حکومت هیچ نوع ارتباطی در اختلافات عبدالله و نور ندارد بلکه اختلافات بین عبدالله و نور بخاطر قدرت است.

نور می خواست در دور بعدی انتخابات با یکجا شدن با اشرف غنی در انتخابات، خود را منحیث معاون وی کاندید کند و بعد از دو دور ریاست جمهوری اشرف غنی، خودش رییس جمهور شود.

عین پلان را داکتر عبدالله دارد که می خواهد بعد از دو دور ریاست جمهوری اشرف غنی، خودش رییس جمهور شود اما با آمدن گلبدین به افغانستان پلان هر دویشان بهم خورده است و هر دویشان خود را با یک رقیب دیگر یعنی گلبدین مواجه می بینند. بنابراین هم داکتر عبدالله و هم عطا محمد نور باورشان به اشرف غنی از بین رفته است و عطا محمد نور خودش می خواهد مستقیما در دور دیگر انتخابات خود را کاندید جمعیت کند و داکتر عبدالله را از کاندید شدن محروم کند.

داکتر عبدالله نیز بخاطر حفظ چوکی و مقام خویش و همچنین انتخابات آینده، استعفای او را بهانه کرده می خواهد او را از ولایت بلخ برطرف کند.

هموطن

>>>   نور به حكومت: جنگ من را دیده ايد، با ترس هیچ آشنایی ندارم. من فدایی هستم و امروز برای حفظ تمام ارزش ها قربانی را قبول کرده ام. اگر فریبانه به پیش میرويد با زدن مشت هوشیار تان کرده و پاهای كج تان را راست می کنم. در سیاست هم بسیار کله شخ هستم، به والله اگر بگذارم که در انتخابات آینده برنده شویید!
مسعودیان

>>>   موضوع قاچاق تیل از حیرتان بنام ناتو هم درین نفاق سهم دارد چون شریک عبدالله پسر بابه جان بنام ناتو تیل قاچاق مکیند ومالیه نمیدهد عطا راه بندی کرده بود چون مادیات در نزد مجاهدین خیلی با اهمیت است این باعث شد که بدشمن تبدیل گردند

>>>   تشکیــــل حکومت مــوقـــت « دولت موقت یا حکومت موقت (به انگلیسی: provisional government) به سیستم حکومتی گفته می‌شود که در شرایط اضطراری یا پس از فروپاشی حکومت و ایجاد خلا سیاسی به طور موقت ایجاد می‌شود»
حامد کرزی بحیث رییس حکومت موقت تنها برای دوسال
عطامحمد نور معاون اول
دوستم معاون دوم
استاد خلیلی مشاور ارشد حامد کرزی
استاد عبدالرب سیاف قاضی قضات
حاجی محمد محقیق ریس شورای صلح ،حکمتیار صاحب ، مولوی صاحب متوکل اعضای ارشد آن
داکتر صاحب محمد اشرف غنی وزیر پلان
محمد یونس قانونی وزیر معارف
احمدولی معسود وزیر مهاجرین
ارغندیوال بحیث وزیر تجارت
صلاح الدین ربانی وزیر حیج و اوقاف
اسپنتا بحیث وزیرخارجه
عبد الرزاق وزیر دفاع
حنرال مراد علی وزیر داخله
امرصالح ریس امنیت
داکتر داود شاه صبا وزیر معدن
بسم الله محمدی والی پنچشیر
احمد ضیا مسعود والی بدجشان
امیراسماغیل خان والی هرات
محمد فرهاد عظیمی والی بلخ
فیض الله ذکی والی جوزجان
داکتر ضیا والی قندوز
شیرآغای شیرزی والی قندهار
عبدالجار قهرمان ولی هلمند
سید شفی عیار و زیر فرهنگ
مسکین یار ریس رادیو تلویزیون
داکتر غبئالله عبدالله وزیر صحت عامه
داکتر یارمحمد وزیر زراعت آبیاری
شمس الرحمان صافی وزیر انرژی و آب
محمد شاکر کارگر وزیر تراسپورت
داکتر بشر دوست وزیر مالیه
مجیب‌الرحمن کریمی وزیر احیا و انکشاف
فوزیه کوفی وزیر امور زان
فرخنده زهرا نادری وزیر تحصیلات عالی
حنیف اتمر وزیر کار و معلولین
دكتر ملك ستیز ریس حقوق بشر
داکتر سرو دانس وزیر عدلیه
حضرت علی والی ننگر هار
مصطفی ظاهر ریس شهرداری کابل
همایون همایون والی خوست
داکتر اسماعیل یون وزیر اقوام قبابیل
داکتر لطف پدام ریس تدابیر کسیون انتخابات
ظاهر قدری والی لوگر
داکتر حبیب سواربی والی غزنی
احمد بیهزاد والی بامیان

ازعملکرد حکومت از بی بزنامه گی حکومت نا وحدت ملی مردم 99 در صد افغانستان رضایت ندارد دارد.

>>>   امیر حبیب‌الله کلکانی را نتوانستند با زور شکست بدهند، بلکه اورا با سیاستِ تضرع و گردن‌پتی به‌دام انداختند. زمان‌که نادرِ غدار دریافت که دیگر نمی‌تواند در برابر نیروی این عیار‌بچه دست‌وپنجه نرم کند، در گوشه‌ای قرآن‌کریم مُهر کرد و سوگند قرآنی‌را به دست هیئتی در شمالی به امیر حبیب الله فرستاد؛ آن عیارمرد به‌پاس کلام خدا بر قول نادر اعتماد کرد تا این‌که مجموع اعضای کابینه‌اش قربانی دست دیگر نادر که شمشیر درآن بود، شدند. این درس تاریخی را نباید از حافظه پاک کرد. سیاسیون ما نخست از همه چیز، سیاست‌ورزی‌شان‌را بر بنیاد تاریخ و تجارب تلخ گذشته تدوین نمایند. یادمان باشد هرگاه در کابل سیاست «نادرخانی» شکل گرف، «غدر» و سیاست «به‌یک دست قرآن و به‌یک دست شمشیر» اورا نیز به خاطر داشته باشیم. رویا‌رویی امروز ارگ و بلخ مرا به‌یاد رویدادِ ۹۲ سال پیشِ نادر و امیر حبیب‌الله می‌اندازد. گمان من این است که دُرفشانی و قدرت‌نمایی کاذب غنی در برابر نور بلخ به نقطه بی‌وزنی رسیده و غنی ناگزیر شده شمشیر را پنهان نماید و از در «قرآن» این‌بار پیش ‌رود؛ اما غافل ازین‌که عطامحمد نور از گذشته‌ای تاریخ درس گرفته و فریب سیاست مکاره‌گی «نادر ثانی» را نمی‌خورد. تاریخ هر ازگاهی تکرار می‌شود، اما پیامد مشابه ندارد.

هارون معترف

>>>   آزادی AZADI
عطا محمد نور: من ترس را هرگز نمی شناسم. یا اصلاحات، یا حکومت مؤقت یا گفتمان بزرگ و سراسری. با در نظرداشت تمام اشتباهات گذشته در انتخابات، این بار نباید رأی ما را کسی دزدی کند. انگشتان ما برای کسی ارغوانی نشود که ما را فریب دهد.
اشاره: مسعود بزرگ زمانی به من گفت نام ترس را نگیر، ترس را بکشید!
خانم ثريا بها
زمانی كه منفعت و مسئله اقتدار قبیله مطرح شد دیگر شیطان قبیله با نكتايي پوشان کنارهم قرار می گیرند تا برای نابودی طرف مقابل طرح بسازند.
ای مردم هوشیار شوید.

>>>   به جناب معترف !
نیم از همکاران ............. مانند شروپساد امروزه از پیش با نادرخان در ارتباط شده بودند مثلا یکی از جنگ سالارانش که در بلخ بود هرچه سقو برایش پیام فرستاد و تاکید کردکه با نفرات خود زودبکابل برگردد اما او معطلی میکرد چون قبلا با نادر خان در ارتباط شده بود روزی آمد که دیگر گلم سقو جمع شده بود ومجبور شد فرار کند

>>>   یکی تقسیم بُبوی خودرا میکند و دیگری ثنا و صفت یک دزد مشهور به بچه سقو را میکند. همین اشرف غنی در --ون کل جنگ سالاران چوب را میزند. هههههههههه
پدرام از بدخشان

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است