حزب اسلامى شعور سياسى مردم را به سخره گرفت
 
تاریخ انتشار:   ۱۴:۲۳    ۱۳۹۶/۱۱/۱۱ کد خبر: 145917 منبع: پرینت

برنامه سياه و سفيد نتوانست سايه روشن ها و ابعاد تاريك توطيه فاشيسم را (در گروگان گرفتن قانون مصوب مجلس نمايندگان توسط ارگ) تعريف كند و از منطق شهروندى بدرستى دفاع نمايد.

متاسفانه شركت كنندگان با پرداختن به عموميات و عدم آمادگى درست نتوانستند افكار عمومى را جهت بدهند و گره هاى كور غير قانونى و مغاير قوانين متعارف جهانى را در فرمان تقنينى ریيس حكومت وحدت ملى بازنمايند.

کسانیکه هنوز تكليف خود را با مفاهيم مدرن شهروند محورى، حقوق بشر و پذيرش تنوع و تكثر هويت فرهنگى حل ننموده اند، چگونه می توانند گره از کار فروبسته کشور بگشایند؟ موضوع اقليت و اكثريت هنوز در ذهن افغان ها حاكم است و اصل شهروندى را با مفاهيم مدرن نپذيرفته اند.

مسله اصلى اين است كه فاشيسم تاكيد دارد تا به صورت غير قانونى واژه جعلى و تحميلى افغان را بدون درنظرداشت استانداردهاى حقوقى، قانونى و بين المللى در شناسنامه ها بياورد درحالیکه گزينه هويت قوم و ذكر ملت در برگه اصلی شناسنامه ها غير استاندارد و مغاير عرف بين المللى مي باشد، زيرا در Database تمام اين معلومات ثبت می گردد و نیاز به برجسته سازی در برگه اصلی نمی باشد. بهتر بود در این برنامه ابعاد مثبت قانون مصوب مجلس نمایندگان و تاثیر منفی و نفاق افکنانه فرمان غیرقانونی رییس حکومت وحدت ملی شکافته می‌شد.

نماينده حزب اسلامى سطح شعور اجتماعى و سياسى مردم را به سخره گرفته و هنوز نمى داند كه جهان امروز تعريف مدرن از شهروند ارايه می دهد و تبعه و تابع و مالک و مملوک به تاریخ پیوسته است.

قانون اساسى يک قرارداد اجتماعى دوطرفه و ميثاق ميان مردم و حكومت است و شهروندان حق دارند مطابق نیاز زمان و درخواست مردم همیشه مورد تجدیدنظر قرار بدهند، به عبارت دیگر ميثاق ملى مطابق ضرورت هاى زمان و آرا مردم هميشه در حال تغيير است. آنچه كه در اين بحث مغفول ماند تشريح قانون مصوب مجلس نمايندگان و تعريف اصل شهروندى مطابق معيارهاى بين المللى مي باشد.

فربه ساختن ابعاد سیاسى و قومی بحث و دور شدن از نکات قانونی قانون مصوب مجلس نمایندگان و شکافتن پیامدهای ناگوار فرمان تقنینی فاشیسم از نقاط ضعیف این گفتگو بود.
عدم تاکید مجدد شرکت کنندگان در اجرای کامل قانون مصوب مجلس نمایندگان و پرداختن به حاشیه های بحث افکار عمومی را نتوانست روی تنها گزینه قانونی متمرکز بسازد.

خراسانی


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
حزب اسلامی
فاشیسم
نظرات بینندگان:

>>>   حزب گلبدین هرجابرودهرچه کند دمش زیر پای آی اس آی است
حزب اسلامی مربوط محترم ارغندیوال میشود هدف شما شاید گروپ گلو باشد
صوفی کرنکار

>>>   گلو با داعش و طالب رفیقه
گلو فاشیست از عهد عتیقه
گلو در غار بوده سالهایی
گلو خان ضد شهروند شفیقه

>>>   قابل توجه مسئولین محترم امنیتی ارگ ریاست جمهوری :"
دو وزیر به پاکستان رفتند تا با مسئولین واز جمله با رئیس آی ای آی ببینند
نشود که آی اس آی اینهارا مغز شوئی کرده با واسکت وکمربند نزد رئیس صاحب جمهور ما بفرستند

>>>   نظرم را اصلاح میکنم در شماره اول که حزب گلبیدین نوشتم هدفم این بود که گلبیدین هرچای برود دمـش زیر پای آی اس آی است
کرنکار

>>>   در عربستان برای زنان اجازه دادند موتر برانند ورزشگاه ها بروند اما اخیرا درهند ملای مسلمانی پتوا داده که زنان به ورزشگاه ها نروند :
در ایالت اوترا پرادش هند، زنان مسلمان از رفتن به استدیوم ها و تماشای مسابقات فوتبال مردانه ممنوع شدند.
اتار کاسی، مفتی دارالعلوم داباند، یکی از بزرگترین مراکز مذهبی و دانشگاهی جهان اسلام گفته است، زنان اجازه ندارند که زانو های برهنه مردان را هنگام مسابقات فوتبال تماشا نمایند ، زیرا این امر مغایر اساسات دین اسلام می باشد.
او همچنین آنعده مردان را که اجازه می دهند همسرانشان فوتبال راحتی در تلویزیون تماشا کنند مورد انتقاد قرار داد.
ر

>>>   در حزب گلبیدین هرچه گلبیدین بگوید حجت است
گلبیدین تا پیش از تسلیمی ابن قانون اساسی را قبول نداشت و در آن تغیرات میخواست مگر فعلن آنرا مقدس مینامد.

>>>   آقای خراسانی
من نه متعهد به حزب اسلامی هستم ونه حزب و حزب بازی را خوش دارم چون عامل تمام رنج ها بد بختی های ملت مظلوم ما همین احزاب و سیاسیون بودند وهستند، لیکن نباید که از بعضی واقعیات و حقیقت ها چشم پوشی کرد، اینکه شما مربوط به کی هستید و کدام جناح را خوش ندارید به ان کاری ندارم لیکن ای کاش انعده هموطنان ما که در میزهای مدور و مصاحبه ها و بالاخره به پرده تلویزیون ظاهر میشوند مانند جناب انجنیر امین کریم فهم، لیاقت ، فصاحت و بلاغت داشته باشند ایشان همیش با استدلال عاقلانه و سنجیده بحث میکنند که قابل تمجید و شادباش هستند
امنه سلجوقی

>>>   همین که درکتاب فروشی های کابل ، یک کتاب علمی نوشته شده یا ترجمه شده بزبان پشتو یافت نمی شود؛ زاده نبوغ افغان می باشد.بهرحال، به افغان ها می گویم که ازخجند درشمال تاجیکستان تا گردیز درجنوب و جلال آباد درشرق افغانستان وازاین جا تا امارت بحرین درجنوب خلیج فارس، قلمروطبیعی زبان فارسی می باشد.بنابرآن، تلاش های بهوده نکنند!

>>>   Lalzad
پاسخ کوتاهی به جلالتمآب امیر حزب اسلامی!
=========================
* واژه های «پارسی» و «دری» به همان اندازه معادل و مترادف هم اند که واژه های «افغان» و «پشتون»؛
* تلاش ها در جهت جدا سازی «پارسی» و «دری» به همان اندازه بی خردانه و جاهلانه است که جدا سازی «افغان» و «پشتون»؛
* مربوط فارس پنداشتن «پارسی» همان قدر احمقانه است که «افغان» پنداشتن همه اقوام افغانستان!
+ + +
امیر بزرگوار!
حالا سده ۲۱ شده؛ ولی شما هنوز در سده ۲۰ قرار دارید...

>>>   Eskandary
هیچ آدم عاقلی در مورد مسئله ایکه فهم و تسلط گافی نداشته باشد ابراز نظر نمیکند.
من ندانستم که این آقای حکمتیار در کدام دانشگاه ادبیات فارسی/دری و یا زبانشناسی خوانده اند؟ که هی درین مورد نظر میدهند.
ندانستم که این آقا اسلام شناسی خوانده یا زبان شناسی و یا هم سیاست و یا انجنیری؟
مسلمآ، هیج یکی را درست نخوانده اند!
آقا؛ فارسی گویان هزاران متحصص زبان خود و زبان شناسی دارند که نیاز به کمک شما ندارند.
دوستان پشتوزبان ما که تخصص در زبان شناسی دارند مانند استاد زیار اگر درین مورد نظری ارائه کنند؛ باز یک گپی، ولی نظر آنانیکه حتی در سطح گویش عادی هم بر زبان فارسی/دری تسلط ندارند؛ مسخره و خنده آور است.

>>>   ظام الدین غیاثی
گپ مهم اینکه گلبدین حکمتیار در مصاحبه خود گفت :
زبان فارسی را در ایران اموختیم ، زبان دری را در افغانستان نزد صوفی کرنکار ، زبان اردو را در تاهکویی ای اس ای پاکستان ، زبان انگلیسی را نزد مارگارت تاچر ، زبان پشتو را نزد خوشحال خان خټک ؛ زبان عربی را نزد "عبدالعزیز بن عبدالله آل شیخ" مفتی اعظم عربستان سعودی ؛ زبان شیطانی را نزد مولانا فضل الرحمن پاکستانی

>>>   Khurasani
آقاى حكمتيار؛
دامداران را بدان و دورباش از دامشان
صیدنادانان شدن سوی خرد جز عار نیست .
ناصرخسرو بلخى
در هيچ يك از لغتنامه هاى كهن و مرجع زبان مقدس فارسى، واژه مالدار به معنى نگهدارنده يا پرورش دهنده حيوانات اهلى نيامده است .
اما تا دلتان بخواهد در ديوان پيامبران شعر و ادب فارسى واژه هاى دام ، دامدار و دامدارى به معانى؛ نگهدارنده حيوانات اهلى ، صياد و دارنده صيد اشاره شده است .
چو كوری بودم اندر مرغزاران
ندیده دام و داس دام داران .
فراوان رنج بیند دام داری
بدشت و کوه تا گیرد شکاری .
جهان دامداریست نیرنگ ساز
هوای دلش چینه و دام آز.
فخرالدین اسعد (ویس و رامین ).
دامداران را بدان و دورباش از دامشان
صیدنادانان شدن سوی خرد جز عار نیست .
ناصرخسرو بلخى

دامدار. (نف مرکب ) دارنده ٔ دام . خداوند دام . صاحب دام . (بهردو معنی آلت صید و حیوان اهلی ). || نگهبان دام . حافظ دام (بهر دو معنی تور و آلت صید، و حیوان اهلی ). || صیاد. شکارکننده بدام . دامیار

>>>   Paiez
آقای حکمتیار، خوب می داند که فارسی ودری هیچ فرقی ندارد و جدایی آن به دو زبان، به آن می ماند که یک کسی بیاید در دل روز، ادعا کند که هم اکنون ما، در نیمه شب یلدا قرار داریم و در این ادعایش مصر هم باشد. معنای آن این می شود که:
1- آقا، در نزد خودش، همه را کور و احمق فکر کرده است؛ در حالیکه با این کارش، بیشتر حماقت خودش را به اثبات می رساند.
2- آقا، شرایط شکنندهء کنونی و رویارویی اقوام را وهمچنان حساسیت موضوع را خوب درک کرده؛ و از آنجاییکه تمام عمر بیهوده اش در فتنه انگیزی سپری گردیده و چیزی بدست نیاورده!! ... حالا، برای انگیزیش فتنهءبیشتر میان اقوام، آن هم در چنین موقعیت حساسی ، بختش را در فرا بی حیایی و چشم پاره گی می آزماید؛ تا با ایجاد فتنهء دیگر، سبب طوفان دیگری در این جامعهء ماتم زده شود که مگر؟ یا شاید؟ او بتواند ، از میان گرد باد های مهیب و باران های خون و آتش، ماهی مراد را شکار کند؛ که این ناممکن است!
3- محدود کردن زبان فارسی به زبان محلی دری و بریدن آن از ریشه های سیزده صد ساله اش، قبالهء این خاک را به نام یک قوم(افغان) آسان وبی درد سر تر می سازد...که آقای حکمتیار، در موضع گیری های پسینش ثابت کرده که افغانیت بر اسلامیت اش ارجح است.
4- آقا جواب بفرمایند:
اشعار مولوی و فردوسی، رودکی و جامی و یا سنایی، به فارسی ست ویا به دری؟!
خدایا!
از شر جعل کاران جاهل به تو پناه می آوریم!

>>>   حکمتیار:
می توانم به شش زبان زنده دنیا صحبت کنم: دری، فارسی، تاجیکی، استالفی، هراتی و پشتو.

>>>   پشتوى پشاور ، پشتوى كويته و پشتوى آى اس آى

>>>   شارلاتان کیست؟
در سده ۱۶ ایتالیایی‌ها به کسی‌‌که خود را واجد ظرفیت‌ها، ویژه‌گی‌ها و آموزه‌های بالا می‌دانست ولی در واقعیت فاقد آن‌ها ‌بود، شارلاتان می‌خواندند. {فرهنگ گلاسبه این واژه را به فارسی «شیاد» برگردانی کرده است.} شارلاتان کسی‌است که از دروغ‌گویی و انکار واقعیت‌ها برای خودنمایی روگردان نیست. او در حالی‌که دروغ می‌گوید با اعتماد به نفسِ کاذب سخن می‌گوید. خوب حرف می‌زند اما در حرف و عمل دچار تناقض است.

از فرهنگ واژه‌گان سیاسی اوکسفورد

>>>   هوالله
جناب مبصر
به فکرم تا به ان اندازه نه رسیدی که زوایا وابعاد شهروندی ووطنداری را از قموس ادبیات دری کشور ما وادبیات فارسی ایران را تمیز نمایید باید به اصل خویش مراجعه نماییم

>>>   برای ملت حکمتیار و ربانی هردو برادر ګرګ اند و مزدوران پاکستان! ..........بر هردو مزدور!!!!!!!!!!!!با خراسانیان!

>>>   بحران هویت
من از کدامین سر زمینم ؟ نمیدانم اما اینقدر دانم که نام سر زمین من مهد طلوع خورشید بود . نمیدانم کدامین دیوی پلیدی از کدامین سمت ناپاکی شبی بر خواست ، شبی بر خواست با تعبیر کابوس نامیدی اش با تغیر سرنوشت نابودش ، با تقدیر پلید نا معلومش نام زاد گاهم را دزدید. من از کدامین سر زمینم من به چی شهره افاقم ؟ نمیدانم اما میدانم که سرزمینم به مهد تمدن آریایی شهره بود . نمیدانم کدامین اهریمن از کدامین لانه شیطان بر خواست کشورم را به لانه دحشت افگنی و زن ستیزی شهره ساخت .
نمیدانم نمیدانم نمیدانم که دانستنم جرم است، جرم در شهر که بی ندانستن نمیشد یک روز را شب کرد .حالا همه نمیدانند گر بدانند دشمن" وحدت" اند دشمن وحشت اند .
یکی بیاید بمن بگوید من کی ام؟ نام کشورم چیست؟ در کجایم؟ حریم وطنم کجاست؟ دیوار خانه من چرا نا هویداست؟ من کیم نمیدانم اما اینقدر دانم که از سلاله رندانم که سده هاست در قید زندانم بجرم رندی و خرد ورزی گذاشتندم گوشه ای میدانم .
من نمیدانم کسی ناکسی نام حیوان درنده ای را روی کشورم گذاشت . تخم نفرت در دل محبت پرور همه کاشت . این چی نام نا منحوثیست ، این چی لقب شرم اوریست که با بردنش در دنیا رسوا میشوم ، تنها میشوم ، مایه خجالت و در د سر ها میشوم . مرد م از من در گریز مثل اهوی تیر از بهر این نام بی تمیز .وای خدایا این چی ظلمی بود که برما روا داشتی چرا اینکار را در حق مار ها نگذاشتی .ما مگر از مار هم زهریتریم که مایه هراس هر با هنریم ؟
نمیدانم که چیم در بند کیم بکجا میکشاندم اما اینقدر دانم که گروی دجال یک چشمم که جز تاریکی از هر نوری میترسد .من را و فرهنگم را بگروگان در عجله شیطان برده است . نمیدانم که کدامین مرد با ایمان از پس این شیطان بر خواهد امد . مغز فرهنگ من شده غذای مار های این ضحاک .کجایی ای کاوه برهانم از دست این یاوه .ای درفش کیانی تا کی تو پنهانی تا کی . نبودت کشنده است برای بودن من ، رنگ درفش ساختکی رنگ لباس دختر کوچیست. تو کجایی ای باورمند سپیدی .من بی تو میمبیرم ، استخوانم فریاد کمبود ترا تا به کهکشان با خاکسترش فریاد خواهد کرد.
نمیدانم با کی هم دستر خوانم اما میدانم که بعد خوردن نان لگد زند به نمکدانم .ای همشهری بیا دمی تامل کن ، سر در گریبان بنه و قبول کن که من انم که بتو سخن گفتم ،به لفظ دردری هموطن گفتم .اما تو جوابم دادی به چوب و نیزه، به خاک و سنگریزه .بیا دمی تامل کن بدان که من بتو اموختن طرز سخن گفتن شیوه نوشتن را اما تو در مکتب به روی من بستی تا کجا چقدر پستی . برای دخت تو برای بخت تو برای دشت سخت تو من سینه سپر کردم من شبها را در کوه بسر کردم ، از جان گذر کردم اما تو فروختی دخت من اما تو سوختی درخت من بیا دمی تامل کن ببین که من کیم در کجایم تو چی هستی ، چرا هستی.
ای برادر با یک چشم و یک گوش کر تا کجا میخواهی که نشناسیم تا کجا میخوهی که نه بینی ام .من کیم .پدر من اولین ینیانگذار قانون برابری حق آدمی . پدرم فرشته تمام، دشمن نیروی اهریمنی . من ا ر سلاله کوروشم گر نمیدانیم بدان من سراسر هوش همیشه در خروشم .
من تاجیکم از سلاله ال سامانم نه افغانم که داغانم نه از تبار زاغانم .من از تبار سپید پوشانم چرا اسرار داری ؟ چرا تهمت ناحق بمن گفتار داری . بیا دمی تامل کن من هم ترا دوست دارم برابر مثل برادر اما نه افغانم ، نه افغانم ، مکش ازین بیشتر داد و فغانم

>>>   از توهین وتحقیر بعضی برادران که دراین شبکه اجتماعی راه میندازند انسانهای چیز فهم وبا دانش ومسلمانان با ایمان عرق شرم وحیا در جبین شان رونما میگردد تا کی این همه سر وصدای مغرضانه ونوشته های زهرآگین را مینویسید از خداوند متعال ش م کنید وتقوا را پیشه کنید تا از زمره رستگاران در روز آخرت شوید ،توهین وتحقیر به اشخاص وافراد شرمساری وذلت تان را نشان میدهد ، کوشا باشید علم بیاموزید تا این وطن از این بدبختی نجات یابد .
لسان پشتون دری فارسی انکلیسی المانی وهر لسان را که در دنیا تکلم میشود فقط وفقط سبب اسانی مفاهمه میشود. نه اینکه به خاطر این لسان هر روز بجنگیم ویگدیکر را توهین وتحقیر کنیم وبه اشخاص وافراد تاپه زنیم که فلان شخص مخالف به لسان پشتو. است وفلانی شخص مخالف به لسان دری است ویا فارسی ،باید ما وشما خود. را آ استه به زیور اسلام گردانیم تا باشد درخشش کنیم واز علم وتقوا ما دیگران مستفید گردد نه اینکه خود. را گنده به اعمال خراب سازیم
عبدالله ریحان

>>>   اين آقا بگفته خودش لسان فارسي را در وقتيكه در ايران زنداني سياسي بود ياد گرفته و عنقريب يك كتاب هم در اين باره مينويسد تا نشان بدهد كه فارسي و دري دو لسان جداگانه استند. راستي در نوشته كتاب پسرش كه او هم متخصص ادبيات است با او همكاري ميكنند. اين پسر و پدر در پنج ساليكه در ايران زنداني سياسي بودند، توانسته اند تخصص خودرا تا سويه دوكتورا در لسان وأدبيات فارسي از زندان سياسي بدست آورند.


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است