید

نظر شما هموطنان چیست اگر چنین صفحه در فیسبوک راه اندازی شود.
برداشت مثبت و منفی تان را لطفا بنویسید

>>>   او برادر این سعید منصور استاد ما بود در یک دانشگاه خصوصی، اول بسیار لاف زد پسان از خجالت در صنف آمده نمیتوانست.

>>>   تا جاییکه خبر دارم او در یک پوهنتون استاد بود آنقدر جاهل بود که شاگردان مظاهره کردند و از پوهنتون اخراجش کردند.

>>>   هاشمی و سعید منصور از یک آخور میخورند

>>>   تاجیکان بیدار اند وبودند ولی چای ناخورده بخارا بخار شد!باور نیست!!!!!!!!!!!!!!

>>>   اگر راست بگویم این سعید منصور در یکی از استجوابیه های لوی سارنوالی بطور شفاهی طوری حرف می زد که گویا آقای شینواری در اصل فساد دخیل است و باید او مورد بازپرس قرار گیرد.

>>>   به گفته رئیس جمهور که کسی در صفوف امنیتی به واسطه آمده از سنگر گریخته، مه می گویم که کسی که به واسطه در دولت مقرر شده اسناد اکثریت شان جعلی است.
سعید منصور و حفیظ الله هاشمی

>>>   ههه
همان کل بیسواد منظورتان است

>>>   او برادر منصور تان سعید منصور کل است. از برای خدا این چه قسم دکتور است که ما را درس میداد و همه چیز را از روی میخواند و در تخته نوشته میکرد. باز صنف را وقت ترک میکرد که کار دارم. تشریح درس خو اصلا درک نداشت.
هر کس که این را نوشته بسیار عنوان جذاب انتخاب کرده. واقعا دکتور جعلی است

>>>   ههههههه
او برادر ای دکتور جعلی استاد ثقافت بود، روز اول که آمد چنان لاف و پتاق زد که حیران شدیم، است و نیست همین دکتور است ، مچوم از الازهر دکتورا گرفتیم در دانشگاه بین المللی پاکستان استاد بودیم، به مه از چند کشور پیشنهاد تدریس شد و غیره، اما که دیدیم بسیار جالب بود یعنی که : کسی که لافید هرگز نبافید.
متقین شدیم که ایشان بجز از دکتورای جعلی چیزی دیگری ندارند.

>>>   ای والله
این سایت افغان پیپر هم بلا میکند ، موش را از غار پیدا میکند و برملا میکند. بیشک والله
زنده باد افغان پیپر

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است