پشتون ها انسان هایی قبیله محور
 
تاریخ انتشار:   ۱۳:۳۵    ۱۳۹۶/۱۱/۲۳ کد خبر: 146535 منبع: پرینت

پشتون ها از ديد علم انسان شناسى مردمان قبيله محور و محصور در تفكر بدوى خويشاوندى خونى و خودى اند و غير از اين را بيگانه مى شمارند براى همين قادر نيستند بيرون از اين محور فكر كنند و با كتله هاى انسانى غير خودى كنار بيايند.

چنين كتله هاى انسانى بدوى انديش در روابط اجتماعى شان مشكل دارند و حتی به قبيله همسايه و هم زبان خود هم اعتماد ندارند و دايم در يک جدال بى باورى به سر مى برند تاريخ قوم پشتون پر از اختلافات قبيله ای است و اين قبايل حتی از كور كردن و قتل همديگر هم دريغ نكرده اند وقتى منافع قبيله ای مشخصى در ميان بوده است.

جاى تعجب نيست كه چنين كتله هاى انسانى بدوى فكر در جهت حذف جمعيت هاى غير خودى برمی آيند و بانوع هيسترى (اضطراب و ترس) و خشونت عمل مى كنند هر چند ظاهرا در ميان قبايل پشتون نخبه هاى آموزش ديده در جهان مدرن كم نيستند ولى ايشان نتوانسته اند در جدال فكرى درونى شان از فرهنگ بدوى قبيله ای فاصله بگيرند و به عنوان انسان مدرن به فرديت باورمند شوند و با هم نوع خود برخورد غيرخونى و غيرتبارى كنند.

فاجعه افغانستان و عقب ماندگى سياسى و اجتماعى در افغانستان ناشى از همين ويژگى بدوى قبايل پشتون است كه درب صدها مشكل ديگر را گشوده است و جامعه را به قهقرا كشانيده است.

نجیب سلام


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
پشتون
قومگرایی
نظرات بینندگان:

>>>   اقای نجیب سلام خیلی تشکر که واقعیت مشکل عینی جامعه ما را بصورت درست و اشکارا بیان کرده اید فرموده و تحلیل شما کاملا بجا ودرست است هیچکس نمیتواند از ان چشم پوشی کند.

>>>   يک شهر نشان دهيد که با پسوند "تون" پشتو باشد.باز ادعا مى شود که افغان اصلى است؟ شرم خوب است.

نوت: پسوند هاى مکانى پارسى باستان انا و نا بود
پسوند هاى مکانى "ا" يا "نا" در آخر واژه هاى مکانى سرزمين پهناور آريانا مانند "سغدييانا"، "باکتريانا" اراخوزيانا، کرمانيا، پارتها و ميديا ​​وغيره آمده است پسوند هاى مکانى دوران زبانهاى ايرانى باستانى است، که در زبانهاى انتقالى از ميانه به نو بندرت و درزبان فارسى نو درى از زمان بهرام گور به "ان" تبديل شد.
از زمان فارسى نو ديگر پسوند مکانى مانند "نا" به "ان" تبديل شد ولى پسوند "اه" همانطور در پسوند "گاه" باقى ماند.
پسوند "ان" در ايران زمين (حوزه فرهنگى 6 ميليون کليومتر مربع)
ايران زمين:
ايران، تهران، مازندران، زاهدان، اصفهان، همدان، خوزستان و آبادان، طالقان، کرمان، زاهدان، گرگان، آبادان، کاشان، زنجان، زنجان، سمنان، بهبهان، قوچان، لاهيجان، گلپایگان هفشجان، سورشجان، لوشان، مهران، شادگان، دامغان ، چمستان و به صدها شهرهاى ديگر
شهرها هندوکش:
باميان، بدخشان، لغمان، پغمان، بغلان، سمنگان، تالقان، شبرغان، جوزجان، چغچران، تالقان، اروزگان و نورستان، پروان، بغلان، سمنګان، واخان، خواهان، کران و منجان، شغنان، تیشکان، وردوج، یمگان، یاوان، سيخان، ميدان، شهرستان (دایکندی) القان، کجران
غزنى: اجرستان، گيلان، رسيدان، مالستان.
هرات: گلران غوریان کهسان "فارسی"
قندهار: ارغستان، دامان، ریگستان!
چغچران، شهرستان (اروزگان) میران (میزان) و به صدها شهرهاى ديگر
تاجکستان
کوهستان بدخشان، خلتان، گلستان زر افشان نمنگان یاوان بوستان ادرسمان توگالان
پاکستان
مردان، ملتان
وغيره و سر انجام "زبان" خود يک پسوند ميتواند باشد "جاى گپ"
در پشتو که زبان آن درجمله زبان ايرانى شرقى است "ژبه" مى گويد شباهت "زب" و "ژبه" بسيار زياد است ولى تاجيک تاجيکستان و تهرونى زبان به اين زيبايى وقشنگى و شرينى را "زبون" کرده اند.
همين گويش يک بخش پارسى تهرانى در زبان بلند نوشتارى وديوانى ودرباران کليه پارسى دوستان زبان معيارى پارسى نيست. ولى حاکمان افغان با حذف پارسى گويش غير معيارى را به درى تقليل داد. نقض منطق وحماقت دولت بر پايه عدم منطق استوار شد. قانونيت را به درجه ويا سطح حماقت ارتقاع دادند بدون منطق درونى قانونيت درى رسميت گرفت و آن چنان حماقت در رسميت قانونيت غير منطقى بودن دولت غيرقانونيت آنزمان را رسوا کردکه 85 در صد جمعيت افغانستان نوشتن و خواندن فرا نداشت و اکنون هم نداردباوجودايکه درى زبان بلند وادبى است. بلى حتى در دره ها و وبازارها وپس کوچه ها ى کشور مردم به عا ليترين و ادبى ترين شيوه فرهنگى معيارى زبانى سخن ورى مى کنند که رودکى و فردوسى، نظامى، ناصر خسر و اسدى توسى، حافظ تا جامى و فانى شرمنده درپيش درى زبانان رسمى دولت افغانستان سران شان خم وخود راحقير مى پندارند اين است نه تنها حماقت بلکه حقارت فرهنگى حاکمان افغان
امريکا کى را پس کرد و در جايش کرزى را مانند شاه شجاع نشستاند

>>>   برای برادران پشتون ما،هیج کسی وقومی
قابل تحمل نیست ولی همینکه پشتون واوغان بودی ،هم قابل پذیرش هستی وهم قابل احترام ! این نوع برخورد نژاد پرستانه اوغانها از چه چیزی ناشی میشود
؟؟!
به نظر من اولین عامل میتواند ،بی بهره
ودور بودن ازدستورات قرآن کریم وآموزه
های دین مبین اسلام باشد !زیرا اکثریت
اینها ازتعلیمات اسلام بی خبر هستند !

وازین جهت زود به دام وچنگال منافقان استعمار
افتاده وفریب می خورد، ودست به ترور وانتحار میزند !

عامل دوم : تربیت نادرست وناشایست در
محیط خانواده میتواند باشد ،که هرکس با زبان غیر پشتو گپ بزند ،آنهارا بیگانه واحیانا دشمن خود میشمارد !وعوامل دیگری هم وجود دارد که دوستان ذکر کنند !

>>>   آقای نجیب سلام، یگانه قومی که در افغانستان قبیله را ترک گفته و شهرنشین شده است، قوم تاجک است، اگر تصویری واقعی از جامعۀ افغانستان داشته باشی و کورکورانه از منابع خارجی تقلید نکنی، باید بدانی که بقیه تمام اقوام افغانستان کم و بیش در محور قبیله زندگی می کنند.

>>>   Darab
همه دار وندار سیاست بازان، فرهنگییان، دانشمندان و قلم بدستان اوغان بر پایه دروغ، خدعه، نیرنگ، فریب وهزاران حرامزاده گی دیگر استوار است. پټه خزانه یکی از مظاهر این دروغهای شاخدار است.

>>>   خوشه در تاک
یک پشتون پاکستانی به نام قلندر مومند نیز کتاب پته خزانه را نقد جانانه نموده است و نقدش را در کتابی به نام « پته خزانه فی المیزان » در پشاور پاکستان به نشر رسانیده است.

>>>   Saboor Raheel
تجربه دردآور تاجیکان پاکستان که زبان و هویت قومی خود را از دست دادندو با پذیرفتن عنوان پشتون به یکی از گروههای قومی پشتون جذب شدند پیش چشم ماست. پذیرفتن عنوان افغان به مثابه هویت ملی غیر افغانها تکرار همین مصیبت است. یک تجاوز آشکار به حقوق انسانهاست و یک جنایت ضد بشری است.

کسانی که می خواهند در شناسنامه های شان افغان گفته شوند،‌ حق شان است. باید افغان باشند. اما آنهایی که افغان نیستند،‌ هرگز نباید از خود و عزت و هویت خود بگذرند و خود را چیزی بنامند که نیستند.

مساله همانند روز روشن است که شماری از پشتونها در پارلمان بدون هیج شرمی خواهان تحمیل هویت خود بر دیگران اند. تنها شماری از نماینده های پشتون این طرفدار این تحمیل اند و این خود می رساند که افغان به غیر پشتونها پیوندی و تعلقی ندارد. این یک هویت پشتونی است.

این که هزاران خانواده تاجیک در مناطق جنوب و شرق کشور نیز در مسیر افغان ساخته شدن توسط قبایل زورگوی پشتون شده و یا مجبور به ترک مناطق شده و خانه و کاشانه و زمینهای شان با زور توسط قبایل پشتون اشغال شده است، داستان پر آب چشم دیگریست که باید به وقت و زمانش گفته و به آن پرداخته شود..

اما حالا که موضوع شناسنامه ها مطرح است، هرگز نباید گذاشت که هویت مان مسخ و یا نابود شود. تاجیک، افغان، هزاره و ازبک نامهای مشخص و هویتهای مشخص اند. اگر همه را ازبک و تاجیک و هزاره خوانده نمی توانید،‌ همه را افغان هم خوانده نمی توانید.

>>>   برادران نهایت گرامی عنوان فوق وبعضی ازنظرات مکمل توطئه ومملوازتعصب است گنهگارمیشویم باید راجع به یک بهبود درکشورفکرکرد
این نوشته ها به درد بخورنیست
میگویند :
به عوض آنکه به تاریکی لعنت بفرستیم باید درآن شمع افروخت
امید وارم همه ما مرد شمع افروختن شویم
نه لعنت زیرا لعنت گفتن درد رادوا نمیکند دربین توطئه دشمنان محاصره هستیم باید راجع به نجات ازین محاصره فکرکنیم خصوصا قشرجوان که نیروی محرکه ما میباشند باید زیادترمتوجه باشند که استعمال نشوند ومطمئنم انشاءالله استعمال نمیشوند دشمن درکمین است

>>>   "هيچ افغان كمتر از افغان ديگر نيست"
در جستجوگر گوگل انترت اين جملات را نوشتم تا تعداد اين جملات را شمار و نمايان نمايد

1- من افغانم: 79.500 بار
2- من افغان نیستم 7.110.000 بار
3- من افغان استم 439.000 بار
4- من افغان هستم 2.160.000 بار
5- من غير افغان ام 2.470.000 بار
6- من افغان نیستم ولی افغانستانی ام 2.690.000 بار
7- من افغانستانى ام 725.000 بار

این آمار از لحاظ علمی ثابت نشده است زیرا دقت و قابلیت اطمینان در جستجو گرها واژه ها هر بار تغير پذير اند.

>>>   واژۀ « افغان» فریاد، زاری، فغان، شور، ناله، غوغا، بانگ، فریاد از درد، شور، غوغا، شيون، نوحه و داد و... برگردان شده است که شاعران زبان فارسی نیز به همین معنی به کار برده اند. واژه «افغان» از سوى خود پشتون به استناد و سند و ثبوت و به دليل ناميده نشده است که اقوام پشتون چطور لقب خود را با معنى هاى بالا سر خود گذاشته باشند?
پس نام «افغان» سابقه پيش از بدست گرفتن قدرت نظامى و سياسى شان در ايران زمين و يا آريانا و يا خراسان باشد. يا اينکه نامگذارى اين متولد نقصان زايشى٬ تاريخى و سياسى است.
اگر لقب «افغان» از ايرانيان و تورانيان به پشتون تحميل شده بوده باشد و اين قوم شجاع و جنگ و جدال کشته چرا اين نام با اين مفهومهاى ناشايسته را تقبع نکردند و اعتراض و پروتست عليه اين کلمه جنجال برانگيز نکردند.
پس در زير کاسه يک نيم کاسه وجود دارد. اين نيم کاسه زيرکاسه بايد نهان شود و نه گنج پنهان.
"نشسته در آن دشت بسیار کوچ
ز افغان و لاچین و کرد و بلوچ"
شعر بالا را به فردوسى نسبت مى دهند.اما همين شعر در شاهنامه فردوسى وجود ندارد. شاهنامه خود خزانه پنهان پشتون تقلبى نيست . يک هزار و يک صد سال پيش نوشته شد قديمى ترين تاريخ رنگ و جلد و پوست در آزمايش ها و پژوهش ها با سند تاييد شد. اتفاقا که همين شعر از سوى همين علامه افغـان تقلب شد.
افغان امروزى بايد مانند محمد امين خوگيانى پسر اسراييل خان خوگيانى اصل يهوديت خود را بپزيرد. محمد امين خوگيانى کتاب تاريخ افغان سيد جمال الدين را از عربى به فارسى ترجمه کرد. چاپ کابل سال 1940! 24 سال پيش حذف فارسى و ناميدن "درى"!
به عقیده برخی ها و عقیده سيد جمال الدين ها هنگامیکه بخت نصر این ملت (پشتون ها) را زیر فشار اسارت گرفت آنان از درد و اندوه زیاد آه و فغان میکردند که از همان آوان به این نام یاد میشوند.

اما دانشمندان اروپايى قرن 17 و 18 به قول از منابع يونانى و خدمات کوروش ودارا درباره آزد سازى يهوديان پس از سر نگونى دودمان هخامنشنيان نواده شاوول يا ساوول که يکى آن افغانا يا افغانيه نام زیر فشار اسارت بخت نصر شدند و به طرف آريانا هم کوچيدند آريانا نام باستانى ايران بود بقول نقشه هاى هرودت اراتستنوس واسترابو و تعداد کثير اقوام تعبيد شده از اصفهان ت آريا . و کورو ش در خلال فتح بابل، کوروش منشور خود در خصوص آزادی‌های اجتماعی و دینی را اعلام کرد . بنی‌اسرائیل نیز مشمول چنین قانونی شد. بازسازی هیکل یا معبد سلیمان فراهم آورد. اسکندر بابل دوباره سازى شده توسط کوروش مورد حمله قرار گرفت اقوام يهودى گم شدند.
کوروش که شاه سرزمين ٢١ کشور از هند شمالى تا شام بود.
ممالک آريانا شرقى
1- زَرَنگ یا زرنکا (به یونانی: درنگیانا) سرزمینی باستانی که یکی از هخامنشیان بشمار می‌رفت و در سرزمین‌های امروزی افغانستان، پاکستان و جنوب شرقی ایران واقع بوده‌است. معرب آن زرنج است.

2- خَج (به فارسی باستان: هَرَوْوَتیش (Harauvatiš) کشور شرقی شاهنشاهی هخامنشی در اطراف قندهار امروزی بوده

3- گدروزی (به یونانی: گدروزیا)، نامی که یونانیان به و گرديز بلوچستان می‌داده‌اند.

4- باکتریانا٬ باختر٬ بلخ
5- سغدانيا
6 آريا (فلات هرات)
7 - کرمانيا
8- پارتها
9- ميديا
10 - پرسييس
11- خورازميا
12- بابليونيا
13 سوريانيا
14- ورکانه، گرگان، یا به صورت لاتین‌شده هیرکانی، ولایت و شهری باستانی مازندران
15- ارمنيا

"افغان" شف شف نگو شفتالو گو از پافشارى تان معلوم مى شود افغان با دِين و َدين که يهوديت است.
شباهت هاى زيادى با اسراييل داريد:
1- شباهت قبيله ها ونامها
2- اشغال گرى زمين ها
3- فراردادن مردمان از سرزمين شان
4- خواص تعرضى
5- شهرکسازى سرزمين هاى ديگران

>>>   افغان، اپگان، اوغان پتهان، پشتون، پختون، همه یکی است و نام قومی پشتونها است۰ خود پشتونها بخود پشتون یا پختون میخوانند در حالیکه اقوام دیگر چون عرب، فارس، ترک، هندی و غیره به آنها افغان، اپگان، اوغان، پتهان یاد میکردند۰
هموطن پشتون تواگر خودت را افغان یا اوغان میخوانی آن حق مسلم تو است و در آن هیچ مشکلی نیست۰
ولی تو هموطن غیر پشتون اگر پشتون نیستی ولی بازهم خودت را افغان یا اوغان مینامی پس بدان که یک ساده لوح خوشباور بیخبری بیش نیستی، ویا یک هویت فروخته بیغیرت بی همه چیزی هستی که نه از تاریخت خبر داری نه از هویت ات۰
افغان یا اوغان نام قومی است نه نام ملی۰
این نام اولین بار در قانون اساسی سال ۱۳۴۳ توسط حاکم های پشتون بر ملت تحمیل شد وتا بحال با جعل و فریب در ماده چهارم قانون اساسی وجود دارد که باید اصلاح و تغیر بخورد۰
قانون اساسی حرف قرآن نیست و همیشه قابل اصلاح میباشد۰


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است