تاریخ انتشار: ۱۳:۵۲ ۱۳۹۶/۱۱/۱۹ | کد خبر: 146350 | منبع: | پرینت |
قدم به قدم، مرحله به مرحله، فریب شان را خوردیم اما پند و عبرت نگرفتیم.
پس از شهادت سالار آزادگان مسعود قهرمان، ما بازماندگان اش در سیاست صفر بوده ایم. یک موجودات ناآگاه، بی دانش، کوتاه نگر، پیش پای بین، ساده پتول و بسیار بسیار از خود راضی و گپ ناشنو بوده ایم. روح آن مرد بزرگ را بی اندازه آزرده ایم. پس از او راه اش را برابر به یک سانتی متر هم نپیموده ایم. تمام بیست و پنج سال جانفشانی و زحمت اش را به خاک سیاه برابر ساختیم. به هزار خون جگر و به هزار دشواری و جان نثاری همه چیز را بدست آورد ما همه را بخاطر جیفه ای بسیار ناچیز دنیا به خاطر چند تا چوکی و چند روپیه، به دشمن سپردیم و آرام نشستیم و خوش بودیم که قهرمان دمکراسی و صلح و بازسازی و این حرف های مفت دیگر هستیم.
امروز، همین امروز و همین ساعت و همین لحظه هم که کارد به مغز استخوان ما رسیده است و سیلاب فاشیزم اوغانی و دسیسه های ظریفانه ای رقیبان و بدخواهان دیگر ما که در کمین نشسته اند، همه چیز ما را می برد. از جای خود تکان نمی خوریم و به حال خود یک اندیشه ای نمی کنیم. جلو تباهی را نمی گیریم و راهی برای رهایی نمی جوییم.
بالای اشرف غنی ریشخند می زنیم، یک هزار فکاهی درباره اش ساخته ایم، صدها لقب و نام برایش داده ایم، می گوییم هیچکاره و بی ریشه و پوچ و پف مطلق است، می گوییم که قوت و قدرت و حیثیت یک «پشه» را هم ندارد اما من می گویم که اگر جلو این فاشیست مجنون را به زودی نگیریم، اگر برایش باز هم فرصت بدهیم، همین مریض همراه با سه چهار نفر مریض و زخمی دیگرش کار ما را تمام می کنند و گلیم ما را جمع می سازند.
باور کنید که همین پشه ها در حال فیل شدن هستند و اگر خوش خیال بخوابیم بدون شک یکی از همین روزهای نزدیک پایمال و خورد و خمیرمان خواهند ساخت.
مردم گفته اند که دشمن تان اگر پشه هم باشد، فیل فکرش کنید و پیش از اینکه شما را کاملا تباه کند، چاره اش را نمایید.
خوابیدن، به امید این و آن نشستن، دست روی دست نهادن، صرف گپ های مفت زدن، ما را به جایی نمی رساند. برنامه در کار است، حرکت درست و اساسی در کار است، انسجام و همبستگی در کار است. با این پراگندگی و هر سو پریدن های فردی، کاری از دست هیچکس ما ساخته نخواهد بود.
عمر راوی
>>> تاجیکها ، برخی بیماری های شان و نسل جوان !
خود گرایی شماری از تاجیکهای عزیز ، سازمان گریزی شان ، به تنهایی خوش بودن شان ، بی میلی شان به کار گروهی و جمعی ، انتقاد را دشمنی پنداشتن شان، بی حوصله گی و کار امروز را به فردا گذاشتن شان ، چای نخورده جنگ نمیشه گفتن شان ، هر کله و بر خیال بودن شان ، بخیلی و تنگ نظری شان ، خود کش و بیگانه پرور بودن شان و بسیار مرض های دیگر شان ، برای حرکت های جدی و کار های بنیادی و آینده نگر ، ضربه های بسیار میزند. پیرها که اینگونه بودند ، میگفتم خوب اینها رونده استند و زیاد مهم نیست ، نسل نو ، نسل جوان شاید از این خصلت ها و مرض ها فارغ باشد . اما ، حالا که می بینم ، شماری از جوان تر ها ، حتی بیشتر از کلان سن ها ، گرفتار این مریضی ها می باشند. خودمحوری ، سازمان ناپذیری ، از کار جمعی گریختن ، بخیلی ، پشت سرگویی ، به دور شخص خود چرخیدن ، خودخواهی ، تنبلی ، ناپیگیری شان در کار ها ، تعهد شکنی ، وعده خلافی ، تجمل پرستی ، خود شیفتگی ، به نرخ روز نان خوردن ، ابن الوقت بودن و طرف زور دویدن و به پول ایمان آوردن یک تعداد جوانان ، خیلی رنج آور است . گپ هم که بزنی ، دماغ شان دود می کند و یک هزار دشنام و ناسزا نثار آدم میکنند. بعضی های شان خیلی بی جاغور استند و خورد و بزرگ خود را نمی شناسند. گاهی وقتها ، آدم مجبور می شود که آب خود را همرای شان پف پف کده بنوشد. این یک حالت خوش آیند نیست . من از جوانان تاجیک توقع بیشتر از این دارم و میخواهم که درخوبی و بزرگمنشی و صداقت و پاک نفسی و راستکاری و داشتن عزت نفس و فعال بودن و ارزشگزار بودن ، مثال و نمونه باشند. امید که دوستان عزیزم ، جوانان گرامی از این سخن من دلگیر نشوند . هیچ فرد خاص و هیچ کسی مشخص منظور نظرم نیست. فقط بخشی از تجربه ای را که از آمیزش و دوستی و روابط گسترده با جوانان داشته ام ، نوشتم . هدف و منظورم ، اصلاح است و دوستی ، نه تخریب و دشمنی . با سپاس . تاجیکم با تاجیکانم زنده ام .
عمر راوی.
>>> دشمن، «پشه» هم باشد، فرصت اگر یافت «فیل» می شود!!!!!!!!!!!!!
دشمن تزار(تاجک بدون ازادی) خو حتی به اندازه پشه هم چیزی نکرد! بیایید تاریخ را ورق بزنیم!
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است