تاریخ انتشار: ۱۲:۲۳ ۱۳۹۶/۱۱/۳ | کد خبر: 145384 | منبع: | پرینت |
وقتى اين حكومت قابل اصلاح نيست و تمام راه هاى تحول مدنى و دموكراتيک را بر روى خود اش بسته است، برگزارى انتخابات زود هنگام (البته با شرط اصلاح كميسيون هاى انتخاباتى) و تشكيل حكومت موقت چرا نتواند آلترناتيو درست و كارآمد و موثرى براى رهايى از زير سلطه شوونيست ها باشد؟
آنهايى كه مى گويند نسخه "دولت موقت" روى دستاوردهاى چند سال اخير خط بطلان مى كشد و ما را به گذشته برمى گرداند نگاه بسيار سطحى و غير كارشناسانه به ماهيت نظام موجود دارند و ديد چشم عقل شان به حدى ضعيف شده كه نمى توانند ببينند خانه از پاى بست خراب است.
عبدالله پیمان
>>> پاکستان می تواند به راحتی از طریق افسران پشتون در نهادهای نظامی، انتظامی و امنیتی ما رخنه کند. از این رو با همه نیرو در آتش تفرقه های تباری در کشور هیمه می اندازد و ارگ نشینان را به راندان نمایندگان سایر اقوام از ارگان های مسلح بر می انگیزد تا راه را برای نفوذ بیشتر خود در ارگان های مورد نظر هموار سازد. در همین راستا طرح بیرون انداختن افسران ناباب شمال با بازنشسته ساختن منصبداران بالای 55 سال (مشتمل بر صدها جنرال و سرهنگ)از سوی اشرف غنی و اتمر روی دست گرفته شده است تا به گونه نهایی نیروهای مسلح را از عناصر ملی گرا و پاکستان ستیز تسویه نمایند.
فشرده سخن، با تند شدن راندمان پشتونیزاسیون نیروهای مسلح، با گذشت هر روز زمینه تسلط پاکستان بر نیروهای مسلح ما بیشتر فراهم شده، اوضاع بدتر و بدتر می شود. این گونه احمدزی و اتمر ناآگاهانه (و شاید هم آگاهانه) در مسیر راهبرد پاکستان گام بر می دارند.
>>> امیر حبیبالله کلکانی را نتوانستند با زور شکست بدهند، بلکه اورا با سیاستِ تضرع و گردنپتی بهدام انداختند. زمانکه نادرِ غدار دریافت که دیگر نمیتواند در برابر نیروی این عیاربچه دستوپنجه نرم کند، در گوشهای قرآنکریم مُهر کرد و سوگند قرآنیرا به دست هیئتی در شمالی به امیر حبیب الله فرستاد؛ آن عیارمرد بهپاس کلام خدا بر قول نادر اعتماد کرد تا اینکه مجموع اعضای کابینهاش قربانی دست دیگر نادر که شمشیر درآن بود، شدند. این درس تاریخی را نباید از حافظه پاک کرد. سیاسیون ما نخست از همه چیز، سیاستورزیشانرا بر بنیاد تاریخ و تجارب تلخ گذشته تدوین نمایند. یادمان باشد هرگاه در کابل سیاست «نادرخانی» شکل گرف، «غدر» و سیاست «بهیک دست قرآن و بهیک دست شمشیر» اورا نیز به خاطر داشته باشیم. رویارویی امروز ارگ و بلخ مرا بهیاد رویدادِ ۹۲ سال پیشِ نادر و امیر حبیبالله میاندازد. گمان من این است که دُرفشانی و قدرتنمایی کاذب غنی در برابر نور بلخ به نقطه بیوزنی رسیده و غنی ناگزیر شده شمشیر را پنهان نماید و از در «قرآن» اینبار پیش رود؛ اما غافل ازینکه عطامحمد نور از گذشتهای تاریخ درس گرفته و فریب سیاست مکارهگی «نادر ثانی» را نمیخورد. تاریخ هر ازگاهی تکرار میشود، اما پیامد مشابه ندارد.
هارون معترف
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است