واشنگتن و اسلام آباد مقابله یا معامله
ساختار ذهنی قدرت در پاکستان چه به لحاظ نظامی، سیاسی و حزبی به شدت غربی است. اکثر جنرال های اردو و سران احزاب در پاکستان تحصیلکرده غرب بوده و بر اساس چهارچوب های فکری غرب "لیبرالیسم" فکر کرده و رفتار می کنند 
تاریخ انتشار:   ۱۳:۲۸    ۱۳۹۶/۱۱/۲۳ کد خبر: 146533 منبع: پرینت

در اولین روز سال نو 2018 دونالد ترامپ رییس جمهوری آمریکا در یک نوشته در صفحه توییتر خویش پاکستان را هدف حمله قرار داد و با متهم کردن این کشور بخاطر پناه دادن به گروه های تروریستی کمک 225 میلیارد دالری واشنگتن را به اسلام آباد به حالت تعلیق درآورد.

با آغاز دور تازه تنش ها میان واشنگتن و اسلام آباد مقامات پاکستانی با عجله واشنگتن را متهم به خیانت کردند و با تهدیدات دونالد ترامپ علیه اسلام آباد رهبران حکومت افغانستان خیلی خوشحال و سر مست از باده فشار آمریکا بر پاکستان بودند در چنین وضعیتی چند روز بعد اسلام آباد اقدام به قرار دادن نام شبکه حقانی در لیست سیاه تروریست ها کرده و به گفته برخی تحلیلگران با چنین اقدامی تلاش کرد تا اوضاع نه چندان خوشایند روابط با واشنگتن را بهبود بخشد.

بعد از فشار و تهدیدات مقامات آمریکایی بر پاکستان طی روزهای گذشته ما شاهد اظهارنظرهای متفاوت از سوی مقامات پاکستانی علیه واشنگتن بوده ایم. به گونه ای که در آخرین اظهارنظر از سوی مقامات پاکستانی سخن از بهبود روابط با واشنگتن مطرح شد و در اقدامی عملی نیز شبکه حقانی در لیست سیاه تروریست ها قرار گرفت حالا این سوال را باید مطرح ساخت که چه عواملی را می توان با این عملکردهای مقامات پاکستانی دریافت؟

به عقیده من ساختار ذهنی قدرت در پاکستان چه به لحاظ نظامی، سیاسی و حزبی به شدت غربی است علت این مساله نیز در واقعیتی تاریخی نهفته است. عمده کسانی که پاکستان را در سال 1947 از هندوستان جدا کردند یا نظامیانی از ارتش هند بودند یا سیاستمدارانی تحصیلکرده از دانشکده های انگلیس بودند. در بخش سیاسی رهبری این جناح را "محمد علی جناح" برعهده داشت و در بخش نظامی نیز مارشال ایوب خان این سنت و این ذهنیت در دو بخش سیاسی و نظامی پاکستان طی سال ها وجود داشت و هم اکنون نیز شاهد آن هستیم.

تنها تفاوت آن است که پس از جنگ جهانی دوم آمریکا به عنوان قدرت جهانی ظاهر شد و به تبع آن انگلیس از صحنه هژمونی کنار رفت بر این اساس نگاه سیاستمداران و نظامیان پاکستانی از انگلیس به سوی آمریکا جلب شد در حال حاضر نیز اکثریت جنرال های اردو و سران احزاب در پاکستان تحصیلکرده غرب بوده و بر اساس چهارچوب های فکری غرب "لیبرالیسم" فکر کرده و رفتار می کنند همین امر نیز باعث شده تا مقامات پاکستانی نتوانند در مقابل واشنگتن به اتفاق نظر برسند.

ریشه های تاریخی تنش ها میان واشنگتن و اسلام آباد برآمده از چه واقعیاتی است؟ آیا این عوامل در تنش اخیر میان واشنگتن و اسلام آباد نیز نقش قابل توجهی داشتند؟
بخشی از ریشه های تنش میان واشنگتن و اسلام اباد به رقابت های چین، روسیه و آمریکا در جنوب آسیا باز می گردد. چین در پروژه جاده کمربندی علاوه بر اهداف اقتصادی و سیاسی، اهداف نظامی و امنیتی بسیاری نیز در سر دارد. چین علاوه بر ایجاد بندر گوادر در تاسیسات اقتصادی و تجاری احداث یک پایگاه مهم دریایی را نیز به طور همزمان پیش می برد علاوه بر این در بندر جنوبی نزدیک مرز ایران و چابهار نیز تلاش دارد تا یک پایگاه بزرگ نظامی دریایی را تاسیس کند.

این اقدامات از سوی چین، موجب نگرانی و خشم آمریکایی ها شده است. به ویژه آنکه آمریکا پیش از وقوع انقلاب اسلامی در ایران قصد داشت تا یک پایگاه نظامی بزرگ "کنارک" در چابهار را تاسیس کند که با وقوع انقلاب در این کشور این پروژه منتفی شد بنابراین حضور نظامی دریایی چین در اقیانوس هند و سواحل "مکرون" با مخالفت شدید آمریکا و در عین حال هند روبرو است این در حالی است که روس ها از طرح های اقتصادی و نظامی چینی ها در منطقه حمایت می کنند.

مساله بعد مربوط به افغانستان می شود از حضور نظامی آمریکایی ها در افغانستان بیشتر از 17 سال می گذرد و طی این مدت نیز با صرف مبلغ بیشتر از 150 میلیارد دلار و دادن تلفات جانی زیاد نتوانسته به جنگ و بحران در این کشور پایان دهد. در تمام این مدت نیز افغانستان و هندوستان مدعی بودند که ریشه تروریزم در پاکستان است نه در افغانستان اما آمریکایی ها آن را نمی پذیرفتند.

بعد از به قدرت رسیدن دونالد ترامپ اعمال فشارها به اسلام آباد افزایش پیدا کرد چنانچه شاهد بودیم که ترامپ در یکی از روزها در ساعت 4 صبح به وقت واشنگتن در صفحه توییتر خود نوشته بود آمریکا 33 میلیارد دالر تاکنون به پاکستان کمک کرده تا با گروه های افراطی مبارزه کند اما نه تنها در این امر هیچ کمکی نکرده بلکه بخشی از این مبلغ را در اختیار گروه های افراطی قرار داده تا سربازان آمریکا را بکشند به همین دلیل نیز تمامی کمک های نظامی آمریکا به پاکستان به حالت تعلیق درآمد.

شاید سوالی مطرح شود که در شرایط موجود راهکارهای پیش روی مقامات پاکستانی درخلاصی از بحران رخ داده با واشنگتن چیست؟
به باور من مقامات اسلام آباد دو راهکار برای خلاصی از بحران کنونی پیش رو دارند:

الف) پاکستان به طور کلی از همکاری و دریافت کمک به آمریکا ناامید شده و مناسبات خود با چین و روسیه را افزایش خواهد داد و واقعیت تغییر یافته سیاست آمریکا در قبال مسایل شبه قاره جنوب آسیا را بپذیرد.

ب) پاکستان سیاست جدیدی را در پیش گرفته و ضمن هم نظر شدن با سیاست های آمریکا حمایت همه جانبه خود از گروه های افراطی را قطع کرده و از این طریق نیز به بازگشت صلح و ثبات درافغانستان کمک نماید.

اما با توجه به مجموعه شرایط جاری میان مناسبات واشنگتن و اسلام آباد به نظر می رسد که آمریکایی ها به سادگی نخواهند پذیرفت که پاکستان به طور کامل از سیاست دوگانه مورد نظر آمریکا دست بردارد. این احتمال نیز وجود دارد که پاکستان سیاستی را در پیش بگیرد مشابه سیاستی که در سال 2001 پرویز مشرف در پیش گرفت. هر چند که به نظر نمی رسد که در شرایط کنونی از امکانات زیادی برای اتخاذ این سیاست برخوردار نباشد بنابراین قابل پیش بینی است که پاکستان به چین و روسیه و ایران نزدیک خواهد شد.

اگر هم قرار باشد اسلام آباد به صلح و ثبات در افغانستان کمک نماید این کار تنها از طریق چین انجام خواهد شد نه از طریق آمریکا در حال حاضر پاکستان قلمرو اش را به عمق استراتژیک طالبان بدل کرده و در زمانیکه بارک اوباما خروج قوت های آمریکا را از افغانستان مطرح کرده بود پاکستان به این تصمیم رسیده بود که آمریکایی ها می‌ روند بعد از خروج قوت های آمریکا سرنوشت افغانستان بدست ما خواهد بود اما اعلان استراتژی جدید ترامپ برای پاکستانی‌ ها غیر منتظره بود آنان فکر می‌کردند که دونالد ترامپ فرمان خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان را با عجله صادر خواهد کرد آنان فکر می‌کردند که اوباما، گورباچف و ترامپ، بوریس یتلسن دوران معاصر هستند اما چنین اتفاقی نیفتاد پاکستان انتظار نداشت که آمریکا فهرستی از دوستان جنرال‌ های پاکستانی را به آنان تحویل دهد و خواستار بازداشت آنان شود.

به همین دلیل است که ارتش پاکستان سخت عصبانی است. وزیر خارجه‌ پاکستان در مجلس سنای این کشور گفته است که اسلام‌ آباد به خواست‌ های آمریکا پاسخ مثبت نمی‌ دهد. وزیر خارجه‌ بر حال پاکستان حتی مشرف را به دلیل همکاری با آمریکا پس از حادثه‌ یازده سپتامبر به باد انتقاد گرفت. پاکستانی‌ ها شاید تصور می‌ کنند که آمریکای امروز مثل آمریکای سال 2001 نیست تصور آنان این است که آمریکای امروز مانند آمریکای آن روز قوی نیست شاید به همین دلیل است که وزیر خارجه‌ پاکستان به آمریکا پاسخ رد می‌ دهد. آمریکایی‌ ها هم حتما محاسبه‌ خودشان را کرده‌ اند. آمریکایی‌ ها حتما اهرم‌ های فشارشان را در صورت عدم تمکین پاکستان به خواست‌ هایشان استفاده خواهند کرد.

روشن نیست که پاکستانی‌ ها در پشت درهای بسته به آمریکایی‌ ها چه گفته‌ اند اما به نظر می‌ رسد که آنان می‌ خواهند جدیت آمریکایی‌ ها را ببینند اگر پاکستانی‌ ها حس کنند که آمریکایی‌ ها از همه ابزار فشارهایی که در اختیار دارند استفاده خواهند کرد در آن صورت بعید نخواهد بود که جنرال‌ های پاکستانی پیشنهاد‌هایی برای معامله روی شبکه‌ حقانی سر میز آمریکایی‌ ها بگذارند اما این دستاورد زمانی بدست خواهد آمد که در افغانستان حاکمیت توانمند با درنظرداشت درک سیاست های ملی و بین المللی داشته باشد و از توان و مدیریتی برخوردار باشد تا چالش های موجود را به فرصت های ثمربخش مبدل سازد.

احمد سعیدی


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
واشنگتن
اسلام آباد
کابل
نظرات بینندگان:

>>>   Saboor Raheel
تجربه دردآور تاجیکان پاکستان که زبان و هویت قومی خود را از دست دادندو با پذیرفتن عنوان پشتون به یکی از گروههای قومی پشتون جذب شدند پیش چشم ماست. پذیرفتن عنوان افغان به مثابه هویت ملی غیر افغانها تکرار همین مصیبت است. یک تجاوز آشکار به حقوق انسانهاست و یک جنایت ضد بشری است.

کسانی که می خواهند در شناسنامه های شان افغان گفته شوند،‌ حق شان است. باید افغان باشند. اما آنهایی که افغان نیستند،‌ هرگز نباید از خود و عزت و هویت خود بگذرند و خود را چیزی بنامند که نیستند.

مساله همانند روز روشن است که شماری از پشتونها در پارلمان بدون هیج شرمی خواهان تحمیل هویت خود بر دیگران اند. تنها شماری از نماینده های پشتون این طرفدار این تحمیل اند و این خود می رساند که افغان به غیر پشتونها پیوندی و تعلقی ندارد. این یک هویت پشتونی است.

این که هزاران خانواده تاجیک در مناطق جنوب و شرق کشور نیز در مسیر افغان ساخته شدن توسط قبایل زورگوی پشتون شده و یا مجبور به ترک مناطق شده و خانه و کاشانه و زمینهای شان با زور توسط قبایل پشتون اشغال شده است، داستان پر آب چشم دیگریست که باید به وقت و زمانش گفته و به آن پرداخته شود..

اما حالا که موضوع شناسنامه ها مطرح است، هرگز نباید گذاشت که هویت مان مسخ و یا نابود شود. تاجیک، افغان، هزاره و ازبک نامهای مشخص و هویتهای مشخص اند. اگر همه را ازبک و تاجیک و هزاره خوانده نمی توانید،‌ همه را افغان هم خوانده نمی توانید.

>>>   Raheel
روسپیگری را جلوه های زیادیست. یکی این که در آغوش این یکی است و به ده تای دیگر اشاره و دلربایی دارد. درست مانند این که زیر نام صلح به کابل می آید اما حرف و سخن و ادا و ایمایش به تایید طالبان و قاتلان و جنایتکاران است و این از بدترین و قبیح ترین انواع روسییگریست.

همین قدر بس باشد مر خردمند را!


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است